سرویس سیاست مشرق - در آستانه برپایی انتخابات دولت دوازدهم قرار داریم و به همین منظور گفتوگویی با چند نفر از اعضای شورای شهر و نامزدهایی که برای خدمت به مردم به ثبت نام برای انتخابات شورای شهر روی آوردهاند داشتهایم که از نظرتان میگذرد.
در این مصاحبه که با حضور آقایان سروری، ملکی و سرکار خانم لاجوردی صورت گرفت، دلایل و چگونگی بسته شدن لیست خدمت مورد توجه قرار گرفته است.
*******
ـ شبهاتی درباره آقایان روحانی و جهانگیری نسبت به برخی از مسائل وارد شد برای مثال درباره بحث مربوط به تولید برق از زبالهای که شهرداری جمعآوری میکند و گفته شد که کار خاصی انجام نشده یا موضوع بافت فرسوده همچنین. وقتی دولت یازدهم روی کار آمد، گفته شد که مسکن مهر بیفایده است و بافت فرسوده که زیرساخت آن مهیاست را باید توسعه داد و با عنوان مسکن اجتماعی روی آن کرد؛ این در حالی است که کاری در این باره انجام نشد و باز هم امسال در تبلیغات انتخاباتی خود از این مسئله یاد میشود و وعده و وعید میدهند. لطفاً در این باره توضیح بدهید که دولت برای این بافت چه کاری انجام داده و شهرداری چه برنامهای داشته است؟
سروری: بافت فرسوده تهران در واقع چند هکتار پلاسکو است و تهدید عمیق و بزرگی در دل شهر تهران و در نقاط مربوط به تهران قدیم یا اصیل وجود دارد. این بافت مثل هیولایی است که دهان باز کرده و هر لحظه آماده است که با یک تکان، فاجعه بیافریند که متاسفانه تلاشهای ما تاکنون در این باره به نتیجه نرسیده است. زمانی که نماینده بودم، به استانهای بزرگی چون شیراز و اصفهان رفتم و عمق فاجعه را در آنجا دیدم که بیش از تهران بوده و هر لحظه ممکن بود یک فاجعه انسانی روی دهد.
احیای بافت فرسوده هم منوط به انجام کار جمعی است و شهرداری به تنهایی نمیتواند بافت را احیا کند. البته اقداماتی که باید انجام دهد را صد درصد انجام داده است و تقریباً عوارض بافت را صفر کرده است و قرار بود که دولت این میزان را جبران کند که تا هم اکنون حتی یک ریال هم در این بخش جبران نکرده و همه بار به دوش شهرداری بوده است.
اینکه آیا شهرداری میتوانست در تسهیلات بانکی ورود کند یا خیر، پاسخش این است که خیر. دولت وظایفی دارد و در این پازل قطعاتی تنظیم شده که به دولت مربوط میشود و جایش خالی است و عملاً اقدامی نکرده است. اقدامات ما برای تعامل با دولت و رسیده به راهکار صریح و بسیار جدی به نتیجه نرسیده و مجبور شدیم تا به اصل ۹۰ مجلس شکایت ببریم و دنبال پیگیری جدی این موضوع هستیم و در شورای پنجم هم این موضوع را به همه مراجع ذیصلاح خواهیم کشاند چون در برابر مردمی که ما نماینده آنها هستیم و آنها از ما توقع دارند احساس وظیفه میکنیم. مردم میخواهند که زمینه زندگی در کمال آرامش، امنیت و رفاه را برایشان فراهم کنیم. پسندیده نیست که دولت با گفتاردرمانی به دنبال توجیه کارهای نکرده باشد. اگر دولت به جای رقابت سیاسی با شهرداری، رقابت در خدمت را پیش بگیرد، بافت فرسوده میتواند سریعتر احیا شود، اما اکنون کار کند پیش میرود و دسترسی ما در صورت بروز هر حادثهای به مرکز وقوع حادثه بسیار مشکل خواهد بود و امدادگران با مشکلاتی مواجه میشوند و در این باره باید سریع اقدام جدی شود. امیدواریم که در شورای پنجم شاهد اولویت جدی درباره بحث بافتهای فرسوده و حمایت و همکاری دولت در این باره باشیم.
ـ آیا به عقیده شما روال کار باید مانند گذشته باشد و بافت فرسوده به صورت جزء به جزء اصلاح شود و آیا نظر دولت یازدهم این است که کل بافت تخریب شود و به جای مسکن مهر، طرح مسکن محرومان اجرایی شود؟ نظر شورا چیست؟
سروری: به نظر من کسی از دور نسبت به بافت فرسوده صحبت میکند هنوز آن را نشناخته است. بافت فرسوده بسیار پیچیده است که با یک فرضیه وارداتی بخواهیم آن را حل کنیم. برای مثال در بافت فرسوده خانههای ۴۵ متری که سه اتاق روی هم است و پایین آن مرکز اقتصادی و درآمد فرد قرار دارد، موجود است. گرفتن این خانه از فرد باعث از دست دادن کارش و خانهاش میشود، ضمن اینکه نمیتواند خانهای با میزان دریافتی حاصل از فروش خانه تهیه کند. از سویی وی تعلق جدی فرهنگی با بافت دارد و حاضر نیست از آنجا خارج شود.
این اقدام یک معادله چند مجهولی است و نمیتوان افرادی که در این منطقه خانه دارند را قانع کرد که پول ۴۵ متر زمین را بگیرد و برود. فرد میگوید اگر این واحد روی سرم آوار شود بهتر از این است که بیکار و بیخانمان شوم و به عنوان یک فرد سربار در جامعهای که خودم مولد و تولیدکننده بودم باشم. بر این اساس ساکنان بافت زیر بار نمیروند. تسهیلات باید آنقدر بالا باشد که فرد حاضر به این کار شود؛ یعنی وضعیت کنونی مطلوب نیست، اما تنها وضعیت است.
از سویی ریزدانهها را نمیشود با هم مخلوط کرد. برای مثال نمیتوان چند خانه ۳۰ و ۴۰ متری را در این بافتها با هم یکی کرد و ساخت. چون باز هم پول هر فرد شاید معادل نیمی از هزینه آپارتمان شود. مختصات بافت خیلی پیچیدهتر از آن است که تصور کنیم. ما باید با تصمیم انقلابی و مدیریت جهادی این مسئله را حل کنیم. با این وضع که جلو میرویم نمیتوان مشکل را حل کرد. سرانههای مختلف شهری در بافت به شدت پایین است. برای احیای بافت باید آن را توسعه دهیم به این معنی که خیابان را وسعت دهیم و این موضوع نیاز دارد که بسیاری از این ظرفیتهای بافت را به مشائات اختصاص دهیم و خیابان را عریض کنیم که اگر اتفاقی افتاد نیروهای امدادگر بتوانند به آنجا بروند. این موارد بافت را به هم میزند و شرایط سختتری را برای کسی که میخواهد بافت را احیا کند به وجود میآورد. دولت باید در کنار شهرداری با طرحی انقلابی و کاملاً حساب شده و با ارائه تسهیلات شیرینی که صاحبان بافت را به همکاری قانع کند این موضوع را به سرانجام برسانند.
ـ در حوزه بلندمرتبهسازی، جهانگیری توپ را به زمین شهرداری انداخت و به قالیباف گفت که شما مجوز میدهید و شهردار سازه هستید. در حالی که تعداد اعضای کمیسیون ماده ۵، شش به یک است و شهرداری در اینجا تنها یک عضو دارد و باقی نفرات عضو دولت هستند که تصمیم میگیرند. این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
سروری: بحث طرح جامع شهری و طرح تفصیلی را به کمیسیون عالی شهرسازی و معماری و کمیسیون ماده ۵ دادیم. تصمیمگیریهای اصلی در طرح جامع گرفته میشود که شهرداری مجری آن است و در این باره ذینفع نیست. بافت نیز تعریف شده است. ریلگذاری را طرح تفصیلی و جامع انجام داده است و نمیتوان در آن ورود پیدا کرد. نکته دیگر اینکه بالای ۶۰، ۷۰ درصد از بلندمرتبهسازیها در دوران کرباسچی و تیم سابق که همراه با دولت فعلی هستند صورت گرفته است که جهانگیری نیز در این باره همراهی کرده است و اکثر آنها پروانه ندارند. این ساختمانها در زمان ایشان ساخته شده است و بیش از ۷۰۰ عدد از آنها نیز به صورت غیرعلمی ساخته شده. این کاری که در مناظره صورت گرفت نیز فرافکنی بیجهت بود. میشود بسیاری از این اسناد را منتشر کرد که زیر این بلندمرتبهسازی را چه کسانی امضا کردهاند که اکثراً نیز ناایمن هستند. فتحالفتوح دوران اصلاحات در شهر تهران به دوران کرباسچی بر میگردد که مجموعه نواب است. در این جا با مشکلات جدی مواجه هستیم.
مجموعه نواب، بلندمرتبهسازی است که با اصول شهرداری ساخته نشده است. این ساختمانها در وهله اول ارتباطی به شهرداری ندارند و مجاز هم نیست که به مکانی این گونه مجوز داده شود و غالب تصمیمگیران آن را افراد دولتی تشکیل میدهند. شهرداری یک رأی دارد و رئیس شورای شهر ناظر بر این موارد است و نمیتواند رأی بدهد. شهرداری در این باره تنها مجری است.
ـ تعداد زیادی از جمعیت شهر تهران را بانوان تشکیل میدهند. در حوزه برنامهریزی شهری و کلاسهای آموزشی و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی چه برنامهای برای بانوان دارید؟
خانم لاجوردی: نیمی از جمعیت ما را زنان تشکیل میدهند و نقش مؤثر زنان در جامعه به واسطه نقش آنان در خانواده است. اگر برای زنان جامعه شرایط مناسبی فراهم شود، هم در خانواده و هم بر جامعه تأثیر مناسبی دارد. آسیبهایی در جامعه وجود دارد که اعضای شورای شهر باید نسبت به آنها آگاهی داشته باشند. اگر کسی این آسیبها را شناسایی کند و در صدد حل آنها بوده و برایشان برنامه داشته باشد، میتواند کارهای مفیدی صورت دهد. در حوزه امنیت، کشور ما در وضعیت خوبی به سر میبرد و نسبت به کل جهان از امنیت خوبی در ایران برخوردار هستیم، ولی آیا در بین دختران ما همان مقدار امنیت دیده میشود یا خیر. باید در این باره برنامهریزی صورت گیرد که این امنیت به درستی برقرار شود.
آسیبهای خانوادگی به مردم ضربه بسیاری میزند. همچنین بحث زنان بیسرپرست و طلاق نیز وجود دارد و بچههایی که ساماندهی میشوند که به تکدیگری بپردازند نیز خود موضوع دیگری است. سرقت، قتل و تجاوز موضوعاتی است که اگر در جامعه به آنها رسیدگی نشود، به خانواده لطمه میزند. بالا رفتن سن ازدواج نیز موضوع دیگر است و همه این موارد به هم پیوسته است و تسلسلوار به هم بستگی دارد. وقتی سن ازدواج بالا برود، جامعه دچار مشکلاتی میشود که نه فقط بانوان، بلکه همه را درگیر میکند.
ـ به منظور رفع این آسیبها چه فعالیت مثبتی را میتوان از شهرداری تهران توقع داشت؟
خانم لاجوردی: اگر این موارد به درستی شناسایی شود، میتوان برای رفع آنها اقدام و برنامهریزی کرد، به این شکل که کارگروههایی وجود دارد و در کمیسیون فرهنگی شورای شهر به خوبی میتوان این مسائل را رصد کرد و به بررسی آنها پرداخت و برایشان برنامهریزی کرد.
در دورانی که مدیریت سیاسی فرهنگی مرکز امور زنان در خانواده ریاست جمهوری را برعهده داشتم، برای خانوادهها در استانها برنامهای به منظور تحکیم بنیان خانواده میریختم که نه فقط برای زنان، بلکه برای همه افراد خانواده بود و در همه استانها اجرا شد. طبق نظرسنجی که صور گرفت، آمار طلاق کاهش پیدا کرد و بسیاری از مشکلات رفع شد. در دورههای قبل، آموزش صرفاً برای بانوان بود و به آنان گفته میشد که چه حقوقی دارند، بدون اینکه وظایف خود را بدانند. در اسلام، حقوق و وظایف با هم همراه هستند. اگر این دو را توأمان به کار گیریم، مشکلات حل میشود. مردان به عنوان مدیر در رأس خانواده باید با وظایف خود آشنا میشدند که این کار صورت گرفت. اگر این آموزشها به صورت پیوسته در سطوح مختلف وجود داشته باشند میتوان نتایجش را شاهد بود.
ـ یکی از معضلات اشتغال زنان بیسرپرست است. در این باره چه اقدامی میتوان انجام داد؟
خانم لاجوردی: بله یکی از آسیبهای جامعه ما زنانی هستند که بیسرپرست بوده یا بدسرپرست هستند. ناهنجاری چون اعتیاد و طلاق که در جامعه است سبب این وضعیت میشود. شورای شهر این پتانسیل را دارد که با در نظر گرفتن مراکز کارآفرینی، مشکلات زنانی که عهدهدار سرپرستی خانواده هستند را برطرف کند و بحث کارآفرینی را رواج دهد و موضوعات مربوط به بحث معیشتی مردم را رفع کند.
ـ یکی از معضلات بزرگ تهران این است که ساختمانهایی مانند پلاسکو زیاد دارد. با توجه به اینکه در حوزه ایمنی تخصص دارید، اگر وارد شورای شهر شوید، چه برنامهای برای ایمنسازی بافت فرسوده دارید؟
ملکی: من در حوزه ایمنی کار سختی را پیش رو دارم که امیدوارم با حضور اساتید این حوزه بتوانم مشکلات را رفع کنم. متاسفانه تاکنون باور ایمینی خیلی نهادینه نشده است و حتی در ذهن بسیاری از مسئولان تصمیمگیرنده وضعیت به همین صورت است. برای نخستین بار لیست قدرتمندی با عنوان خدمت متوجه این نقصان در شهر شد و کارشناسان ایمنی را به خدمت گرفت و جای امیدواری است. پلاسکو تلنگر خوبی بود، اگر چه خیلی گران تمام شد. متاسفانه از حوادث قبلی تجربه نگرفتیم؛ از انفجار گاز شهران و پلاسکو درس نگرفتیم، از حادثه معدن درس نگرفتیم و اگر این طور بخواهد پیش برود، یکی از دغدغههای شهر و پایتخت در آینده، مبحث ایمنی خواهد بود.
اما خوشبختانه درباره ساختمانها طی سالهای اخیر و با همکاری بسیار خوب شهرداری تهران و تاکید ویژهای که سازمان آتشنشانی دارد و سختگیری که میکند، وضعیت بهتر شده است.
در حوزه ساختمانهای نوساز قانونی مصوب شده است که در ۵، ۶ سال گذشته خیلی سفت و سخت اجرا میشود و واقعاٌ سازمان آتشنشانی در این باره رحمی ندارد؛ چرا که یک طرف، جان مردم است و کسی نباید به خود اجازه دهد که روی جان مردم ریسک کند. کوچکترین گذشتی نباید در این باره بشود. تمام ساختمانهای بیش از شش طبقه مسکونی و تمام ساختمانهای بیش از یک طبقه غیرمسکونی، با هر کاربری اداری، آموزشی، تجاری و فرهنگی، البته کمتر از شش طبقه به این شرط که بیش از ۲۰ واحد داشته باشند، در حوزه این قانون قرار میگیرند که باید از سازمان آتشنشانی تأییدیه بگیرند. این موضوع باعث شده است تا در سالهای اخیر، کمتر از ۹ درصد حوادث را در ساختمانهای بیش از ۶ طبقه داشته باشیم؛ یعنی ۹۱ درصد حوادث در ساختمانهای کمتر از شش طبقه روی میدهد. ساختمانهای بیش از شش طبقه ایمن شدهاند؛ البته به این معنی نیست که در آنها اتفاقی نمیافتد؛ یکی از مشکلات ما ساختمانهای قدیمی است. در این باره تکلیف ساختمانهای قدیمی و یک طبقه چیست؟
حدود ۳ هزار ساختمان داریم که آتشنشانی به همه آنها اخطار داده است و ضمن بازدید، به آنها توصیه و دستورالعمل داده شده، ولی در حد تشکیل پرونده کار انجام شده و کار رها شده و افراد فقط برای اینکه بگویند که ما آمدهایم این کار را انجام دادهاند. تقریباً ۱۸۰ سازه از سه هزار ساختمان موجود، اگر وضعشان از پلاسکو بدتر نباشد بهتر نیست.
برای این منظور چه باید کرد؟ باید فکری اندیشید. بافتهای فرسوده از مشکلاتی است که سالها در این زمینه با بحران مواجه هستیم. نباید منتظر باشیم که اتفاق بیفتد و بعد حادثه را رفع کنیم. شهرداری تهران کارهای خوبی میکند. من بخش زیادی از خدمتم را در آتشنشانی و در مناطق جنوبی تهران در شهرری بودم. آنجا ساختمانهایی با قدمت صد سال دارد که هنوز در آنجا زندگی میکنند؛ ساختمانهایی که ترک دارند و هنوز کاهگلی هستند.
شهرداری چند واحد را از مناطق شرق و جنوبشرق که در حد توانش بود میخرید و تبدیل به پارک میکرد و به این بهانه سعی میکرد بافت فرسوده را جمع کند، اما از آنجا که شهرداری نمیتواند به زور فرد را از خانه خود بلند کند، چون ملک مال او است و به آن تعلق خاطر دارد و بحث اقتصادی و تولیدکنندگی خود را از دست میدهد، مقاومت میکند که این موضوع یکی از مشکلات شهرداری است، اما شهرداری در حد توان کارهای خوبی کرده است، از جمله اینکه درباره جواز در بافت فرسوده به صورت کاملاً رایگان عمل میکند یا وام کم بهره میدهد که این کار را انجام دهند. باید هفت تا شش قواره از خانهها را تجمیع کنیم و عقبنشینی شود که در عین حال در تقسیم واحدها به مشکلاتی بر میخوریم و از نظر حقوقی در این موارد درگیری ایجاد میشود.
ـ با توجه به اشرافی که در بحث ایمنی آتشنشانی دارید، آیا تجهیزات آتشنشانی برای تهران کافی است یا خیر و اگر وارد شورای شهر شوید، چه برنامهای در این باره دارید؟
ملکی: در حوزه تجهیزات دو بحث داریم؛ یکی وجود تجهیزات و دیگری کفایت آن. سازمان آتش نشانی اکنون از حیث تجهیزات کمبود ندارد، اما درباره کفایت تجهیزات باید گفت که برای مثال در پلاسکو درصد زیادی از توان و پتانسیل خود را به کار گرفتیم و از پتانسیل شهرداری نیز استفاده کردیم و سازمانهایی را هم که موازیکار بودند به کار گرفتیم. اگر یک زلزله در تهران بیاید و صد تا ساختمان خراب شود، چه باید کرد. هیچ سازمان آتش نشانی در همه دنیا وجود ندارد که بگوید من آنقدر کامل هستم که زلزله و سونامی را مدیریت میکنم. سازمان آتش نشانی تهران اولین سازمان در آسیاست که در عضویت انجمن ATAC که ۶۰ سال سابقه دارد درآمده است.
از آسیا هیچ سازمان آتش نشانی نتوانسته به عضویت این انجمن درآید. این انجمن سابقه سازمانها را بررسی میکند و اگر ببیند که مستندات به حق است، یک شهر را عضو میکند. از جمله اینکه بررسی میکند که سازمان مورد نظر تجهیزات دارد، دانشکده تخصصی آتش نشانی، البسه مناسب و علم روز برای آتش نشانان و میزان آتش نشانان داوطلب آن چگونه است و بعد میگویند که عضویت آن سازمان محقق میشود یا خیر. سازمان آتش نشانی تهران در تابستان سال گذشته به عنوان اولین سازمان آسیا موفق شد که عضو این انجمن شود.
ـ مشکل کشورهای قدرتمندی چون کره و ژاپن چه بوده است که نتوانستند عضو این انجمن شوند؟
ملکی: حتماً در یکی از این آیتمها نمره نیاورده بودند. طی یک سال قبل مدارک را ارائه کردیم و انجمن آنها را بررسی کرد. دانشکده آتش نشانی ما به جایی رسیده است که از کشورهای اطراف به اینجا میآیند و وقت میگیرند و چندین نفر میفرستند و آموزش میگیرند. من مدت ۲۱ سال در آتشنشانی سابقه عملیاتی دارم. در سالهای اولیه ماشینهای ما بسیار بیکیفیت بود. هر گاه خودرویی در شهرداری اسقاط میشد، یک رنگ قرمز به آن میزدند و یک پمپ آب پشت آن میگذاشتند و آن را به ماشین آتش نشانی تبدیل میکردند. وقتی آژیر در خیابان میزدیم، مردم کنار میرفتند، ولی این ماشینها راه نمیرفتند. پشت کمپرسی یک تانک آب میگذاشتند و وضعیت این طور ادامه مییافت. در خیابانهای شمال تهران که شیب داشت، این ماشینها راه نمیرفت و کارایی نداشت. شلوار ما برای آتش نشانی، همین بادگیرهای معمولی بود که آن موقع دو هزار تومان قیمت داشت و به ۲۰ متری حریق که میرسیدیم از گرما ذوب میشد و وقتی یک عدد دیگر میخواستیم، میگفتند اسقاطی آن را بدهید.
ـ این وضعیت مربوط به دوران آقای کرباسچی بود؟
ملکی: من سال ۷۷ به این سازمان آمدم و از همان زمان، اوضاع این گونه بود. آن زمان کرباسچی شهردار بود. زمانی که قالیباف آمد، حدود ۲۵۰ خودرو داشتیم و ۵۰ تا ایستگاه وجود داشت. هر ایستگاه کلی هزینه دارد. هر کدام سه شیفت و تعدادی پرسنل و استهلاک و ... دارد. ماهانه هر ایستگاه هزینه بالایی دارد که برای تأمین امنیت به مردم تحمیل میشود. آتش نشانی نه تنها منبع درآمد نیست، بلکه بیشتر هزینه میگیرد. بسیاری از شهرداریهای شهرستانها اصلاً علاقهای به تجهیز آتش نشانی ندارند، ولی قالیباف نظر ویژهای به آتش نشانی و بهبود وضعیت حقوقی پرسنل نشان داد. البسه اکنون نیروها از روزآمدترین البسه دنیاست و دستگاه تنفسی به تعداد داریم. درباره تجهیزاتی مثل نردبان که از برندها در آتش نشانی جهان است نیز باید بگویم که نردبانی که در دنیا استفاده میشود ۵۴ متری است. ما ۷ نردبان ۵۴ متری در تهران داریم. نردبان ۳۲ متری هم به تعداد ۱۳ عدد داریم که هر کدام چند میلیارد تومان قیمت دارد. وزارت کشور اعلام کرد که کل نردبانهای کشور که فعالیت میکنند، ۴۴ دستگاه است که ۲۰ عدد از آنها در تهران است.
وقتی ساختمان پلاسکو فرو ریخت، به مهدی چمران ایراد گرفتند که چرا سر ساختمان نیامدی؟ تو عضو شورای شهر هستی. از آن گذشته مدعی شدند که عکسها نشان میدهد که نردبان تا طبقه پانزدهم یا شانزدهم رسیده است، ولی عکسهایی که ما دیدیم تا طبقه پنجم بود. گاهی توقع میرود که برای ساختمان چهل طبقهای که وجود دارد، نردبانی متناسب وجود داشته باشد؛ دوبی ساختمانهایی با ۱۲۰ طبقه دارد که گاهی ۳۴۰ متر ارتفاع دارند. آیا لازم است که نردبانی به این اندازه داشته باشند؟ آنها به این نتیجه رسیدند که ساختمانها باید خودایمن باشند. مدیرعامل آتش نشانی کشورهای پیشرفته گاهی بر مبنای علم خود، حرف قاضی را رد میکند. این باور هنوز در ایران ایجاد نشده است که از کارشناسان و متخصصان نظرسنجی کارشناسانه شود.
ـ مبحثی که در مناظرهها خیلی پررنگ بود و نشان داد که دوستان در اردوگاه تفکری خاص، مدیریت شهری را قبلاً دنبال میکردند. دوستان آنها در مناظرهها نشان دادند که هنوز رویکرد سیاسی برای آنها پررنگتر است تا رویکرد خدمترسانی و عمرانی در بحث شهر. آقای جهانگیری در مناظرهها درباره جمعآوری زباله و موضوعات دیگر صحبت کردند که عملاً رویکرد سیاسی باعث شد که این موضوع کتمان شود که فعالیتی انجام شده است. در این مدت که در شورای شهر بودید، اولویت اصلی را به مباحث سیاسی دادید یا شهری و اساساً نظر شما در این باره چیست. ورود مباحث سیاسی در مسائل شهری را جزء آفتهای شهری میدانید یا خیر؟
سروری: طبیعتاً ما باید هر مجموعهای را با توجه به کارکردهای خود ببینیم. یک حزب سیاسی باید حرف سیاسی بزند، کار سیاسی کند و به دنبال ایجاد قدرت برای خدمت باشد. یک مجموعه اجتماعی هم باید حرف اجتماعی و گفتمان اجتماعی و رفتار اجتماعی داشته باشد. در کشور ما با جبههگیری در برابر یک مشکل، مشکل دیگری ایجاد میکنیم. هر سال انتخابات داشتیم که برای حل مشکل آن را تجمیع کردیم. این کار به خوبی انجام نشد و نتیجه آن شد که سیاسیترین انتخابات در کنار اجتماعیترین انتخابات کشور قرار گرفت و طبیعی است که انتخابات اجتماعی قربانی انتخابات سیاسی بشود که تنش، جاذبه، کشش و چالش دارد و زمینههای توجه به آن بیشتر است. تا زمانی که این رویکرد وجود دارد، موج سیاسی انتخابات ریاست جمهوری به شورا میرود. چون این موج به طور طبیعی نگاه سیاسی را بر نگاه اجتماعی غلبه میدهد.
اکنون اعضای شورای شهر چقدر دیده و شنیده میشوند و چقدر برنامههای آنها استماع میشود. انتخابات که سیاسی میشود، موج سیاسی یک دفعه میآید و شورا را نیز درگیر میکند. چهار سال شهر را درگیر موضوعی میکند که همه آن آفت است. فردی سیاسی پیوسته حرف سیاسی میزند و به دنبال تعاملات حزبی، گروهی و جناحی خود است؛ یعنی ساز و کار سبب بروز این مشکل شده است و باید حل شود. چه ضرورتی دارد که انتخابات شوراها سراسری باشد. باید انتخابات را از حالت سراسری به حالت استانی و شهرستانی و به زمانهای غیر مشترک ببریم؛ یعنی در یک دوره زمانی دو ماهه کل انتخابات تهران انجام شود. هر کدام در یک برهه زمانی خاص باشد تا این شوراها دیده شود و تب و هیجان سیاسی وجود نداشته نباشد. در غیر این صورت هر چقدر بگوییم، باز هیجان سیاسی میآید و در کار شورا دخیل میشود.
گاهی افراد لیستی را انتخاب میکنند بدون اینکه بدانند چه کسی در لیست قرار دارد. این مشکل اساسی است که با آن مواجه هستیم. همه باید بعد انتخابات بسیج شویم و به دنبال اصلاح روشهایی که منجر به انتخابات شورا میشود باشیم. انتخابات شوراها نباید در معیت هیچ انتخاباتی باشد، باید مستقل برگزار شود تا بتواند برنامههای خود را جلو ببرد، اما ما در دوره گذشته هم با اینکه دو حزب سیاسی قدرتمند وجود داشتند، این موضوع را مدیریت و تلاش کردیم که این اتفاق نیفتد؛ هر چند که هر از چند گاهی باز هم شاهد چنین رویکردهایی بودیم.
در سال ۹۵ از ابتدا با این عارضه مواجه شدیم. مردم به همه چیز دید سیاسی داشتند که باعث شد نقاط قوت شورای شهر منفی شود. یکی از اصلاحطلبها میگفت که اگر شما خربزه شیرین بدهید ما آن را زمین میاندازیم تا خاکی شود که مردم لذت آن را نچشند! این گونه افراد حرفهای کلی میزنند و میگویند شهر گران اداره میشود. حال چه کسی میخواهد حساب کند که آیا این گونه است یا خیر. آیا مردم عادی میتوانند این موضوع را حساب کنند و بدانند چه عواملی در شکلگیری آن مؤثر بوده است؟
وقتی نگاه سیاسی میشود، ما لذت خدمت را در کام مردم تلخ میکنیم؛ پل میسازیم یک حرف است، اتوبان را بنا میکنیم همین طور؛ دریاچه ۳۴۰ هکتاری درست میکنیم که در دنیا کمنظیر است، باز هم با چنین مشکلی روبرو میشویم، در حالی که این دریاچه یک پروژه مدلینگ شده است؛ یعنی در دنیا از روی آن اقتباس میکنند و چقدر در تلطیف هوای تهران مؤثر بوده است. اقدام بزرگی است که کسی آن را نمیبیند. ۵۴۰ ورزشگاه میزنیم و زمین ورزشی ایجاد میشود. در هر کوی و برزنی بوستان بنا میشود، اما چرا این خدمات دیده نمیشود؟ چون نگاه سیاسی میگوید اگر این کارآمدی دیده شود، برای دوستانی که قرار است در انتخابات پیروز شوند بار منفی ایجاد میکند. دولت ناکارآمد در کنار یک شهرداری کارآمد. معلوم است چه اتفاقی میافتد. این دو کارنامه نمیتوانند با هم رقابت کنند. برای همین کارنامه موفق را ناکارآمد نشان میدهند. هر نقطه مثبتی را باید سیاهنمایی کنند تا به خواسته خود برسند. اصلاحطلبان یک جای دیگر گفتهاند که این شهر خوب اداره میشود. شهری که در سال ۲۰۱۵ جز ۸ شهرداری برتر دنیا شده است. در سال ۲۰۱۵ پروژه خلیج فارس جز پروژههای برتر دنیا شناخته شد.
پل صدر چند جایزه معماری را در دنیا به خود اختصاص داد. پل طبیعت نیز همین طور. جهانیان ظرفیتهای مثبت را میبینند، اما عدهای در داخل کشور ما چشم خود را بسته و دهان را باز کردهاند. آنها میگویند که ما نباید بگذاریم جلوهای از خدمت در این شهر دیده شود؛ چرا، چون افراد سیاسی روی صندلی افراد اجتماعی نشستهاند.
ـ لیست خدمت را بر چه مبنایی بستهاید؟
سروری: برای مثال جلال ملکی با نگاه کاملاً اجتماعی وارد این لیست شده است. افراد بزرگی در حد وزیر و معاون رییس جمهور و نماینده مجلس داشتیم و آنها را در لیست راه ندادیم، اما یک آتش نشان دلسوز، زحمتکش، باسواد، مطلع و مشرف به موضوعات ایمنی شهر در این لیست قرار میگیرد. این لیست قرار نیست سیاسی بسته بشود.
قرار نیست افراد فعال سیاسی در آن مشارکت کنند. همه گروههای پرقدرت سیاسی در بستن این لیست نقش داشتند، اما هیچ کدام سهمیه ندارند. هیچ فردی از پیروان موتلفه، ایثارگران و ... در این لیست نیست. ما با هم همپیمان شدیم که لیست کارشناسی، علمی و برخوردار از افراد مطلع را که نیازهای شهر را میشناسند در آن قرار بگیرند. با این نگاه، افرادی همچون ملکی و پرفسور شکیب به عنوان یک استادتمام دانشگاه و به عنوان فردی مطلع در زمینههای معماری و شهرسازی در آن قرار میگیرند. با این نگاه است که بابک نگاهداری که رتبه هفتم کنکور را دارد و نخبه شیمی است و در زمینههای شهری رییس مطالعات شهرداری تهران بوده و برنامه پنج ساله شهرداری را نوشته در این لیست قرار میگیرد.
حتی ما روحانیتی را انتخاب کردیم که مهندس معماری از دانشگاه صنعتی شریف دارد؛ یعنی هم نگاه فرهنگی اجتماعی دارد و هم موضوعات شهری را میداند. اجازه ندادیم لیست سهمیهبندی شود. برای همین، یک سوم لیست را جوان میکنیم. تقاضای بسیاری برای ورود به لیست وجود داشت، ولی افراد مشهور در لیست نمیآیند و به جای آنها هفت نفر جوان در لیست قرار میگیرند. سه نفر از بانوان نیز در این لیست هستند؛ بنابراین مجموعهای از تجربه، جوانگرایی و برنامه در لیست خدمت جای میگیرد. آن طرف آب هم این لیست را قابل دفاع دانستند.
تلاش کردیم که لیست کاملاً با زمینه اجتماعی و نگاه کاملاً تخصصی بسته شود و واقعاً به این که هر جایی این لیست را عرضه کنیم، همه میپذیرند افتخار میکنیم که این لیست فارغ از نگاه سیاسی و جوسازیهای آن شکل گرفته و امیدواریم که این لیست بتواند تهرانی پویاتر، زندهتر و بیدارتر را به وجود بیاورد و ما شاهد شهری با معنویت و شادابی و نشاط اجتماعی باشیم.
از اینکه وقت خود را در اختیار مشرق قرار دادید، از شما ممنونم