اولین تصویر از شهید مدافع حرم  شاهرخ دایی پور در  معراج شهدا

دایی پور با شروع تحرکات ضد انقلاب در غرب خود را به کردستان رساند و درآنجا حاضر شدو در رو یارویی با گرو هک‌هایی که در پوشش مسائل سیاسی در صدد براندازی نظام بودند مردانه ایستاد.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - در بحبوحه بازی‌های تیم ملی در آوردگاه جام‌جهانی بود که خبر رسید حاج‌شاهرخ دایی‌پور در کسوت یک مدافع حرم به شهادت رسیده است. او که عمر خود را در مسیر اعتلای نظام اسلامی صرف کرده بود، روز جمعه اول تیرماه ۱۳۹۷ در شهر البوکمال سوریه به شهادت رسید تا استان کرمانشاه پانزدهمین شهید مدافع حرم خود را تقدیم کرده باشد. سردار دایی‌پور از رزمندگان و فرماندهان جنگ تحمیلی نیز بود که مدتی به عنوان فرمانده یگان ضدزره و ادوات قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس فعالیت می‌کرد. دایی‌پور خط رزمندگی را از دفاع مقدس تا دفاع از حرم ادامه داد تا پاداش عمری جهاد فی سبیل الله را با شهادت در البوکمال سوریه کسب کند. در گفت‌وگو با همرزمانش گذری به زندگی این سردار رشید جبهه مقاومت اسلامی خواهیم انداخت. 

جلیل کرم، پسردایی شهید 
گویا شما از همرزمان دوران دفاع مقدس شهید بودید؟
بله. من از همرزمان دوران جنگ ایشان بودم. در عملیات والفجر ۸، مطلع‌الفجر و عملیات رمضان همسنگر بودیم. شاهرخ در خانواده‌ای مذهبی در کرمانشاه به دنیا آمد و چهار برادر دارد. ایشان بعد از سپری کردن دوران تحصیل در کرمانشاه وارد فعالیت‌های انقلابی و بسیج شد. با آغاز جنگ لباس رزم به تن کرد و سال‌ها در جبهه حضور داشت. بعد از جنگ هم مدتی برای آموزش بچه‌های حزب‌الله به لبنان رفت.

در جریان مدافع حرم بودن ایشان قرار گرفته بودید؟
بله با  شاهرخ همتی که داشت خود را به صفوف مبارزان مقاومت رساند و به عنوان مستشار نظامی مشغول به خدمت شد. چرا که خود را ملزم می‌دانست که با توجه به هجمه‌های علیه اسلام وکشور وارد میدان شده و برای دفاع حاضر شود.


با شنیدن خبر شهادت رزمنده‌ای که هیچ گاه رخت جهاد را از تنش خارج نکرد، چه چیزی در ذهنتان تداعی شد؟
من خاطرات زیادی از ایشان دارم. بهترینشان مربوط به شهامت و دلیری ایشان در جنگ تحمیلی بود؛ چه در عملیات‌های دوران دفاع مقدس چه در جبهه مقاومت که دوستانش برایمان روایت کرده‌اند. شهید در ورزش کشتی مقام کشوری داشت و در دوره‌ای مسئول هیئت کشتی کرمانشاه بود و در این عرصه هم الگوی خوبی برای جوانان بود. مردمداری و روابط عمومی بالایی داشت. با شنیدن خبر شهادتش همه این خاطرات قوی در ذهنم مرور می‌شدند. 

دوست و همرزم شهید
آشنایی‌تان با سردار شاهرخ دایی‌پور به چه زمانی بازمی‌گردد؟
دوستی ما به شکل‌گیری ایام نهضت انقلاب اسلامی در سال ۵۷ برمی‌گردد. فعالیتمان را با هم آغاز کردیم و بعد از پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی هم همرزم بودیم. می‌توانم بگویم ما هشت سال جنگ تحمیلی را در کنار هم بودیم. در ادامه در دهه ۷۰ هم برای انجام امور مستشاری به لبنان رفتیم. 
 

همانطور که پیشتر اشاره کردید، همراهی‌تان با سردار دایی‌پور به شکل‌گیری نهضت انقلاب بازمی‌گردد؛ از فعالیت‌های ایشان در آن برهه از زمان بگویید. 
شاهرخ از شکل‌گیری نهضت انقلاب اسلامی هم در صحنه بود. چون هوش، ذکاوت مثال‌زدنی، قدرت بدنی فوق‌العاده، سرعت عمل و چالاکی همراه با شجاعت داشت، جایگاه خودش را در میان بچه‌های انقلابی پیدا کرده بود. 
شهید با توجه به روحیه‌ای که داشت در منظم کردن مردم و ساماندهی مردم در تظاهرات شرکت می‌کرد. از طلوع اولین صبح بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا هنگام شهادت یک روز از خدمت به انقلاب و نظام اسلامی غفلت نکرد. برای یک لحظه در وجوب امر دفاع از نظام تردید نکرد. ایشان تا زمان شهادت سید محمدسعید جعفری که مدیریت و هدایت عالی حرکت‌های انقلابی مردم را بر عهده داشت همراه و یاورشان بود؛ شهیدی که امام خامنه‌ای در سفر به کرمانشاه از ایشان تمجید کرده و لقب شهید پیشتاز را به او دادند. سردار دایی‌پور بعد از پیروزی انقلاب در حفظ دستاوردهای آن همیشه در میدان حاضر بود. بعد هم که مردم در غرب کشور با ضدانقلاب درگیر بودند وارد عرصه شد. من و ایشان ۴۰ سال با هم رفاقت داشتیم.


در این ۴۰ سال ایشان را چطور انسانی شناختید؟
باید به جسارت، تهور و بی‌باکی‌شان اشاره کنم. من خودم در فضای جبهه و جهاد بودم، اما بی‌باکی و جسارت ایشان در کار برایم ستودنی بود. بعد از جنگ هم که سن و سالش بالاتر رفت، ترسی از چیزی نداشت. شاهرخ نماد خصلت‌های نیک پهلوانی بود. سفره‌دار شایسته‌ای برای ابا عبدالله الحسین (ع) بود. بسیار مهمان‌نواز و سخاوتمند بود. این صفات انسانی را من به‌خوبی در وجودش لمس کردم. در زمان جنگ هم بر مبنای جسارت و بی‌باکی‌اش در مأموریت‌ها پیشگام بود. پیشانی همه رزمنده‌ها بود و کار هدایت آن‌ها را برعهده داشت. پیشقراول خط حمله بود و در خط مقدم جبهه نبرد حضور داشت.


شهید دایی‌پور از بنیانگذاران تیپ ضدزره ۲۰۳ صف بودند؛ چه زمانی این یگان را تأسیس کردند؟

‌در چهل سالگی عمر مبارک انقلاب اسلامی توطئه‌های بی شماری با هدف ضربه اساسی و ریشه‌ای به نظام از سوی دشمنان و بد خواهان طراحی و اجرا شده که این شهید عزیز در مواجه با معاندین و مقابله با خطر ناک‌ترین صحنه‌ها همواره حضور داشت. بزرگترین آورد گاه دفاع از کیان ایران عزیز و انقلاب نو پای آن دفاع مقدس در مقابل هجوم نا بهنگام و ناجوانمردانه ارتش سر تا پا مسلح بعث عراق با هدف نابودی انقلاب و ایجاد تغییرات دلخواه در مزرهای ایران بود، علیرغم حمایت‌های ده‌ها کشور از عراق با دست قدرت الهی و ایثار وشجاعت غیر قابل وصف ملت یکپارچه ایران و خصوصا جوانان کید و مکر دشمنان مان به خودشان بازگشت. شهیددایی پور از ابتدا تاانت‌های دفاع مقدس محکم و استوارو موثر در جبهه‌های کربلایی جنوب و غرب پایمردی کرد تا پیروزی رادر اغوش گرفت.

شهید دایی‌پور در بخش عمده‌ای از دوران جنگ به عنوان یک نیروی کاملاً تخصصی وارد میدان شد. همانطور که گفتید ایشان از بنیانگذاران یگان تیپ ضدزره ۲۰۳ صف بود که مقطعی نیز فرماندهی این یگان را بر عهده داشت. 
تیپ ۲۰۳ یک یگان کاملاً تخصصی بود که نیرو و جنگ‌افزارهای تخصصی داشت؛ چه جنگ‌افزارهای ادواتی و چه انواع موشک‌های ضدتانک. شاهرخ به عنوان یک نیروی متخصص هم در به‌کارگیری تسلیحات تخصصی و هم به عنوان مربی در بخش عمده‌ای از جنگ تحمیلی ایفای نقش می‌کرد. هوش و ذکاوت و درک عمیق و تحلیل‌های سنجیده و دقیق او از محیط‌هایی که در آن‌ها حاضر می‌شد، باعث می‌شد تا این شهید والامقام به همراه فرمانده فقید حاج کیومرث دریابار یک یگان تخصصی تأمین آتش پشتیبانی قوی و متمرکز و مؤثر از تیپ‌ها و لشکرهای تابع قرارگاه نجف به هنگام آفند یا پدافند را بنیانگذاری کنند. با همت و پیگیری‌های شبانه‌روزی این دو عزیز در کمترین زمان ممکن این یگان پرافتخار با عنوان تیپ ۲۰۳ صف پایه‌گذاری شد که آوازه قدرت‌نمایی و نقش‌آفرینی آن در مأموریت‌های رزمی زبانزد فرماندهان و رزمندگان در سراسر جبهه‌های غرب و جنوب بود. 
تیپ ۲۰۳ صف یک یگان تخصصی برای تأمین آتش‌های پرحجم و دقیق و متمرکز برای تضمین موفقیت تیپ‌ها و لشکرهای درگیر در عملیات‌های آفندی یا پدافندی بود. برای این کار تیپ ۲۰۳ همواره صدها نفر از زبده‌ترین رزمندگان را پس از طی دوره‌های آموزشی برای به‌کارگیری حدود یکصد قبضه موشک‌انداز تاو (Tow)، مالیوتگا، میلان و دراگون، خمپاره‌اندازهای ۱۲۰ و ۸۱ میلیمتری، راکت‌اندازهای مینی کاتیوشا و تفنگ‌های قدرتمند و مستقیم‌زن ۱۰۶ میلیمتری و اس، پی، جی در اختیار خود داشت. شهید دایی‌پور رکن ثابت این تیپ بود که از بنیانگذاری تا به ثمر نشستن آن همت کرد و پس از فرمانده فقید دریابار هدایت تیپ را بر عهده داشت.

شنیدن خبر شهادت سردار دایی پور برای شما که دوست و همرزم دوران دفاع مقدس و جبهه مقاومت هم بودید قطعا سخت بود.
بله دقیقا همین طور است. من در ایران بودم که خبر شهادت ایشان را شنیدم به عنوان کسی که با روحیات ایشان آشنا بود، شهادت شان برایم غافلگیر کننده نبود. باتوجه به روحیات و جسارت ایشان و منطقه‌ای که ایشان در آن مشغول خدمت و مجاهدت بود من، هر لحظه احتما ل. می‌دادم که شهادت نصیبش شود. به نظر من ایشان مزد ده‌ها سال مجاهدت و خدمت صادقانه ودفاع خالصانه به نظام را به شکل شهادت گرفت که اگر غیر از این بود دل من و همه دوستارانش می‌سوخت. به قول دوستان نوش جانش، شهادت حقش بود. ایشان در حماسه شکست داعش و پاکسازی المیادین، بوکمال و دیر الزور به شکل خستگی ناپذیری شبانه روز تلاش کرد و فعال بود و این توفیق را داشت که در مزد ۴۰ سال مجاهدتش رابا شهادت بگیرد.


خیلی‌ها با شنیدن خبر شهادت سردار این سؤال را مطرح کردند که مگر داعش از بین نرفته است؟
قبلش بگویم که شهید در شکل‌گیری حماسه شکست داعش در سوریه نقش مهمی داشت. 
داعش یک جریان فکری است که بخشی از آن به شکل شاخه نظامی به شکل سختی فعال است. داعش همان وهابیت و جریان تکفیری و سلفی است که در قرون گذشته هم بودند. داعش الان هیچ نقطه سرزمینی ندارد در حالی که چند سال پیش برای خودش در سوریه امپراتوری راه انداخته بود. آن‌ها امروز به شکل عناصر پراکنده و سرگردان در باغات و بیابان و مزارع مزاحمت‌هایی را ایجاد می‌کنند. گروهی که قبلاً شهرهای مختلفی در دست داشت مثل تدمر، رقه، البوکمال، المیادین و... الان هیچ شهر و روستایی در اختیار ندارد و منطقه‌ای نیست که پرچم داعش روی آن برافراشته باشد. مگر حادثه تروریستی در فرانسه و امریکا اتفاق نمی‌افتد؟ عناصر پراکنده داعش که قابل پیش‌بینی نیستند. در برهه‌ای از زمان آن‌ها خلافت، پول رایج و حکومتی داشتند، اما امروز با زحمات شهدای مدافع حرم و امثال دایی‌پورها برای همیشه تمام شدند. 

صادق اشک‌تلخ، همرزم شهید
همراهی‌تان با شهید دایی‌پور از کجا شکل گرفت؟
آشنایی ما به دوران دبیرستان بازمی‌گردد. سال ۱۳۵۵ یعنی دو سال قبل از پیروزی انقلاب همکلاس بودیم. آشنایی ۴۲ ساله‌ای که از روزهای درس و مدرسه تا شهادت شاهرخ ادامه داشت. 

در دوران دبیرستان وارد بحث انقلاب شدیم. نقش شاهرخ که آن زمان یک جوان ۱۸-۱۷ ساله بود بسیار حائز اهمیت بود. ایشان بدون استثنا در تمام حوادثی که منجربه رویارویی با رژیم شاهنشاهی بود نقش موثری ایفا می‌کرد. بعداز پیروزی انقلاب به هسته هاو گروه‌های انقلابی ملحق شد که هدفشان حفظ دست آوردهای انقلاب بود. بعدها در شکل گیری کمیته و سپاه پاسداران همت گماشت. دایی پور با شروع تحرکات ضد انقلاب در غرب خود را به کردستان رساند و درآنجا حاضر شدو در رو یارویی با گرو هک‌هایی که در پوشش مسائل سیاسی در صدد براندازی نظام بودند مردانه ایستاد. شهید با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سال ۶۲ که تیپ نبی اکرم (ص) در استان کرمانشاه شکل گرفت، از عمده نیروهای موثر درادوات و ضد زره بود. متعاقبا در قرار گاه نجف به ساماندهی و شکل دهی یگان ضد زره پرداخت و تا پایان جنگ عنوان جانشینی این یگان را بر عهده داشت. دایی پور مسئول توپخانه لشکر چهارم بعثت و یکی از نیروهای متخصص بود.
یکی از ویژگی‌هایی دایی پور در میدان نبرد، فرماندهی میدانی بود. چه در جبهه‌های جنگ تحمیلی و چه در جبهه مقاومت همیشه در خط مقدم بود. در دوران دفاع مقدس موتور سیکلتی در اختیار داشت که با آن به سرکشی قبضه‌ها و نیروهای خط و پشت خط می‌رفت. گاهی دو ماه تمام به صورت مداوم در منطقه عملیاتی می‌ماند و عقب نمی‌آمد تا عملیات به نتیجه برسد. ایشان در فتنه‌های ۷۸ و ۸۸ که عده‌ای فرصت طلب به بهانه بر اندازی نظام با جریان معاند همراه شده بودند حضور فعال داشت و در آرام سازی فضای جامعه نقش فعالی ایفا می‌کرد.


کسی که جوانی‌اش را در جهاد گذرانده بود، چرا باید در سنین میانسالی باز اسلحه به دست می‌گرفت و به جبهه مقاومت اسلامی می‌رفت؟
باید بگویم بعد از گذشت حدود ۳۰ سال از پایان جنگ تحمیلی، روحیه مقاومت، ایثارگری و کفرستیزی در وجود شاهرخ مثل روز اول بود. اوایل سال ۱۳۹۶ بود که با پیگیری‌های مستمر و مصرانه، خودش را به سوریه رساند. آنجا با توان علمی و اطلاعات تخصصی و عملیاتی که داشت بسیار موفق هم عمل کرد.


در سوریه چه کارهایی انجام می‌دادند؟
حضور و نقش سردار شاهرخ دایی‌پور در جبهه مقاومت را باید در سه حوزه بررسی کنیم؛ حوزه اول مربوط به مساعدت و کمک‌های مردمی است که ایشان برای ایتام و مردم نیازمند نبل‌الزهراء تهیه می‌کردند. این کمک‌ها با مساعدت شهید و افراد خیر و دوستانشان برای کمک به مردم منطقه تهیه می‌شد. بخش دوم فعالیت ایشان مربوط به توسعه پدافند داخلی بود که در حقیقت به دوران پساداعش بازمی‌گشت. سردار دایی‌پور با ارائه راهنمایی‌ها و کارهای مستشاری کمک بسزایی به تثبیت اوضاع منطقه داشت. 
حوزه سوم حضور و فعالیت ایشان، به دوران قبل از حاکمیت تکفیری‌های داعشی و نقش تخصصی‌شان در توپخانه ادوات ضدزره مربوط می‌شود که به عنوان کارشناس متخصص در امور عملیاتی به فرماندهان جبهه مقاومت در سوریه کمک می‌کرد. همانطور که اشاره کردم سردار دایی‌پور از فرماندهان میدانی جبهه مقاومت بود. علاوه بر حضور در اتاق کنترل وضعیت‌ها، در وسط میدان معرکه حضور داشت. یکی از تفاوت‌های عمده جبهه سوریه و دفاع مقدس این است که در جبهه مقاومت رزم با دشمن در میدانی بسیار نزدیک اتفاق می‌افتد؛ لذا لازم است که فرماندهان در کنار نیروها حضور پیدا کنند و آن‌ها را در میدان نبرد هدایت کنند.


به نظر شما رمز موفقیت ایشان در میادین مختلف چه بود؟
خلق خوش و شوخ‌طبعی در وجود شهید دایی‌پور باعث جذب نیروهای جوان می‌شد. چه در حوزه کاری و چه در زمینه غیرکاری افراد را جذب می‌کرد. یکی از افتخارات ما در جبهه مقاومت حضور سردار دایی‌پور بود. ایشان علم و آگاهی را با عمل در هم آمیخته بود و در عملیات‌ها استفاده می‌کرد. در بسیاری از جلسات مشترک با مقامات مربوطه در سوریه، روی حرف‌ها و استنادات دایی‌پور حساب ویژه‌ای باز می‌کردند. 
سردار نقش بسزایی در جبهه شرق سوریه و نابودی داعش داشت. تقریباً آخرین ضربات ما بر پیکر جریان تکفیری داعش، امری مهم و طاقت‌فرسا بود که طی یک سلسه عملیات پیوسته از اوایل سال ۹۶ آغاز شد و تا آخر آبان ماه ۹۶ یعنی پایان سلطه داعش در منطقه شرق سوریه ادامه یافت. الحمدلله امروز داعش هیچ گونه پایگاه ثابت در منطقه ندارد. هشت ماه شرایط خیلی سخت و طاقت‌فرسایی در منطقه ایجاد شد که امکان توقف عملیات‌ها وجود نداشت و از لحاظ زمانی باید پشت سر هم اتفاق می‌افتاد. پاکسازی منطقه از لوث تکفیری‌ها و اشرار با موفقیت انجام شد. وعده صادق حاج قاسم سلیمانی محقق شد. سردار دایی‌پور در آن شرایط سخت و طاقت‌فرسا دوشادوش نیروهای جبهه مقاومت بود و همه سختی‌ها را با ایمان و اراده هموار می‌کرد. عملیات پی‌درپی، باعث خستگی‌های ممتد، کم‌خوابی‌های فراوان و سختی‌های مضاعف آن هم در آن شرایط نامساعد جوی می‌شد. اما همه این‌ها را این شهید عزیز همراه دیگر مبارزین تحمل می‌کرد و در نهایت هم که آخر آبان ماه ۹۶ آن وعده‌ای که حاج قاسم سلیمانی داده بود محقق شد.


