به گزارش گروه خواندنی های مشرق به نقل از شرق، كارآگاهان جنايي شهرستان سروستان روز 15 آذر سال گذشته از وقوع جنايتي هولناك باخبر شدند و به خانهاي كه بهعنوان قتلگاه معرفي شده بود، رفتند تا در اين رابطه تحقيق كنند. آنها با جنازه سوخته مردي مواجه شدند كه آثار جراحت نيز روي پيكرش مشهود بود.
تحقيقات اوليه فاش كرد اين مرد به نام احسان بهعنوان ميهمان به آن خانه رفته و به قتل رسيده بود. وقتي جسد در اختيار متخصصان پزشكي قانوني قرار گرفت، آنها اعلام كردند علاوه بر سوختگي آثار اصابت شش ضربه چاقو نيز بر بدن قرباني مشهود است البته او به خاطر سوختن اعضاي اصلي بدنش جان باخته است.
كارآگاهان در ادامه تحقيقات به بازجويي از زني پرداختند كه ساكن خانه محل قتل بود. اين زن به نام زهره در بازجوييها شوهرش را بهعنوان عامل قتل معرفي كرد. زهره كه خودش با پليس تماس گرفته و ماموران را از وقوع اين جنايت باخبر كرده بود به افسران ويژه مبارزه با قتل چنين گفت: «احسان با شوهرم به نام جمشيد دوست بود، صبح روز حادثه جمشيد وي را به خانهمان دعوت كرد و بعد با بنزين او را به آتش كشيد.»
اين زن در تحقيقات اوليه از انگيزه شوهرش براي اين قتل ابراز بياطلاعي كرد و كارآگاهان بر آن شدند تا با دستگيري متهم جزييات جنايت را فاش كنند. به گفته زهره، جمشيد بعد از كشتن دوستش از خانه فرار كرده و به او نگفته بود به كجا ميرود به همين علت كار براي پليس دشوار شد. كارآگاهان ابتدا به خانه اقوام اين مرد و ديگر اماكني كه احتمال داشت وي در آنجا پنهان شده باشد، رفتند و وقتي ردپايي از او به دست نياوردند به اين نتيجه رسيدند كه او سروستان را ترك كرده است.
ادامه يافتن تحقيقات به كشف سرنخهايي منجر شد كه نشان ميداد متهم به تهران گريخته است. كارآگاهان وقتي رد به دست آمده را تعقيب كردند به اين نتيجه رسيدند كه جمشيد در پاكدشت پنهان شده است، به همين خاطر درحاليكه پنج ماه از وقوع قتل ميگذشت با اخذ نيابت قضايي راهي پاكدشت شدند و به جستوجو براي يافتن قاتل فراري ادامه دادند.
تمام سرنخها و مدارك نشان ميداد مردي كه به نام رضا به تازگي در آن منطقه ساكن شده همان قاتل تحت تعقيب است اما مشكل آنجا بود كه مشخصات ظاهري رضا با جمشيد اگرچه شباهت داشت، كاملا مطابق با او نبود به همين علت كارآگاهان پيش از آنكه اقدام تازهاي انجام بدهند به تحقيقات نامحسوس خود ادامه دادند و فهميدند متهم بعد از گريختن از استان فارس تغيير چهره داده و مدارك هويتي جعلي براي خودش فراهم كرده تا بتواند به راحتي زندگي كند.
اينگونه بود كه رضا بازداشت شد اما در بازجوييهاي اوليه ادعا كرد فردي به نام جمشيد را نميشناسد و او را به اشتباه دستگير كردهاند. اين انكارها هيچ فايدهاي نداشت و جمشيد در نهايت مجبور شد به قتل اقرار كند. او در اعترافاتش گفت: «من با احسان رابطه صميمانهاي داشتم و او را هر از گاهي به خانهام دعوت ميكردم ولي اخيرا رفتوآمدهاي او به منزلم بيشتر شده بود و ميديدم رابطهاش با زهره صميمانه شده است.
وقتي كمي بيشتر در اين موضوع دقت كردم به اين نتيجه رسيدم كه دوستم با زهره رابطه دارد. اين فكر مرا به شدت آشفته كرده بود، ديگر نميتوانستم آرام بگيرم و به خودم ميگفتم بايد كاري انجام بدهم، بالاخره درحاليكه ديگر طاقتم تمام شده بود نقشه قتل احسان را كشيدم.»متهم به قتل ادامه داد: «من براي اجراي نقشهام يك گالن بنزين خريدم بعد روز حادثه او را به خانهام دعوت كردم و در يك لحظه وقتي حواس احسان نبود از پشت رويش بنزين ريختم و بلافاصله كبريت روشن را رويش انداختم.
آتش سرتا پاي احسان را فراگرفته بود و او همينطور كه فرياد ميكشيد. ميدويد. من در همين حالت او را تعقيب كردم و با چاقو چند ضربه به وي زدم. بعد از اينكه از مرگش مطمئن شدم از خانه فرار كردم و به تهران رفتم و در آنجا تغيير چهره دادم و هويت دروغين براي خودم تهيه كردم و زندگيام را ادامه دادم و تصور نميكردم هرگز دستگير شوم.»
ماموران بعد از شنيدن اعترافات جمشيد براي پي بردن به صحت و سقم گفتههاي او بار ديگر به بازجويي از زهره پرداختند. اين زن با رد گفتههاي شوهرش توضيح داد: «من هيچ رابطهاي با احسان نداشتم و حقيقت اين است كه آن دو بر سر مسايل مالي با هم اختلاف داشتند و شوهرم هم به همين دليل دوستش را كشت و حالا ادعا ميكند انگيزه ديگري از قتل داشته است.»در نهايت با تكميل تحقيقات قرار مجرميت و كيفرخواست عليه متهم صادر و او براي محاكمه به شعبه پنج دادگاه كيفري استان فارس معرفي شد.
در جلسه محاكمه اين متهم، نماينده دادستان با گناهكار خواندن وي خواستار صدور حكم مجازات شد و اوليايدم مقتول نيز اعلام كردند درخواستشان قصاص قاتل است. در اين جلسه جمشيد يكبار ديگر به قتل اقرار و باز هم ادعا كرد مسايل اخلاقي باعث شد دوستش را بكشد.بنابراين گزارش در حال حاضر هيات قضات براي تصميمگيري درباره سرنوشت متهم وارد شور شدند.