به گزارش خبرنگار ورزشي مشرق به نقل از آينده، تيم ملي فوتبال ايران علي رغم ادعاهاي دهان پرکن افشين قطبي، سرمربي نه چندان موفقش نتوانست برابر کويت فائق آيد و قهرماني غرب آسيا را از آن خود کند تا بسياري از کارشناسان و خبرگان فوتبال، موفقيت تيم ملي ايران در ديدار دوستانه مقابل کره را محصول بخت و اقبال دانسته اند. در واقع همان گونه که بنابر اعتراف قطبي ايران شانس نياورد قهرمان غرب آسيا شود، شانس آورد و برابر کره جنوبي به برتري رسيد تا محمل خوبي براي تبليغات کاذب و بزرگنمايي توانمندي هاي تيم ملي فوتبال ايران و تکرار وعده قهرماني ايران در آسيا شود. اما شکست از کويتي ها، ترديدها را بار ديگر نسبت به موفقيت تيم ملي در جام ملت هاي آسيا افزايش داد و اينکه تيمي با اين عملکرد بي ثبات که سرمربي اش با شانس امورش را اداره مي کند، با چه حربهاي خواهد توانست از پس مدعيان شرق آسيا همچون استراليا، ژاپن و دو کره برآيد و قهرمان آسيا شود؟
سرمربي موفق تيم ملي فوتبال که در حال تجربه اندوزي در نخستين حضورش بر روي نيمکت يک تيم ملي است و پستي بالاتر از آناليزور را در سطح ملي تجربه ميکند، مدعي است همان گونه که در مسابقات مقدماتي جام جهاني 2010، با توجه به شناختش از دو کره به قدر کف دستش، توفيق حذف تيم ملي از گردونه بزرگ ترين رويداد ورزشي سال جهان به نامش ثبت شد، با حمايت رئيس خونسرد فدراسيون فوتبال علي رغم نقدهاي جدي تثبيت شده تا در راستاي استمرار تجربه اندوزي اش، وعده نصفه و نيمه قهرماني آسيا را بدهد و مردم فوتبالدوست را در خيال وعده اي فرو برد که سال هاست آرزويش را مي کشند.
قطبي با علم به اينکه همان گونه که از صعود تيم ملي با کسب 9 امتياز سه بازي آخر و صعود به جام جهاني سخن به ميان آورد و با عدم توفيق اتفاقي برايش نيافتاد، اين بار نيز قله آسيا را نشان ميدهد و لابد در صورت عدم موفقيت تيم ملي در آسيا نيز توجيهات خاص خود را دارد؛ توجيهاتي همچون نبود دوش يا جوراب(!) در اردوي تيم پرسپوليس که در بي بي سي به عنوان علل ناکامي طرح کرد و البته با بي امنيتي کشور گره خورد تا ضعف فني اش در نخستين تجربه سرمربيگري يک تيم باشگاهي بزرگ نيز در سايه قرار گيرد.
او به خوبي فرا گرفته در مکان هايي که بايد در خصوص عملکرد تيم ملي سخن به ميان آورد، موضوع را به سمت مردم ايران و خوبي هايشان سوق دهد و مطالب بي ارتباطي را بيان کند و اينچنين است که در اکثر کنفرانس هاي خبري تيم ملي فوتبال، بخش قابل توجهي از زمان در عوض پاسخ مدلل به ابهامات فني، به اين دست صحبت هاي تکراري مربوط ميشود؛ صحبت هايي که علاوه بر تغيير فضاي اين نشست ها، مردم را به اين فکر واميدارد که مربي بي سابقه تيم ملي ايران چقدر انسان محترم و اخلاق مداري است و شبانه روزش را وقف پيروزي ايران و موفقيت تيم ملي کرده است.
به هر حال بايد همه چيزمان به همه چيزمان بيايد و نميتوان توقع داشت با حضور تيم مديريتي مشتمل از علي کفاشيان، مهدي تاج و عزيز محمدي و... در فدراسيون فوتبال، فاتح تريم سرمربي تيم ملي فوتبال ايران شود. تيم مديريتي که اشتباهاتش چه در تصميم گيري و چه در اجرا کاهش نيافته و آخرين تصميمات از اين دست در چين قابل مشاهده است؛ آنجايي که سرمربي تيم ملي جوانان بلافاصله پس از قهرماني تيم ملي نوجوانان در آسيا و بدون کار کارشناسي، با اظهارات مهدي تاج يک رده ارتقاء رتبه پيدا کرد،
قابل پيش بيني بود که با اين تصميم نابجا نه تنها تيم ملي فوتبال جوانان نميتواند طلسم 34 سال اخير را براي قهرماني در آسيا بشکند، بلکه اعتبار به دست آمده براي علي دوستي در فوتبال پايه نيز از دست خواهد رفت و چه بسا اين سرنوشت با شکست تيم ملي نوجوانان برابر کره، نزديک به نظر برسد.
شکستي که تنها به باخت در زمين مسابقه خلاصه نميشد و با آن وضعيت افتضاح شماره نويسي با ماژيک روي پيراهن ملي پوشان ايران که توانمندي مديريت فدراسيون را واضح تر ميساخت، موجبات نزول شان تيم ملي ايران تا سر حد يک تيم ليگ دسته دومي و سرشکستگي مضاعف مردم ايران موجب ساخت.
فدراسيون فوتبال پس از توصيه هاي سعيدلو در خصوص به اصطلاح "ژيگول" بودن بازيکنان، حتي نتوانست در اين حد نيز درخواست رئيس ورزش را اجابت کند و اگر نتيجه نمي گيرد، حداقل حفظ ظواهر را انجام دهد.
آخرين اشتباه نيز عدم هماهنگي براي خداحافظي کريم باقري از تيم ملي فوتبال ايران در ديدار با برزيل بود، که بنابر اظهارات مسئولان فدراسيون فوتبال هماهنگي لازم براي اين امر صورت نپذيرفته و امکان قطع بازي براي تقدير از وي وجود ندارد و او تنها دقايقي بازي ميکند و تعويض ميشود و به اين شکل از اين بازيکن بااخلاق در روز وداعش با پيراهن ملي تقدير ميشود!
آيا فوتبال ژاپن و کره جنوبي نيز به سبک ايران اداره ميشود يا تنها تيم ملي فوتبال کشورمان است که بازيکنانش تا پيش از حضور در رويداد رسمي قاره اي، پيراهن هايش را تست نکرده اند و بايد در هنگامه مسابقه چنين آبروريزي که در فوتبال روز دنيا تقريباً اتفاقي منسوخ شده و مربوط به دهه هاي پيش به شمار ميرود، بيفتد؟ آيا در ديگر کشورها نيز براي بازيکنان بزرگ اين گونه مراسم خداحافظي ميگيرند و براي برخي ديگر از بازيکنان بزرگ همچون مهدوي کيا و هاشميان به جهت برخي مسائل پيش آمده و با طرح برخي مسائل سياسي، همين نيمچه مراسم نيز برگزار نمي شود؟
با اين اوصاف آيا حقيقتاً نبايد دستاورد فوتبال ايران با مدعيان شرق آسيا يا حتي رقباي ايران در غرب آسيا که سرمايه گذاري و مديريت فني و اجرايي استانداردي دارند و ضعف هاي خود را در پس برگزاري يک ديدار دوستانه پنهان نميکنند، تفاوت باشد؟ اگرچه عرق ملي حکم ميکند آرزو کنيم ملي پوشان فوتبال ايران با افشين قطبي و علي دوستي در دو رده جوانان و بزرگسالان و همچنين در رده اميد با غلامحسين پيرواني قهرمان آسيا شوند، اما اگر چنين اتفاقي بيفتد و در هريک از اين سه رده با اين وضعيت اسف بار اجرايي و فني، قهرماني از آن ايران گردد، به جز آنکه حکم معجزه دارد، ظلمي بر قدرتهاي فوتبال آسيا خواهد بود که اشخاص توانايي در سطح مديريت اجرايي و مديريت فني تيمهاي ملي شان نقش آفرين هستند.
کد خبر 8820
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۸۹ - ۱۱:۴۴
- ۰ نظر
- چاپ
آيا فوتبال ژاپن و کره هم به سبک ايران اداره ميشود يا تنها تيم ملي کشورمان است که پيراهن بازيکنانش را تا پيش از حضور در رويداد رسمي قاره اي تست نکرده اند و بايد در هنگامه مسابقه چنين آبروريزي که در فوتبال روز دنيا منسوخ شده بيفتد؟