چطور در جریان خبر شهادتشان قرار گرفتید؟
من چهار روز قبل از شهادت در خدمت ایشان بودم و بعد به ایران آمدم. جمعه گذشته وقتی در مسیر تهران به کرمانشاه بودم، حدود ساعت هفت و نیم صبح دوستان از سوریه با من تماس گرفتند و گفتند که حاج شاهرخ با اکبر نظری که منظور همان شهید نظری یکی از فرماندهان دلاور ایرانی لشکر زینبیون بود، دست داد. زمان را پرسیدم، دوستان گفتند: دقیقاً دو ساعت پیش. این پیام به منزله شهادت سردار دایی‌پور بود.


نحوه شهادتشان به چه صورت بود؟
گویا ایشان در شرق سوریه در حال بازرسی و بررسی منطقه بوده که بر اثر انفجار مین‌های کنار جاده‌ای که توسط عناصر دشمن کار گذاشته شده بود، به شهادت می‌رسد. راننده‌اش هم مجروح می‌شود. 


گفتید چهار روز قبل از شهادت ایشان را دیده بودید. از آخرین دیدارتان بگویید. 
آن روز من و شاهرخ در یک خودرو نشستیم. من می‌خواستم به سمت حلب بروم و ایشان به سمت شرق سوریه. من هم خودرو داشتم، اما برای اینکه بیشتر با او باشم تا زمانی که به دو راهی برسیم و بخواهیم از هم جدا شویم، رفتم و در خودروی حامل دایی‌پور نشستم. 
هر زمان صحبت از شهادت می‌شد، شاهرخ با خنده و شوخی سر و ته داستان را هم می‌آورد، اما این بار انگار فرق داشت. در همین دیدار آخر باز بحث شهادت مطرح شد. سردار با اشاره به راننده جوانش که همراه راننده من در خودروی پشت سری بودند، گفت: اگر قرار بر شهادت باشد ما شهید شویم بهتر است. نام راننده‌اش را برد و گفت: آن جوان ۱۰ روزی می‌شود که پدر شده، باید بماند تا به انقلاب و آیندگان خدمت کنند. بعد که به دوراهی رسیدیم من و سردار دایی‌پور از هم جدا شدیم. دقیقاً چند روز بعد رزق شهادت نصیب شاهرخ دایی‌پور شد و مجروحیت هم روزی آن جوان پاسداری شد که تازه پدر شده است.


شهید چطور رفیقی برایتان بود؟
ایشان دو شاخصه اصلی داشت؛ شاخصه‌هایی که از سال ۵۵ تا زمان شهادت در وجودش بارز بود: یکی جوانمردی و وفاداری بود. هر زمان در هر زمینه و هر جبهه‌ای که حضورش را در کنار خودت حس می‌کردی، آرامش می‌گرفتی. ایشان مصداق بارز «وحسن اولئک رفیقا» بود. رفاقتش را به احسن وجه ادا می‌کرد و خلق و خوی جوانمردی داشت. 
شاخصه بعدی و مهمی که در وجود ایشان دیده می‌شد، شجاعت ایشان بود. شجاعت خردورزانه و عاقلانه و عالمانه داشت. نه یک شجاعت احساسی. چون هم بضاعت علمی نسبت به این مسائل داشت و هم تجربه. از همه این‌ها مهم‌تر شاهرخ دایی‌پور اهل ادعا نبود. با همه افتخاراتی که در پیشینه ایشان بود ادعایی نداشت. 

