افغانستان و آمریکا

کشور افغانستان بعد از سپری کردن سال‌های بسیار ناآرام و پرالتهاب به نظر می‌رسد که آرام آرام به سمت برقراری یک آرامش و ثبات نسبی قدم برمی‌دارد.

سرویس جهان مشرق - افغانستان کشوری با تنوع قومی و نژادی فراوان و در طول تاریخ محل کشمکش قدرت‌های بزرگ و استعمارگر بوده است. لیکن رقابت قدرت‌های استعماری بزرگ برای حضور در افغانستان به غیر جنگ و ویرانی چیزی برای مردم این کشور در پی نداشته است. در کنار حضور جریانات تندرو مذهبی، ظهور و گسترش گروه تروریستی داعش و حمایت‌های پیدا و پنهان کشورهای غربی از آن نیز باعث بروز ناامنی ، ترور و خشونت گسترده در افغانستان شده است.

کشور افغانستان با وسعت جغرافیای ۶۵۲ هزار کیلومترمربع بی‌تردید در طول این چند دهه گذشته از بحرانی‌ترین کشورهای منطقه خاورمیانه و حتی جهان محسوب می‌شود. ظهور جریانات تندرو مذهبی مخصوصاً دیدگاه ارتجاعی طالبانی ،وهابی و ظهور سازمان تروریستی داعش را می‌توان به‌عنوان عامل اصلی بحران و پیدایش ناامنی و خشونت در یک دهه گذشته در این کشور برشمرد که منجر به ناامنی و جنگ در افغانستان شده است.

 ازلحاظ تنوع و ترکیب نژادی افغانستان سیمای بسیار ناهمگونی دارد، اقوام و نژادهای گوناگون مانند هزاره ، ازبک ، تاجیک ، پشتون ، قزلباش ، ترکمن و ... از زمان‌های گذشته در این کشور زندگی می‌کنند . همین تنوع نژادی و قومی خود فرصتی برای کشورهای استعماری بوده است تا با توسل به تنوع نژادی و قومی آتش جنگ داخلی را در این کشور شعله‌ور کنند.

در زمان جنگ سرد ،افغانستان به میدان رقابت و رویاروی شوروی سابق و امریکا تبدیل‌شده بود. در آن سال‌ها روس‌ها در حمایت از جریان‌ها و رژیم کمونیستی نیروهای نظامی خود را روانه افغانستان کردند. آمریکا هم برای مقابله بانفوذ روس‌ها در افغانستان سیلی از تسلیحات نظامی را به‌سوی مبارزان مخالف رژیم کمونیستی روسیه، روانه افغانستان کرد. از سال ۱۹۷۹ کشور افغانستان به خاطر کشمکش  شوروی و آمریکا گرفتار یک جنگ ده‌ساله داخلی شد. بعد از خروج نیروهای کمونیستی شوروی ، جنگ داخلی افغانستان تمام که نشد بلکه وارد مرحله دیگری شد.

 بعد از خروج نیروهای کمونیستی شوروی از خاک این کشور ، تفرقه و اختلافات شدید بین گروه‌های مسلح افغانی باعث بروز جنگ شدیدی در افغانستان شد که این کشور را تا مرز ویرانی و از هم گسستگی کامل پیش برد و در آن اوضاع نابه سامان ، گروه تروریستی طالبان پا به عرصه سیاسی این کشور نهاد.

 با پیدایش گروه طالبان که ثمره لابی‌گری  و حمایت غرب و عربستان سعودی بود، اوضاع مردم مسلمان افغان بد و بدتر شد و دوران جرم و جنایت طالبان علیه شیعیان مظلوم این کشور وارد مرحله تازه‌ای شد. ظهور طالبان همان بهانه مورد دلخواه  دولت امریکا بود. دولت آمریکا با بهانه قرار دادن حضور طالبان در این کشور نیروهای نظامی خود را وارد این کشور کرد تا همانند شوروی پای نیروهای آمریکایی به افغانستان باز شود.

کشور افغانستان بعد از سپری کردن سال‌های ناآرام و پرالتهاب به نظر می‌رسد که آرام آرام به سمت برقراری یک آرامش و ثبات نسبی قدم برمی‌دارد. استقرار یک دولت بومی ، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل ارتش و پلیس محلی خبر از روزهای بدون خشونت و درگیری برای این کشور دارای تنوع نژادی  و ناهمگونی  قومی در این ده را دارد.

بر اساس آخرین سرشماری مرکز آمار افغانستان در سال ۱۳۹۶جمعیت این کشور در حدود ۳۰ میلیون نفر برآورد شده است.  ۹۹درصد جمعیت افغانستان را مسلمانان تشکیل می‌دهند که ۶۵تا۷۰ درصد آن را سنی‌های حنفی و ۳۰ تا ۳۵ درصد آن را شیعه جعفری و اسماعیلی تشکیل می‌دهد.

اصلی‌ترین عاملی که در طول سالیان گذشته و حتی امروزه باعث درگیری و خشونت در افغانستان شده استفاده کشورهای غربی و امریکا از تنوع نژادی و قومی و بحث شیعه و سنی در این کشور با تعصبات افراطی گرانه بوده است. همواره آمریکا و کشورهای غربی از شدت گرفتن جریانات تندرو مذهبی با هر اسم و عنوانی چه در این کشور و چه در سایر نقاط جهان حمایت کرده‌اند.

افغانستان کشوری است با اقوام بزرگ و گوناگون سنی و شیعه که در مناطق مختلف این کشور پراکنده‌شده‌اند. بزرگ‌ترین اکثریت پیرو مذهب سنی را در این کشور پشتون‌ها تشکیل می‌دهند که ساکنین مناطق شرق و جنوب افغانستان هستند. جمعیت آن‌ها ۴۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت افغانستان برآورد شده  که به زبان پشتو صحبت می‌کنند. گروه طالبان هم از این قوم هستند. تاجیک‌ها و ازبک‌ها هم از دیگر اقوام سنی حنفی ، افغانستان به شمار می‌روند که ۲۰ تا۳۰ درصد جمعیت افغان‌ها را شکل می‌دهند. نژاد تاجیک‌ها از اقوام آریایی بوده و در همه مناطق افغانستان پراکنده‌اند و به زبان فارسی صحبت می‌کنند. ازبک‌ها هم از اقوام زردپوست آسیا مرکزی بوده و به زبان ازبکی صحبت می‌کنند و بیشتر در شمال افغانستان زندگی می‌کنند.

شیعیان افغانستان هم به دودسته جعفری و اسماعیلیه تقسیم می‌شوند که تعداد شیعیان اسماعیلی بسیار اندک بوده و در ولایت بدخشان سکنی گزیده‌اند . جمعیت اصلی شیعیان افغانستان را شیعیان اثنی عشری یا همان دوازده‌امامی تشکیل می‌دهند که از قوم هزاره‌ها و قزلباش‌ها تشکیل یافته‌اند. البته در میان  پشتون‌ها و ازبک‌ها هم جمعیت شیعی وجود دارد، لیکن اکثریت جمعیت شیعیان  افغانستان را هزاره‌ها تشکیل می‌دهند که به زبان فارسی صحبت می‌کنند. در کشور افغانستان شیعه بودن مترادف با هزاره بودن است . هزاره‌جات یا همان منطقه هزاره در قلب افغانستان واقع‌شده و شامل استان‌های غور، جوزجان، بامیان، غزنی، سمنگان و بلخ  است.  استان بلخ درست در مرکز هزاره‌جات قرار دارد و قلب شیعی افغانستان به‌حساب می‌آید . اقوام شیعه هزاره از نژاد زرد بوده و در کوهپایه‌های مرکزی افغانستان سکونت داشته‌اند. هزاره‌ها غالباً در طول دهه‌های گذشته در ناامنی اقتصادی به سر برده‌اند. آنان از دهه ۱۸۸۰ به بعد، متحمل شرایط سخت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شدند و قیام آنان علیه برتری‌طلبی پشتون‌ها به‌طور وحشیانه‌ای در اواخر قرن نوزدهم سرکوب شد. هزاران تن از آنان کشته و زنان و کودکانشان به اسارت و بردگی گرفته شد و به‌ناچار دست به مهاجرت‌های دست جمعی به‌سوی ایران و پاکستان زدند.

 آنان که در داخل کشور ماندند، به خاطر از دست دادن زمین‌های حاصلخیز خود، به‌ناچار به شهرها، بخصوص به کابل، به‌عنوان کارگر مهاجرت کردند. پس از تصرف زمین‌های حاصلخیز هزاره‌ها توسط پشتون‌ها آن‌ها مجبور شدند به درون ارتفاعات مرکزی نقل‌مکان بکنند و به خاطر از دست دادن زمین‌های کشاورزی به‌شدت ازلحاظ اقتصادی ضعیف شدند. پس از سرنگونی دولت کمونیستی کابل مجاهدین هزاره موفق شدند در سال ۱۳۵۸ خورشیدی تمامی سرزمین‌های خود را به‌طور کامل از اشغال پشتون‌ها آزاد بکنند.

تاریخدانان معتقد که در عصر صفویان بخصوص دوران حکومت شاه‌عباس صفوی مذهب شیعه به افغانستان راه‌یافته است. مذهب شیعه تنها از طریق ایران (تنها ملت شیعه ) می‌توانسته وارد هزاره‌جات شده باشد. در شمال افغانستان ،استان‌های بلخ و جوزجان و مزار شریف  متعلق به شیعیان ترکمن افغانستان است که بیشتر از ۵۰ درصد جمعیت شمال این کشور را تشکیل می‌دهند. در دوره‌های مختلف تاریخی  پشتون‌ها از هر فرصتی برای قتل‌عام و تصفیه نژادی شیعیان افغانستان استفاده کرده‌اند. به‌عنوان‌مثال گروه طالبان در سال ۱۳۷۷ با تصرف مزار شریف ، دست به قتل‌عام گسترده شیعیان این شهر زدند.

شیعیان در زمان حاکمیت پشتون‌ها بر صحنه سیاسی افغانستان  همیشه مورد ظلم و ستم آن‌ها  قرار داشته‌اند و هیچ‌وقت برای  انجام مراسم مذهبی آزاد نبودند و مجبور بودند اعمال خود را در خفا انجام بدهند و یا تقیه بکنند. اوج این‌گونه رفتار تبعیض‌آمیز را در دوران عبدالرحمن (۱۸۸۰) به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد که از برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) به‌شدت جلوگیری می‌شد و این مسئله باعث بروز درگیری‌های خونین میان مردم و نیروهای امنیتی می‌گردید.

البته امروزه با تغییر قانون اساسی افغانستان و به رسمیت شناختن مذهب شیعه انجام تمامی مراسم‌های دینی برای همه مذاهب آزاد است. بر اساس قانون اساسی این کشور  شیعیان به‌طور آزادانه می‌توانند تمامی مناسک دینی و مذهبی خود را با آزادی کامل به‌جای بیاورند. با تغییر سیستم سیاسی و حاکمیت افغانستان امروز بسیاری از شیعیان هزاره توانسته‌اند در بدنه دولت و کارهای سیاسی وارد بشوند و حتی به مقام‌های بالا نیز دست پیدا بکنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۰۵:۴۳ - ۱۳۹۶/۰۹/۰۵
    0 0
    افغانستان مرده

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس