به گزارش گروه خواندنی های مشرق به نقل از شرق، چهارم مهر سالجاري مردي به دادسراي ويژه مبارزه با جرايم رايانهاي مراجعه كرد و گفت: «من موسسهاي انتشاراتي در ميدان انقلاب دارم، روز گذشته فرد ناشناسي با من تماسگرفت و گفت شماره من را يكي از دوستانش به او داده است. آن مرد خودش را معاون دانشگاه معرفي كرد و گفت براي تجهيز كتابخانه دانشگاه نياز به خريد كتاب دارند. او به صورت تلفني تعدادي كتابهاي مرجع به ارزش بيش از هشتميليون تومان سفارش داد.»
شاكي ادامه داد: اين مشتري گفت، مبلغ دوميليون تومان را به حسابم كارت به كارت ميكند و مابقي را زمان تحويل كتابها در آدرس دانشگاه نقدي ميپردازد. آن فرد از من خواست براي اين كار به دستگاه خودپرداز مراجعه كنم. او گفت حسابش ارزي است، به همين دليل بايد در دستگاه خودپرداز زبان انتخابيام انگليسي باشد، بعد هم كارهايي كه او گفت انجام دادم. اما آن مرد گفت مبلغ دوميليون تومان كارت به كارت نميشود، بنابراين بايد اگر حساب ديگري دارم، شمارهاش را بگويم.
مرد شاكي ادامه داد: اين كار را با حسابهاي چهاربانك مختلف كه عابر بانك آنها را همراه داشتم انجام دادم در نهايت وقتي كه كار واريز مبلغ در مرحله چهارم تمام شد آن مرد بهبهانه اينكه بليت هواپيما دارد و بايد را به پرواز برسد، خداحافظي كرد.يك ساعت بعد وقتي حسابم را چك كردم، متوجه شدم از چهارمين حسابم نزديك به هشتميليون تومان كمشده است.
همينطور از ساير حسابها مبالغي كم و در مجموع مبلغ 32 ميليون تومان از من سرقت شده است.» روز بعد دومين شاكي به دادسراي جرايم رايانهاي مراجعه كرد و ماجراي مشابهي را تعريف كرد و گفت: «من فروشنده لوازم خانگي و نماينده رسمي يك شركت توليدكننده هستم، فرد ناشناسي با من تماس گرفت و گفت، مدير تعاونيمصرف يكي از ادارات دولتي است و قصد خريد دارد اما بايد مبلغ را با شيوهاي كه او ميگويد با دستگاه عابربانك كارت به كارت كند.
در نهايت مشخص شد مبلغ هفتميليون تومان از حساب شاكي دوم برداشت شده است، به اين ترتيب با ارجاع پرونده دو مالباخته كه هيچ آشنايي با زبان انگليسي ندارند، تحقيقات تخصصي ماموران مبارزه با كلاهبرداري پليس آگاهي تهران آغاز و مشخص شد هر دو به سادگي فريب كلاهبردار ناشناس را خوردندهاند و مرد شياد به آنها گفته بود، حدود يك ساعت طول ميكشد كه مبلغ از حساب ارزي به حساب عادي كارت به كارت شود.
كارآگاهان فهميدند وجوه كلاهبرداري شده به حساب مردي 50ساله به نام «مسعود» واريز شده است. پس از آن، حساب اين فرد مسدود شد و او به اداره آگاهي مراجعه كرد و گفت: مدتي است كارتم را گم كردهام اين در حالي است كه رمزم را روي كارت عابر بانك نوشته بودم اين ادعا در حالي بود كه تصاوير به دست آمده از دوربينهاي بانك نشان ميداد «مسعود» تنها دقايقي پس از اين كلاهبرداريها، اقدام به كارت به كارت كردن مبالغ دريافتي به حسابهاي ديگر كرده است.
بنابراين او لب به اعتراف گشود و گفت: «پشت همه اين برنامهها فرد سابقهداري به نام «داوود» معروف به «فريبرز» قرار دارد كه از دوستان قديميام است.» مسعود گفت: «داوود» تمامي تماسها و كلاهبرداريها را از داخل زندان انجام داده است. من به همراه فرد ديگري به نام «حميد» فقط به عنوان صاحب حساب با او همكاري ميكرديم و در پايان 30 درصد اين مبالغ را به عنوان حقالزحمه دريافت ميكرديم.»در ادامه مشخص شد مبالغ سرقتي پس از چند بار كارت به كارت شدن براي خريد از صرافي يا طلا فروشي استفاده شده است.
در ادامه تحقيقات «حميد» نيز دستگير شد و پس از روبهرو شدن با دلايل و مدارك به مشاركت در كلاهبرداري اعتراف كرد. سپس با هماهنگيهاي قضايي «داوود» از زندان قزلحصار كرج به اداره چهاردهم منتقل شد و به كلاهبرداري از دو شاكي اعتراف كرد و گفت: «من به دليل جرايم مختلف مثل مشاركت در قتل، سرقتهاي مسلحانه، نزاعهاي دستهجمعي و... بيش از 30 سال سابقه زندان دارم و هماكنون هم به علت درگيري در زندان به سر ميبرم. چون با افراد مختلف در زندان سروكار دارم به پنج زبان زنده دنيا مسلط هستم.
اين روش كلاهبرداري را هم در زندان ياد گرفتم و چون ميدانم اغلب افراد آشنايي به زبان انگليسي ندارند در تماسهاي تلفني با مالباختگان به آنها ميگفتم تا در انتخاب زبان، انگليسي را انتخاب كنند و از اين طريق از آنها كلاهبرداري ميكردم.»
او در زندان يك خط اعتباري خريده بود و از طريق 118 شماره برخي صنفها را در ميادين يا خيابانهاي معروف شهر را ميگرفت و با چربزباني مالباختگان را به انجام معامله مشتاق ميكرد. بنا بر اين گزارش در حال حاضر، تحقيقات از اين مرد ادامه دارد.