آن جمله معروف امام خمینی را در ذهن زنده میکرد که: ما باید عشقمان به خدا باشد نه به تاریخ. هر کسی تاریخ و گذشته‌ای از زندگی اش دارد، اما ایشان همواره صفحات  پیش رو را ورق می‌زد. هرگز با تکیه بر گذشته دنبال نام و نان و شهرت نبود.


در پایان اگر صحبت خاصی دارید بفرمایید؟
من به شخصه موافق اشاعه فرهنگ ایثار و مقاومت و شهادت هستم. شهید اخلاص در عمل داشت، اما امروز که شهادت رزق ایشان شده است وظیفه تک تک آن‌هایی که همراه شهید بودند و با ایشان آشنا هستند این است که به بیان سیره و سبک زندگی و راه و منش شهید بپردازند تا الگویی شایسته برای آیندگان باشد. سردار دایی‌پور سال‌ها مجاهدت کرد و به‌رغم تمکن مالی که داشت وارد جبهه مقاومت شد و هدفش کسب رضایت خدا و اهل بیت (ع) بود. مردی که از دارایی‌ها و اموال خود در این مسیر هم هزینه کرد. امیدواریم بتوانیم ادامه‌دهنده راه شهدا باشیم و شهدای مدافع وطن و انقلاب و اسلام را آنطور که شایسته است به نسل جوانمان معرفی کنیم. 

سردار مرادعلی محمدی، از همرزمان شهید دایی‌پور
شهید دایی‌پور به عنوان یکی از پیشکسوتان جهادی از فرماندهان تیپ تخصصی ضدزره ۲۰۳ قرارگاه نجف اشرف در غرب کشور بود و جنگ ضدزره را تدریس می‌کرد. این شهید بزرگوار در پرونده افتخاراتش مدرسی غواصی در سطح بین‌المللی را داشت. همچنین مربی موشک تاو و ضدزره، فرماندهی یگان ضدزره و ادوات قرارگاه نجف در دوران دفاع مقدس، مربی ضدزره برای رزمندگان حزب‌الله لبنان و نیز مستشاری ضدزره و فرماندهی صحنه نبرد در سوریه از دیگر فعالیت‌های شهید دایی‌پور بود. ایشان علاوه بر مسائل نظامی در زمینه ورزش هم فعالیت‌های چشمگیری داشت و قهرمان کشتی نیروهای مسلح بود. در مورد ویژگی‌های اخلاقی شهید دایی‌پور هم باید بگویم که شجاعت ایشان زبانزد همگان بود. اهل سخاوت و بسیار خوش‌اخلاق بود. نزد رزمندگان کرمانشاهی به صفات نیک پهلوانی شهرت داشت. سردار دایی‌پور همیشه چهره‌ای بشاش و خندان داشت و در اوج سختی‌ها با چهره شاداب کار می‌کرد. چنانکه دیگر رزمندگان از او روحیه می‌گرفتند. من در دوره دافوس و بعد از آن با ایشان ارتباط داشتم، معلمی بودند که ما همواره در حال یاد گرفتن از ایشان بودیم. سردار دایی‌پور در دو سال اخیر در سوریه به عنوان مستشار نظامی حضور داشت و نقش مؤثری در پاکسازی مناطقی در شرق سوریه که آلوده به عناصر داعش بودند، داشت.

منبع: روزنامه جوان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • نهضت جهانی صلوات IR ۰۹:۰۶ - ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
    13 5
    اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم درود خدا بر این سر دار بسیجی ولایتمدار که هم با داعشی های داخلی کردستان مقابله کرد وهم با داعشی های جدید خارجی نثار روح پاکش صلوات

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس