به گزارش مشرق ، روزنامه شرق نوشت :
«حشمتالله فلاحتپيشه» ورود به سفارت انگلستان را نتيجه غلبه الهه شور بر قانون ميداند. همان زمان كه به سفارت انگلستان در تهران حمله شد، فلاحتپيشه از اينكه اين اقدام را در راستاي منافع جمهوري اسلامي نداند ابايي نداشت. حالا او ميگويد ورود به سفارت انگلستان و اقدام عليه آن هر چند طبيعي بوده و نتيجه سالها ظلم انگليسيها اما خوب نبوده. از جايگاه رييس كميته سياست خارجي مجلس هم اطمينان ميدهد كه ديگر سفارت هيچ كشوري در ايران تسخير نميشود. حتي معتقد است انگلستان در درازمدت دنبال برقراري رابطه با ايران خواهد بود. او البته تحليل جالبي از تهديدهاي احتمالي عليه جمهوري اسلامي دارد.
خلاصه مصاحبه شرق با رییس سیاست خارجی مجلس را در زیر بخوانید :
*اعتقادم بر اين است كه كشورها براساس هدفگذاريهايي كه در سياست خارجي دارند، اما بايد جايگاهشان را نسبت به گذشته و آينده بسنجند. ايران كشوري است كه زمانيكه انقلاب صورت گرفت، براساس اصل بنيادي «نه شرقي، نه غربي» آمد و انقلابش را پيش برد و حركتهاي سياسي خارجياش را براساس همان سامان داد كه اين اصل، بيشتر مربوط به دوران جنگ سرد بود.
بعد از آن اتفاقي در دنيا افتاد كه بلوك شرق و غرب در قالب يك نظم جديد چندقطبي سامانه تازهاي گرفتند و قدرتهاي درجه دوم براي اينكه مورد هدف سياستهاي تنبيهي قدرت اول قرار نگيرند يا از سياستهاي تشويقي آنها برخوردار باشند در تباني عليه كشورهايي مثل ايران سهيم شدند.
* ما در زمينه سياست خارجي روابط منظمي با وزارت امورخارجه داريم و در كل، اختلافات بين مجلس و دولت در عرصه سياست خارجي كمتر از ساير عرصههاست.
اين اختلافات به حدي نيست كه بشود به عنوان تفرقه سياسي از آن ياد كرد اما در برخي از موارد اعتقادم بر اين است كه دولت ميتوانست در زمينه سياست خارجي بهتر عمل كند. ما در شرايطي كه براي دنياي امروز دشمن نيستيم، نبايد بهگونهاي عمل كنيم كه ما را دشمن ببينند. طرح يكسري موضعگيريهاي تند در شرايط گذشته بيتاثير در شرايط امروزمان نيست.
*چشمانداز 20ساله يك راهبرد ايراني است كه در قالب آن جمهوري اسلامي ايران بايد تا 20 سال كه پنج سال از آن گذشته، قدرت اول منطقه در زمينههاي مختلف از دفاعي تا اقتصادي و غيره باشد. آمريكاييها هم همه جنبههاي اين راهبرد چشمانداز 20سالهاي را مورد هدف قرار دادهاند.
*رشد اقتصادي هشت درصد، كاهش بيكاري و بقيه مواردي كه بايد به عنوان وظيفه برنامه پنج ساله پنجم محقق ميشد، تحقق نيافته است. براي همين است كه بنده بيشتر انتقادهايم به دولت را در قالب نظام چشمانداز 20ساله و در قالب قانون برنامه مطرح كردم. در حدود 250 تذكري كه در اين دوره به رييسجمهور و وزراي ايشان دادم بيش از 80 مورد تذكر به شخص رييسجمهور بوده که همه به دليل كاستي در اجراي قانون برنامه و قانون بودجه انجام شده.
*يكي از مواردي كه جاي تذكر دارد همين تاخير در بودجه است. تاخير در بودجه فقط يك ظلم اداري نيست، يكسري آثار مالي جبرانناپذيري دارد.
