کد خبر 72409
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۸

حجت الاسلام رسایی با پاسخ به برخی شبهاتی که درباره جبهه پایداری مطرح میکنند گفت:جبهه پایداری در طول جریان اصولگرایی است نه در عرض آن. ما معتقدیم که همه دوستانمان در جریان اصولگرایی بر این اصول پایداری نمی کنند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، حجت الاسلام حمیدرسایی روحانیی که به گفته یکی از بزرگان، اگر تلاس‌های شبانه روزی خود در مبارزه با جریان برانداز دوم خرداد و منحرفان سیاسی را صرف درس خواندن می‌کرد حتما مجتهد شده بود، فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی را به صورت عام و فراگیر از سال 1374 با تالیف اولین کتاب سیاسی خود با عنوان روحانیت و سلامت انتخابات آغاز کرد. پس از تغییر و تحولات سیاسی در بدنه اجرایی کشور و حاکمیت جریان مشهور به اصلاحات، از آنجا که برخی انحرافات فکری و سیاسی در لایه های این جریان را شناخته بود، به آگاه سازی سیاسی و فرهنگی در این خصوص پرداخت.
 
در این دوره بود که تمام تلاش خود را به نقد مکتوب جریان منحرف در جبهه اصلاحات اختصاص داد و همزمان با راه اندازی و تاسیس دفتر جریان شناسی تاریخ معاصر، بیش از 14 عنوان کتاب در موضوعات مختلف سیاسی روز و آسیب شناسی فرهنگی به چاپ رساند. از جمله آثار مهم وی که با استقبال گسترده نیروهای فکری و فرهنگی جامعه مواجه شد، بازی ترور و پایان داستان غم انگیز بود که به موضوع ترور سعید حجاریان و بررسی عملکرد مطبوعات در سال‌های اخیر می پرداخت.

حمید رسایی پس از روی کار آمدن دولت نهم با دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئولیت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را پذیرفت که با توجه به سوابق فرهنگی اش در دوره جنگ فرهنگی در سال های حاکمیت اطلاح طلبان، به عنوان مشاور وزیر نیز معرفی شد. 

*آنچه در ذیل می خوانید متن گفت‌گوی خواندنی ما با حجت الاسلام رسایی است:

 * آقای رسایی اگر شما بخواهید جبهه پایداری را تعریف کنید، چه ویژگی هایی برایش ذکر می کنید؟ 

حجت الاسلام رسایی:  جبهه پایداری همانطور که در بیانیه‌ها و مواضع خودش در روز اعلام موجودیت و بعد از آن اعلام کرده، یک حزب و تشکل فصلی نیست، بنابر این بر اساس مدل های رایج اینطور نیست که عضوگیری کند و برای خودش رئیس و یا دبیرکل انتخاب کند. جبهه پایداری یک جریان فکری است که هر کس آن را قبول داشته باشد عضوش است. این جبهه یک تشکیلات مردمی و فکری دارد نه تشکیلات اداری. واقعیت این است این کار منطبق بر مدل‌های رایج کارهای تشکیلاتی در کشور نیست برای همین اجرای آن برای برخی سخت جلوه می کند.
 
جبهه پایداری یک حرکت دست جمعی است که در دل جریان اصولگرایی به دنبال پافشاری بیشتر روی اصول و معامله نکردن و فراموش نکردن آنهاست. با این حساب آیا میان شما با اصولگرایان دیگر تفاوتی وجود دارد؟ جبهه پایداری در طول جریان اصولگرایی است نه در عرض آن. ما معتقدیم که همه دوستانمان در جریان اصولگرایی بر این اصول پایداری نمی کنند.
 
کما اینکه در قرآن خداوند می‌فرماید ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه، همه می‌گویند که پروردگار ما خداست ولی همه بر این گفته خود پایداری و استقامت نمی‌کنند. حوادث سال های اخیر هم نشان داد که خیلی‌ها مدعی اصولگرایی‌اند ولی همه آنها روی این اصول پافشاری نکردند.

* تعریف شما از اصولگرایی چیست؟

رسایی: به نظر من اصولگرایی یعنی تکلیف‌گرایی، تکلیف را هم فقط یک جایگاه مشخص می‌کند. نه احزاب نه شخصیت ها و نه حتی رای اکثریت هیچکدام نمی توانند برای یک فرد با تفکر اصولگرایی تکلیف تعیین کند. این تعریف بی‌احترامی به عقل و رای اکثریت نیست بلکه تعریفی بر اساس مبانی دینی ماست. این جایگاه هم که می‌تواند تکلیف برای ما تعیین کند فقط ولی فقیه جامع الشرایط است. 

اختلاف در اصولگرایان در مواقعی طبیعی است

 * پس چرا در مقاطعی می‌بینیم که میان طیف‌هایی که مدعی اصولگرایی هستند اختلاف پیش می‌آید؟ مگر رهبری و ولی فقیه جامع الشرایط چند طور تکلیف تعیین می‌کند؟

رسایی: اختلاف در جریان اصولگرایی اگر بر خلاف مواضع صریح رهبری باشد، امری مذموم است والا از جمله موارد اختلافی است که نباید از آن ترسید. ببینید رهبری جامع الشرایط  در مواقعی بر اساس اقتضائات و شرایط اجتماعی یا صلاح نمی‌داند و یا نمی‌تواند به دلایلی صراحتا اعلام موضع کند و مسیری را برای امت مشخص کند.
 
در این موارد طبیعی است که هر یک از ما بر اساس برداشتی که از ملاک‌های اعلام شده داریم، یک جهت را به عنوان مصداق آن کلی مورد نظر رهبری انتخاب می‌کنیم ، این نوع اختلاف را من طبیعی می‌دانم . البته سرباز شایسته کسی است که وقتی ارتباطش با فرمانده قطع است بفهمد فرمانده‌اش از او چه می خواهد. مثلاً در خصوص مسئله هسته‌ای، رابطه با آمریکا و یا برخی مسائل داخلی مانند شرکت فعال در انتخابات قاعدتاً نباید اختلاف چندانی میان طیف اصولگرایی باشد، زیرا رهبری در این مسائل اعلام موضع شفاف و صریح داشته‌اند.
 
اما مثلا این که مصداق اصلح و مصداق مدیری که رهبری جامعه، ویژگی هایی برای او ذکر می‌کند تا ما انتخاب کنیم چه کسی است در شرایطی واقعا تعیین آن سخت می‌شود و تبعا اختلاف برداشت در میان اصولگرایان پیرو رهبری پیش می آید، بله در مواقعی هم خیلی روشن است مثل انتخابات دهم ریاست جمهوری که تشخیص مصداق ویژگی‌هایی که ولی امر مسلمین تبیین کرده بود خیلی سخت نبود.

*اختلاف اصولگرایان در انتخابات دهم از هوای نفس بود،

* یعنی در انتخابات دهم به نظرشما اصولگرایان نباید به اختلاف می افتادند؟ 

 رسایی: صف بندی در انتخابات دهم خیلی شفاف بود. حمایت دشمن از برخی از کاندیداها و عناد آنها با یک کاندیدا آن هم به دلیل پایبندی او بر ارزش های انقلاب به صراحت از تریبون های آنها اعلام می‌شد ...

 * برای همین شما معتقدید که اصولگرایان بر اساس مبنای اصولگرایی باید به وحدت رویه می‌رسیدند؟ 

  بله حتما اینطور است. حتی اگر در قبل از انتخابات این اتفاق نمی‌افتاد پس از انتخابات باید در برابر دشمنی ها و عناد ها موضع صریح و شفاف می‌گرفتند و نمی گذاشتند که دشمن تا این حد بتواند روی این افراد غافل و بعضا معاند سرمایه گذاری کند.
 
ببینید ممکن است مردم عادی تحت تاثیر شعارها و فریب‌کاری‌های یک جریان و یک کاندیدا قرار بگیرند، اما انتظار از یک سیاستمدار و یک مسئولی که به بسیاری از پشت پرده های جریانات سیاسی و تصمیمات آنها دسترسی دارد، این است که تصمیم درستی بگیرند. خب سئوال این است که چگونه این افراد اتحاد شوم معاندین نظام، دشمنان امام خمینی(ره)، منافقین، سلطنت‌طلبان، ضد انقلاب، بهائیت، وهابیت و تا رقاصه‌ها را در حمایت از یک جریان علیه اصل نظام و نه علیه یک فرد را ندیدند؟

برخی رفتارهای احمدی نژاد توجیهی برای سکوت  در برابر تخریب ولایت نمی‌شد

* به نظر شما با وجود این همه شواهد، چرا این افراد نتوانستند تصمیم درستی بگیرند؟
 

رسایی: توضیح این مسائل نیاز به واکاوی دقیق و مستند افراد و جریانات دارد، در هر کدام از آنها علتی برجسته بود. اما به عقیده من کینه شتری در دل برخی اصولگرایان به دلیل برخوردهای دولت و حسادت نسبت به موفقیت هایی که دولت نهم پیدا کرده بود و در دل مردم نفوذ کرده بود ازجمله مهمترین دلایل است.
 
این کینه آنقدر شدید شده بود که نمی‌گذاشت آنها تشخیص دهند که این دعوای بین دو کاندیدای ریاست جمهوری نیست. برخی از اصولگرایان حمله به موسوی را نوعی حمایت از احمدی نژاد تلقی می کردند البته همان‌ها الان اسم این رفتارشان را می گذارند مدیریت درگیری های بعد ازانتخابات! 

*  یعنی رفتار دولت و شخص احمدی نژاد هیچ نقشی در این وضعیت نداشت ؟ 

رسایی: من که اشاره کردم ، نمی خواهم بگویم که رفتار او بی اشکال بود. نخیر در مواقعی دولت و شخص احمدی نژاد رفتارهایی داشت که آدم ها را زخمی می کرد ولی این مجوزی نبود برای این که ما ببینیم ولایت مورد هدف قرار گرفته و بعد برویم سکوت کنیم یا حتی با آنها همراهی کنیم . اصولگرای با بصیرت باید بتواند در مقاطع حساس و بزنگاه‌ها بر منافع شخصی و گروهی خود غلبه کند و منافع انقلاب و اسلام را مدنظر قرار دهد و انقلاب را قربانی منافع و کینه های شخصی خودش نکند.

دفاع ما از شاخص‌ها بود نه از اشخاص 

*  برخی از افرادی که شما آنها را خواص مردود می نامید، شماها را وکیل الدوله هایی می نامند که امروز منتقد دولت شده اید؟

اتهام وکیل الدوله بودن را معمولا کسانی به ما می زنند که خودشان وکیل یک فرد هستند! این یک تلاش رسانه‌ای است نه واقعیت خارجی. در طول این سال ها ما همواره طبق مشی رهبری حرکت می‌کردیم و البته به آن افتخار می کنیم. تلاش رسانه‌ای جریان فتنه و مردودین حوادث سال 88 همین بود که بگوید دفاع ما از احمدی نژاد، دفاع از فرد است در حالی که دفاع ما از مبانی بود و البته از شخص فقط هم دفاع نمی کردیم بلکه انتقاد هم می‌کردیم.
 
در بسیاری از مواقع علاوه بر انتقادات عمومی، به صورت خصوصی ما انتقادات خودمان را اعلام می‌کردیم و سعی می‌کردیم همانطور که حضرت آقا فرمودند جای اصل را با فرع عوض نکنیم. 

* مثلا در چه مواقعی شما با دولت اختلافات شدید پیدا کردید و هشدار دادید ؟ 

نمونه های زیادی بود مثلا در موضوع وزارت کشوری آقای کردان. خب ما جار و جنجال نمی کردیم ولی دنبال تغییر آن وضعیت بودیم چون این شیوه را موثرتر می دانستیم .

یا در خصوص معاون اولی آقای مشایی وقتی احمدی نژاد کمی در پاسخ به نامه رهبری تعلل کرد یادم هست که بنده ، آقای زارعی و کوثری و یکی دو نفر دیگر از نمایندگان رفتیم نهاد ریاست جمهوری. بحث در این باره خیلی داغ شد و کار رسید به جایی که اعلام کردیم اگر تا روز شنبه احمدی نژاد نامه رهبری در خصوص تغییر مشایی را عملی نکند، پرچم مخالفت با احمدی نژاد و حتی سئوال از او را ما در صحن علنی بلند می کنیم نه امثال علی مطهری و کاتوزیان و برخی افراد دیگر. خب البته نامه روز جمعه منتشر شد و شنبه هم مشایی استعفا داد و از جایگاه معاون اولی کنار رفت. 

از اشتباه خانه نشینی احمدی نژاد به راحتی عبور نمی کنیم 

*  مخالفت‌های آشکار شما از چه زمانی شروع شد؟

رسایی: من طرح این سئوال را به این شکل درست نمی دانم. ما نه قبلا و نه الان به صورت مطلق موافق یا مخالف دولت نیستیم. مخالفت های پنهانی و آشکار و یا حمایت های علنی و پنهان ما همیشه بوده و خواهد بود ولی به نسبت تطبیق رفتار دولت و به میزان درصد خطایی که از رییس دولت و اطرافیان او دیده ایم این مواضع را اتخاذ کرده ایم .
 
یعنی اینطور نیست که ما الان مخالف هر کار دولت باشیم. بله ما نسبت به خانه نشینی یازده روزه  آقای احمدی نژاد نمی توانیم بی تفاوت باشیم و از آن به راحتی عبور کنیم. حتی اگر او فهمیده باشد که اشتباه کرده. بزرگی این اشتباه آن قدر هست که به راحتی نمی شود از کنارش گذشت. حمایت های آقای احمدی نژاد از برخی افراد باحاشیه های انحرافی که واقعا به صورت دفاع مطلق صورت می گیرد و برخی تصمیمات فرهنگی غلط ، اینها چیزهایی نیست که بشود از کنارشان به راحتی گذشت .
 
ما با این رفتارهای دولت مخالفیم چه قبلا و چه فعلا . احمدی‌نژاد وقتی در این رفتارهایش شدیدتر عمل می کند ما هم طبعا صف خودمان را علنی تر جدا می کنیم والا اگر این دولت همچنان برسر همان رفتارهای عدالت طلبانه و جدیت مبارزه علیه فساد که در دولت نهم شاهد بودیم باقی بماند چرا باید مخالفت کنیم طبعا مهمترین وظیفه ما حمایت از آن خواهد بود. 

  برخی اصل مخالفت با دولت را بصیرت می دانند.

* خب بسیاری از اصولگرایانی که شماها از آنها انتقادات دارید و حتی آنها را از جمله خواص مردود می دانید، می گویند که بصیرت ما  بیشتر از شماها بوده است چون ما خیلی زودتر از اینها با احمدی نژاد مخالفت می کردیم و شما نمی کردید؟ 

رسایی: اینها فکر می‌کنند که اصل مخالفت با دولت نشانه بصیرت است! خب قبلا اینها با چه چیز دولت مخالف بودند؟ دقیقا با بسیاری از ویژگی های مثبت آن ولی در ویژگی های منفی که رفتار برخی از آنها شبیه به همین جریان انحرافی است. بنابراین نوعی مغالطه می کنند.

علاوه بر این همین آقایان مدعی اصولگرایی در زمانی شمشیر خودشان را از رو برای احمدی نژاد بستند که رهبری انقلاب نه فقط به عنوان ولی امر و رهبر بلکه به عنوان یک کارشناس منصف و مطلع به دلیل برخورداری احمدی‌نژاد از شاخصه‌های اصلی انقلاب از او حمایت ویژه داشتند.

اینها زمانی با استفاده از رسانه ها و موقعیت های قانونی خود در کار دولت اخلال می‌کردند که رهبری انقلاب حدود شصت صفت برای دولت نهم و شخص احمدی‌نژاد ذکر کرده بودند و بارها و بارها از همه بویژه مجلس خواستند تا با دولت همراهی کنند و تلاش آن را  مورد حمایت قرار بدهند. 

*  یعنی شما از این بعد قضیه تفاوت جدی میان جبهه پایداری با برخی از این اصولگرایان قائلید؟

رسایی: قطعا همینطور است. من معتقدم که بدنه جریان اصولگرایی نقد ما از جریان انحرافی را نقد منصفانه و مبتنی بر ملاک و معیار اصولگرایی می بیند نه یک تسویه حساب سیاسی در حالی که نسبت به چهره های مشهور به مردودین فتنه که در خانواده اصولگرایی هستند، حملات و نقد امروز آنان را ناشی از عصبیت‌های حزبی و باندی تلقی می‌کند ... 

  تفاوتی بین سیاست های فرهنگی شهرداری و جریان انحرافی نیست

* یعنی حتی در مخالفت با مشایی و جریان انحرافی هم همین تفاوت را قائلید؟ 

 رسایی: در آنجا هم همینطور است. ببینید من از شما سئوال می کنم در حال حاضر آیا تفاوت جدی ای میان سیاست های فرهنگی شهرداری با سیاست ها و روش های جریانی انحرافی برای جذب آرای انتخاباتی مشاهده می کنید؟ شعار علیه مشایی توسط برخی از این آقایان سوءاستفاده سیاسی یا همان تجارت سیاسی است که آقای لاریجانی اصطلاحش را جعل کردند. جریان انحرافی امروز به دنبال آن است که از برخی معاندین استفاده کند تا رای آنها را در سبد خود بیاورد، خب آقای لاریجانی که سال 84 رفت به این سمت و سو و حاضر شد از شیرین عبادی معاند اسم بیاورد تا به قول خودش آرای آن طیف را هم جذب کند.
 
تازه من معتقدم که این رفتارهای دولت و احمدی نژاد به دلیل رقابتی است که می خواهند با همین افراد داشته باشد. امروز بین شهرداری و جریان انحرافی یک رقابت جدی صورت گرفته که کدام یک بیشتر می تواند آرای این طیف از جامعه را جذب کند. فیلم هایی که شهرداری تهران حمایت می کند چه تفاوتی با حمایت های جریان انحرافی از خانه سینما دارد ؟ اصلا دعوای ما با احمدی‌نژاد از همین جا شروع شد که چرا او هم تن داد به این ابزارها و روش ها برای جذب آرای بخشی از جامعه یعنی احمدی نژاد هم شده یکی از همین‌ها.

تبانی جبهه پایداری و جریان انحرافی یک جوک سیاسی است

* برخی از این آقایان شما را متهم به همسویی با جریان انحرافی می کنند و معتقدند که حضور جبهه پایداری در عرصه سیاسی کشور حاصل یک توافق پنهان بین آقای احمدی نژاد و چهره های شاخص این جریان است، پاسخ شما چیست؟

رسایی: خب دروغ گفتن و ادعا کردن که مالیات ندارد، برای همین برخی از آقایان ادعا می کنند ولی پاسخ این ادعا در درونش نهفته است. الحمدلله چهرهایی که مشهور شده اند به آنهایی که پرچم جبهه پایداری را بلند کرده‌اند آنقدر کارنامه روشنی دارند که نیازی به دفاع از اتهام تبانی با جریان انحرافی را نداشته باشند.
 
جبهه پایداری که یک مجموعه فکری است، نظارت علمایی مانند آیت الله مصباح، آیت الله خوشوقت، آیت الله یزدی و آیت الله جنتی را پذیرفته. این علما هم از آن دسته شخصیت هایی نیستند که فقط پنج متر جلوتر از خودشان را ببینند بلکه مهمترین شاخصه عمار بودن را در خود دارند یعنی صراحت و بصیرت را دارند.
 
طبیعی است که اگر فعالان شاخص در جبهه پایداری دچار چنین آلودگی ای شده باشند و اساسا اهل سیاست بازی و نیرنگ باشند، حتما با خطاب و عتاب این علما مواجه می شوند و قطعا این موضوع پنهان نمی ماند.

علاوه بر این چهره هایی که در جبهه پایداری هستند در حوادث مختلف و بویژه در فتنه 88 و بعد از آن در فتنه جریان انحرافی، امتحان خود را با صراحت و شفافیت پس داده اند. اساسا برخی از این شخصیت های آن دلیل عدم همراهی با جریان انحرافی از دولت کنار گذاشته شدند و برخی دیگر از آنها مانند اعضای شاخص فراکسیون انقلاب اسلامی که مدت‌هاست به همین دلیل مورد بی مهری احمدی نژاد هستند.

خود من اولین بار بعد از موضوع دوستی با مردم اسرائیل که مشایی مطرح کرد، در باره این موضوع در نطقم به احمدی نژاد تذکر دادم و حتی وقتی موضوع مکتب ایرانی مطرح شد، در صدا و سیما در برابر جوانفکر برای مناظره در خصوص رفتارهای مشایی حاضر شدم. آن وقت ما با جریان انحرافی تبانی می‌کنیم ؟! این اتهام بیشتر یک جوک سیاسی است.


 ساکتین فتنه واقعیت سیاسی است ولی ساکتین انحراف فحش سیاسی است، برخی وقت فریاد، سکوت کردند و وقت لزوم آرامش، فریاد می زنند، ساکتین فتنه یک واقعیت سیاسی است ولی ساکتین انحراف یک فحش سیاسی.

* یعنی شما اتهام ساکتین انحراف را که به شما اطلاق می کنند قبول ندارید ؟ 

رسایی: پاسخ خیلی روشن است اصلا نیازی به توضیح نیست چون اساسا چنین اتهامی از طرف عموم جامعه متوجه ما نیست. ببینید برخی از آنها که در فتنه 88 و حوادث بعد از مهر ساکتین فتنه و خواص مردود روی پیشانی شان خورده، فکر می کنند که این اصطلاحات را ما جعل کردیم و بعد با ابزار رسانه ای متوجه آنها ساختیم.
 
برای همین چون می خواستند به طوری خودشان را از این مخمصه نجات دهند به سمت جعل اصطلاح رفته اند و در روزهای اخیر واژه هایی مانند ساکتین انحراف و ساکتین اختلاس را به کرات در رسانه  های خودشان بکار می برند تا به نوعی انتقام بگیرند در حالی که اینطور نیست که هر جعل اصطلاحی در جامعه با مقبولیت مواجه شود.

*پس اصطلاحاتی مثل خواص مردود یا ساکتین فتنه چطور وارد ادبیات سیاسی کشور ما شد. خب اینها هم توسط منتقدین این افراد جعل شد و کم کم در دهان ها افتاد و گرفت، مگر غیر از این است؟

رسایی: اتفاقا من معتقدم که تفاوت کار همین است. آقای لاریجانی فکر می کند که با جعل اصطلاح تجارت سیاسی واینکه برخی با فتنه 88 تجارت سیاسی می کنند می تواند دهان منتقدانش را ببندد.
 
یا مثلا برخی از روزنامه ها و افراد در این چند هفته روزی صد بار گفته اند ساکتین انحراف یا ساکتین اختلاس. ببینید برخی از این اصطلاحات نسبت به جمعی فحش سیاسی است ولی برخی از آنها واقعیت های سیاسی جامعه است. ساکتین فتنه یا خواص مردود یک فحش سیاسی نیست که ما آن را جعل و خلق کرده باشیم ، اینها یک واقعیات سیاسی بود که قبل از ما توسط یک منبع مورد اعتماد مردم وضع شد و در دهان ها افتاد. این اصطلاحات را رهبری بکار بردند و برخی از همین سیاسیون را با آن نواختند، یعنی این سیاسیون با رفتاری که داشتند شدند مصداق سخن رهبری. برای همین هم در جامعه گرفت و هنوز هم دامن برخی را رها نکرده. ولی اصطلاحاتی مثل ساکتین انحراف واقعیت سیاسی نیست بلکه فحش سیاسی است که با اغراض سیاسی توسط افراد و جریانات جهت دار جعل و وضع شده است برای همین هم نمی گیرد چون واقعی نیست.

 جبهه پایداری تلاش می کند جوگیر نشود

* خب چرا جبهه پایداری در خصوص اختلاس بیانیه نداد و صف خودش را جدا نکرد؟

رسایی: چون صف جبهه پایداری از این موضوعات جدا هست. ما که نباید با توجه به فضای جوگرفته کشور جوگیر شویم و چون همه یک ادعا را می کنند ما هم همان ادعا را تکرار کنیم. در همان روزهای اولی که خبر اختلاس در جامعه منتشر شد، در یکی از جلسات مشورتی جبهه پایداری موضوع اختلاس مورد بحث قرار گرفت اما به دلیل این که ابهاماتی وجود داشت قرار شد تا شفافیت موضوع بیانیه صادر نشود ولی دوستان در خصوص کلیت این فساد و لزوم برخورد قاطعانه و سریع دستگاه قضایی مصاحبه کنند و هر جا دیدند که در مسیر رسیدگی پرونده هم اعمال فشاری صورت می گیرد، وارد شوند.
 
خب این دقیقا همان موضعی بود که رهبری معظم انقلاب هم داشته اند و حتی در همان چند روز اول از رییس دستگاه قضا خواستند تا به رسانه ها تذکری جدی بدهند. بسیاری از دوستان ما در جبهه پایداری هم در این خصوص اعلام موضع کرده اند. علاوه بر این در رسیدگی به موضوع فساد مالی اخیر ابهامی نبود که نیاز به فضا سازی رسانه ای باشد.
 
دستگاه قضا مهمترین نقش را در حال حاضر دارد که باید رسیدگی کامل کند و بعد هم قاطعانه با متخلف در هرسطحی برخورد کند. در این مراحل اگر ببینیم در اجرای عدالت مقاومتی هست بدیهی است که از تمام ظرفیت ها باید استفاده شود تا اعتماد لطمه دیده مردم برگردانده شود...  

برخی وقت فریاد، سکوت کردند و وقت لزوم آرامش، فریاد می زنند

* برخی اخیراً می‌گویند که جبهه پایداری ترکیب اتحاد اصولگرایی را ... 

رسایی:  من قبل از این که شما بحث را تغییر دهید لازم است نکته قبل را کامل کنم. ببینید انتقاد ما از برخی افراد و اصولگرایان این است که چرا وقتی رهبری از شما فریاد خواست، سکوت کردید و چرا وقتی رهبری سیاست و جهت گیری شان مبتنی بر آرامش است، شما فریاد می زنید؟

خب در انتخابات دهم و فتنه 88 و حوادث پس از آن رهبری جهت گیری را معلوم کردند بعد فریاد زدند و اعلام کردند که سکوت و عدم اعلام موضع  خیانت است ولی ما دیدیم که برخی از آقایان سکوت کردند، برخی همراهی کردند ، برخی تبریک گفتند و طرف دعوا را جسور کردند، برخی حتی برای حضور در فیلم انتخاباتی موسوی اعلام آمادگی کردند، برخی رفتند به اسم اصولگرایی ستاد زدند.
 
در همین خانه نشینی احمدی نژاد که نقطه غیر قابل گذشتی در کارنامه احمدی نژاد است، صراحتا رهبری انقلاب از مجلس و رسانه ها خواستند تا این موضوع را به متن جامعه نکشانند ولی برخی از همین آقایان هر روز فریاد می زدند، کسانی که در برابر شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه در فتنه 88 و حامیان و ساکتین در برابر این شعار موضع انفعالی و توجیهی داشتند، به یکباره در روزهای خانه نشینی شدند مدافعان ولایت فقیه تا جایی که برگه طرح عدم کفایت سیاسی را دستشان گرفته بودند تا امضا جمع کنند، در حالی که می دانستند رهبری مخالف این روش برخورد با  موضوع است.
 
همین آقایانی که برای این موضوعات، فراکسیون اصولگرایان را هر روز به خط می کنند، در انتخابات دهم در حالی که تمام دشمنان ما به صف شده بودند تا ولایت را زمین بزنند و موسوی را برای کودتا علیه رهبری روی کار بیاورند، بیش از سه ماه در برابر تشکیل جلسه فراکسیون اصولگرایان مقاومت کردند. در همین روزهای اخیر، مگر غیر از این است که رسانه های وابسته به شهرداری هر روز در بوق اختلاس دمیدند، تیتر زدند، گزارش تهیه کردند، مصاحبه گرفتند و حرف ها و ادعاهای ثابت نشده به خورد مردم دادند و آنها را ناامید کردند و ما را هم ساکتین اختلاس نامیدند، در حالی که هنوز ابعاد قضیه برای خود دستگاه قضایی مشخص نبود! همین افراد و رسانه ها بعد از فرمایشات چند روز قبل رهبری درباره لزوم آرامش و عدم فضا سازی در رسیدگی به این پرونده خود را زدند به نشنیدن ! انگار نه انگار خطاب رهبری روزنامه ها و سایت های آنها بوده. 

  جبهه پایداری دنبال وحدت حداکثری بدنه اصولگرایی است نه وحدت احزاب

* خب برمی کردیم به بحث انتخابات. برخی از فعالان جریان اصولگرایی معتقدند که جبهه پایداری روند اتحاد اصولگرایی را به هم می‌زند؟ پاسخ شما چیست؟

رسایی: اتفاقا بر عکس این است. جبهه پایداری تمام تلاشش را می کند تا اتحادی عملی و فراگیر شکل بگیرد، یعنی اتحادی در سطح فقط چند حزب و چند چهره شناخته شده نباشد بلکه مکانیزم و روند این اتحاد به بدنه جریان اصولگرایی که اصل قضیه است هم برسد.

* انتقاد شما به چه قسمتی از این مکانیزم است؟ به عبارتی چرا معتقدید که با این مکانیزم به وحدت حداکثری نمی رسیم؟ به عقیده بسیاری از شخصیت های اصولگرا همین که همه در 8+7 هستند، یعنی ما به وحدت نزدیک شده ایم.

رسایی: همین نکته که برخی می گویند در ترکیب 8+7 "همه هستند" محل بحث ماست. چون ما معتقدیم برخی از آنها به دلیل عملکردشان نباید در چنین جایگاهی باشند ... 

* یعنی آنها را اصولگرا نمی دانید ... 

رسایی: نخیر بر خلاف آنچه تلاش می کنند تا القا کنند که جبهه پایداری حلقه اصولگرایی را محدود به خودش می داند ما این افراد را همچنان اصولگرا می دانیم ولی رفتارشان را همراه با اعوجاج می‌دانیم و آنها را مصداق بارز خواص مردود در فتنه 88 می خوانیم برای همین معتقدیم جایگاهشان در جایی مانند 8+7 نیست که می خواهد برای بدنه اصولگرایی خط و مشی انتخاباتی مشخص کند.

   اگر سهم خواه بودیم با افزایش سهم جبهه کوتاه می آمدیم

*  ولی اینگونه گفته می شود که جبهه پایداری به دنبال سهم بیشتر است و سهم خواهانه به قضیه نگاه می کند. 

رسایی: خب ببینید اگر ما سهم خواه بودیم باید وقتی سهممان اضافه شد، وارد این ترکیب می شدیم. چون خود آقایان هم اعلام کرده اند که موافقند یک نفر (آقاتهرانی) به ترکیب  هفت نفره اضافه شود و یک نفر هم به ترکیب هشت نفره ولی ما قبول نداریم چون حفظ برخی اصول را فقط در افزایش این سهم نمی‌دانیم . ما معتقدیم که مردودین فتنه 88 نباید در این ترکیب حضور داشته باشند. یعنی هم شرایط ایجابی داریم و هم شرایط سلبی. بنابر این جبهه پایداری سهم خواه نیست آنهایی سهم خواهند که به زور خودشان را به روند وحدت اصولگرایان سنجاق کردند. 

  منطق 8+7 فراموش کردن سهم اصولگرایی است

* پس مطالبه اصلی جبهه پایداری تحقق شرایط سلبی است، یعنی عدم حضور نماینده قالیباف و لاریجانی و همچنین تغییر باهنر، آیا غیر از اینها هم شرایط سلبی دیگری هم دارید؟

رسایی:  مطالبه اصلی جبهه پایداری این است که در ترکیب 8+7 سهم اصولگرایی هم در کنار سهم جریانات و احزاب و چهره های سیاسی ادا شود! مطالبه اصلی ما این است که ما نباید برای ماندن، اصول خودمان را فراموش کنیم، باید اعتماد بدنه جریان اصولگرایی را که در فتنه 88 در برابر این کودتای بزرگ ایستاد، شهید داد، زخمی داد ولی دست از ولایت برنداشت و کوتاه  نیامد را جلب کنیم.
 
علاوه بر این فعالیت انتخاباتی توسط روسای قوا صراحتا از طرف رهبری نهی شده، ‌آقای لاریجانی بر چه اساسی جلسه انتخابتی با 70 نفر از نمایندگان می گیرد و بعد هم اعلام می شود که 150 نفر بودند؟ گفته می شود که چون قالیباف در سراسر کشور امکانات دارد باید باشد، ‌خب این امکانات از کجا آمده که هشت سال بعد از تعطیلی ستادهای انتخاباتی در سال 84 همچنان پابرجا مانده و برای آن هزینه شده. این مصداق کانون های ثروتی است که رهبری منع کردند.

 قالیباف و لاریجانی پایگاه اجتماعی ندارند، مصداق قدرت وثروتند

* اگر در یک کلام بخواهید منطق موجود در 8+7 را نقد کنید چه می گویید؟ 

رسایی: مگر منطق 8+7 برای وحدت در اصولگرایان درست نشده ؟ پس چطور آقای لاریجانی رسما فراکسیون اصولگرایان را دو شقه می کند، ‌جلسه می گذارد نیمی از اصولگرایان مجلس را دعوت می کند و نیمی را دعوت نمی کند تا اصولگرایان مستقل تشکیل دهد،‌آن هم با نمایندگانی که هر کدام عضو یک حزبی هستند؟ یعنی تفرقه ایجاد می کنند تا وحدت به دست بیاورند! اگر قرار است آقای لاریجانی چون 150 نماینده از او حمایت کرده اند – که البته 70 نفر بودند - و آقای قالیباف هم - آن طور که آقای تقوی می گوید - چون امکانات و سرمایه دارد، در این ترکیب نماینده داشته باشند، من معتقدم که آقای جاسبی از هر دوی آنها سزاوارتر است چون 220 نماینده مجلس در همین مجلس هشتم از او حمایت کردند و حتی بسیاری از نمایندگان ادوار حامی او هستند. همین آقای جاسبی قطعا بیش از قالیباف سرمایه و امکانات در سراسر کشور در اختیار دارد ، ولی واقعا این منطق اصولگرایی است ؟ در حقیقت منطق حاکم بر روند فعلی، نوعی معامله گرایی برای ساکت کردن مدعیان است تا ساکت شوند و نروند مجددا لیست جداگانه بدهند. 

*  ولی آقای تقوی در آن جلسه سخنرانی گفتند که قالیباف در تهران رای بسیار بالایی دارد؟

رسایی: خب اگر این است که احمدی نژاد با مشایی معتقد است رای بیشترتری دارد! چرا از او فرار می کنند؟ من سئوال می کنم آقای قالیباف در انتخابات نهم ریاست جمهوری هم همین ادعا را داشت ، نتیجه چه بود؟ در انتخابات مجلس هشتم هم وقتی به همراه آقای لاریجانی لیست اصولگرایان فراگیر را منتشر کرد هم همین ادعا را داشت تازه آن روز شهردار هم شده بود ولی دیدیم که حتی یکی از افراد مورد حمایت آنها رای نیاورد. اینها دلایل هیچکدام مبتنی بر مبانی اصولگرایی نیست.

بدنه جریان اصولگرایی که قرار است به لیست مورد توافق ما رای بدهد فتنه ای که در حقیقت یک کودتا بود را درک کرده و بابت آن هزینه داده و عملکرد ناصواب برخی از خواص را هم دیده بنابراین نباید فکرکنیم که این بدنه مانند چهار سال قبل عمل می کند و هر لیستی توافق شد آنها را هم قانع خواهد کرد. 

روزهای فتنه یوم العمل بود و امروز یوم الحساب است

* آخرین تصمیم در جبهه پایداری چیست ؟

رسایی: ما معتقدیم که طیف گسترده حامیان جریان اصولگرایی نسبت به این ترکیب و شیوه و ساز و کار آن انتقاد جدی دارد. بنابراین جبهه پایداری معتقد است اگر می‌خواهیم که شبهات و ایرادات رفع شود باید به گونه‌ای رفتار شود که علاوه بر اینکه جایگاه و احترام افراد حفظ می شود، به صورت منطقی خواسته بدنه اصولگرایی نیز مورد توجه قرار گیرد نه اینکه برای خوشامد چند چهره که خود را عضو خواص می‌دانند بخواهیم مطالبات مردم را نادیده بگیریم. امروز یوم الحساب جریانات سیاسی است و آنها باید نسبت به عملکردشان در کودتای 88 پاسخگو باشند.
 
روزهای سخت فتنه که رهبری فریاد أین عمار سر می دادند، یوم العمل بود اما برخی ها آن  روز شروع کردند به حساب و کتاب کردن. بنابراین دوستان نباید از ما انتظار داشته باشند که برخی نظرات ناصحیح آنها را بپذیریم و هر آنچه که آنها می‌گویند عمل کنیم.

*  یعنی جبهه پایداری نگران بازگشت اصلاح طلبان نیست ؟ خب برخی اصولگرایان مانند آقای لاریجانی در جلساتشان اعلام می کنند که نگران بازگشت اصلاح طلبان هستند و این روند یعنی خلل ایجاد شده در وحدت موجب بازگشت آنها خواهد شد.

رسایی: اتفاقا ما معتقدیم که اگر روند و مکانیزم ایجاد وحدت درست نباشد، بدنه به جمع بندی این ترکیب تن نمی دهد و اقتاع نمی شود و همین باعث خلل در نتیجه وحدت می شود. یعنی ترکیب این مکانیزم وحدت فعلی بیشتر انشقاق به دنبال دارد. علاوه بر این سئوال من این است که مگر اصلاح طلبان فقط در ایام انتخابات تبدیل به لولویی خطرناک می شوند؟ امثال آقای لاریجانی در طول چهار سال مجلس هشتم تا توانستند به اصلاح طلبان مجلس باج دادند و با آنها تعامل کردند، اصلا آقای لاریجانی در لباس رییس مجلس و رییس فراکسیون اصولگرایان حساسیت‌ها را نسبت به آنها کم کرد در حالی که این اصلاح طلبان در فتنه 88 نقش حمایتی خود را حفظ کردند و هنوز هم همان نقش را دارند. چطور این آقایان در مجلس با هم وحدت می‌کنند ولی در بیرون مجلس و وقت انتخابات آنها را تبدیل می کنند به لولویی تا از ترس آنها مردم بیایند به اینها رای بدهند؟! 

  انتقادات اخیر لاریجانی از اصلاح طلبان یک تاکتیک انتخاباتی است

* ولی آقای لاریجانی اخیرا مواضع تندی علیه اصلاح طلبان گرفته و تناقض های رفتاری آنها با هاشمی را یادآوری کرده که آنها روزی می گفتند عالیجناب سرخ پوش و امروز با او رفیقند ؟
 
رسایی: این مواضع آقای لاریجانی بیشتر به یک تاکتیک انتخاباتی شبیه است. یکی از مهمترین نقدهای وارد به آقای لاریجانی این است که در طول عملکردش در مجلس هشتم عملا فراکسیون اصولگرایان را ذبح کرد و برای باقی ماندن در قدرت ریاست مجلس برای به دست آوردن رای اقلیت، به آنها باج داد و معامله کرد. آقای لاریجانی به دلیل عملکردش به شدت مورد انتقادات جریان حزب اللهی جامعه و بدنه اصولگرایی است تا جایی که برای حضور در انتخابات از قم با تردید مواجه شده.

* نمونه هایی از وحدت اصلاح طلبان با  طیف آقای لاریجانی را بگویید مثلا کجا ؟

رسایی: آقای تابش رسما اعلام کرد که ما با طیفی از اصولگرایان مجلس به ائتلاف نانوشته رسیده ایم. دلایل بهتر از این که سخنگوی اصلاح طلبان دو ماه مانده به انتخابات هیات رییسه مجلس اعلام می کند که کاندیدای آنها لاریجانی است؟ حتی قبل از انتخابات رییس فراکسیون هم آنها اعلام کردند که بهترین گزینه برای آنها در راس فراکسیون اصولگرایان آقای لاریجانی است.

وقتی آقای باهنر در انتخابات فراکسیون رای کمتری می آورد ولی در صحن علنی بیشترین آرا را نسبت به صدر و ابوترابی می آورد یعنی چی؟ نمونه های عملیاتی در طرح ها و لوایح و رای به وزرا و موارد دیگر که بسیار زیاد است. ما می‌گوییم شتر سواری دولا دولا نمی‌شود.     

اصلاح طلبان به دنبال اثبات اتهام فرمایشی بودن انتخابات هستند 

  چهار جریان در انتخابات نهم مجلس با هم رقابت می کنند/ اصلاح طلبان به دنبال پیوند با نواصلاح طلبان هستند

* اصلا به نظر شما اصلاح طلبان در انتخابات چگونه ورود می کنند؟
 

رسایی : اصلاح طلبان در حال حاضر به نظرم بیشتر در حال رصد کردن اوضاع هستند. خب آنها می دانند که درکودتای سال 88 اشتباه بزرگی مرتکب شدند و طبیعی است که نظام اسلامی برخورد تنبیهی با این کودتاگران خواهد داشت. بنابر این تلاش می کنند با چهره ای ناشناخته ولی همراه وارد مجلس شوند. منتهی می‌دانند که چنین افرادی به درد آنها نمی خورند همانطور که فراکسیون اقلیت در مجلس هشتم نتوانست کاری بکند واگر آبی برای اصلاح طلبان گرم شد از آتشی بود که امثال علی مطهری و کاتوزیان و اکرمی و دیگر همراهان آقای لاریجانی گرم کردند. بنا براین بیشترین امیدشان این است که افراد موثر و اصلی جریان مردودین یا همان نواصلاح طلبان وارد مجلس شوند. حتی اعلام آمادگی هم کرده اند که آنها را در لیست خود قرار دهند. 

* اساسا شورای نگهبان اصلاح طلبان را تایید صلاحیت می کند؟ 

رسایی: من سخنگوی شورا نیستم ولی تردید ندارم که شورا با توجه به تجربه هایی که کشور داشته با آنهایی که در کودتای دو سال قبل نقش داشته اند، مماشات نخواهد کرد و این غربالگری باید در نظام ما اتفاق بیفتد. به نظرم اصلاح طلبانی که با کودتا همراهی نکرده اند، باید با نام دیگری وارد عرصه انتخابات شوند تا بتوانند مجددا اعتماد مردم را جلب کنند. به هر حال ما باید خودمان را برای هرگونه فتنه انگیزی این جریان آماده کنیم. 

اصلاح طلبان به دنبال اثبات اتهام فرمایشی بودن انتخابات هستند

* مثلا چه فتنه گریی ممکن است انجام دهند؟
 

رسایی: مثلا شاید اصلا در شهرهای بزرگ به صورت معرفی لیست در انتخابات شرکت نکنند و به معرفی فردی اکتفا کنند. در حال حاضر برخی از چهره های تندروی اصلاح طلب برای لطمه زدن به نظام اسلامی و القای این شبهه که انتخابات در کشور ما فرمایشی است تلاش می کنند تا حضور انتخاباتی به نام اصلاح طلبان ثبت نشود.
 
از این طرف هم که برخی ها به دنبال آن هستند که به هر شکلی هر طور شده همه طیف های اصولگرا را با هر نوع سلیقه و عملکرد در یک قاب عکس جمع کنند و وحدت درست کنند، در این صورت اصلاح طلبان زمینه تبلیغات رسانه های بیگانه را فراهم می کنند و اینطور القا می کنند که اصلا رقابتی نیست.

جریان انحرافی به دنبال عدد است نه لیدر

* وضعیت جریان انحرافی را چطور می بینید؟

جریان انحرافی بیشترین سرمایه گذاری را در شهرهای کوچک می کند، یعنی مناطقی که اساسا تصمیمات 8+7 در آن نقشی و تاثیری ندارد ولی در شهرهای بزرگ و بویژه تهران، جریان انحرافی به دنبال سرمایه گذاری نیست. بنابر این آنها برایشان تعدد نمایندگان شهرستانی و گمنام اهمیت دارد نه لیدرها و چهرهای نافذ و تاثیرگذار. جریان انحرافی در شهرهای بزرگ مهمترین مانع در برابر خودش را جبهه پایداری می‌داند.
 
به دلیل این که جبهه پایداری نسخه ای از احمدی نژاد دولت نهم است، احمدی نژادی بدون حمایت از انحراف، احمدی نژادی که می خروشید و واقعا صف بندی های کاذب را بهم زده بود. بدنه رای ساز و موتور محرک و مبلغ جریان اصولگرایی هم به این طیف باور دارند، انتقادات آنها از دولت را باور دارند و آن را حمل بر غرض ورزی و حسادت و رقابت های زشت سیاسی نمی دانند. چون اعضای جبهه پایداری وقتی این دولت تمام قد در خط ولایت بود و برای مردم زحمت می کشید از آن حمایت می کردند. جریان انحرافی می تواند منتقدان دیگر دولت را به هزار انگ متهم کند که اتفاقا مورد پذیرش جامعه هم قرار می‌گیرد ولی نسبت به جبهه پایداری نمی تواند این کار را انجام دهد. 

نظریه ترجیح صالح مقبول بر اصلح غیرمقبول یعنی پذیرش سقیفه

*  برخی از اصولگرایان معتقدند برای جلوگیری از ورود جریان فتنه و اصلاح طلبان و همچنین راه نیافتن جریان انحرافی ما باید توقعات خود را کم کنیم تا رای حداکثری را به دست بیاوریم . به نوعی همان نظریه این که ما صالح مقبول را باید بر اصلح غیرمقبول ترجیح دهیم.نظر شما چیست؟ 

رسایی: دو جواب به این موضوع می دهم. اولا من اصلا نظریه ای که شما اشاره کردید یعنی ترجیح صالح مقبول بر اصلح غیرمقبول را درست نمی دانم. پذیرفتن این موضوع یعنی پذیرفتن سقیفه بنی ساعده. در سقیفه هم  شعار برخی ها برای جا انداختن به ناحق خلیفه اول همین شعار بود که علی اصلح است ولی مقبول نیست و ابابکر صالح است ولی مقبول جامعه است! در حالی که ما می توانیم برای اصلح غیر مقبول با تلاشمان مقبولیت ایجاد کنیم.
 
دوما من فضای سیاسی جامعه را تا این اندازه بدبینانه نمی بینم که فکر کنیم الان اصلاح طلبان در شرایط خوبی هستند و رای تضمین شده ای دارند. اصلا هم نمی شود روی دو میلیون رای به موسوی در تهران حساب باز کرد چون واقعا بسیاری از آن دومیلیون نفر از آرایشان برگشته اند.  

ظهور چهار جریان در انتخابات نهم مجلس
 
* بالاخره شما قائل به رقابت بین اصلاح طلبان و اصولگرایان در انتخابات هستید؟

رسایی: ببینید من معتقدم که ما در انتخابات پیش رو چهار جریان فعال داریم؛ جریان فتنه و اصلاح طلبان که در راس آنها آقای هاشمی است. جریان خواص مردود که تلاش می کند طیف سنتی را همراه خود کند و آقای لاریجانی در راس آن است؛ جریان انحرافی که مشایی در راسش است و احمدی نژاد را هم در مشت خودش دارد و جریان چهارم هم طیف اصولگرایانی است که در فتنه 88 و در مقابل جریان فتنه انحراف سربلند بیرون آمده اند.

* یعنی رقابت بین این چهار طیف است ... 

رسایی:  بله و با توجه به وحدت رویه ، جهت گیری ها و روش های جذب رایی که میان این طیف های مختلف وجود دارد، معتقدم که پایگاه رای سه طیف جریان فتنه، خواص مردود و جریان انحرافی در یک جامعه رای است یعنی این سه دسته از یک سبد رای جذب می کنند و دسته چهارم هم از یک طیف و دسته دیگر. تحلیل میدانی این را می گذاریم برای فرصتی دیگر. اما به هیچ وجه معتقد نیستم که ما با روند موجود حتما اعتماد بدنه را جلب خواهیم کرد. 

جبهه پایداری همانطور که از اسمش مشخص است راه پایداری بر سر اصول و ارزش‌های انقلاب اسلامی را برای خود برگزیده است و اگر قرار بود بر اثر جوسازی و خبرسازی دست از ارزش ها و اصول بردارد هیچگاه وارد میدان نمی‌شد و مانند برخی‌ها معامله می‌کرد.

به همین دلیل تا وقتی که ابهامات جدی از روند موجود برطرف نشود جبهه پایداری کار خودش را می‌کند. همانطور که اشاره کردید تخریب های زیادی صورت می‌گیرد به طوری که من بررسی کردم فقط تا امروز وقتی که شما واژه «جبهه پایداری» را در یک موتور جست‌‌وگر اینترنتی مثل گوگل سرچ می‌کنید می‌بینید که حدود یک میلیون و دویست هزار بار مورد استفاده قرار گرفته است که 70 درصد آن تخریبی است و اکثر این موارد تخریبی هم از طرف سایت‌ها و شخصیت‌هایی است که خود را در داخل اصولگرایان تعریف کرده‌اند در حالی که ما نگفته‌ایم که به 8+7 اعتقاد نداریم و نگفته‌ایم که وحدت را قبول نداریم و همچنین تا الان هم نگفته‌ایم که لیست جداگانه خواهیم داد، ولی این همه تخریب شده‌ایم.
 
در عین حال جبهه دیگری به نام «جبهه ایستادگی» هم وجود دارد و تاکنون چند بار اعلام کرده که لیست جداگانه در انتخابات آتی خواهد داد و قبلاً هم اینگونه عمل کرده است. وقتی شما در همین موتور جست‌وگر اسم این جبهه را جست‌وجو می‌کنید 75000 هزار بار مورد استفاده قرار گرفته که اکثر آن تعریف و تمجید توسط همان اصولگرایانی است که ما را تخریب می‌کنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس