سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آنرا سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
********
ساخت و تولید لحظهای آمار!
حسین شمسیان در کیهان نوشت:
آخرین مناظره از سری مناظرات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را باید با نگاهی موشکافانه و به عنوان نقطه عطفی در رفتارهای سیاسی چهرهها مورد ارزیابی قرار داد.
آنچه در رفتار سه نامزد دولتی، به ویژه آقایان جهانگیری و روحانی دیده میشد، بیش از هر چیز عصبانیت، نگرانی و تشویش بود. سایه این وضعیت تا آخرین دقایق مناظره بر جو کلی مناظره سنگینی کرد و تاثیر خود را بر جای گذاشت. اینکه چرا این وضعیت در روحیه آنها بوجود آمده بود و باعث چه رفتاری شد را در چند بند با هم مرور کنیم:
1- پیش از هر چیز باید از راز عصبانیت و نگرانی کاندیداهای پوششی و اصلی دولت با خبر شویم. در هفتههای اخیر، هرجا دولتمردان با بدنه واقعی مردم و افراد گرفتار در مشکلات هزار توی معیشتی مواجه شدند، شاهد خشم و انزجار از فراموشی همه وعدهها و رها کردن مردم در زیر بار سنگین معضلات بودهایم. اتفاق بیسابقه در اعتراض کارگران محروم در روز کارگر به رئیسجمهور- که منجر به نا تمام ماندن مراسم و ترک جلسه از سوی رئیسجمهور شد- ویا اعتراض کارگران سختی کشیده معدن زمستان یورت آزاد شهر، نشاندهنده وضعیت حقیقی اقشار مستضعف کشور و نگاه آنها به مدیران ارشد دولت یازدهم است. اینها اتفاقات مهمی است. اکنون حدود بیست میلیون نفر در شهرهای کوچک، روستاها و حاشیه شهرها زندگی میکنند و زندگی و معیشت آنها در اثر سیاستهای ویرانگر دولت یازدهم، روز به روز سختتر شده است. نتایج چند نظر سنجی معتبر نشاندهنده رویگردانی این قشر عظیم از دولت یازدهم است. به جز این عده، جمع زیادی از مردم - همچون مالباختگان موسساتی چون کاسپین که مجوز رسمی از بانک مرکزی داشت- یا معلمانی که شاهد به یغما رفتن دسترنجشان در صندوق ذخیره فرهنگیان بودند و ... همه و همه از این دولت قطع امید کرده و در نظرسنجیها، گزینهای به جز دولت کنونی را انتخاب کردهاند.
نتایج این نظر سنجیها به گوش دولتمردان هم میرسد و موجب نگرانی آنها میشود. آنها در اصل از هیچیک از رقبا عصبانی نیستند، آنها از کارگران و درماندگانی عصبانیاند که به نظام ناصحیح مدیریت دولت یازدهم اعتراض دارند، اما این عصبانیت را در مناظرهها با فریاد زدن، برافروخته صحبتکردن و خلاف واقع گفتنهای مکرر،بر سر نامزدهای رقیب خالی میکنند!
2- این عصبانیت و نگرانی از احتمال قریبالوقوع شکست در انتخابات، چنان سنگین و شدید بود که در تمام طول مناظره، سایه خود را بر فضا انداخت و باعث ایجاد جوی بسیار مسموم و تلخ شد. روحانی و جهانگیری در روزی که باید پاسخ چهار سال بیعملی و کوتاهی خود را میدادند، به «فرار به جلو» دست زدند و با حمله به رقبای خود، کوشیدند از زیر بار پاسخگویی به «فاجعه اقتصادی » شانه خالی کنند. آنها میدانستند که اگر لحظهای و تنها برای یک پرسش، در مسیر برنامه مناظره قرار بگیرند، بیش از اکنون، دستشان رو خواهد شد و مردم خواهند دید که کارنامهاشان نهتنها خالی است، که مملو از ناکارمدی و ناراستی است. بنابر این در طول برنامه به هیچ پرسشی در چارچوب خودش پاسخ ندادند و در عوض، هر لحظه را برای تهمتی تلختر و نارواتر مغتنم شمردند! این وضع سیاه و تلخ، در اصل خروج از دایره اخلاق و انصاف، خروج از دایره تعالیم شرعی و پای گذاشتن در عرصه پروپاگاندای رسانهای غرب بود. احتمال قوی داشت که دیگر نامزدها در واکنش به چنین وضعی، وارد پاسخدهی به تهمتها، روکردن موارد متعدد و تمام نشدنی مفاسد دولتمردان و ... بشوند. مدلی که به پینگپنگ تمام نشدنی واژههای دلسردکننده منتهی میشد و آبروی نظام را به مخاطره میانداخت. اما خوشبختانه چنین نشد و ترفند اتاق فکرهای مسموم برای عصبانی کردن و ایجاد بازی«بگم-بگم»به جایی نرسید. پیش از این رهبر عزیز انقلاب در جریان مناظرههای سال 88 از این رفتار به شدت نهی کرده بودند و نامزدها را به رعایت مصالح نظام و حفظ وجهه کشور در پیش چشم جهانیان توصیه کرده بودند. اما برای برخی، دستیابی به قدرت، مهمترین هدف است و لاجرم، هدف وسیله را توجیه میکند!
3- روش و رویکرد فرار به جلو و فریادها و برافروختگیهای دولتمردان، در حد خود مشمئزکننده بود اما در مقاطع متعددی، با رفتارهایی همراه شد که از یک مسلمان معمولی هم بعید بود چه رسد به یک کارگزار نظام اسلامی. یکی از آن رفتارها، استفاده از شیوه «بیانِ لحظهای و بدون سند» بود. در این شیوه، گوینده که مطمئن است میلیونها نفر در حال تماشای سخنان او هستند و اغلب، بدون مطالبه سند، حرفها را میپذیرند، از این اعتماد عمومی سوء استفاده میکند و با بیان آمار و ارقام ساختگی و نادرست و حتی با جعل لحظهای آمار، سعی میکند در ذهن مخاطب تاثیر بگذارد! به عنوان نمونه، به خلاف واقع بیان شد که کشور در دولت یازدهم، در تولید گندم خودکفا شده است! این در حالی است که براساس آمار رسمی گمرک، در سال گذشته بیش از یک میلیون تن گندم وارد کشور شد! یا به خلاف واقع بیان شد که همین امروز (روزجمعه و روز تعطیل) قرارداد رسمی سرمایهگذاری ده میلیارد دلاری بانکی خارجی در کشور منعقد شد!(همانند ادعای عجیب باز شدن هزار ال سی در روز تعطیل که پیش از این از سوی آقای روحانی مطرح شده بود) یا به نادرستی بیان شد میزان سرمایهگذاری خارجی ده میلیارد دلار شده است! در حالی که آمار بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، حکایت از کاهش شدید سرمایهگذاری خارجی و کاهش آن به کمترین سطح ممکن (کمتر از 500 میلیون دلار) در سالهای اخیر حکایت میکند!. یا به خلاف واقع اعلام شد صادرات غیرنفتی به فلان مبلغ رسیده در حالی که زیرشاخههای نفتی را از محصول نفتی جدا کردهاند تا آمار صادرات غیرنفتی را روی کاغذ افزایش بدهند! میبینید که این روش- که از مهمترین روشهای عملیات روانی در مناظرههاست- و بیان مطلبی خلاف واقع در لحظهای که مخاطب دسترسی به سندی ندارد، در مناظره روز گذشته، به وفور مورد استفاده نامزدهای دولتی قرار گرفت. البته به جز جعل و ساخت آمار و ارقام در همان لحظه، تهمتهای دیگری به اشخاص و درباره گذشته و زندگی آنها هم زده شد که از تبیین و تشریح آنها چشم میپوشیم.
4- اما برخلاف تصور دولتمردان و اتاق فکرهای امنیتی آنها، نباید کمترین تردیدی داشت که آنچه در آخرین مناظره رخ داد، نه یک پیروزی پر افتخار برای دولت، که شکست دولت مستقر بود. دیروز همه مردم ایران ،به عنوان داورانی هوشمند، به خوبی شاهد فرار دولت از پاسخگویی به کارنامه اقتصادی خود بودند. مردم در همان لحظهای که روحانی و جهانگیری با فریاد سعی میکردند رشد اقتصادی و شکوفایی و عبور از رکود و کاهش تورم و ...را به زور به آنها تحمیل کنند، به اطراف خود نگاهی میکردند. در هر خانه، جوانان برومند بیکار، کذب آن سخنان را اثبات میکرد. بیکاری دختران و پسران باهوش و تحصیلکرده و دریافت حقوقهای نجومی و واردات توسط دختر فلان وزیر و برادر فلان مقام ارشد و ...، واقعیت شکوفایی اقتصاد را بیش از پیش نشان میداد. پدران بیکار شده و کارخانههای تعطیل شده، ماهیت عبور از رکود را به مردم آشکار و عریان نشان میداد و خلاصه،وضع معیشت و حال و روز مردم،بیش از هر چیز ثابت میکرد که دولتمردان، هر قدر در کار و تلاش و برنامهریزی برای زندگی مردم ناتوان و مردود و بیکارنامه اند، در خلافگویی و قلب واقعیات و وارونه نمایی،ید طولایی دارند!
