به گزارش مشرق به نقل از سیاست نامه، حیدری كه مدتی است به واسطه فضای برخی از گفت و گوهایش با دكتر احمدی نژاد مورد انتقاد اهالی رسانه قرار گرفته است، در این گفت و گو می گوید كه تمام تلاش صداوسیما طی سالهای گذشته معطوف به حمایت از دولت بوده است.
بخشهایی از این گفت و گو را می خوانید:
*آقای دكتر احمدی نژاد را بنده از زمانیكه شهردار تهران بودند میشناسم. چون آن موقع من چند مصاحبه با ایشان داشتم و همینطور در انتخابات ریاست جمهوری هم با ایشان مصاحبه گرفتم، بعد از این كه رئیسجمهور هم شدند با ایشان مصاحبههایی داشتم، البته قبل از این كه وارد شهرداری تهران شوند یادم میآید نخستین مكالمه تلفنی من با ایشان زمانی بود كه هنوز شهردار نشده بودند و ما یك برنامهای داشتیم در زمینه حمل و نقل و ترافیك كه یكی از دوستان دكتر را معرفی كرد و من زنگ زدم و با ایشان صحبت كردم كه بیایند و در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبكه دو به عنوان كارشناس و یك استاد دانشگاه صحبت كنند كه نیامدند، خیلی هم اصرار كردم ولی نیامدند و دلیلش را هم نگفتند ولی به هرحال شاید سابقه آشنایی بیشترمان برگردد به زمان شهرداری و بعد هم الآن!
*در سال 84 كاندیدایی كه در دور اول من به او رأی دادم اصلاً به دور دوم نرسید. من در دور اول به آقای دكتر لاریجانی رأی دادم و اگر دور دوم هم میآمدند حتماً به ایشان رأی میدادم، به دلیل این كه سالها با ایشان در سازمان كار كردهام و با تفكرات، دیدگاه و توان مدیریتی ایشان آشنا هستم.
*ما نه به لحاظ شرعی و نه قانونی و عرفی هیچگونه حقی نداریم تا از رسانه ملی برای دفاع و یا حمایت از نامزدی استفاده كنیم و اگر كسی این كار را انجام دهد نشان میدهد كه پختگی لازم را برای اجرای حرفهای ندارد و اگر چنین چیزی از من استنباط شده واقعاً متأسفم ولی همیشه سعی كردم كه از كسی حمایت نكنم، چون بالاخره شما در تلویزیون یا رادیو فرقی ندارد، به عنوان نماینده 70 میلیون ایرانی نشستهاید، به محض این كه شما یك رفتار حمایت گونه از فردی را از خودتان نشان دهید، یك تعداد را از خودتان جدا كردهاید و درحق یك تعداد اجحاف كردهاید و این حق را شما به عنوان یك مجری تلویزیون نباید به خودتان بدهید و اگر بدهید یعنی رفتار غیرحرفهای كردهاید.
*مخاطب میفهمد لبخندی كه من میزنم راست است یا مصنوعی، میفهمد كه من جلوی دوربین فیلم بازی میكنم یا صادقانه حرف میزنم گاهی پیش آمده كه در برنامه خودمان مهمان پاسخی به سؤال نمیدهد كه من به هر دلیلی نمیتوانم به او چیزی بگویم ولی بعداً از مردم میشنوم كه میگویند فلانی با نگاهت به او گفتی بیخود كردی! ببینید مردم اینها را تشخیص میدهند، من به نظرم رسانهها به هیچ وجه نیاز ندارند دروغ بگویند، رسانهها باید به اصول حرفهای كار خبری برگردند، اگر این كار را بلد باشند هم میتوانند سیاستها و اهدافشان را محقق كنند و هم میتوانند اعتماد مخاطب را جلب كنند.
*آنچه كه به صدا وسیما مربوط میشود، به اعتقاد بنده این سازمان بشدت از دولت حمایت كرده در این چند سال، چه در خبر و چه در برنامههای سیاسی، اقتصادی و یا اجتماعی و فرهنگی دیگر، یعنی جهت صداوسیما قویاً حمایت از دولت است، اما شما فرض كنید در یك رسانهای كه 30 شبكه استانی دارد و دهها شبكه رادیویی و برون مرزی و ملی دارد و 24 ساعته فعالیت دارند ممكن است نقدهایی هم صورت بگیرد كه این به معنای حمله به دولت نیست، شما باید برآیند را نگاه كنید، من میتوانم تعهد بدهم كه واقعاً بیش از 98 درصد ظرفیت صدا و سیما در سالهای اخیر در جهت حمایت از دولت و تبیین برنامههای دولت در تمام حوزهها بوده است، ممكن است نقدی به یك مطلبی شده باشد اما حتماً فضای پاسخگویی به آن نقد هم وجود داشته است.
*ما باید همیشه شخصیت حقیقی و حقوقی افراد را از یكدیگر جدا كنیم، ما در هیچ كسوت و در هیچ مقامی حق نداریم به كسی توهین كنیم، هر انسانی در جای خودش محترم است، حداقل این است كه این آدم پدر یك خانواده است یا مادر یك خانواده است. بنابراین یك شخصیتی دارد، بنابراین شخصیت حقیقی افراد بسیار محترم است و حتماً هیچ كس نه به لحاظ حرفهای، نه به لحاظ قانونی و نه به لحاظ شرعی و حقوقی، حق ندارد به شخصیت و منش افراد توهین كند، آنچه كه میتواند مورد نقد و سؤال قرار بگیرد شخصیت حقوقی، سیاستها و رفتارهای متناسب با اختیارات و مسئولیتهای آن آدم است.
*امیدوارم كه ما به آن پختگی برسیم كه حزب داشته باشیم اما نه حزب خلقالساعه یا حزب خودساخته و احزاب به معنای واقعی داشته باشیم كه اساسنامه و مرامنامه داشته باشند و كار حزبی كنند و آدمسازی كنند تا وقتی دولت دستشان افتاد یا به حاكمیت رسیدند سرگیجه نگیرند كه چه كار باید انجام دهند كه این شامل دولت های قبلی هم می شود آن وقت خیلی مواضع روشن می شود.
*من چه در دولتهای قبلی و چه در دولت فعلی پیشنهادهای مختلفی برای فعالیت داشتم، اما هر چه با خودم فكر كردم دیدم كه علایق و توانمندیها و كارآیی من به مراتب بیش از پیشنهاداتی است كه به من شده و بنابراین محكم سر جای خودم نشستهام و خواهم نشست، به دلیل اینكه هم از كارم لذت میبرم و هم كارم را دوست دارم و هم احساس میكنم در كارم نه خیلی زیاد ولی تاحدی موفق بوده ام و دارم خودم را تربیت میكنم تا در كارم وسیعتر و عمیقتر فعالیت داشته باشم، برای همین خیلی پرهیز دارم از اینكه وارد مشاغل دیگر شوم.
*مسئولان در ایران یا كار دیگری بلد نیستند و یا ایثارگونه كار میكنند و شاید یكی از دلایل این كه من هیچ مسئولیتی را تا به حال قبول نكردهام این است كه خودم را آدم 6 صبح تا 12 شب نمیبینم تا دائماً از این جلسه به جلسه دیگر بروم.
به نظر من ملاك ارزشگذاری به یك مدیر دولتی این است كه اگر در دولت نباشد آیا بخش خصوصی حاضر است به او كاری بدهد یا نه؟ ملاك اصلی میزان اعتبار یك نفر در بخش خصوصی است وگرنه با پول و امكانات دولت، همه میتوانند مدیر باشند!