*اعتقادم بر اين است كه طرح جمهوري اسلامي ايران براي فلسطين رفراندوم است. لازم نيست كه ما در مورد موضوع فلسطين خارج از طرح رفراندوم بياييم موضعگيريهايي اتخاذ كنيم كه بهانهاي براي فرار اسراييليها از رفراندوم شود. در سال 1376 در كنفرانس اسلامي طرح جمهوري اسلامي ايران براي فلسطين رسما دفاع از رفراندوم اعلام شد. آن زمان هم آقاي خاتمي رييسجمهور بودند ولي طرح در شورايعالي امنيت ملي، زير نظر مقام معظم رهبري طراحي شد. رفراندوم يك امر سياسي مترقي در دنياي امروز است. پس بقيه دولتها هم بايد بر اساس آن طرح عمل كنند. اسراييليها همواره به دنبال موضعگيريهاي تندي هستند كه از اين رفراندوم و همهپرسي فرار كنند.
*آقاي صالحي را انساني ميدانم كه با صداقت كامل در عرصه سياست خارجي كار ميكند. رفتارهاي نرم ايشان در شرايط كنوني به سود سياست خارجي كشور است اما طبيعتا يكسري انتقادهايي هم وجود دارد.
اعتقاد من اين است كه الان ايران با دشمنهايش هنوز به عرصه رقابت سخت نرسيده. آن چيزي كه ما در دنياي امروز داريم، عرصه رقابت در قالب ديپلماسي عمومي است. رقباي ما ديپلماسي عموميشان را تقويت كردند اما ايشان با وجود اينكه طرحش براي گرفتن رأي اعتماد از مجلس طرح ديپلماسي عمومي بود هنوز مجموعه تحت مديريتش در اين زمينه عملكرد خوبي نداشته است.
* به نظر من آقاي صالحي در حوزه اجرای سياست خارجي جمهوري اسلامي خوب عمل كرده. چه در دوران متكي و چه در دوران آقاي صالحي اگر نوسان مشكلسازي در حوزه سياست خارجه داشتيم به علت دخالتهاي غيركارشناسي بوده كه در حوزه سياست خارجي اعمال شده.
*من در همان زمان هم گفتم كه اشغال سفارت انگليس خوب نبود ولي طبيعي بود. خوب نبودن را به عنوان يك تفسير كارشناسي از سياست خارجه عرض ميكنم و طبيعي بود چون نوع رفتار انگليسيها بر شكل دادن به انرژي جوانان در ايران تاثير داشته است.
خوب نبودنش از ايننظر است كه انگليسيها بههرحال در عرصه بينالمللي هدفشان شكل گرفتن اين نوع كارهاست. در دو، سه سال اخير دستوپاي انگليس در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي بسته شده بود. هيچكس در ايران با سفير انگليس ملاقات نميکرد و عملا سطح رابطه ايران و انگليس در سطح كاردار بود. طرح كاهش روابط با انگليس، قانون خوبي بود و ديگر نيازي به اين اقدام نبود
*مجلس به اين نتيجه رسيده بود كه بايد برخوردي با انگليسيها صورت گيرد. در اين ميان يك عده جوان حركتي كردند كه طبيعي بود اما خوب نبود.
*كار آنهايي كه عملشان منجر به اشغال يا ضربهزدن به بخشي از سفارت و ورود به سفارت شد غيركارشناسي بود و به منافع ملي كمك نكرد.
*طبيعي است كه جواني كه تاريخ جنايتهاي انگليس برايش گفته شده عصباني شود و اقدامي انجام دهد ولي اينكه منجر به اشغال سفارت شود (كه ما معتقديم انگليسيها اين را به صورت دام مطرح كردند و هنوز هم شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه انگليسيها سعي در سوءاستفاده از اين موضوع داشتند) به نظر اقدام خوبي براي سياست خارجه ما نبود.