5- از پیامبر عزیز اسلام(صلیالله علیه و آله) نقل است که دروغ، برکت را از همه چیز میبرد. دقتی مختصر در آنچه دولتیها در مناظره دیروز میگفتند، نشان میدهد که بخش عظیمی از دادهها و آمارها، به شکل فاجعهبار و شرمآوری خلاف واقع بود و هدف تنها و تنها، تاثیرگذاری لحظهای بر ذهن مردم و پیروز شدن در میدان گلادیاتوری بود نه میدان رقابت سالم و اخلاقی. این قطعا با آنچه ما آموختهایم منافات دارد و برکتی در پی نخواهد داشت. مردمی که روزهای سخت دولت یازدهم را با همه وجود لمس کردهاند، با چند جمله و چند فریاد، خاطرات تلخ پیشین را فراموش نمیکنند و با چند تهمت، از کسانی که امید دارند اوضاع را بهبود بخشند، ناامید نمیشوند. به نظر میرسد برخلاف تصور آقایان، این هیاهوها، عزم نیروهای خدوم و و پاکدست انقلاب را برای احقاق حقوق مردم راسختر میکند و این باور را تقویت میکند که غفلت از مبارزه تمام عیار با فساد و تبعیض و ناکارآمدی، روزهای سختی را برای کشور رقم خواهد زد. جوانان غیور و مردان کارآزموده میدانهای سخت انقلاب میدانند که مبارزه با فساد و تبعیض و اسلام آمریکایی، مبارزهای تمام ناشدنی و دائمی است و با همین باور، بیتوجه به سیل تهمتها و تخریبها و دروغها، کمر همت میبندند برای ایجاد تغییری اساسی در ساختار اجرایی کشور.
رقیبهراسی و هزینههایی که نظام میپردازد
عباس حاجینجاری در جوان نوشت:
یکی از تفاوتهای اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران با دیگر نظامهای سیاسی مردمسالار ابتنای قوانین، برنامهها و رفتارها بر اصول و ارزشهای اسلامی در تمامی فرآیندهای اداره نظام است که انتخابات نیز یکی از آن عرصههاست.
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که هدف از تشکیل حکومت، رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است تا زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظورتجلی ابعاد خداگونگی انسان فراهم آید و این جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماعی در روند تحول اجتماع نمیتواند باشد و با توجه به این هدف است که قانون اساسی زمینه چنین مشارکتی را در تمامی مراحل تصمیمگیری سیاسی و سرنوشتساز از طریق انتخاباتها فراهم میسازد.
بر این اساس رعایت اصول و ارزشها و اخلاق اسلامی به ویژه در عرصه انتخابات برای تحقق این هدف، از بدیهیات و الزامات آن است. حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه مطالبه اصلی خود را معطوف به کاندیداها دانسته و میفرمایند: از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامی و انسانی را در تبلیغ برای خود و کاندیداهای خویش مراعات و از هرگونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود ولو اسلامی باشد ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ مطرود و از انگیزههای غیراسلامی است. رعایت اصول و اخلاق اسلامی در انتخابات اگرچه در همه انتخابات به عنوان یک ضرورت مطرح شد و بعضاً رعایت نمیشده است، ولی گزارههایی که در این انتخابات از سوی برخی از نامزدها مطرح میشود، کمنظیر و بعضاً کلیت نظام را زیر سؤال میبرد.
آقای روحانی در همدان و در جریان همایش تبلیغاتی خود میگوید: آنهایی که در طول 38 سال فقط اعدام و زندان را بلد بودند. مردم شما را نمیخواهند و یا در ارومیه رقبای خود را متهم میکند که زبانها را بریده و دهانها را دوختهاند. ایشان در قزوین فراتر از این عدم رأیآوری خود را مترادف با آغاز جنگ و حصر ایران دانسته و در جای دیگر میکوشد اهل سنت را در مقابل نظام قرار دهد.
اگرچه ممکن است در مواضع دیگر نامزدها نیز به دلیل شدت نقد عملکرد دولت یازدهم مواردی از سیاهنمایی علیه نظام دیده شود اما طرح اینگونه مواضع پیش از آنکه نتیجهای برای سبد رأی ایشان داشته باشد، تبعات زیانباری را برای نظام به دنبال دارد که برخی از آنها را به شرح زیر میتوان بر شمرد:
1 ـ تحریک و تشویق دشمنان نظام اسلامی برای افزایش فشارها و تهدیدها برای زمینهسازی برای دوگانه جنگ و صلح، به گونهای که در همین ایام مقامات امریکایی تلاش میکنند با بهرهگیری از حمله امریکا به سوریه و یا تهدید کره شمالی پیامهای مورد نظر خود را برای مردم ایران بفرستند. این روند به طور طبیعی امید دشمنان را برای اثرگذاری در فرآیندهای داخلی و به ویژه انتخابات دوازدهم افزایش داده است.
2 ـ ایجاد چالشهای اجتماعی و امنیتی نتیجه طبیعی اینگونه موضعگیریهاست، به ویژه آنکه مراسم و همایشهای تبلیغاتی نیز به میدانی برای حمایت از فتنه و فتنهگران تبدیل شده است.
3 ـ زیر سؤال بردن گذشته انقلاب اسلامی نتیجه دیگر اینگونه مواضع است. القای اینکه کارنامه 38 ساله نظام زندان و یا اعدام بوده و عدهای کارشان این بوده که زبانها را ببرند و دهانها را بدوزند و نکته مهم این است که گوینده این سخنان کسی است که سالها دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور بوده و مسئولیتهای دیگری همتراز آن را داشته است.
4 ـ مستندسازی برای مجامع بینالمللی مدعی حقوق بشر که مترصد دخالت در مسائل ایران و متهم کردن این نظام مظلوم و انقلابی هستند، نتیجه دیگر طرح اینگونه مسائل از زبان رئیسجمهور مستقر است، چراکه با اینگونه مواضع نماینده حقوق بشر سازمان ملل دیگر نیازی نمیبیند که بخواهد با دروغپردازیهای منافقین برای ایران پروندهسازی کند و امریکاییها نیز برای تشدید تحریمها بعد از برجام هستهای به دلیل این مواضع برای برجام موشکی و حقوق بشر و ... مستندات لازم را یافتهاند.
5 ـ ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت و دامن زدن به حاکمیت دوگانه در نظام نتیجه دیگر بیان این مسائل کذب از سوی رئیسجمهور است. در روزهای اخیر حجم اصلی تبلیغات شبکههای رسانهای بیگانه و ضد انقلاب در ماهوارهها و فضای مجازی، به نقد گذشته نظام و به ویژه پرونده منافقین اختصاص یافته و به تطهیر چهره کسانی انجامیده است که در ترور بیش از 16هزار نفر از مردم و مسئولان کشور نقش داشتهاند.
6 ـ نتیجه دیگر اینگونه سیاهنمایی سلب شاخصه الگوبخشی نظام اسلامی در جهان است که میلیونها مسلمان و مستضعف جهان چشم به آن دوختهاند.
نکته پایانی اینکه گوینده و طراحان و برنامهریزان طرح اینگونه مباحث خوب است اندکی هم به این بیندیشند که پس از برگزاری انتخابات و فروکش کردن جو انتخابات، چه جوابی برای این سیاهنماییها علیه نظام اسلامی خواهند داشت که خون بیش از 240 هزار شهید نثار آن شده است.
مبانی التقاطی واصلاحات معکوس
سیدباقر پیشنمازی در رسالت نوشت:
درحالی که سندتحول آموزش وپرورش در سال های اخیردر حدمصاحبه و وعده مدیران عالی این وزارت متوقف ماند و به بهانه تمهید مقدمات وتهیه نظامنامه دفع الوقت شد، سند موسوم به 2030ابلاغ شده از سازمان یونسکو بدون معطلی وبه فوریت مسیر تصویب واجراء رابدون اعتنا به اصول 77و125و153 قانون اساسی و بدون هماهنگی با مجلس شورای اسلامی وشورای عالی انقلاب فرهنگی طی کرد!تازمینه نفوذ فرهنگی غرب درنظام تعلیم وتربیت کشور توسط عوامل ذیربط! بیش از گذشته هموار شود!
نه تنها مدیران عالی وزارت آموزش وپرورش (که انتظار می رود از قدرت فهم و بصیرت بالاتری برخوردار باشند)، دانش آموزان هم
می توانند تشخیص دهند(1) درجنگ نرم با هدف تاثیرگذاری برساحت فکری ودستگاه محاسباتی بخش هایی ازمردم وبه منظور جهت دهی رفتار آنان ،می توان سرابی را چشم انداز، وگرگی را میش توصیف کرد وملتی را از تقابل ورویارویی بادشمن، به تدریج به همراهی و دوستی و گشودن دژ هاومرزهای جغرافیایی ،فرهنگی واجتماعی و حتی امنیتی ترغیب کرد همان گونه که امروز در عربستان سعودی و اردن و بعضی دیگر از کشورهای منطقه اتفاق افتاده است.
بر اساس راهبردهای جنگ نرم، برای سلطه ابرقدرت ها برمنابع وسرنوشت بعضی ازملت ها،دیگر نیازی به لشکر کشی وهزینه های انسانی ومادی وتسلیحاتی و رسیدن به بدنامی بین ملت ها نیست، با کار رسانه ای وفرهنگی پیوسته واستخدام برخی از نویسندگان وهنرمندان وصاحبان قدرت و... تولید پیام درجهت تغییر نگرش آنهانسبت به دوست ودشمن، به تدریج به جای ستیز با دشمن برای او آغوش نیز باز خواهند کرد! برای تسهیل سلطه فرهنگی و مدیریت وراهبری افکار عمومی، ونهادینه کردن آن باید بتوان درساختار آموزشی وفرهنگی کشورهای هدف نفوذ کرد و با محمل های قابل قبولی مثل خیرخواهی، توسعه، جهانی شدن، مبارزه با بی سوادی تحصیل برای همه وتعابیری دلنشین ازاین قبیل... اعلام کرد که دستاورد مشورت جهانی(اراده ومصالح قدرت های
سلطه جو) منشوری است که برای چشم انداز سال 2030تنظیم وبه امضاء رؤسای کشورها رسیده است و لذا همه کشورهایی که می خواهند عضو جامعه جهانی باقی بمانند وازحمایت های بین المللی و...برخوردار باشند باید روی این ریل حرکت کنند (و مبانی واصول و روش های خود را کنار بگذارند) واز تکروی بپرهیزند! شبیه ادبیاتی که استعمارگران بزرگ درقرن گذشته برای فریب ملت ها به کار می گرفتند که با محمل عمران وآبادی وساخت مدرسه وجاده ودرمانگاه وکمک به بهداشت وکاهش مرگ ومیر واردکشورهای برخوردار ازثروت های خدادادی می شدند و بعد ازورود واستحکام نفوذ و سلطه برحکومت های محلی به غارت منابع آنها می پرداختند ودهان معترضان را بازندان و گلوله می بستند. و به همین دلیل اشغالگری وغارت «استعمار» توصیف شد!
اکنون که ملت ها تاحدودی بیدار وهشیار شده اند برای پیشگیری از هرگونه حساسیت وواکنش آنها نسبت به نفوذ نمادین وآشکار بهتراست غرب درنقش یک خیّر دلسوز، مشکلات داخلی خودرا فعلا کنار گذاشته و بدون هیچ چشمداشت باهدف کمک به فرهنگ وتمدن ملت ها و باانگیزه خدمت! وشدت محبت به آنان! ومقداری هم اجر وثواب معنوی!!، باسال ها مطالعه و تحقیق و برنامه ریزی مبادرت به تنظیم سند چشم انداز آموزشی نماید تا ازطریق ریل گذاری فرهنگی آموزشی وتعریف بایدها ونبایدها، حتی دربرنامه ریزی درسی آموزش وپرورش(2) وآموزش عالی، قدرت نرم خودرا نه تنها به ملت ها تحمیل، که به دست عوامل نفوذی یا بازی خوردگان ابله وساده لوح، نهادینه وماندگار نماید .
وبهتر این است که به صورت خزنده و بی سر وصدا با پوشش سازمان یونسکو وتحت عنوان همکاری های بین المللی صورت پذیرد تا مقاومتی هم اتفاق نیفتد!.ومتاسفانه چنین سندی بدون رعایت مجاری قانونی این گونه تامرحله اعمال راهبردهای بیگانگان درنظام آموزشی کشور پیشروی می کند!.
درجمهوری اسلامی که تنگه اُحُد فرهنگی آن به شورای عالی انقلاب فرهنگی سپرده شده است خواب آلودگی بهجایی می رسد که ناگزیر مقام معظم رهبری اعلام خطر کرده و خطاب به مسئولان عالی وزارت آموزش وپرورش وشورای یاد شده هشدار می دهند:
به چه مناسبت یک مجموعه بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیاست- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است... ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینههای آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چهکار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بیسروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست.... . اینجا جمهوری اسلامی است؛ اینجا، مبنا اسلام است، مبنا قرآن است؛ اینجا جایی نیست که سبک زندگی معیوبِ ویرانگرِ فاسدِ غربی بتواند در اینجا اینجور اِعمال نفوذ کند. البتّه متأسّفانه اِعمال نفوذ دارند میکنند و از طُرق مختلف وارد میشوند امّا [اینکه] اینجور بهطور رسمی سند به ما بدهند که «تا پانزده سال دیگر باید شما اینجوری بکنید، اینجوری بکنید»، ما هم بگوییم بله، معنی ندارد این کار.(3).
البته این هشدار مبنای قرآنی نیز دارد چرا که درصدر اسلام نیز یهود ونصاری وعوامل نفوذی آنان دست ازتلاش برای رخنه وشبهه افکنی وجدل درجهت تحریف فرهنگ اسلامی وإلقاء افکار انحرافی خود برنمی داشتندودرصدد ترویج سبک زندگی خود بین مسلمانان وتضعیف هویت اسلامی آنان بودند!ودراین زمینه به جدل نیز می پرداختند!(4)
اگرمروری برتذکرات سالهای گذشته مقام معظم رهبری درحوزه تعلیم وتربیت داشته باشیم شاهد تاکیدمجدد ومکرر همان سیاستهای اجرایی ابلاغ شده سال92به وزارت آموزش وپرورش خواهیم بود واین تکرار وتاکید گواه تداوم برخی غفلتها وتغافلها است.اماچون درآن سوی ماجرا باورقلبی نسبت به مبانی اسلامی وسیاستهای ابلاغی مبتنی برآن وجود ندارد .....آن چه البته به جایی نرسد فریاد است!.
بعضی ها معتقدند چون مسئولان عالی آموزش وپرورش بعضاسرگرم توزیع منابع صندوق ذخیره فرهنگیان وبانک سرمایه و وام سانتافه واخیرا تجارت لباس هستند اهتمام جدی نسبت به سند تحول بنیادین مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی و اجرایی کردن آن ندارند اما برخی دیگر بهدلیل مشاهده اهتمام جدی همین مسئولان برای اجرایی شدن سند نفوذ فرهنگی موسوم به 2030 دلیل دیگری برای این وازدگی بیان می کنند وآن این است که این ها نوعا پرورش یافته وفارغ التحصیل رشته های علوم انسانی مبتنی براندیشه اومانیستی ولیبرالیستی غرب و سرگردان در مبانی وافکار التقاطی خود هستند!. ولذا براساس باورهای خود تلاش می کنند.وچون سرازسکولاریسم درمی آورند انگیزه ای برای پایداری برمبانی اسلامی ندارند!
مبانی التقاطی یعنی تلفیقی از جهان بینی الاهی ومادی، یعنی جمع بین نماز علی (ع) وسفره معاویه!، یعنی فراگیری جهان بینی درقم
وانسان شناسی درلندن!. مبانی التقاطی یعنی خدا برای نیایش وآمرزش وهوای نفس برای پرستش! یعنی هدف مادی هروسیله ای را توجیه می کند یعنی بهخاطر «حکومت ری» هر هزینه ای را پذیرفتن! مبانی التقاطی یعنی چندتابعیتی اعتقادی یعنی احساس «بی هویتی»!
اگر سند تحول بنیادین بهدلیل بی اعتقادی به آن دربین مسئولان عالی آموزش وپرورش زمین گیر شد اما سند 2030از گرد راه نرسیده عملیاتی شد! بهعنوان نمونه درسال گذشته درس مربوط به معرفی شخصیت شهید محمد حسین فهمیده قهرمانی که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه اورا «رهبر خود» توصیف کردند، ازکتاب درسی «هدیه های آسمانی» ششم ابتدایی حذف می شود! چون به تشخیص خِردهای کوچک! مورد پسند قدرتهای بزرگ نبود وبا سند 2030 همخوانی نداشت! چون از نظر «کدخدا» ملتی مدرن هستند که وقتی مورد هجوم وقتل وغارت واقع میشوند بدون این که برای متجاوز کمترین هزینه یا دردسری ایجاد کنند زود تسلیم شوند! ولذا سیره مقاومت شهید فهیمده خطرناک ومضر ارزیابی می شود وباید حذف شود! این یک نمونه از "اصلاحات معکوس" است!که ازمبانی التقاطی نشأت گرفته است. و اکنون نیز قرار است 4سال دیگر ازملت ایران فرصت بگیرند که به این قبیل اصلاحات وارونه ادامه دهند!!
اصلاحات معکوس محصول شخصیت معکوس(5) یعنی تعریف وارونه ازهویت انسان است. یعنی انسانی که قوه عاقله اش را از نظر قدرت راهبری تنزل داده وبه فرو دست برده است و قوای شهوانی وغریزی وامیال حیوانی خودرا به فرا دست برده وقدرت راهبری بخشیده است! گویا وارونه راه میرود قلب وسمع وبصرش درپایین واندام شهوانی وغریزی و امیال
قدرت طلبی وثروت طلبی وشکم پرستی اش دربالا قرار گرفته است! ومعلوم است درچنین حالتی ازکجا فرمان می گیرد وقلبش درکجا
می تپد! این انسان وقتی پای صندوق رأی قرار می گیرد انتخابش قابل پیش بینی است اگر به قدرت برسد رفتارش قابل پیش بینی است.
اندیشه اصلاحات معکوس بهدلیل مبانی التقاطی درصدد وارونه سازی اهداف تعلیم وتربیت اسلامی است ولذا سند تحول بنیادین که مبتنی برفلسفه تعلیم وتربیت اسلامی تدوین ومصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی است را برنمی تابدو وزمینگیر می کند اما برای ریل گذاری فرهنگ غرب در نظام آموزشی، برابرسند2030 زانو می زند!
پی نوشت ها:
1- بی جهت نبودکه درادبیات کهن ایرانی همواره داستان بز زنگوله پا وگرگ حیله گر وشنگول ومنگول وحبه انگور که باید هوشیار بودند وفریب نمی خوردند، توسط مادربزرگها وپدربزرگهای دانا برای کودکان بارها وبارها بازگو می شد تا اگر گرگی خودرابزک کرد ودر نقش مادر خیرخواه پشت دروازه های خانه آمددربها به رویش باز نکنند! ووقتی بزرگ شدند مثل بعضی از رسانه ها وقلم به دست های وتریبون دارهای امروز گرگ را بزک نکنند ومیش جانزنند!
2- مثل حذف آیات جهاد از کتب درسی بعضی کشورهای مسلمان ازقبیل عربستان واردن و...
3- 17/2/96
4- قرآن کریم سوره حج آیه 67
5- امیرالمؤمنین در نامه 45نهج البلاغه یکی ازمتمردان زمان خودرا انسان وارونه و جسم واژگون توصیف فرموده اند: و سأجهد فی أن أُطّهر الارض من هذا «الشّخص المعکوس» والجسم المرکوس؛ و به زودی خواهم کوشید تا زمین را از این شخص سرنگون و جسم وارونه پاک سازم.
دولت راستگویان منادی اخلاق و وحدت
سیدرضا صالحی امیری در ایران نوشت:
از زمان آغاز تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری، دولت یازدهم به تشریح دستاوردهای خود در حوزههای مختلف پرداخته و با گزارش عملکرد و اعلام اعداد و ارقام در بخشهای مختلف، وضعیت امروز کشور را در مقایسه با چهار سال قبل تبیین کرده است. به طور مثال در بخش کشاورزی ضمن رسیدن به تولید مطلوب در این عرصه و بهبود وضعیت کشاورزی در محصول استراتژیک گندم علاوه بر آنکه به خودکفایی رسیدهایم، امسال بخشی از گندم تولیدی به دست توانای کشاورزان ایرانی را صادر خواهیم کرد. در نظام سلامت با حمایت حداکثری و اجرای طرح بیمه سلامت برای ١٠ میلیون هموطن، هزینههای درمان را به حداقل کاهش دادیم تا به فرموده رهبر معظم انقلاب، خانواده بیمار جز درد بیماری، هزینه دیگری را متحمل نشود. در بحث حمایت از اقشار آسیب پذیر، افزایش سه تا پنج برابری مستمری مددجویان تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی از جمله اقداماتی است که دولت آن را آغاز کرده است.
کارنامه دولت در سایر حوزهها نیز روشن است. در حوزه نفت و گاز، افزایش برداشت گاز از میادین مشترک در جنوب کشور و برابری آن با کشور همسایه و نیز بهرهبرداری از پالایشگاه تولید بنزین با چهار میلیارد دلار سرمایهگذاری که منجر به خودکفایی در تولید بنزین و صادرات آن میشود، از دیگر اقدامات دولت تدبیر و امید بوده است. عرصه فرهنگ با روی کار آمدن دولت یازدهم از فضای قهر و انزوا گزینی به فضای آشتی و نشاط تبدیل شد و افزایش شمار مخاطبان حوزه فرهنگ و هنر و نیز افزایش چشمگیر تولیدات هنری اعم از کتاب، فیلم، موسیقی، تئاتر و سایر هنرها مؤید این اتفاق مهم است. در حوزه دیپلماسی و روابط سیاسی با سایر کشورها، برجام نقطه طلایی و امیدبخش دولت یازدهم به مردم عزیز بوده است و گشایشهای پسابرجام بر هیچ کس حتی مخالفان دولت پوشیده نیست.
حوزه مسائل اجتماعی از دیگر بخشهایی است که دولت یازدهم با نگاه علمی و ریشهای به آن در صدد آسیب شناسی و رفع آنها برآمده است و توفیقاتی در این راه یافته، به طوری که امروز در برخی بخشها، کاهش میزان آسیبها را شاهد هستیم. فراموش نکنیم که در دولت گذشته این آسیبها کتمان میشد و سخن پیرامون آنها با محدودیت همراه بود.
دولت اعتقاد دارد که توسعه کشور و ایجاد اشتغال از طریق ایجاد زیرساختهایی همچون جاده، راهآهن و بیمارستان و نیز کمک به فعالیت مجدد واحدهای تولیدی که دچار مشکل شده بودند، امکانپذیر است.
در یک کلام دولت تدبیر و امید، دولت راستگویان است و به شعارهای خود در انتخابات سال ٩٢ پایبند بوده و وفاداری به آنها را به اثبات رسانده است. بر همین اساس نقشه راه و برنامه دولت دوازدهم را هم تهیه کرده و به معرض عمومی گذاشته تا مردم با آگاهی بیشتری نسبت به اعتماد به این دولت تصمیمگیری کنند. در طول مناظرهها هم رقبا را به اعلام برنامههای خود در قبال وعدههای غیر متعارف دعوت کرد. متأسفانه جریان مخالف دولت، نه تنها وقعی به این خواسته ننهاده، بلکه با روی آوردن به روش تخریب و تهمت و افترا، برای رسیدن به صندلی ریاست جمهوری، اخلاق را قربانی امیال خود کردهاند و بیتردید کسانی که امروز از مرزهای اخلاقی براحتی عبور میکنند، فردا از منافع ملی و حقوق ملت عبور خواهند کرد. با دسترسی کامل به سوابق و رصد زندگی اعضای دولت در نهایت دو سند رو کردند که کمترین ابهامی در آن وجود نداشت.
ملت ایران بارها ثابت کرده که با آگاهی و مسئولیتپذیری فضا را در اختیار غوغاسالاران و فریبکاران قرار نمیدهد و راه پیشرفت و توسعه و تعالی کشور را بدرستی شناخته است. به همین دلیل تفکری که به آگاهی و دانایی مردم باور ندارد و میخواهد آنها را در بیخبری نگاه دارد، در برابر اراده ملت راه به جایی نخواهد برد.