دولت اسلامی

مهمترین مسئله سرنوشت ساز جهان اسلام در اندیشه ی پیامبر اکرم ص تداوم دولت اسلامی پس از خود بود. در اینجا بود که غدیر تا همیشه با موضوع ضرورت تحقق دولت اسلامی پیوند خورد.

حسینیه مشرق - مهمترین مسئله سرنوشت ساز جهان اسلام در اندیشه پیامبر اکرم (ص) تداوم دولت اسلامی پس از خود بود. در اینجا بود که غدیر تا همیشه با موضوع ضرورت تحقق دولت اسلامی پیوند خورد  و البته دیدیم آن شد که شد. این موضوع با کربلا نیز پیوند واضح دارد تا آنجا که گفته شد قتل الحسین یوم السقیفه.

 امام حسین (ع) حرفش این بود که دولت اسلامی پس از حضرت امیر فاسد شده و اکنون با روی کار آمدن یزید به نابودی ختم خواهد شد. پس اگر امکانی بود دولت اسلامی با حاکمیت خود امام تحقق یابد و اگر نبود امام با عدم بیعت نشان دهد که دولت اسلامی وجود ندارد.

اما پیام این عدم بیعت خونرنگ شد و کربلا را در تاریخ آفرید که تا آخر دنیا موجب رسوایی هر مدعی بی صلاحیت دولت حق و دولت اسلامی شود. و همین گونه هم شد و امروز نیز خون امام حسین می جوشد و مدعیان را رسوا می کند، اما چگونه؟

برای فهم این چگونگی باید عاشورای قرن پانزدهم هجری را شبیه سازی کرد و نگریست چگونه درگیری میان جریان صالح برای تحقق دولت اسلامی و دولت حق با جریان مدعیِ فاسد دراین امر در جریان است. اینجاست که پیام عاشورا با افق مهدویت پیوند می خورد.

اسلام نمی تواند سپردن قدرت دولت حاکم بر بشر به افراد و طبقات ناصالح را تحمل کند. دولت حاکم بر بشر نهایتا به نماینده اصیل اسلام یعنی آخرین وصی الهی سپرده و دولت اسلامی تشکیل خواهد شد.

اما تکلیف ما در عصر غیبت چیست؟ بهترین نوع زمینه سازی برای ظهورِاین وصی، نمونه سازی و امید دهی به بشریت است.  این اصولا در سنت دینی تثبیت شده است که دین در کنار بیّنه و کتاب و میزان، برای بشری که بیشتر بجای تعقل عادت به دیدن وحس کردن دارد، الگو و اسوه را ارائه می دهد.

انقلاب اسلامی در مرحله اول خود یک الگو و اسوه برای بشریت بود و حاوی این پیام بود که در عصر حاکمیت فراگیر ظلم و ستم می توان با فرهنگ عاشورا یک طاغوت ولو منطقه ای را نفی کرد.اما این آغاز کار این الگو بود

حیات دین به رهبری امام حسین ع پیش می رود

پیروزی انقلاب اسلامی آغاز کار بود. قدم دوم این بود نوع حکومتی را که مردم به جای حکومت قبلی می خواستند رسمیت یابد. 50 روز پس از پیروزی مرحله اول انقلاب، جمهور مردم با انتخاب اسلامیت برای حکومت خود نظام جمهوری اسلامی را تأسیس کردند. اهمیت این مرحله از آن جهت بود که مردم جهت حرکت خود را تعیین کردند. نه بازگشت به عقب یعنی بازتولید نوعی دیگر از نظام سلطنتی و نه گرایش به شرق و غرب. مرحله ی دوم انقلاب اسلامی پیام آور این بود که نظامی جدید در عالم پدید آمده است. این مرحله نیز خود الگو بود.

انقلاب اسلامی در ایستگاه سوم باید به دولت اسلامی می رسید. دولت اسلامی یعنی حاکمیت اعتقادات اسلامی بر کارگزاران حکومت و اسلامی شدن رفتار کارگزاران و ایجاد نظامات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تشکیل دستگاهها و نهادهای اسلامی. این دولت اسلامی خود می تواند الگویی برای بشریت و امید بخش این معنا باشد که می توان در این زمانه ی پر از ظلم و کفر و نفاق و شرک و الحاد باشد. در دورانی که غالب حاکمان جوامع بی صلاحیتند دولت اسلامی جلوه پرفروغی از حکومت امیر المومنین ع را در حد خود به ارمغان خواهد آورد. این الگو بشریت به امکان اصلاح جهان امیدوار تر می کند

مراحل بعدی انقلاب یعنی تشکیل جامعه ی نمونه ی اسلامی درایران و سپس تمدن نوین اسلامی ایرانی نیز قبل از ظهور قادر است در بخشی از جامعه ی جهانی معاصر الگویی امید آفرین و جهت بخش برای هدایت بشریت به سوی وعده ی تحقق دولت اسلامی حقیقی و ظهور حیات طیبه ی مهدوی باشد. اما نیروی پیشران این حرکت نیز همان پیام عاشوراست که انی لا اری الموت الا سعاده والحیاة مع الظالمین الا بَرَما. امروزنفی حکومت ظالمان از خاستگاه عاشورا در حال جهانی شدن است و راهپیمایی اربعین نشان می دهد که پیام عاشورا کار خود را خواهد کرد.

بیانات شهریور96رهبری با خبرگان در باره ماه محرم تبیین کننده ی خوب این معناست:« محرّم ماه امام حسین است، ماه حسینی است، ماه همه‌ی آن ارزشهایی است که در وجود سیّدالشّهدا (سلام‌الله‌علیه) متجلّی و متبلور است. ماه شهادت، ماه جهاد، ماه اخلاص، ماه وفا، ماه گذشت، ماه اهتمام به حفظ دین، دین خدا و ایستادگی در مقابل قدرتهای معارض دین...امروز این مراسم از صد سال پیش که تدیّن مردم به‌حسبِ ظاهر، معارضینی مثل معارضین امروز هم نداشت، خیلی گرم‌تر، گیراتر، پُرشورتر و گسترده‌تر دارد انجام میگیرد؛ همه‌ی اینها معنا دارد، همه‌ی اینها ‌ نشان‌دهنده‌ی یک حقایقی و یک جریانی است که به رهبری حسین‌بن‌علی (سلام‌الله‌علیه) دارد در دنیا پیش میرود؛ و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گره‌های ملّتها را باز خواهد کرد.»

موانع و دشمنان دولت اسلامی

انقلاب اسلامی الگو و اسوه ی بشریت خسته و منتظر عدل  در قرنی است که از ظلم و جور لبریز گشته است. اما این انقلاب اکنون خود در مرحله ی سوم خود یعنی تحقق بخشیدن دولت اسلامی مانده و بسیار کندتر از توقع به پیش می رود. تا دولت اسلامی هم تحقق نیابد امید تحقق اهداف میانه ی انقلاب یعنی اسلامی شدن و پیشرفت مادی و معنوی جامعه ی ایران چندان واقعی نیست. دولت اسلامی یعنی اینکه ابتدا و در اولین قدم کارگزاران نظام منش و روش اسلامی برگزینند و نصاب اسلامیت آنان شایسته ی این انقلاب و نظام مقدس باشد. این کار بطول انجامیده است. امروز هیچکس نمی تواند ادعا کند معدل اسلامیت کارگزاران نظام در اندازه های مورد انتظار مردم اسلام خواه و در تراز یک دولت اسلامی مطلوب برای بشر در عصر غیبت است.

اما چرا این مرحله ی دولت اسلامی تا کنون محقق نشده است؟ واقعیت این است که در کنار غفلتها، کندیها، تنبلیها، دنیاطلبیها، ریزش ها، سایشها و فرسایشهای خواص جبهه ی حق در کشور، دشمن دولت اسلامی و دشمن دولت عدالت محور یعنی نظام سلطه جهانی نیز پس از غافلگیری در دو مرحله ی اول و دوم انقلاب سالهاست با تمام قوا این بار ایستاده است تا مانع پیشرفت انقلاب به سوی دولت اسلامی شود. اگرچه آنان همیشه به چیزی کمتر از نابودی اصل انقلاب و بازگشت بساط تاراج گذشته شان در این کشور راضی نیستند اما چون ناتوان از رسیدن به این خیال خام هستند اینک سالهاست با تمام قوا در پی کند کردن حرکت شتابان انقلاب به سوی دولت اسلامی هستند.

ما در تحقق دولت اسلامی با دو مانع داخلی و خارجی مواجه هستیم. مانع داخلی خواص ضعیف الایمان جبهه ی حق هستند و مانع خارجی نظام سلطه ی جهانی است. مانع داخلی اگرچه دشمن انقلاب نیست اما مانع اصلی دولت اسلامی است و مانع خارجی اگر چه دشمن انقلاب است و در داخل عواملی مزدور و نفوذی هم دارد اما بیشتر از ضعف ساخت درونی حاکیمت انقلاب استفاده می کند. مانع ما ضعفهای خود ماست نه دشمن. آنچه دشمن از آن بهره می برد بیشتر ضعف و غفلت مسئولان ماست تا عوامل داخلی خود. تفکیک دشمن بیرونی از مانعان داخلی دولت اسلامی که با فساد و تنبلی و محافظه کاری و ترس خود در جورچین دشمن عمل می کنند کاری ضروری و از سخت ترین کارهاست. نمونه ی این امر را در مدیریت کلان نظام در ماجرای برجام می توان ملاحظه کرد. به هر صورت دشمن با امیدواری به همین ضعفهای درونی است که معمولا فشار خود را بر انقلاب تنظیم می کند.

دشمن که تجربه ی تاسیس یک نظام جهانی را دارد از عموم نخبگان ما بهتر می فهمد که سر برآوردن یک الگوی جدید دولت سازی چگونه می تواند موانع بعدی را یکی پس از دیگری تا تحقق یک دولت جهانی پشت سر بگذارد. حقیقتا تحقق دولت اسلامی یک دشمن خطرناک برای دولت جهانی کفر و شرک محسوب می شود

در دهه ی هفتاد که دشمن طمع کرده بود روند تحقق دولت اسلامی را متوقف کند و انقلاب را پای میز مذاکره و تسلیم دولت به وابستگان غرب بکشد، رهبری آن روز در اردیبهشت 79 چفیه بر دوش انداخت و در جمع جوانان در مصلی حاضر شد و چنین گفت: «من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملتِ هوشیاری مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته‌ای مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگی مثل انقلاب اسلامی ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا - اگر در قدرتهای مادّی باشد - قادر نیستند حادثه‌ای مثل حادثه‌ی صلح امام حسن را بر دنیای اسلام تحمیل کنند. این‌جا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه‌ی کربلا اتّفاق خواهد افتاد. » این اتفاق تنها جلوه ی عاشورایی عزم انقلاب در تحقق دولت اسلامی از آن زمان تا امروز نبوده است.

پیام آن موضع و آن چفیه که تا امروز بر دوش رهبری است آن بود که رهبر این حرکت برای تحق دولت اسلامی عزم دارد و نخواهد گذاشت پیام انقلاب اسلامی که احیای اسلام و نشان دادن اسلام حقیقی در یک مسیر پنج مرحله ای بود امروز با تحمیل سازش به چهره ای رنگ باخته برای مردم جهان مبدل شود. عاشورای قرن پانزدهم هجری برای نشان دادن حقیقت دولت اسلامی آخرین گزینه ی انقلاب خواهد بود اما سرنوشت عاشورا قرن پانزدهم لزوما سرنوشت عاشورای سال 61 نخواهد بود.   در این باره باید دقیق تر نظر کرد.  

معنای تکرار عاشورا در قرن پانزدهم هجری

کار انقلاب اسلامی در مرحله ی سوم سخت شد و طبیعتا دستاورد مهم آن یعنی تحقق اهداف اسلام در جامعه ی ایران و رخ برآوردن جامعه ی نمونه ی اسلامی محقق نشده است. در چنین شرایط سختی علاقمندان این انقلاب در اندیشه رفته اند که عاقبت کار چه خواهد شد؟ برخی بر این نظر هستند که رهبری قصد اصلاح اساسی و انقلابی در صحنه ی انقلاب را ندارد و با مماشاتی که با افکار عمومی و منتخبین آن می کند می خواهد فعلا وضع موجود را حفظ نماید. این یک برداشت غلط است.

ادله ی بطلان این برداشت را می توان در پایداری رهبری بر مقابله با دشمن خارجی و حفظ شعارها و محکمات انقلاب در داخل مشاهده کرد. پس نقشه ی راه رهبری برای تحقق اهداف انقلاب و ایجاد یک تحول انقلابی در جامعه ایران چیست؟ پاسخ این سوال مهم بماند برای بعد.اما همینجا این نکته ی مهم در حد اشاره گفته می شود ایشان نمی خواهد برای پیشرفت حرکت انقلاب در داخل هزینه هایی زیاد پرداخته شود. این یعنی بدون پرداخت هزینه های زیاد هم می توان به دولت و جامعه اسلامی در ایران رسید. در مقاله ی «با این ملت می توان دولت اسلامی ساخت» تا حدودی به این موضوع پرداخته شد. فقط اینجا اضافه می شود این ظرفیت مردم به تنهایی برای تحقق دولت اسلامی کافی نیست.

انقلاب در دهه ی نود امروز با اینکه نتوانست از موقعیت استثنایی دهه هشتاد به خوبی بهره ببرد اما با این حال پیشرفته تر و مقتدر تر به جلو می رود. یکی از شواهد روشن این مدعا آنکه در این دهه رهبری پیشبرد انقلاب و نظام به سوی دولت اسلامی را به جوانان سپرده است. چیزی که بذر آن در اردیبهشت 79 در میان جوانان آن روز پاشیده شد. ایشان در 27خرداد سال جاری در جمع دانشجویان جوان با اسم رمز آتش به اختیار به آنها فراخوان داده  و حدود سه ماه بعد در ششم شهریور در دیدار با طلاب جوان باز هم بر ضرورت تحقق دولت اسلامی پای فشرد. چرا آن روز با جوانان در باره آتش به اختیار و در شهریور نیز با جوانان در باره دولت اسلامی سخن گفته شد؟ علت را در همان فلسفه ی آتش به اختیار جستجو کنیم. در یک کلمه علت تاخیرها در تحقق دولت اسلامی همان اختلال یا تعطیلی ستادها و قرارگاهای بالادستی راهبردی برای هدایت نیروهای جوان مستعد برای تحقق بخشی دولت اسلامی است.

این یعنی آن که مبارزه برای تحقق دولت اسلامی در انقلاب اسلامی که مقدمه ساز آن دولت اسلامی بزرگ و حقیقی درجهان است باز هم ممکن است همچون کربلا در غیبت خواص غفلت زده ی جبهه ی حق به صحنه ی مصاف حسین این زمان به همراه جوانانش با نظام ظالم سلطه گر مبدل شود. اینجا و امروز بازهم عاشوراست و دولت اسلامی. اما آقا در کنار جوانانش تنها نیست. خود در این باره در دیدار خبرگان چنین می گوید:« حالا شما شهید عزیز محسن حُججی را ملاحظه کنید، خب این یک نمونه است، از قبیل محسن حُججی، ما جوان کم نداریم. این نمونه را خدای متعال به دلایلی برجسته کرد و نشان داد تا در مقابل چشم همه قرار بگیرد و همه ببینند و تسلیم این حقیقت شریف و عزیز بشوند که این انگیزه‌ی انقلابی روزبه‌روز در جوانها به فضل الهی و به توفیق الهی دارد افزایش پیدا میکند»  

اما جوانان تا ببالند و برای تحقق دولت اسلامی توانمند شده و به کمک مردم خواهان دولت اسلامی بیایند اکنون کارهایی مانده است. لذا در این فاصله فشار دشمن و بهم خوردن معادله اقتدار داخلی انقلاب، احتمال تحمیل کربلا را همچنان باقی می گذارد. اما آیا در این فاصله خواص جبهه ی حق و موثرین این میدان به خود خواهند آمد. کربلا و عبرتهای آن فرصت خوبی برای تفکر خواص در وظایفشان نسبت به تحقق دولت اسلامی در این مرحله است. حتی اگر خواص جبهه ی حق به هوش نیایند اما معنای عاشورای قرن پانزدهم برای تحقق دولت اسلامی تکرار سرنوشت عاشورای 61 هجری نیست. معنی این است که تحقق دولت اسلامی عاشورایی خواهد بود. تحولی که می تواند با مجاهدت های بیشتر وهزینه های کمتر واقع شود. البته امروز از آن افق پایانیِ دهه هفتاد هم فاصله گرفته ایم و اقتدار داخلی وضعی بهتر دارد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس