کتاب خیابان تبریز - شهید قدرت الله چگینی - کراپ‌شده

امیرحسین انبارداران، عواید معنوی این کتاب را به حاج باقر قالیباف تقدیم کرد و گفت: این مرد، فرمانده دفاع مقدس بود و امروز مرد عملِ این روزهای تهران است.

به گزارش خبرنگار گروه جهاد و مقاومت مشرق، روز گذشته کتاب «خیابان تبریز» شامل زندگی و زمانه معلم شهید قدرت الله چگینی در فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی رونمایی شد.

انبارداران: عواید معنوی این کتاب را به حاج باقر قالیباف تقدیم می کنم / امیدوارم یک سازمان مردمی متولی تولید کتاب های دفاع مقدس شود

امیرحسین انبارداران، مدیرمسئول نشر مجنون ضمن تبریک روز خبرنگار به این مظلومترین عناصر رسانه ها گفت: توفیق چاپ کتاب خیابان تبریز با ما بود و مثل خود شهید، حالت آتش به اختیار داشت. 5 شنبه هفته قبل گفتند کتاب باید برای سه شنبه منتشر بشود. ما هم کتاب را در 3 روز منتشر کردیم. دوستان چاپخانه شریعت هم زحمت کشیدند و کتاب را رساندند.

مدیر نشر مجنون افزود: امیدواریم این نهضت نشر آثار دفاع مقدس توسط ناشران خصوصی ادامه داشته باشد و صد در صد مخالفم که انتشار این کارها به عهده نهادهای دولتی قرار بگیرد.

انبارداران ابراز امیدواری کرد یک سازمان مردم نهاد و مردمی ایجاد بشود و متولی تولید کتاب های دفاع مقدس باشد چون هر چقدر که مردم از این حوزه فاصله بگیرند، کتاب های تشریفاتی تر و دستوری تری خواهیم داشت که اصلا مناسب نیست.

این نویسنده دفاع مقدس ادامه داد: دو کتاب از من را یک ناشر دولتی چاپ کرد و یکی از آن ها در لبنان ترجمه شد ولی متاسفانه چون ناشر دولتی بود، با اینکه در ایران هم چاپ های متعددی داشت و اساتید از من بابت آن تشکر کردند، الان اعلام می کنند که این کتاب ها قابل انتشار نیستند و کنار گذاشته شده اند!

انبارداران گفت: امیدوارم این مظلومیت که ظاهرا عنصر لاینفک عرصه دفاع مقدس است از سر آن دست بردارد و لااقل کتاب های دفاع مقدس را به جایگاه شایسته اش برسانیم.

مدیر نشر مجنون افزود: این کتاب ظاهرا برای یکی از شهیدان گمنام شهرستانی است. هر چه از جنگ می گذرد، به این نکته و فرمایش حضرت آقا بیشتر پی می بریم که این جنگ یک گنج است و آیا ما می توانیم این گنج را استخراج کنیم یا نه؟ سال گذشته 4 کتاب برای شهدای استان های گلستان و چهارمحال و بختیاری نوشتم. این شهدا برکاتشان خیلی زیاد بود و ظاهرا شهرستانی ها انگار بهتر به آدم صفا می دهند و شهید چگینی عزیز هم به خاطر این که دو وطنه بوده و در قزوین متولد شده و در لرستان تبعید بوده، زندگی پرفراز و نشیبی داشته و «خیابان تبریز» کتاب خوبی شده و خدا را شکر می کنم که این کتاب آماده شد.

امیرحسین انبارداران در پایان، عواید معنوی این کتاب را به حاج باقر قالیباف تقدیم کرد و گفت: این مرد، فرمانده دفاع مقدس بود و امروز مرد عملِ این روزهای تهران است.

حمید بناء: نشر دفاع مقدس به دست مردم سپرده شود

حمید بناء از نویسندگان و پژوهشگران دفاع مقدس، دیگر سخنران این مراسم بود. وی در ابتدا با اشاره به اینکه نشر دفاع مقدس باید به دست مردم سپرده شود، گفت: پیشنهادی دارم که دو قسمت دارد؛ قسمت اول اینکه مردم خودشان پای کار بیایند و این خاطرات را ثبت کنند و قسمت دوم این است که مردم بانی چاپ کتاب بشوند و همانطور که در حوزه وقف و نذر پای کار هستند، برای کار فرهنگی و نشر آثار دفاع مقدس هم نذر و وقف کنند.

نویسنده برنامه تلویزیونی از آسمان افزود: دوستان رسانه ای می توانند این را جا بیاندازند که مردم در حوزه کتاب قدم بردارند و هزینه کنند و باقیات الصالحات برجا بگذارند. چه ایرادی دارد که یک شخصی به ناشر خصوصی مراجعه کند و بگوید من مبلغی می دهم تا شما با آن کتاب چاپ کنید که این کار، بهترین باقیات الصالحات است.

محمدمهدی شهروش: شهید چگینی بعد از شهیدان رجایی و ابوترابی از مفاخر قزوین است

محمدمهدی شهروش، قائم مقام اداه کل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ سخنران بعدی آیین رونمایی از کتاب خیابان تبریز بود.

شهروش که پیش از این مدیرکل بنیاد شهید استان قزوین بود با یادی از شهیدان شاخص قزوین در مرداد و شهریور از شهیدان خلبان عباس بابایی، خلبان حسین لشگری، شهید رجایی و شهید قدرت الله چگینی یاد کرد و گفت: درباره شهید چگینی حرف زیاد است چون به گردن استان قزوین حق زیادی دارد. الحق و الانصاف شهید چگینی بعد از شهید رجایی و ابوترابی، یکی از مفاخر استان هستند ولی چون در ابتدای انقلاب شهید شدند، نشد که به عنوان یک چهره کشوری معرفی بشوند. اگر شهید چگینی در بین ما حضور فیزیکی داشت، قطعا یکی از تاثیرگذارترین چهره های فرهنگی کشورمان می شد چون قبل از انقلاب زحمات زیادی کشیدند و توانستند گروه های بسیار زیادی را تربیت کنند و اکثر کسانی که در قزوین مسئولیت دارند از شاگردان ایشان هستند.

مدیرکل سابق بنیاد شهید قزوین افزود: نظم و انضباظ ایشان زبانزد بود. در دوران پهلوی شهید چگینی را به الیگودرز تبعید کردند و آنجا هم دست از تبلیغ برنداشتند و چند سالی که آنجا بودند چهره فرهنگی موثری از خودشان به جا گذاشتند.

شهروش با یادآوری یک خاطره از شهید چگینی گفت: شهید چگینی در دوره اول مجلس شورای اسلامی در قزوین کاندیدا شدند و چون معاون آموزش وپرورش بودند از سمتشان استعفا دادند و به دوستان و رفقایشان که در ستاد بودند و برای تبلیغات  ونصب پوستر اقدام می کردند می گفت: راضی نیستم حتی یک اعلامیه را به دیوار خانه مردم بزنید. اول باید اجازه بگیرید و آنوقت اعلامیه را بزنید. این حاکی از دقت نظر فوق العاده او بود.

قائم مقام اداه کل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ تصریح کرد: وقتی شهید چگینی به شهادت رسید، یادداشتی در جیب داشتند و آغشته به خونشان است و الان در موزه شهدای قزوین نگهداری می شود و در آن مسائل ریز مالی شان را یادداشت کرده بودند که مثلا به چه کسانی بدهکار هستند.  ایشان نظم و دقت زیادی در کار داشتند.

شهروش افزود: من قبل از انقلاب بیماری داشتم و مدتی در خانه بستری بودم و شهید چگینی به منزل ما می آمدند و به من درس می داند برای اینکه از درسم عقب نمانم. سر وقت می آمدند و سر وقت هم نمازشان را می خواندند. لباس و تیپ ایشان هم بسیار منظم بودند و بعد از انقلاب هم وارد سپاه شدند و به خاطر فعالیت گستره شان توسط منافقین شناسایی شدند و متاسفانه صبح زودِ روزی که عازم کلاس قرآن بودند و مادرشان هم مقابل منزل بودند و ماشین پیکانشان هم کنار خانه بود؛ همین که پشت فرمان نشستند کسی به عنوانِ پرسیدن سئوال چند گلوله به مغز شهید زد و مقابل چشمان مادر به شهادت رسیدند. مردم حضور بی نظیری در تشییع پیکر شهید داشتند. این منافق در تشییع شهید هم شرک کرده و سپس به گرگان متواری شد و بعد از چندین ماه شناسایی شد و شهید میرسجادی از قزوین به دنبالش رفت این منافق را به قزوین آوردند و اعدام کردند.

پورقناد: دستِ دست اندرکاران «خیابان تبریز» را می بوسم / چگینی قبل از سیاسی بودن، متدین بود

پورقناد از دوستان قدیمی شهید چگینی نیز در این مراسم ضمن تشکر از دست اندرکاران کتاب «خیابان تبریز» گفت: من دست آن ها را می بوسم. در مورد آقای چگینی آنقدر خاطره داریم که نمی دانم کدامش را بگوییم. کتاب را که تورق می کردم دیدم که سرتیترهای خاطرات به خوبی بیان شده و مثلا ممکن از از این دست خاطرات زیاد بوده باشد که یکی به عنوان نمونه در کتاب آمده است.

فرمانده سپاه قزوین در سالهای ابتدایی انقلاب گفت: آنچه درباره شهید چگینی می توانم بگویم این است که زندگی اش بر مبنای دین ساخته شده بود. سیاسی بود اما قبل از سیاسی بودنش، متدین بود. تمام برنامه های زندگی اش را بر اساس دین تنظیم می کرد. نکته بعدی توجه به زن و فرزندان و در تربیت ایشان بود و به شدت در تربیت فرزندان حساسیت داشت.

پورقناد ادامه داد: نکته بعدی آراستگی ظاهر شهید چگینی بود. آن روزها بچه های حزب اللهی معمولا آراسته نبودند اما ایشان با ظاهر آراسته و با ادکلن و عطر مخصوص در اجتماع حاضر می شد.

دوست شهید چگینی گفت: من وقتی به شهادت شهید چگینی فکر می کنم، یاد شهادت خودم می افتم چون عین برنامه تروری که برای ایشان ریخته بودند را برای من هم ریخته بودند. من 2- 3 ماه قبل از جنگ فرمانده سپاه قزوین شدم و به من خبر دادند که یکی از منافقین چندین روز در صف نانوایی ایستاده بوده و بعد از شناسایی استاد چگینی را به شهادت رسانده. عین همین داستان برای من هم اتفاق افتاد چون وقتی خانه تیمی های منافقین را می گرفتیم، ملات هایی پیدا شد که اطلاعات و عملیات منزل ما را ثبت کرده بودند و برخی حساس شده بودند و آن موقع برایم راننده ای گذاشته بودند که اگر کسی من را زد تنها نباشم و جفتمان شهید بشویم! ولی متاسفانه توفیق نداشتم که به شهادت برسم.

این فعال فرهنگی افزود: زنده نگهداشتن یاد شهید ارزشمند است در حدی که من دستِ دست اندرکاران این کتاب را می بوسم اما اگر به پیام حضرت امام در قطعنامه دقت کنیم می بینیم که می فرماید: من در بین شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد و نگذارید پیشکسوتان خون و شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شوند.

پورقنار ادامه داد: حدود 5 سال پیش من و برخی دوستان یک NGO ثبت کردیم که کارمان در راستای این فرمایش حضرت امام باشد. ما در سطح ملی هستیم و با نام انصار الانصار فعالیت می کنیم. ما در زمینه افرادی که از سال 42 به بعد، برای انقلاب جانفشانی داشته اند کار می کنیم و هر پیشکسوت خون وشهادت در هر ارگان و جایگاهی اگر فراموش شده باشد، در دایره فعالیت ما قرار می گیرد.

رزمنده دوران دفاع مقدس تصریح کرد: ما به جامعه هدفمان نگاه سیاسی نداریم و اگر در چهارچوب اسلام و ولایت فقیه جانفشانی کرده باشند برای ما ارزشمندند.

وی درپایان گفت: متاسفانه کسی را سراغ داریم که بعد از 35 سال از آزادسازی خرمشهر، هنوز برای تهیه نیازهای ضروری زندگی اش در این شهر محتاج است و متاسفانه از این نمونه ها هنوز هم وجوددارد و امیدواریم با حرکتی که شروع کرده ایم تا حدودی این مشکلات را رفع کنیم.

محمد باقر الفت: فضای معنوی قزوین سازنده کسانی مثل شهید چگینی است

محمد باقر الفت معاون قوه قضاییه در امور اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم مهمان ویژه این مراسم بود. وی در سخنانی گفت: من اهل قزوین نیستم اما 17 سال خادم مردم این استان بودم. شهر قزوین شهری فرهنگی است و مردمش مذهبی هستند. روزی که اعزام شدم برای ماموریت در قزوین شرط کردم که 6 ماهه برگردم اما این 6 مال تبدیل به بیش از 16 سال شد.

معاون قوه قضاییه افزود: حضور من مصادف با ماه رمضان شد و شب احیا بود و در قزوین ماندم. شب جمعه بود و به مسجد النبی رفتم. دیدم که خیلی از افراد، زیارت عاشورا را حفظ بودند که تازگی نداشت. دعای کمیل را 10 نفری از حفظ خواندند که برایم جالب بود. بعدش دیدم که دعای جوشن را هم از حفظ بودند. من به خودم گفتم که قزوین با وجود چنین پشتوانه معنوی، جای ماندن است.

در بازار قزوین افرادی بودند که آگاه به مکاسب بودند و پای درس خارج مراجع می نشستند. خدا رحمت کن آیت الله صامت، باریک بین و ابوترابی را که در این فضای معنوی بودند. این فضای معنوی سازنده کسانی مثل شهید چگینی شده بود.

نویسنده خیابان تبریز: من هشت فرزند دارم/ انتظار دارم یاد و نام استاد چگینی را در شبکه های اجتماعی و گعده های دوستانه منتشر کنید

در پایان این مراسم، میثم رشیدی مهرآبادی درباره کتاب «خیابان تبریز» متنی را خواند.

در این متن آمده بود: من هشت فرزند دارم. «مثل باران» در سال 82 متولد شد و فاطمه در سال 85. «سیبی که آقا به ما داد» یک سال بعدش در آغوش من بود و «معلم شهر» به جای 9 ماه، 9 سال طول کشید تا در سال 92 به دنیا بیاید. امیرحسن متولد سال 95 است و امسال، خداوند یک دوقلو نصیبم کرده است؛ «خیابان تبریز» و «فاطمه بُشرا».

من کتاب هایم را مثل فرزندهایم دوست دارم و از آن ها مراقبت می کنم. اما 4 سال پیش وقتی فرزند چهارمم بعد از 9 سال زاده شد، کمبودهایی داشت. حضانتش را به دایه ای داده بودم که قدرش را نمی دانست و مانند یتیمی آن را با سر و وضعی ژولیده به بازار کتاب فرستاده بود. آینه دقّم بود. هر گاه در قفسه کتابخانه ام می دیدمش از خدا می خواستم فرزند دیگری مانند او عطا کند و فرصتی دهد تا او را در آغوش خود نوازش کنم و ارزشش را در میان همنوعانش بالا ببرم. دعایم مستجاب شد و امروز جشن تولد همان فرزندی است که خدا عطا کرد. «خیابان تبریز» نوزادی است که نیاز به کمک دارد تا آهسته آهسته راهش را در میان همنوعانش پیدا کرده و دیده شود. همانقدر که از تولد «معلم شهر» دلگیرم، حالا «خیابان تبریز» دلم را شاد کرده و با او می توانم سرم را جلوی آقای معلم بلند کنم. مطمئنم استاد چگینی عذر مرا قبول می کند که برای اولین و آخرین بار به آن نهاد انقلابی اطمینان کردم و گمان داشتم که فرزندم را سرافراز می کند. و چه خیال خامی.

اولین بار 13 سال پیش، جناب شهروش آشنایی من با آقای معلم را در یک صبحگاهِ نسبتا خنک قزوین و در دفتر کارش رقم زد و حالا شب و روزم از یاد این آقای موبورِ خوش تیپ و باکلاس خالی نیست. زنده بودنش را حس می کنم و دیشب که تنها به قم می رفتم تا کتاب ها را از چاپخانه تحویل بگیرم، روی صندلی کناری اتومبیلم به خوبی حسش می کردم. به اندازه خودم تلاش کردم تا چهره زیبایش روی پیشخوان کتابفروشی های ایران دیده شود و مراجعان چشم بیاندازند تا ببینند این آقای زیبارو که نقاشی اش روی جلد کتاب رفته، نامش چیست؟

اولین بار، خاطرات استاد چگینی در کتابی به نام «معلم شهر» چاپ شد ولی کیفیت آن به قدری پایین بود که تصمیم گرفتم کم کاری آن نهادِ قزوینی را شخصا و با هزینه خود و همسرم جبران کنم. دوباره با قلمی دیگر نوشتم و صفحه هایش را آرایش دادم. برای طرح جلد هم به چند نفر سفارش دادم تا اینکه نقاشی هنرمندانه یک خانمِ جوان، گوی سبقت را از بقیه ربود. برای انتشار هم چه جایی بهتر از نشر مجنون که مدیرمسئولش همراه بود و همدل و برای چاپش هم کجا بهتر از چاپخانه شریعت در جایی بین حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران. فرهنگسرای رسانه هم بی هیچ پیگیری و برنامه ریزی قبلی، شد محلی برای جمع شدن ما و برگزاری جشن افتتاح «خیابان تبریز».

برای دعوت از برادرِ شهید، با ایشان تماس گرفتم. جناب عزت الله چگینی کسالتی داشت و نمی توانست هوای تهران را تحمل کند. کتاب را همین روزها برایشان خواهم برد. برای مردی که پیگیری های مجدانه اش برای دستگیری قاتل شهید چگینی، یکی از بخش های خواندنی کتاب را تشکیل داده. می گفت به اندازه یک کتاب از برادر شهیدش خاطره دارد. قول دادم پای حرف هایش بنشینم و کم و کاستی های «خیابان تبریز» را با مهندسی او، رفع کنم. شاید اصلا خیابان دیگری به نام شهید چگینی ساخته و افتتاح شود.

حالا باید از چند نفر تشکر کنم؛ ابتدا همسرم، که در تولد «خیابان تبریز» هم، مثل تولد دیگر فرزندانم صبوری کرد، بی خوابی کشید و تا لحظه ولادت، بار سختی هایش را به دوش کشید.

از خانواده محترم شهید خصوصا آقایان کمال الدین و جمال الدین چگینی، فرزندان برومند استاد که دعوتم را برای این مراسم پذیرفتند.

از جناب شهروشِ عزیز که مخلصانه به خانواده های شهدا و ایثارگران قزوین خدمت می کرد و اتاقش اولین اتاق اداره بود و دَرَش هیچ وقت به روی کسی بسته نمی شد و حالا خدمتگزار خانواده های شاهد و ایثارگر تهران است.

همچنین تشکر می کنم از آن مسئول محترم در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدسِ قزوین که با رفتارش به من یادآوری کرد «خیابان تبریز» را مثل «معلم شهر» به دامان دایگان نسپارم.

از راویان کتاب که بعد از گذر سال ها، تلاش کردند تا ناب ترین خاطراتشان از استاد چگینی را از کوچه پس کوچه های ذهنشان بازیابی کنند.

از حاج امیرحسین انبارداران به خاطر همراهی هایش در انتشار بی نقص و به موقع کتاب.

از حمید شریعتی، جوان پاک و زلالی که پای دستگاه چاپ ایستاد تا مراسم امروز بی حضور «خیابان تبریز» برگزار نشود.

از سرکار خانم کمرروستا که طرح های مختلفی از تصاویر استاد چگینی را اتود زد و ریزبینی و سخت پسندی من را تحمل کرد.

از محمد پیروزمند که در طراحی هنری کتاب، راهنمای خوبی بود.

از دوستان خوبم در فرهنگسرای رسانه و شبکه های اجتماعی که میزبان ما شدند برای این جلسه صمیمانه و از همه کسانی که در «خیابان تبریز» قدم خواهند زد و در هوای خاطرات جذاب یک معلمِ واقعی، تنفس خواهند کرد.

استدعا و انتظار دارم با انتشار رفتار، گفتار و کردار استاد چگینی به هر نحوی، یاد و نامش را در شبکه های اجتماعی و گعده های دوستانه منتشر کرده و «خیابان تبریز» را به بزرگراهی فراگیر تبدیل کنیم.

آیین رونمایی کتاب «خیابان تبریز» با پرده برداری از چند نسخه از این کتاب به دست فرزند شهید چگینی به پایان رسید و مهمانان عکس یادگاری گرفتند.

«خیابان تبریز» گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید قدرت الله چگینی است که در 136 صفحه به همراه چند عکس از شهید به چاپ رسیده و چند سخنرانی و وصیت نامه شهید نیز به آن ضمیمه شده است. این کتاب را نشر مجنون با قیمت 7000 تومان راهی بازار کتاب کرده است.

* گزارش تصویری این رونمایی را اینجا (+) ببینید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس