کمتر از 24 ساعت پس از مرگ قذافی، دولتمردان انگلیسی «فرمان حمله» به لیبی را صادر کردند. فرمانی سریع السیر و «اینکه فردا دیر است همین امروز». فرمانی از نوع «استعمارگری نوین» از جنس اقتصادی. چپاول نفت لیبی!
فرمان حمله انگلیس و سریعالسیر بودن دستور انجام آن برای «عقب نماندن از آمریکا و فرانسه» است. این راهکار استعمارگری نو در دوران حاکمیت است. امروز دنیای متجدد و حقوق بشری غرب وحشی بر اساس «پروتکل یهود» حرکت میکند با هدف «حکومت جهانی یهود بر همه ملل و تمامی کشورها.»
در این تجدد و بشرگرایی «جنگ نرم و جنگ سخت»، بشریت را با هویتش، ملیتش، فرهنگی، دینش، ادبیاتش، آرمان و آرزوهاش، فطرتش و البته اقتصاد و سرمایهها و آیندهاش زیر لگدهای غرب وحشی و یهود قرار داده اند. در این بین بدیهی است اسلام و مسلمین و سرزمینهای اسلامی با ثروت خدایی عظیمش بیشترین آسیبها را ببینند و بیشترین چپاول و وحشیگری را از سوی غرب انتظار داشته باشند.
ثروت عظیم جهان اسلام و ملتهای مسلمان هم مادی است که در ذخایر طبیعی آن و توانهای بالقوهاش در عرصههای مختلف نهفته است و هم معنوی است که در مکتب حیاتبخش و قرآن تعالیبخش آن رقم خورده است. از این روی اسلام و تنها اسلام میتواند امت خود را پرچمدار رهایی بشریت از توحش و جنایات مادی و معنوی غرب و یهود کند، که هم نوید آن را و انتظار آن را مسلمانان را خداوند در قرآن کرم داده است: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» و «لتکونوا شهدا علی الناس» و هم امامی و رهبری و پیشوایی برای تشکیل حکومت واحد جهانی ذخیره کرده است که ناظر است و منتظر، و او امام مهدی(عج)، صاحبالزمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه میباشد.
با این وجود برای غرب کافر و وحشی و یهود عنود فرقی نمیکند کدام نگرش مذهب اسلامی در گوشههای جهان اسلام رواج دارد. مهم اساس اسلام و قرآن کریم است با احکام و برنامههای همهجانبه آن.
حال باید دید سرنوشت تونس و مصر پس از سرنگونی حکام آن چه شد؟ زود است در این باره قضاوت شود اما سالی که نکوست از بهارش پیداست. شاید در آینده و پس از لیبی و یمن و بحرین و اردن و... پای کفار و یهود به سرزمین وحی هم برسد. یعنی «ناتو» برای حمایت از انقلاب به آنجا وارد شود و حرمین شریفین را بمباران کند و هزاران مسلمان را اعم از آل سعود و مردم قتلعام نماید.
در این تجدد و بشرگرایی «جنگ نرم و جنگ سخت»، بشریت را با هویتش، ملیتش، فرهنگی، دینش، ادبیاتش، آرمان و آرزوهاش، فطرتش و البته اقتصاد و سرمایهها و آیندهاش زیر لگدهای غرب وحشی و یهود قرار داده اند. در این بین بدیهی است اسلام و مسلمین و سرزمینهای اسلامی با ثروت خدایی عظیمش بیشترین آسیبها را ببینند و بیشترین چپاول و وحشیگری را از سوی غرب انتظار داشته باشند.
ثروت عظیم جهان اسلام و ملتهای مسلمان هم مادی است که در ذخایر طبیعی آن و توانهای بالقوهاش در عرصههای مختلف نهفته است و هم معنوی است که در مکتب حیاتبخش و قرآن تعالیبخش آن رقم خورده است. از این روی اسلام و تنها اسلام میتواند امت خود را پرچمدار رهایی بشریت از توحش و جنایات مادی و معنوی غرب و یهود کند، که هم نوید آن را و انتظار آن را مسلمانان را خداوند در قرآن کرم داده است: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» و «لتکونوا شهدا علی الناس» و هم امامی و رهبری و پیشوایی برای تشکیل حکومت واحد جهانی ذخیره کرده است که ناظر است و منتظر، و او امام مهدی(عج)، صاحبالزمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه فداه میباشد.
با این وجود برای غرب کافر و وحشی و یهود عنود فرقی نمیکند کدام نگرش مذهب اسلامی در گوشههای جهان اسلام رواج دارد. مهم اساس اسلام و قرآن کریم است با احکام و برنامههای همهجانبه آن.
حال باید دید سرنوشت تونس و مصر پس از سرنگونی حکام آن چه شد؟ زود است در این باره قضاوت شود اما سالی که نکوست از بهارش پیداست. شاید در آینده و پس از لیبی و یمن و بحرین و اردن و... پای کفار و یهود به سرزمین وحی هم برسد. یعنی «ناتو» برای حمایت از انقلاب به آنجا وارد شود و حرمین شریفین را بمباران کند و هزاران مسلمان را اعم از آل سعود و مردم قتلعام نماید.
تمدن اسلامی برای غرب و یهود خطرآفرین است. هانتینگتون رهایی از این خطر را در «جنگ» ترسیم کرده است که یا با «تسلیم و ذلت و باجدهی اصلاحطلبانه و توسعهمدارانه» از نوعی که 16 سال در کشور ما رواج داشت میتوان از این جنگ «ظاهراً و فقط ظاهراً» در امان بود، و یا جنگ سخت همراه جنگ نرم، آن میکند که در لیبی انجام داد و پیشتر در افغانستان و عراق. چرا که هانگتینتون میگوید: اساس اسلام برای غرب خطر است. افغانستان علاوه بر کشت وسیع مواد مخدر و ثروت بدست آمده از آن که بنیادگرا از زمان حضور ناتو (پس از سرنگونی طالبان) چند برابر گردیده، دارای معادن طلا و زمرد و... است. از این روی اضافه بر موقعیت رئوپولتیک آن و پایبندی سخت مردمان این کشور به شریعت اسلامی، «علت درد مرگبار آمریکای جنایتکار برای ایجاد دمکراسی در آنجا مشخص میشود.»
عراق بیشترین سهم صادرات خرما را دارا بود و از حیث معادن نفتی مهم و بهسزا در میان تولید کنندگان نفت داشت؟! وجود صدام این اواخر که در برابر غرب سرکش شده بود برای حقوق بشر و حاکمیت دمکراسی مضر تشخیص داده شد، و بلافاصله پس از سرنگونی او «لولهکشی نفت از عراق برای ارسال به غرب انجام گرفت» راهی آسانتر از بردن با بشکه و...
دیکتاتوری، دمکراسی، حقوق بشر، مردمسالاری، آزادی و دیگر مفاهیم فرهنگی و سیاسی دنیای غرب، تفسیر و تعبیر و معنایی یهودی دارد. یعنی با چرتکه اقتصاد معنی پیدا میکند و این معنا در سرزمینهای اسلامی بسیار گسترده و عمیق است و این تنها ظاهر قضیه میباشد. آیا نمیتوان به آسانی دریافت از چه روی همزمان با قتل قذافی مذاکرات در عراق به نتیجه میرسد (اگر درست باشد) و آمریکا تصمیم به خروج از این کشور را اعلان میکند؟ چه میزان نفت در عراق مانده است؟ چه میزان نوامیس ملت مسلمان آن بدست کفار غرب بر باد رفت؟ تا چه حد دست تروریستهای آمریکایی در ترور مردم و تخریب اماکن الهی این کشور باز گذاشته شد و...
با این همه نفت و دیگر ثروتهای لیبی «منبعی دست نخورده و جدید» هستند که باید به سوی آن شناخت. علاوه بر آن روزگاری نهچندان کم قذافی دشمن غرب و یهود بود و به تحقیر آنها میپرداخت و... یهود و کفار با فروپاشی خلافت عثمانی، جهان اسلام را صد پارچه و ییکر امت آن را قطعه قطعه کردند، و در این زمان به آنچه مانده است نیز رحم نکرده «انهدام باقی مانده» را از حیث اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در نظر گرفتهاند. حرکت از عراق برای حمله به لیبی امروز است ولی این که فردا کدام کشور و ملت اسلامی مدنظر باشد خدا میداند!
اگر مسلمانان از این غم دِق بکنند جا دارد که «غرب و یهود با وحدت بیش از اندازه در مقابل سختیها، بحرانها، اعتراضات و نابسامانیهای خود ایستادهاند، و ما مسلمانها با اما و اگر و مرزبندیهای خود ساخته، و برنامههای توسعه و اصلاحات و واپسگرایی و درماندگی هزار قطعه شدهع سرنوشتمان را دودستی تقدیم غرب کافر و یهود عنود کردهایم»
والسلام
عراق بیشترین سهم صادرات خرما را دارا بود و از حیث معادن نفتی مهم و بهسزا در میان تولید کنندگان نفت داشت؟! وجود صدام این اواخر که در برابر غرب سرکش شده بود برای حقوق بشر و حاکمیت دمکراسی مضر تشخیص داده شد، و بلافاصله پس از سرنگونی او «لولهکشی نفت از عراق برای ارسال به غرب انجام گرفت» راهی آسانتر از بردن با بشکه و...
دیکتاتوری، دمکراسی، حقوق بشر، مردمسالاری، آزادی و دیگر مفاهیم فرهنگی و سیاسی دنیای غرب، تفسیر و تعبیر و معنایی یهودی دارد. یعنی با چرتکه اقتصاد معنی پیدا میکند و این معنا در سرزمینهای اسلامی بسیار گسترده و عمیق است و این تنها ظاهر قضیه میباشد. آیا نمیتوان به آسانی دریافت از چه روی همزمان با قتل قذافی مذاکرات در عراق به نتیجه میرسد (اگر درست باشد) و آمریکا تصمیم به خروج از این کشور را اعلان میکند؟ چه میزان نفت در عراق مانده است؟ چه میزان نوامیس ملت مسلمان آن بدست کفار غرب بر باد رفت؟ تا چه حد دست تروریستهای آمریکایی در ترور مردم و تخریب اماکن الهی این کشور باز گذاشته شد و...
با این همه نفت و دیگر ثروتهای لیبی «منبعی دست نخورده و جدید» هستند که باید به سوی آن شناخت. علاوه بر آن روزگاری نهچندان کم قذافی دشمن غرب و یهود بود و به تحقیر آنها میپرداخت و... یهود و کفار با فروپاشی خلافت عثمانی، جهان اسلام را صد پارچه و ییکر امت آن را قطعه قطعه کردند، و در این زمان به آنچه مانده است نیز رحم نکرده «انهدام باقی مانده» را از حیث اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در نظر گرفتهاند. حرکت از عراق برای حمله به لیبی امروز است ولی این که فردا کدام کشور و ملت اسلامی مدنظر باشد خدا میداند!
اگر مسلمانان از این غم دِق بکنند جا دارد که «غرب و یهود با وحدت بیش از اندازه در مقابل سختیها، بحرانها، اعتراضات و نابسامانیهای خود ایستادهاند، و ما مسلمانها با اما و اگر و مرزبندیهای خود ساخته، و برنامههای توسعه و اصلاحات و واپسگرایی و درماندگی هزار قطعه شدهع سرنوشتمان را دودستی تقدیم غرب کافر و یهود عنود کردهایم»
والسلام