ما در درجه‌ي اول مي‌خواهيم انسان بسازيم و انسان مسلمان، در درجه‌ي دوم يک تکنسين و يا کارگر فني يا مهندس و يا دبير.

مشرق - يکي از مباحث مهم پس از انقلاب اسلامي تغيير در نگرش و ساختارهاي نظام آموزشي و پرورشي کشور بود. شهيد دکتر باهنربه عنوان يکي از افرادي که سابقه فعاليت در زمينه هاي آموزشي پيش از انقلاب را داشت، در دولت شهيد رجايي به عنوان وزير آموزش و پرورش انتخاب و در اين مدت کوتاه سر منشاء تحولات بزرگي در زمينه تحول در نگرش به آموزش و پرورش اسلامي را داشت. در اينجا بخشي از گفت و گو‌ي اين شهيد بزرگوار را پيرامون ضرورت اين تحول با روزنامه‌ي جمهوري اسلامي در مرداد ماه 58 را مي‌خوانيد.

«شرکت ما را در آموزش و پرورش به‌عنوان شرکت يک مقامي که در کار اداري و اجرايي به معناي معمول وزارتخانه‌ها مي‌خواهد حضور به هم برساند، نبايد تفسير کرد. بلکه شرکت ما و حضور ما به معناي حضور يک نماينده‌اي است از شوراي انقلاب تا بتواند اين وزارتخانه را در جو متناسب با نياز انقلابي بررسي کند و براساس نياز ظرفيت انقلاب‌مان، پيش‌بيني دگرگوني‌ها و تحولات لازم را در اين وزارتخانه‌ي بسيار وسيع و گسترده که با سرنوشت تمامي خانواده‌هاي کشور به‌طور مستقيم ارتباط دارد، طرح‌ها را تهيه کند و به شوراي انقلاب براي تصويب و به دولت براي اجرا ارائه نمايد.
به‌طور کلي به نظر مي‌رسد براي دگرگوني در آموزش و پرورش لازم است بينش حاکم بر آموزش و پرورش تغيير يابد، يعني فلسفه‌ي آموزش و پرورش، هدف‌هاي آموزش و پرورش، نوع تربيت و سازندگي که بايستي در اين نسل به وجود آيد، بايد تغيير کلي درونش پيدا شود. در رژيم گذشته اصراري بود بر اين‌که نسل ما را از داشتن يک ايدئولوژي مثبت و فعال و جهت‌دار تهي کنند و او را به صورت بي‌تفاوت و تهي و پوچ‌گرا بار بياورند و احياناً با التقاطي از فرهنگ غربي، زمينه را براي يک نوع زندگي مصرفي، متناسب با بازار مصرف براي فرآورده‌هاي صنعتي و اقتصادي و فني و حتي صادرات فرهنگي‌شان آماده بسازند و نيز بقايايي از رسوم و سنت‌ها و فرهنگ باستاني و ملي را به نسل ما تحميل کنند؛ آن هم از محدوده‌هاي اسارت‌بار و ذلت‌باري که بتواند نسل ما را با تحمل استبداد و تواضع در برابر قدرت‌هاي حاکم با روح تملق و چاپلوسي و خضوع و ذلت، بار بياورد و قدرت تصميم‌گيري و تفکر آزاد و انديشه و اراده را از نسل ما بگيرد. بنابراين هدف اين بود که جامعه‌اي سنت‌گراي غرب‌زده‌ي مصرفي، وابسته‌ي بالمآل، بي‌تفاوت و تهي از خودي و شخصيت و هويت بار بياورند و بنابراين زمينه‌اي باشد براي استعمار و براي سلطه‌ي ابرقدرت‌ها و خودباختگي و خودفروختگي در برابر قدرت‌هاي ديگر.
ما تأکيد و اصرار داريم که بايستي اين نوع بينش حاکم، به کلي دگرگون شود و ما انسان‌هايي آزادانديش، مستقل، باشخصيت و با هويت بار بياوريم و براساس ايدئولوژي غني اسلام، نسلي بسازيم متحرک، هدف‌دار و کارآمد که بخواهد جامعه‌ي خودش را در تمام ابعاد متحول کند، دگرگون کند و پيشرفت دهد و بسازد و يک روح انساني بين‌المللي در او به وجود بيايد که به صلاح و سعادت همه‌ي انسان‌ها بيانديشد، از موضع حمايت از مستضعفين جهان به کل دنيا بنگرد. نسل ما نسلي باشد و بار آيد که از حرکت‌هايي که در دنيا براي مستقر کردن حاکميت مستضعفين بود آمده است، حمايت کند و پيوند خودش را با محرومان جهان و با مظلومان جهان و مستضعفان جهان مستحکم‌تر کند و در برابر طاغوت، در برابر استکبار، در برابر زورگويي، در برابر سلطه‌جويي، احساس قدرت و مقاومت و مبارزه کند و علاوه بر اين، نوعي روشن‌بيني و هوشياري در اين نسل به وجود آيد که بتواند درون خودش بجوشد مبارزه ضدتوطئه و دسيسه و مداومت در سازندگي و جهت دادن و سرعت بخشيدن به حرکت تکاملي اجتماعي‌مان در روند اسلام.
و نيز ما تأکيد داريم بر اين‌که بايستي هدف از مدارس خصوصاً دبيرستان‌هاي ما آن نباشد که به صورت يک ماشين مدرک‌سازي و ديپلم‌سازي درآيد، براي آن‌که افرادي را براي پشت‌ميز نشيني آماده کند، بلکه بايستي نياز جامعه‌ي خودمان را از لحاظ فني و کشاورزي و صنعتي و مديريت‌ها و غيره... در نظر بگيريم و تربيت ما در مورد نسل‌مان به گونه‌اي باشد که مناسب با زمان و نياز، افراد را بسازيم، به‌طوري که به سرعت جذب بازار کار و نيازهاي اجتماعي ما گردند و اين، احتياج به برنامه‌ريزي دقيق و مشارکت وزارتخانه‌هاي دست در کار و همفکري و همکاري و آمارگيري سالم دارد.
بايستي بخش عمده‌اي از کار مدارس ما به تربيت افراد براساس مهارت‌هاي فني و حرفه‌اي در سطوح مختلف بسيج شود و ما بتوانيم براي نياز آينده‌ي مملکت‌مان در زمينه‌ي احياي صنعت‌مان، صنعت مستقل و احياي کشاوزي‌مان و بازسازي جامعه‌مان در همه‌ي سطوح اجتماعي، کارشناس‌ها، تکنسين‌ها و حتي کارگرهاي فني و ماهر به اندازه‌ي کافي تربيت بکنيم. البته در همه‌ي اين مراحل آن سازندگي فکري و روحي و تربيت اخلاقي و انساني بايد دقيقاً حاکم شود که ما در درجه‌ي اول مي‌خواهيم انسان بسازيم و انسان مسلمان، در درجه‌ي دوم يک تکنسين و يا کارگر فني يا مهندس و يا دبير و نيز در موارد درسي که در سابق عادت بر آن جاري شده بود که در سطوح مختلف تدريس مي-شد، وقتي آن دو اصل ياد شده را در نظر بگيريم که چه مي‌خواهيم و چه مي‌سازيم و به چه نوع افرادي نياز داريم، وقتي آن دو اصل رعايت شد، چه بسا عنوان بسياري از اين درس‌ها در سطوح مختلف محفوظ بماند. يعني ما رياضيات را احتياج داريم، فيزيک را احتياج داريم، جامعه‌شناسي و فلسفه را احتياج داريم، اقتصاد را احتياج داريم، ادبيات را نيز احتياج داريم، اما آيا همه‌ي اين درس‌ها را براي همه‌ي اين رشته‌ها احتياج داريم؟ آيا چه مقدار از اين درس‌ها مورد نياز عموم نيست يا مورد نياز برخي از رشته‌هاي خاص نيست؟ اينها بايستي دقيقاً بررسي شود و مقدار زايدش حذف و نيز محتواي اين درس‌ها و جهت اين درس‌ها دقيقاً بايد بررسي شود.
ما تاريخ خواهيم داشت و نمي‌توانيم درس تاريخ را حذف کنيم، اما آيا تاريخ مجموعه‌اي است، مونتاژي است از يک سلسله رويدادها و داستان‌ها، آن هم با بينش حاکم بر تاريخ؟ تا سلطه‌ي سلاطين و بيدادگران و قدرتمندان را توجيه کند و تاريخ مجموعه‌اي باشد از کشورگشايي‌ها و قدرت‌نمايي‌ها و زورگويي مستبدان يا تحليلي باشد از رويدادها و حرکت جوامع و امت‌ها و علل سقوط و علل پيشرفت‌ها و درسي باشد براي آينده‌ها؟ بنابراين نياز داريم و همين‌طور درس جامعه‌شناسي ما و درس اقتصاد ما و درس فيزيولوژي ما و همه‌ي دروس ما.
آيا ادبيات فارسي ما صرفاً بدان منظور است که ما بچه‌هاي خودمان را آشنا کنيم با اين‌که چگونه در يک جمله ترکيب کنند کلمات را و يک جمله بسازند و صفت و قيد را در کجاي جمله قرار دهند و همين؟ و يا احياناً از نظر محتوا، ما فقط متون مختلفي از ادبيات گذشته خودمان که احياناً ممکن است محتواي بدآموز داشته باشد، باز هم همان متون را در کتاب‌هاي خودمان به کار ببريم؟ يا اين‌که ضمن آن‌که مي‌خواهيم لغت بياموزيم و جمله‌سازي و صرف و نحو و تجزيه و ترکيب و غير ذالک. در عين حال فراموش نکرده‌ايم که هر جمله‌اي و هر لغتي پيامي دارد و اثري دارد و بنابراين درست درحالي‌که ما در ادبيات فارسي خودمان زبان‌آموزي را تعقيب مي‌کنيم، سازندگي را و جهت دادن را و محتواي فکري و محتواي اخلاقي و اجتماعي متون را نيز بايستي دقيقاً رعايت کنيم. بنابراين شايد بسياري از عناوين درس‌ها محفوظ بماند اما حد و مرز و محتوا و جهت اين درس‌ها بايستي تغيير کند و متناسب با روند انقلاب‌مان باشد.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس