ابوذر منتظرقائم در جديدترين مطلب وبلاگ "پاسداران" درباره انفجار تروريستي مهاباد نوشت: اين مطلبي که در ادامه مي آيد ، همان شب انفجار تروريستي و جنايتکارانه مهاباد و با همان حس و حال نوشتم. اما پرشين بلاگ يکي از روزهاي خرابي اش بود و نتوانستم بنويسم . حالا ميشود خواند و کمي فکر کرد و ديد که چقدر نگاه و شناخت ما از خودمان و دشمن درست است.
---
ديگر کارتان به جايي رسيده کنار زن و بچه هاي هموطن هاي من در کردستان بمب ميگذاريد ؟ 12 تا زن و بچه را کشتيد و ?0 نفر را کشته و زخمي کرديد ! اگر لا اقل ناسيوناليزم افراطي کردي هم داشتيد که نبايد اين کار را مي کرديد ! نشان مي دهد در هيچ چيزي صادق نيستيد .
عوضي ها. همسر من در تهران براي آن 12 زن و بچه به گريه افتاد. دلهاي شما اينقدر سنگ است که از حالا ديگر کرد مي کشيد و بعد مي گوييد حامي کرد هستيد ؟
در روز روشن آدم کشي و دم از آزادي زدن ؟ در روز روشن جنايت و دم زدن از دمکراسي؟ چقدر شبيه اين جنايتکارهاي يکسال پيش ايران هستيد ! عجب انطباقي.
حالا وقتي مي بينيد ماموستا مي گويد که اگر فکر کرده اند مي توانند با اين کارها بين مردم و انقلاب شکاف بياندازند کور خوانده اند ،چه حالي بهتان دست مي دهد ؟ وقتي مي بينيد رژه روندگان در رژه شان ذره اي اختلال ايجاد نمي شود و از صداي انفجار نمي هراسند چه حالي پيدا مي کنيد ؟ وقتي ملت بجاي اينکه مانند دنياي غرب به محض انفجار فرار کنند به محل انفجار مي آيند تا کمک کنند و اين سنت 30 ساله شان است ، اوضاعتان چگونه مي شود ؟ مثلا مي خواهيد رژه ها را خلوت کنيد تا بگوييد مردم بانظام نيستيد ؟ آخر چگونه ؟ اين که بيشتر در مهاباد امروز باعث وحدت شد ! امروز مهاباد صحنه انزجار از شما شد. مهاباد امروز يکپارچه فحش شد عليه شما. وقتي دختر 10 12 ساله را مي بينيد که يکراست مي گويد انفجار کار شماهاست ،مزه ي دهانتان کچي نمي شود ؟ وقتي پيرزن 70 ساله ي مجروح ، آن چيزي را مي گويد که دختر 12 ساله گفت ، مغزتان کپک نمي زند ؟
چقدر زشت ، دست به ابزاري مي زنيد که سرجمعش براي شما فحش است و ديگر هيچ! ابزاري قديمي مال دهه ?0 و ?0 هجري شمسي . عجب که اينهمه زمان گذشت و شماها هنوز در همان الگوهاي تروريستي 3 دهه قبل مانده ايد . يعني چطور مي شود اينهمه يک گروه عقب بماند ؟ روشن است. چون خودش "فکر" ندارد. فقط بر اساس "برنامه" و "دستور" عمل مي کند. گفتم بمير ، بمير. همين . والا مگر مي شود اينقدر تيشه به ريشه ي خودت بزني.
گفتم اراذل اوباشيد و چاقو کش و بچه دزد و قاچاقچي مواد مخدر، گفتيد نه ! ولي گندش در آمد. مي گويم تجزيه طلبيد اما انکار کرديد و بعد تابلو شد و بارها گفتم ضد کرديد انکار کرديد و اين همه جنازه شهيد و مجروح زن و بچه ي کرد سندش.
مي دانم .
اوضاع کردستان هر روز براي شما بدتر مي شود و کينه ي شما از جماعت کردزبان کشور ايران هر روز بيشتر . مي دانم که آنروز نام همشهري هاي کرد مومن به انقلاب را چه گذاشته بوديد. امروز همه ي کوچه ها مومن به انقلابند. بعد از سخنراني و سفر آنروز مقام معظم رهبري در سيستان و بلوچستان و تقويت وحدت و شکفتن غنچه هاي مودت ، يادتان هست رئيستان به ارازل هم فکرتان در شرق کشور دستور داد در آنجا انفجاري را انجام دادند ؟ حالا آنجا نفس کشيدن هم براي رئيستان سخت شده و حتي نمي تواند ? تا سرباز ارتشي را بدزدد ، مجبور شده دوباره به سمت شماها اشاره کند!
اي عروسک هاي کوکي. اين آتشي که به راه انداخته ايد ، نخ هاي دست و پاي خودتان را گرفته . چه مي کنيد ؟ هيزم خودسوزي تيز مي کنيد ؟
يادتان هست چند ســــــــــــال پيش چند کلمه حرف حساب عليهتان نوشتم ؟ مي بينيد که از چندسال پيش تــــــــا همين الان هنوز هم مي آييد و فحش جنسي خطاب به نواميس و اعتقادات انسان مي نويسيد و در مي رويد ؟ و البته که جز فحش ، جوابي نداريد ؟ خب حق هم داريد . بمب اگر نگذاريد ، يعني ديگر بايد مرده حسابتان کنيم . جنايتکار اگر جنايت نکند مي گويند مرده است و فحاش هم اگر فحش ندهد مي گويند لال شده .
بمب مي گذاريد پس هستيد. فحش مي دهيد پس هستيد.
در مورد اين انفجار هم ،
مهم نيست. ما خون زياد داده ايم ، انتقامش را هم گرفته ايم . اين خونهاي سرخ سرد نخواهد شد که انتقامش جايش سبز مي شود... از الان به ساعت هاي مچي تان نگاه کنيد. مگر قاتل صياد شيرازي جان به در برد که حالا از قاتل زن و بچه ي ملت حقيقتا مظلوم کردستان کسي بگذرد ؟
از مظلوم بکشيد، انتقام مي گيريم . از مسلمان کشته بگيريد ازتان کشته مي گيريم ، از ايراني بکشيد ، از شما مي کشيم . فقط کمي صبر کنيد. باشد ؟ قولهاي ما را که ديده ايد. قول قول است. خصوصا وقتي پاي انتقام خون بيگناه وسط باشد. به جاي آن کشته هاي خيالي و دروغي تان ، ما امروز 12 شهيد داده ايم . حالا خدا را شکر مي دانيد در انتقام گيري چقدر صادقيم . نيازي به ياد آوري نيست.
پس قرار ما، کمي صبر.
در قرارگاه هاي برون مرزي تان منتظر صداي گلوله ي انتقام باشيد.
نوبت رئيستان هم - آمريکا را مي گويم، همان اسرائيل را منظورم است - مي رسد.
آسياب به نوبت.
پي نوشت :
- دست و بازو وسلاح بچه هاي قرارگاه حمزه سيدالشهداء سپاه را مي بوسم که نگذاشتند قول من به ضد انقلاب زمين بماند. و اگر سپاه اينگونه نبود من چنان مطلبي را آماده نکرده بودم .
قولهاي ما را که ديده ايد. قول قول است. خصوصا وقتي پاي انتقام خون بيگناه وسط باشد. نيازي به ياد آوري نيست.