به گزارش مشرق، سالهاست که سوریه رنگ آرامش به خود ندیده؛ سالهاست که شهر به شهر این کشور اسیر دیو جنگ است و روزی نیست که اخبار تکان دهنده از کشتار و قتل و غارت و جنایت، دل مردمان این کشور را نلرزاند. داعش، یزیدوار تاخت، سنگدلانه سر برید و حتی همین الان هم که به حضیض افتاده باز هم از کشتار و قتل به عنوان آخرین مستمسک برای ارعاب مردم استفاده میکند. ولی در یک سال اخیر و با مقاومت مجاهدان اسلامی از کشورهای مختلف، کم کم رنگ و رو از رخساره کریه تکفیریها رفت و کم کم جبهههای جنگ محدودتر شدند، سیطره داعش و جبهه النصره کمتر و کمتر شد، تا حالا، که دیگر رمقهای آخر تکفیر است در این دوران.
در تمام این سالها اما مردمان سوریه زندگی خود را هم جنگ زده میدیدند. زندگی که ممکن است هر لحظه با انفجار یک بمب به هوا برود و هر لحظه خبر تکان دهنده مرگ یکی از عزیزان دل آدم را بلرزاند، یا آتش گرفتن خانه یا مغازه یا دفتری و...، زندگی که هیچ چیزش ثبات ندارد و در آستانه نابودی است، یک زندگی جنگ زده و ملتهب.
ولی چند ماهی است که مردم سوریه کم کم دارند به حالت عادی زندگی بر میگردند. داعش البته چنان پتکی بر سر آرامش در سوریه وارد آورده که حالا حالاها نمیتوان در سوریه انتظار آرامش داشت. ولی بهرحال اهالی کشور قدیمی آشوریان باستان کم کم دارند میروند به سمت آرامتر شدن زندگیهایشان. حالا کمتر از بمب و خونریزی میشنوند و کمتر خانه و زندگیشان اسیر سرپنجه آتش داعش میشود.
کم کم بچهها میتوانند بازی کنند، مادران میتوانند کمی از خوشحالی بچههایشان لبخند بزنند و پدران هم شاید کمی خوشحالتر از قبل باشند از قدمهای آرامش که دارد به مملکتشان بر میگردد.
شیعه و سنی در کنار هم
در این روزها اما یک اتفاق جالب، عطش مردم سوریه را به فراغت و آرامش نشان داد. برگزاری محافل جشن و شادی و هنر در شهرهای مهم این کشور و استقبال عجیب و غریب مردم. محافل فرهنگی هنری قرآنی کشور سوریه در روزهای ماه مبارک رمضان و بهصورت جشنهای خیابانی (چیزی که ما در ایران آن را به نام استیج میشناسیم، اقدامی مانند جشنهای برج میلاد و باغ موزه قصر و...) توسط جمعی از جوانان سوری مسلمان از مذاهب مختلف به انجام میرسید. جوانانی که افتراق مذهبیشان و سنی و شیعه بودنشان باعث نشده بود دست به چنین رخداد فرهنگی بزنند.
26 شب برنامه، 50 هزار نفر شرکتکننده
این جشنها که از روز 11 ماه مبارک رمضان از زینبیه شهر دمشق آغاز شده بود در ادامه برگزاری به شهرهای دیگر هم رفت و حتی با اضافه کردن نیرو، کاروان دومی را هم راه انداخت تا یک ماهه رمضان این برنامهها علاوه بر دمشق، در حمص، حلب، نبل و الزهرا هم برگزار شود. ابورضا، یکی از جوانان مسوول این جشنها میگوید: انتظار چنین استقبالی را نداشتیم. شبهایی را به یاد داریم که مثلاً در حلب، استقبال مردم چنان بود که دیگر ظرفیت پذیرش شهروندان را نداشتیم و این به معنای عطش مردم کشورمان است برای جشن، نشاط و فرهنگ و هنر.
او ادامه میدهد: محوریت جشنهای ما قرآن کریم بود و جشنهای شبانه ما را اجرای سرود، تلاوت قرآن کریم، مسابقهها و بازیهای مختلف و... تشکیل میداد. ولی آنچه برای خودمان هم جالب بود این بود که همه طیفها و اقشار مردم با مذاهب و نگاههای دینی مختلف به جشنهای ما میآمدند. بسیار بودند مسیحیان و علویانی که همپای اهل تسنن و شیعیان سوریه به جشنهای ما میآمدند.
ابورضا اضافه میکند: در مجموع 26 شب برنامه داشتیم که بعضی شبها دو کاروان مجزا اجرای برنامه داشتند. برآورد ما این است که در مجموع این شبها بیش از 50.000 نفر از شهروندان سوری به جشنهای شبانه ما آمدند؛ اما مهم این است که مردم نشان دادند چه اشتیاقی دارند برای این طور برنامهها. البته که به لطف خدا وقتی سایه جنگ به طور کامل از سر کشورمان کم شود، التهابات مردم کمتر میشود و این اشتیاق و اقبال عمومی قطعاً چندبرابر خواهد شد.
محوریت با جوانان انقلابی ایران
او درباره ایده اجرای این برنامهها هم میگوید: مدیریت کار با هستهای از جوانان جبهه فرهنگی انقلابی ایران، یعنی سازمان فرهنگ هنری اوج است. 5-6 نفر جوان بهعنوان نماینده سازمان اوج در کنار ما بودند که اصلاً برگزاری این برنامهها مرهون حضور آنها بود. یعنی اگر نبودند اساساً امکان برگزاری این برنامهها خیلی خیلی سخت میشد. ولی تقریباً تمام کارهای اجرایی را جوانان سوری انجام میدادند. یک جورهایی ایرانیان در زمینه فرهنگی هم حضور مستشاری داشتند و اجرای کارها در میدان را به جوانان خودمان سپرده بودند. جوانانی هم که برگزار کننده این برنامهها بودند جوانان انقلابی سوریه بودند که اتفاقاً هم از اهالی سنت و هم شیعیان در کنار هم این برنامهها را رقم میزدند.
مردم سوریه کم کم دارند خودشان را پیدا و زندگی بدون سایه داعش را تجربه میکنند و فرصت عرض اندام فراغت و فرهنگ و هنر در میان لایههای اجتماعی سوریه. این یعنی یک خلأ بسیار بزرگ در زمینه فرهنگ، خلأیی که اگر با خوراک خوب و متناسب فرهنگ پر شود با کلی نیروی تازه نفس مجاهد و مقاوم و انقلابی در سوریه همراه خواهیم شد و اگر در باد غفلت بخوابیم شاید تمام این همه تلاشی که دلاورمردان مدافع حرم کردهاند در سوریه کم کم فراموش شود.
مردم سوریه نشان دادهاند که ظرفیت انقلابی شدن را دارند، حتی احتمال تشکیل یک نهادی مثل حزب الله را هم میشود داد. در سوریه ولی اگر رهایشان کنی، فراموشکارترین مردم هم هستند. اینها به ما برمیگردد. ما میتوانیم سوریه را با فرهنگ مقاومت همراه کنیم و البته میتوانیم آنها را به حال خود رها کنیم تا دشمنان برایشان خوراک بیاورند و آنها را کم کم از ما دور کنند، شبیه به اتفاقی که در آذربایجان افتاد. ابتکار عمل دست خود ماست. باید دید سربازان مجاهد جنگ نرم، میتوانند راه مدافعان حرم را در زمینه فرهنگ تکمیل کنند؟
منبع: صبح نو