به گزارش مشرق ،محمدرضا نقابيان در گفتوگو با ايسنا، به دنبال تكرار بداخلاقي در ورزش به ويژه فوتبال ، اظهار كرد: ما نبايد فقط بازيكن را مقصر بدانيم، بازيكن كه در يك فضاي خالي زندگي نميكند. او در همين جامعه است. با همين سابقه ذهني، فرهنگي، اقتصادي و ... است. هر مجموعهاي را بايد با هم ديد، درست است كه در ظاهر اتفاق توسط بازيكن مي افتد. ولي حركتش متاثر از عوامل زيادي است كه همگي نقش بازي ميكنند. اين تيم با بازيكنانش تحت امر يك سرپرست يا مدير عامل است ، آيا اينها آگاهيهاي فرهنگي ، روانشناختي و تعامل دارند، يا نه؟ مي دانند در زمان بحران بايد چه كرد و چه جريمهاي براي بازيكن در نظر گرفته شود كه ديگر اشتباه نكنند؟ آيا تاكنون الگوها را تشويق كردهاند يا نه؟
وي با بيان اين كه ما در جامعه فرهنگي خالص و پاك زندگي نمي كنيم كه بتوانيم ورزشكاران را الگو بدانيم، تصريح كرد: پول اكنون برگ برنده است. همه به خاطر پول ميدوند. هيچ كس براي معني و نفس ورزش فعاليتي نميكند. اين يك جامعه گلادياتوري است. معيار و ملاك ما پول است. پول ميتواند فساد بياورد و علتي باشد كه اين صحنه ها را ببينيم. به نظر من مديريت در درجه اول مقصر است. يادم است در يكي از برنامههاي «90» مديري در راس يك باشگاه منصوب شده بود كه درباره ورزش چيزي نمي دانست و گفت مديريت كارخانه با مديريت ورزش فرقي ندارد. وقتي بين كارخانه سوسيس و كالباس و مجموعه اي كه بازيكن تربيت ميكند، فرقي قائل نباشيم و بگوييم اصول مديريت يكي است، به جايي ميرسيم كه چنين صحنههايي رقم مي خورد.
دكتراي روانشناسي با بيان اين كه مديران ما خيلي خشك و بدون تفكر وارد ورزش ميشوند، تاكيد كرد: گاهي جاي خالي براي برخي در پست هاي ديگر وجود ندارد يا اين كه با برخي قوم و خويش از آب در ميآيند و مدير ميشوند! متاسفانه مديران ما وقتي با مشكلي بر مي خورند پول خرج ميكنند ، يا قرارداد بازيكن را كسر ميكنند. بازيكنان ما برده پول هستند و اين گونه از اخلاقيات دور ميشوند. ديگر محبت، علاقه و عاطفه كه ما در اسم به آنها افتخار مي كرديم از بين ميرود و فقط در حد كلام است. بازيكنان را با كم كردن مبلغ قراردادشان جريمه ميكنيم كه باز هم بر مي گرديم به مسايل مادي. اين يك راهحل نيست.
نقابيان با اشاره به فعاليت در يكي از باشگاههاي فوتبال، ادامه داد: در پيشاني باشگاههاي ورزشي نام فرهنگي ثبت شده است، اما كدام كار فرهنگي را انجام ميدهند؟ قبلا در باشگاهي كار ميكردم آن زمان خودم را كشتم كه يك كتابخانه راهاندازي كنم كه نشد. بازيكنان شبها بيدار ميماندند و فيلمهاي مخرب ميديدند، صبح هم خسته و كوفته بيدار ميشدند. باشگاهها براي آگاهي و معلومات بازيكنان چه كار ميكنند؟ متاسفانه دويدن و خوب گل زدن مطرح است. ما از بازيكنانمان خيلي چيزها را نميخواهيم. واقعيت اين است. بازيكنان ما جزو بيسوادترين افراد جامعه هستند. زماني تحصيل كردهها در فوتبال بودند، اما اكنون بازيكنان به زور در يكي از واحدهاي دور افتاده دانشگاه تحصيل ميكنند!
وي يادآور شد: آن زمان از بازيكنان باشگاه تست گرفتم و از آنها خواستم كه برايم روي كاغذ درخت بكشند و يك خط زير آن توضيح دهند كه نوع اين درخت چيست؟ يكي از بازيكنان در گوشم گفت كه سواد ندارد. من برايش آن خط را نوشتم. آيا اين قضيه براي كسي مهم است، آيا كسي بها ميدهد ؟ بازيكنان پولي را كه ميگيرند بلد نيستند بشمارند؟ موبايلهاي آن چناني و ماشين هاي فلان مدل و مزاحمت براي .... برخي روزنامه ها و رسانهها هم بايد زندگي شان بچرخد. عكس اين بازيكنان را روي جلد مي گذارند. اين جنجال هم دو روز ديگر تمام ميشود، آقايان مي بخشند يا نمي بخشند، ولي آش همان و كاسه همان.
دكتراي روانشناسي با تاكيد بر اين كه ما دچار بحران هستيم، خاطر نشان كرد: اين اتفاقات گاهگاهي خودش را نشان ميدهد، هيچ كس به حل اين مشكل نمي پردازد. وقتي چنين اتفاقاتي مي افتد، واكنش نشان ميدهند ، بازيكن را سرزنش و تنبيه ميكنند تا دفعه بعد . باز هم اين قضايا تكرار ميشود باز هم روز از نو و روزي از نوع، ما هيچ كار ريشهاي نكرده ايم بايد ديد كه وزارتخانه چه واكنشي نشان ميدهد و چه راه حلي پيدا ميكند، آيا كسي به مسايل زيربنايي ميپردازد؟ از باشگاهها كسي خواسته كه كارنامه فرهنگي را ارائه دهند؟ كاپ اخلاقي ميدهند ، بازيكن برتر معرفي ميكنند. اينها همه فقط نمايش است. يك بار شده كه بيايند و مشكل را ببينيد و بگويند كه چه كنيم. به جز پيچاندن گوش ورزشكار امر به معروف و نهي از منكر كنند. بگويند الگو چه كسي است. اين كار را حداقل براي يك بار و نمونه انجام دهند.
وي با بيان اين كه ما در جامعه فرهنگي خالص و پاك زندگي نمي كنيم كه بتوانيم ورزشكاران را الگو بدانيم، تصريح كرد: پول اكنون برگ برنده است. همه به خاطر پول ميدوند. هيچ كس براي معني و نفس ورزش فعاليتي نميكند. اين يك جامعه گلادياتوري است. معيار و ملاك ما پول است. پول ميتواند فساد بياورد و علتي باشد كه اين صحنه ها را ببينيم. به نظر من مديريت در درجه اول مقصر است. يادم است در يكي از برنامههاي «90» مديري در راس يك باشگاه منصوب شده بود كه درباره ورزش چيزي نمي دانست و گفت مديريت كارخانه با مديريت ورزش فرقي ندارد. وقتي بين كارخانه سوسيس و كالباس و مجموعه اي كه بازيكن تربيت ميكند، فرقي قائل نباشيم و بگوييم اصول مديريت يكي است، به جايي ميرسيم كه چنين صحنههايي رقم مي خورد.
دكتراي روانشناسي با بيان اين كه مديران ما خيلي خشك و بدون تفكر وارد ورزش ميشوند، تاكيد كرد: گاهي جاي خالي براي برخي در پست هاي ديگر وجود ندارد يا اين كه با برخي قوم و خويش از آب در ميآيند و مدير ميشوند! متاسفانه مديران ما وقتي با مشكلي بر مي خورند پول خرج ميكنند ، يا قرارداد بازيكن را كسر ميكنند. بازيكنان ما برده پول هستند و اين گونه از اخلاقيات دور ميشوند. ديگر محبت، علاقه و عاطفه كه ما در اسم به آنها افتخار مي كرديم از بين ميرود و فقط در حد كلام است. بازيكنان را با كم كردن مبلغ قراردادشان جريمه ميكنيم كه باز هم بر مي گرديم به مسايل مادي. اين يك راهحل نيست.
نقابيان با اشاره به فعاليت در يكي از باشگاههاي فوتبال، ادامه داد: در پيشاني باشگاههاي ورزشي نام فرهنگي ثبت شده است، اما كدام كار فرهنگي را انجام ميدهند؟ قبلا در باشگاهي كار ميكردم آن زمان خودم را كشتم كه يك كتابخانه راهاندازي كنم كه نشد. بازيكنان شبها بيدار ميماندند و فيلمهاي مخرب ميديدند، صبح هم خسته و كوفته بيدار ميشدند. باشگاهها براي آگاهي و معلومات بازيكنان چه كار ميكنند؟ متاسفانه دويدن و خوب گل زدن مطرح است. ما از بازيكنانمان خيلي چيزها را نميخواهيم. واقعيت اين است. بازيكنان ما جزو بيسوادترين افراد جامعه هستند. زماني تحصيل كردهها در فوتبال بودند، اما اكنون بازيكنان به زور در يكي از واحدهاي دور افتاده دانشگاه تحصيل ميكنند!
وي يادآور شد: آن زمان از بازيكنان باشگاه تست گرفتم و از آنها خواستم كه برايم روي كاغذ درخت بكشند و يك خط زير آن توضيح دهند كه نوع اين درخت چيست؟ يكي از بازيكنان در گوشم گفت كه سواد ندارد. من برايش آن خط را نوشتم. آيا اين قضيه براي كسي مهم است، آيا كسي بها ميدهد ؟ بازيكنان پولي را كه ميگيرند بلد نيستند بشمارند؟ موبايلهاي آن چناني و ماشين هاي فلان مدل و مزاحمت براي .... برخي روزنامه ها و رسانهها هم بايد زندگي شان بچرخد. عكس اين بازيكنان را روي جلد مي گذارند. اين جنجال هم دو روز ديگر تمام ميشود، آقايان مي بخشند يا نمي بخشند، ولي آش همان و كاسه همان.
دكتراي روانشناسي با تاكيد بر اين كه ما دچار بحران هستيم، خاطر نشان كرد: اين اتفاقات گاهگاهي خودش را نشان ميدهد، هيچ كس به حل اين مشكل نمي پردازد. وقتي چنين اتفاقاتي مي افتد، واكنش نشان ميدهند ، بازيكن را سرزنش و تنبيه ميكنند تا دفعه بعد . باز هم اين قضايا تكرار ميشود باز هم روز از نو و روزي از نوع، ما هيچ كار ريشهاي نكرده ايم بايد ديد كه وزارتخانه چه واكنشي نشان ميدهد و چه راه حلي پيدا ميكند، آيا كسي به مسايل زيربنايي ميپردازد؟ از باشگاهها كسي خواسته كه كارنامه فرهنگي را ارائه دهند؟ كاپ اخلاقي ميدهند ، بازيكن برتر معرفي ميكنند. اينها همه فقط نمايش است. يك بار شده كه بيايند و مشكل را ببينيد و بگويند كه چه كنيم. به جز پيچاندن گوش ورزشكار امر به معروف و نهي از منكر كنند. بگويند الگو چه كسي است. اين كار را حداقل براي يك بار و نمونه انجام دهند.