به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از ایبنا، کتاب «بر بال امواج»، مجموعه خاطرات حاج یحیی غلامی سرای، رزمنده و جانباز هشت سال دفاع مقدس است که توسط برادر او، محمدحسین غلامی سرای گردآوری و تدوین شده است.
نویسنده کتاب در مقدمه و در معرفی اثر میگوید: «در این اثر سعی کردهام با استفاده از ایثارگریهای برادر جانبازم در کنار صحنههای واقعی شهادتها، جلوههای منطقی و نظامی دفاع مقدس را به تصویر بکشم تا به دشمنان اسلام نشان دهم، مدرسه جنگ با تجربههای فاخر و ارزشمندش اکنون به دانشگاهی جهانی مبدل شده و شاخ شیاطین را در هر جایی بهویژه منطقهی حساس خاورمیانه درهم خواهد شکست.»
کتاب «بر بال امواج» شامل 10 فصل است که هر فصل شامل چند خاطره است. فصل اول به حال و هوای زادگاه غلامی در ایام انقلاب اشاره دارد در فصل دوم خاطره اولین حضور او در جبهه آمده است.
در فصل سوم به حضور او در کردستان و فصل چهارم به خاطرات او در جبهه سوسنگرد پرداخته شده است. نویسنده در فصل پنجم نحوه ورود غلامی به سپاه پاسداران را بازگو کرده و در فصل ششم به خاطرات و شرح عملیات خیبر پرداخته است. فصل هفتم ورود او در لشکر 31 عاشورا و بیسیمچی و غواص شدن او و گوشههایی از عملیات کربلای چهار را دربرمیگیرد.
فصل هشتم شامل خاطرات مربوط به عملیات کربلای پنج و فصل نهم درباره نبردهای فرکانسی است که او با بیسیم انجام میداده و در فصل آخر گریزی کوتاه به عملیات کربلای 8 زده است و در انتها نیز تصاویری از غلامی و همرزمانش ضمیمه کتاب شده است.
در پشت جلد کتاب آمده است: «مسافتی چهار دست و پا پیش نرفته بودم که به هر جایی پایم میخورد صداهای ترسناک مو بر اندامم راست میکرد. با خود میگفتم این برادر عزّتی چه قصدی دارد؟ چرا این کانال چنین وحشت و ترس را تداعی میکند؟ این لاشههای تنومند که زیر پایم میغلتند و گاهی صدایی چون خرناسه از آنها بیرون میآید چیست؟
خمپارهای کنارمان منفجر شد و زمین زمخت و سخت را تراشیده در نور انفجار چهرههایی درهم و برهم و خونین جلوی چشمم جلوهگر شدند و یک لحظه خودم را گم کرده، دستم در چیزی لزج و نرم فرو رفت. تا نگاه کردم، دیدم در آن نیمخیز دستم را در شکم پاره شدهی یک جسد عراقی فرو بردهام و الان تمام بدنم تیر میکشید. برادر عزتی را صدا کردم.
- برادر عزتی اینها کیستاند؟ ما از روی جنازههای چه کسانی میگذریم؟
- نگران نباش، همهی اینها اجساد بعثیهای عراقی است. آنها در اثر رگبارهای دلیرمردان چنین به قعر این برزخ افتادهاند. اینان که چنین چشمانشان از حدقه بیرون زده و در پرتو منورها گاه با چشمانی دریده به ما خیره میشوند، یک ساعت پیش ذرهای ترحم نسبت به رزمندگان ما نداشتند.
وقتی به قفا نگریستم، چهرهای دیدم که در تمام عمر آن را فراموش نمیکنم. صورتی از هم دریده و خونآلود که گوشتهای چهرهاش آویخته بودند و هنوز رمقی بسیار اندک داشت و ملتمسانه مرا چنگ زده بود تا او را یاری کنم. لحظهای نگذشت که دستهایش رها شد و بر زمین افتاد. دلم به حالش سوخت، اگر او فریب صدام و فرماندهانش را نمیخورد قطعا در کنار فرزندانش بود.»
کتاب «بر بال امواج» در 280 صفحه، شمارگان 200 نسخه و بهای 12 هزار تومان از سوی انتشارات هادی تبریز منتشر شده است.