فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین سال گذشته بیشترین جوایز جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد؛ این اتفاق در حالی رخ داد که بسیاری از منتقدان منتظر بودند، ساخته رضا میرکریمی رقابت نزدیکی با این فیلم داشته باشد، اما بر اساس آنچه بعدها گفته شد، اختلافات میان میرکریمی و برگزار کنندگان این جشنواره باعث شده است تا این فیلم نادیده گرفته شود.
ارائه بیشترین جوایز به این فیلم در مقابل نادیده گرفتن آثار بزرگ دیگر پیامی روشن برای مخاطبان و منتقدان سینمای ایران داشت؛ پیامی که باعث شد تا برخی منتقدان این فیلم را " فیلم دولتی" سینمای ایران لقب دادند؛ چرا که ساختار دولتی مدیری همچنان این فیلم را مورد حمایت قرار می داد.
پس از اکران این فیلم در سینما ها البته تا حدودی ماجرا متفاوت شد. رقابت در میزان فروش باعث شد تا بیش از هرچیزی رقابت میان این فیلم و "اخراجی ها 3" تریلر پرفروش مسعود دهنمکی تیتر اخبار شود، اما در میانه این هیاهو همچنان گه گاه اشاره به لقب مشهور فیلم جدایی نادر از سیمین به گوش می خورد.
ماجرا زمانی جدی تر شد، که همزمان با اعطای جایزه های رنگارنگ جشنواره های اروپایی به آخرین اثر فرهادی، بحث ارائه این فیلم به عنوان نماینده ایران در اسکار، مطرح گشته و دوباره "جدایی نادر از سیمین" تبدیل به خبر داغ رسانه هاشد.
آنچه تنور بحث و جدل ها را داغ تر می کرد، جنس فیلم فرهادی به عنوان طرح دغدغه های طبقه متوسط از نظر گاهی روشنفکری بود، دیدگاهی که اگر چه مورد پسند و پذیرش جشنواره های آمریکایی و اروپایی قرار گرفت، اما از طرف طیفی جدی از نخبگان ایرانی نبود.
در جدی ترین اظهار نظر ها واکنش ابراهیم حاتمی کیا، بیش از همه به چشم آمد. ابراهیم حاتمی کیا که گزارش یک جشن را به جشنواره ارائه داده بود و به دلیل مضمون خاص فیلمش، اکران آن با مشکل موجه شد، با وجودی که همه زمینه های لازم را برای گرفتن موضع اپوزوسیون داشت، اما از موضعی ملی وارد نقد شد و به شدت به فرهادی و فیلمش به دلیل رویکرد رو به غرب فیلم و شخص کارگردان حمله کرد.
با این همه و با وجودی که بسیاری پیش بینی می کردند که "جدایی نادر از سیمین" به واسطه دیدگاه تحلیلی منفی به جامعه و خانواده، و سنت های ایرانی نماینده ایران برای اسکار نباشد، این فیلم از طرف دستگاه سینمایی کشور به عنوان نماینده ایران معرفی شد.
به نظر می رسید جریاناتی غیر از جریان سینمایی می کوشد که این فیلم را بیش از آنچه که هست مورد حمایت قرار دهد.
شاید در هیچ دوره ای در سال های پس از انقلاب نتوان چنین پشتیبانی مشترکی را از یک تولید فرهنگی در داخل و خارج از کشور مشاهده کرد.جواد شمقدری که انتقاداتش از جشنواره های آن طرف آبی در یکی دو سال گذشته یکی از حاشیه های ثابت او به عنوان معاونت سینمایی بود؛ حالا تمام قد از برگزیده شدن این اثر در اسکار حمایت می کند؛ همان اثری که با معیارهای مورد انتقاد شمقدری در جشنواره های متعدد تقدیر شده بود.
شاید ریشه های این اتفاق را باید در رنگ سیاسی گرفتن سینمای ایران در سالهای دولت دهم جستجو کرد. به نظر می رسد اراده ای فراتر از شمقدری در این ماجرا در حال دیکته کردن یک برنامه برای دستگاه فرهنگی کشور است؛ اراده ای که شمقدری به هر علتی در مسند مدیریت سینمایی کشور در حال تن دادن به آن است.
این اراده هر چه که هست یک مسیر را آغاز کرده، که متاسفانه اصحاب فرهنگ با هر اندیشه ای؛ خواه روشنفکر و خواه انقلابی از آن متضرر خواهند شد، مسیری که راهبرد های سیاسی را در دنیای فرهنگ حاکم خواهد کرد.
از این پس این منفعت سیاسی است که مشخص می کند کدام اثر فرهنگی تر است و در نهایت هنرمندان با محک قدرت رتبه بندی خواهند شد.
دولتی شدن "جدایی نادر از سیمین" نه از آن جهت است که متولیان پشت پرده فرهنگ کشور یا بهتر بگوییم سیاسیون زمامدار فرهنگ به اندیشه های فرهادی یا امثال او اعتقاد دارند، بلکه از این جهت است که آنها می کوشند تا از ارتفاع این موج برای دست یابی به پله های بالا تر استفاده کنند؛ این اتفاق دقیقا از همان جنس رخداد فرهنگی است که برای نمایشگاه عکس هنرپیشه های زن سرمایه گذاری می کند.
این اتفاق شوم از یک سو پای سیاست بازی را به فرهنگ و هنر کشور باز خواهد کرد و از آن سو، سوداگری و کاسبکاری را به میانه عالم فرهنگ و هنر کشور خواهد کشاند.
فاعتبرو یا اولی الابصار.