*هميشه آن چيزي كه از يونان باستان تا الان بشر با آن درگير بوده اختلاف بين الهه آپولون و ديونوسوس بود. آپولون الهه نظم و قانون است و ديونوس الهه هيجان و شور. آنچه من ميگويم طبيعي بوده كه در قالب شوري شكل گرفته و معمولا اين شور و شوق را ميگويند بايد با آپولون يا همان قانون محدود كرد. در اين قضيه به نظر من يك شور و شوق جوانانهاي شكل گرفت، آن شكلش طبيعي بود ولي آن قسمتي كه خوب نبود از لحاظ اعمال قانون بود كه معتقدم ميشد بهتر عمل كرد، به ويژه نيروي انتظامي بايد بهتر عمل ميكرد.
*من معتقدم ارادهاي نزد مسوولان كشور براي ورود به سفارت انگلستان وجود نداشته، منتها در آنجا يك سهلانگاريهايي صورت گرفت.
*به اعتقاد بنده، هيچ مسوولي در ايران نيست كه موافق بوده باشد به سفارت انگلستان ورود پيدا كنند فقط يك سهلانگاري صورت گرفته.
*معتقدم انگليسيها محافظهكارتر از آن هستند كه در بلندمدت قطع رابطه با ايران را دنبال كنند.
اگر آنها سعي كنند پلهايي كه بعد از مسايل اخير خراب كردند را احيا كنند آن موقع ميشود رابطه را شكل داد. من معتقدم انگليسيها سرانجام جلو ميآيند، يعني در بلندمدت قصد قطع رابطه با جمهوري اسلامي را ندارند.
* من تعجب ميكنم از برخي از نمايندگان مجلس كه حرف سفير انگليس در مورد دليل مواضع بروجردي را تكرار ميكنند. ضمن اينكه در موضوع اختلاس هم من بارها عرض كردم زماني كه حكم دادگاه مطرح شد آن موقع بايد عليه هر شخصي اقدام صورت بگيرد.
*بنده از كساني بودم كه بارها با طرح قطع رابطه با انگلستان مخالفت كردم. به اعتقاد بنده با وجود همه جنايتهاي انگليس نبايد در ميدان آنها بازي كنيم. سياست خارجه عرصه ميدانسازي است، خيليها ميدان درست ميكنند و ميخواهند جمهوري اسلامي را به ميدان خودشان بكشانند.
*تهديدهاي نظامي دو قسمت دارد. يك قسمت سعي دشمنان بر اين است كه ما را ذيل ماده 42 ببرند. ماده 42 يعني تنبيه و ديگر تحريم نيست؛ يك قسمت هم بحثهايي است كه از حماقت بعضي از كشورها مثل اسراييل برميخيزد. به نظر من چيزي كه الان در قالب ميليتاري بالانس يا تعادل نظامي قدرتهاي مختلف دنيا به آن رسيدند، اين است كه ايران از توانايي وارد آوردن ضربه متقابل پشيمانكننده به متجاوزان نظامي برخوردار بوده و همين عامل اصلي در تعلل آنها براي هر نوع اقدامي است.
*چيزي كه ما بايد آن را بپذيريم اين است كه اكثريت همسايگان ما جزيي از طرح مشاركت براي صلح ناتو هستند. طرح مشاركت براي صلح ناتو طرحي است كه در سال 1994 ميلادي تعريف شد. آن زمان ناتو اساسنامه خودش را تغيير داد و از حالت تدافعي خارج كرد و تهاجمي شد. ناتو اعلام كرد ما با كشورهاي مختلف دنيا براي مشاركت در طرح صلح قرارداد ميبنديم لذا الان كشورها دو دسته هستند. يك دسته كشورهايي كه عضو ناتو هستند و يك عده كه عضو نيستند اما مشاركت در طرح را پذيرفتند. آنهايي كه در قالب اين طرح هستند يكسري همكاريهايي با ناتو، مثل دادن پايگاهها، مانور مشترك و... انجام ميدهند. پيامي كه جمهوري اسلامي ايران رسما و عملا بايد براي اين كشورها بفرستد اين است كه از هر نقطهاي كه عليه ما اقدام صورت بگيرد با همان كشور برخورد ميكنيم.
«حشمتالله فلاحتپيشه» ورود به سفارت انگلستان را نتيجه غلبه الهه شور بر قانون ميداند. همان زمان كه به سفارت انگلستان در تهران حمله شد، فلاحتپيشه از اينكه اين اقدام را در راستاي منافع جمهوري اسلامي نداند ابايي نداشت. حالا او ميگويد ورود به سفارت انگلستان و اقدام عليه آن هر چند طبيعي بوده و نتيجه سالها ظلم انگليسيها اما خوب نبوده. از جايگاه رييس كميته سياست خارجي مجلس هم اطمينان ميدهد كه ديگر سفارت هيچ كشوري در ايران تسخير نميشود. حتي معتقد است انگلستان در درازمدت دنبال برقراري رابطه با ايران خواهد بود. او البته تحليل جالبي از تهديدهاي احتمالي عليه جمهوري اسلامي دارد.
خلاصه مصاحبه شرق با رییس سیاست خارجی مجلس را در زیر بخوانید :
*اعتقادم بر اين است كه كشورها براساس هدفگذاريهايي كه در سياست خارجي دارند، اما بايد جايگاهشان را نسبت به گذشته و آينده بسنجند. ايران كشوري است كه زمانيكه انقلاب صورت گرفت، براساس اصل بنيادي «نه شرقي، نه غربي» آمد و انقلابش را پيش برد و حركتهاي سياسي خارجياش را براساس همان سامان داد كه اين اصل، بيشتر مربوط به دوران جنگ سرد بود.
بعد از آن اتفاقي در دنيا افتاد كه بلوك شرق و غرب در قالب يك نظم جديد چندقطبي سامانه تازهاي گرفتند و قدرتهاي درجه دوم براي اينكه مورد هدف سياستهاي تنبيهي قدرت اول قرار نگيرند يا از سياستهاي تشويقي آنها برخوردار باشند در تباني عليه كشورهايي مثل ايران سهيم شدند.
* ما در زمينه سياست خارجي روابط منظمي با وزارت امورخارجه داريم و در كل، اختلافات بين مجلس و دولت در عرصه سياست خارجي كمتر از ساير عرصههاست.
اين اختلافات به حدي نيست كه بشود به عنوان تفرقه سياسي از آن ياد كرد اما در برخي از موارد اعتقادم بر اين است كه دولت ميتوانست در زمينه سياست خارجي بهتر عمل كند. ما در شرايطي كه براي دنياي امروز دشمن نيستيم، نبايد بهگونهاي عمل كنيم كه ما را دشمن ببينند. طرح يكسري موضعگيريهاي تند در شرايط گذشته بيتاثير در شرايط امروزمان نيست.
*چشمانداز 20ساله يك راهبرد ايراني است كه در قالب آن جمهوري اسلامي ايران بايد تا 20 سال كه پنج سال از آن گذشته، قدرت اول منطقه در زمينههاي مختلف از دفاعي تا اقتصادي و غيره باشد. آمريكاييها هم همه جنبههاي اين راهبرد چشمانداز 20سالهاي را مورد هدف قرار دادهاند.
*رشد اقتصادي هشت درصد، كاهش بيكاري و بقيه مواردي كه بايد به عنوان وظيفه برنامه پنج ساله پنجم محقق ميشد، تحقق نيافته است. براي همين است كه بنده بيشتر انتقادهايم به دولت را در قالب نظام چشمانداز 20ساله و در قالب قانون برنامه مطرح كردم. در حدود 250 تذكري كه در اين دوره به رييسجمهور و وزراي ايشان دادم بيش از 80 مورد تذكر به شخص رييسجمهور بوده که همه به دليل كاستي در اجراي قانون برنامه و قانون بودجه انجام شده.
*يكي از مواردي كه جاي تذكر دارد همين تاخير در بودجه است. تاخير در بودجه فقط يك ظلم اداري نيست، يكسري آثار مالي جبرانناپذيري دارد.
*اعتقادم بر اين است كه طرح جمهوري اسلامي ايران براي فلسطين رفراندوم است. لازم نيست كه ما در مورد موضوع فلسطين خارج از طرح رفراندوم بياييم موضعگيريهايي اتخاذ كنيم كه بهانهاي براي فرار اسراييليها از رفراندوم شود. در سال 1376 در كنفرانس اسلامي طرح جمهوري اسلامي ايران براي فلسطين رسما دفاع از رفراندوم اعلام شد. آن زمان هم آقاي خاتمي رييسجمهور بودند ولي طرح در شورايعالي امنيت ملي، زير نظر مقام معظم رهبري طراحي شد. رفراندوم يك امر سياسي مترقي در دنياي امروز است. پس بقيه دولتها هم بايد بر اساس آن طرح عمل كنند. اسراييليها همواره به دنبال موضعگيريهاي تندي هستند كه از اين رفراندوم و همهپرسي فرار كنند.
*آقاي صالحي را انساني ميدانم كه با صداقت كامل در عرصه سياست خارجي كار ميكند. رفتارهاي نرم ايشان در شرايط كنوني به سود سياست خارجي كشور است اما طبيعتا يكسري انتقادهايي هم وجود دارد.
اعتقاد من اين است كه الان ايران با دشمنهايش هنوز به عرصه رقابت سخت نرسيده. آن چيزي كه ما در دنياي امروز داريم، عرصه رقابت در قالب ديپلماسي عمومي است. رقباي ما ديپلماسي عموميشان را تقويت كردند اما ايشان با وجود اينكه طرحش براي گرفتن رأي اعتماد از مجلس طرح ديپلماسي عمومي بود هنوز مجموعه تحت مديريتش در اين زمينه عملكرد خوبي نداشته است.
* به نظر من آقاي صالحي در حوزه اجرای سياست خارجي جمهوري اسلامي خوب عمل كرده. چه در دوران متكي و چه در دوران آقاي صالحي اگر نوسان مشكلسازي در حوزه سياست خارجه داشتيم به علت دخالتهاي غيركارشناسي بوده كه در حوزه سياست خارجي اعمال شده.
*من در همان زمان هم گفتم كه اشغال سفارت انگليس خوب نبود ولي طبيعي بود. خوب نبودن را به عنوان يك تفسير كارشناسي از سياست خارجه عرض ميكنم و طبيعي بود چون نوع رفتار انگليسيها بر شكل دادن به انرژي جوانان در ايران تاثير داشته است.
خوب نبودنش از ايننظر است كه انگليسيها بههرحال در عرصه بينالمللي هدفشان شكل گرفتن اين نوع كارهاست. در دو، سه سال اخير دستوپاي انگليس در حوزههاي مختلف سياسي، اقتصادي و فرهنگي بسته شده بود. هيچكس در ايران با سفير انگليس ملاقات نميکرد و عملا سطح رابطه ايران و انگليس در سطح كاردار بود. طرح كاهش روابط با انگليس، قانون خوبي بود و ديگر نيازي به اين اقدام نبود
*مجلس به اين نتيجه رسيده بود كه بايد برخوردي با انگليسيها صورت گيرد. در اين ميان يك عده جوان حركتي كردند كه طبيعي بود اما خوب نبود.
*كار آنهايي كه عملشان منجر به اشغال يا ضربهزدن به بخشي از سفارت و ورود به سفارت شد غيركارشناسي بود و به منافع ملي كمك نكرد.
*طبيعي است كه جواني كه تاريخ جنايتهاي انگليس برايش گفته شده عصباني شود و اقدامي انجام دهد ولي اينكه منجر به اشغال سفارت شود (كه ما معتقديم انگليسيها اين را به صورت دام مطرح كردند و هنوز هم شواهدي وجود دارد مبني بر اينكه انگليسيها سعي در سوءاستفاده از اين موضوع داشتند) به نظر اقدام خوبي براي سياست خارجه ما نبود.
*هميشه آن چيزي كه از يونان باستان تا الان بشر با آن درگير بوده اختلاف بين الهه آپولون و ديونوسوس بود. آپولون الهه نظم و قانون است و ديونوس الهه هيجان و شور. آنچه من ميگويم طبيعي بوده كه در قالب شوري شكل گرفته و معمولا اين شور و شوق را ميگويند بايد با آپولون يا همان قانون محدود كرد. در اين قضيه به نظر من يك شور و شوق جوانانهاي شكل گرفت، آن شكلش طبيعي بود ولي آن قسمتي كه خوب نبود از لحاظ اعمال قانون بود كه معتقدم ميشد بهتر عمل كرد، به ويژه نيروي انتظامي بايد بهتر عمل ميكرد.
*من معتقدم ارادهاي نزد مسوولان كشور براي ورود به سفارت انگلستان وجود نداشته، منتها در آنجا يك سهلانگاريهايي صورت گرفت.
*به اعتقاد بنده، هيچ مسوولي در ايران نيست كه موافق بوده باشد به سفارت انگلستان ورود پيدا كنند فقط يك سهلانگاري صورت گرفته.
*معتقدم انگليسيها محافظهكارتر از آن هستند كه در بلندمدت قطع رابطه با ايران را دنبال كنند.
اگر آنها سعي كنند پلهايي كه بعد از مسايل اخير خراب كردند را احيا كنند آن موقع ميشود رابطه را شكل داد. من معتقدم انگليسيها سرانجام جلو ميآيند، يعني در بلندمدت قصد قطع رابطه با جمهوري اسلامي را ندارند.
* من تعجب ميكنم از برخي از نمايندگان مجلس كه حرف سفير انگليس در مورد دليل مواضع بروجردي را تكرار ميكنند. ضمن اينكه در موضوع اختلاس هم من بارها عرض كردم زماني كه حكم دادگاه مطرح شد آن موقع بايد عليه هر شخصي اقدام صورت بگيرد.
*بنده از كساني بودم كه بارها با طرح قطع رابطه با انگلستان مخالفت كردم. به اعتقاد بنده با وجود همه جنايتهاي انگليس نبايد در ميدان آنها بازي كنيم. سياست خارجه عرصه ميدانسازي است، خيليها ميدان درست ميكنند و ميخواهند جمهوري اسلامي را به ميدان خودشان بكشانند.
*تهديدهاي نظامي دو قسمت دارد. يك قسمت سعي دشمنان بر اين است كه ما را ذيل ماده 42 ببرند. ماده 42 يعني تنبيه و ديگر تحريم نيست؛ يك قسمت هم بحثهايي است كه از حماقت بعضي از كشورها مثل اسراييل برميخيزد. به نظر من چيزي كه الان در قالب ميليتاري بالانس يا تعادل نظامي قدرتهاي مختلف دنيا به آن رسيدند، اين است كه ايران از توانايي وارد آوردن ضربه متقابل پشيمانكننده به متجاوزان نظامي برخوردار بوده و همين عامل اصلي در تعلل آنها براي هر نوع اقدامي است.
*چيزي كه ما بايد آن را بپذيريم اين است كه اكثريت همسايگان ما جزيي از طرح مشاركت براي صلح ناتو هستند. طرح مشاركت براي صلح ناتو طرحي است كه در سال 1994 ميلادي تعريف شد. آن زمان ناتو اساسنامه خودش را تغيير داد و از حالت تدافعي خارج كرد و تهاجمي شد. ناتو اعلام كرد ما با كشورهاي مختلف دنيا براي مشاركت در طرح صلح قرارداد ميبنديم لذا الان كشورها دو دسته هستند. يك دسته كشورهايي كه عضو ناتو هستند و يك عده كه عضو نيستند اما مشاركت در طرح را پذيرفتند. آنهايي كه در قالب اين طرح هستند يكسري همكاريهايي با ناتو، مثل دادن پايگاهها، مانور مشترك و... انجام ميدهند. پيامي كه جمهوري اسلامي ايران رسما و عملا بايد براي اين كشورها بفرستد اين است كه از هر نقطهاي كه عليه ما اقدام صورت بگيرد با همان كشور برخورد ميكنيم.