نکته سوم این است که 9 دی خصوصیتی داشت که کم کم دارد برای بعضی مشخص میشود که 9 دی چه خبر بود و چه شد. ما هنوز هم ابعاد 9 دی را نفهمیدهایم. به حساب ما 9 دی غائله فتنه را جمع کرد، فتنهگران، عوامل و جریانهای وابسته به فتنه را رسوا کرد، جریانهای ساکت مقابل فتنه را از چشم مردم انداخت، خلاصه قصه فتنه را جمع کرد، در حالی که اين تنها یک اثر 9 دی این بود.
نه دی یک زلزلهای بود که یک گوشه آن فتنه را گرفت، یک گوشه دیگر آن خود ما را هم گرفت. تمام توجه ما به این است که 9 دی یک زلزله شد که آن بخش فتنه را گرفت و قلع و قمع کرد که اصلاحات، جریان ضد انقلاب و وابسته به خارج بود، اما این یک بُعد زلزله 9 دی بود، یک بُعد دیگر آن، این بود که تمام امید و اعتماد نیروهای متدین و جریان حزب الله را از جریان های سیاسی قطع کرد.
جریانهای اصولگرا دیگر بعد از 9 دی نفوذ خود را از دست دادند، بهطوري كه نه عناصر و لیدرهایشان و نه خودشان نفوذ دارند. آن موقعیتی که فلان جریان اصولگرایی قبل از 9 دی داشت، بعد از آن دیگر ندارد؛ البته نمیخواهیم بگوییم که بد نام شدهاند اما اعتماد مردم از آن جریان قطع شد. بهخاطر اینکه دیدند آقا تنها در میدان آمدند. مردم ما بیدار و هوشیارند. مخصوصاً این جوانها خیلی عقلشان می رسد.
ما در جریان اصولگرایی جامعه فلان، حزب فلان و گروه فلان را میخواستیم برای اینکه در عرصه مبارزه و مقابله قرار گیرد. سپاه و ارتش تشکیل دادیم سرباز و افسر و تجهیزات داریم، اینها برای چه وقت است؟ برای جنگ است. بهتر بگوییم برای دفاع است. اگر برای جنگ نباشد، حداقل برای دفاع است. حالا ما میگوییم دشمن به ما تجاوز و حمله کرده است اما در میدان جنگ نه سپاه است نه ارتش است نه تجهیزات، مردم با دست خالی جلو رفتند. پس ارتش و سپاه اين احزاب و جريانها را برای چه وقت می خواهیم؟ الآن دشمن آمده است ما نمیتوانیم دفاع کنیم. در دفاع نیستند.
برای مشاهده متن کامل اینجا را کلیک کنید.