کد خبر 710697
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۳۷
امام خمینی

امام در بخشی از نامه خود خطاب به هویدا بر نقض اساسی آزادیهای سیاسی و مدنی از سوی رژیم تاکید کرده و عاقبت این عملکرد را به هویدا گوشزد می کنند: نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است.

به گزارش مشرق، در 26 فروردین 1346 بود که امام خمینی (ره) نامه ای تاریخی خطاب به امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت رژیم پهلوی منتشر کردند. نامه ای پرمحتوا که بررسی دقیق آن نشان از دید عمیق امام نسبت به تحولات اجتماعی- سیاسی و عملکرد رژیم پهلوی و عناصرش داشت. امام هرچند در آن سالها در تبعید و به دور از وطن به سر می‌بردند اما در این نامه دقیقا ماهیت رژیم پهلوی را با دست گذاشتن بر دو ویژگی اساسی رژیم پهلوی یعنی نقض مشروطه و ضددینی بودن این رژیم روشن ساختند.  مطلب حاضر تلاش می‌کند تا به کالبدشکافی نامه امام خمینی از این دو منظر بپردازد.

امام و رویکرد ضدمشروطه رژیم پهلوی

امام در بخشی از نامه خود به هویدا ماهیت استبدادی رژیم شاه را به نخست وزیر گوشزد می کنند و می نویسند: «حکومت پلیسی غیرقانونی شما و اسلاف شما به خواست آنان که می‏خواهند ملل شرق به حال عقب افتادگی باقی باشند، حکومت قرون وسطایی، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادی، حکومت وحشت و قلدری است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است.» 1 این تذکر امام در واقع ناظر بر واقعیات اجتماعی- سیاسی ایران بعد از انقلاب مشروطه بود. انقلابی که در سال 1285 شمسی بعد از مبارزات طولانی مردم ایران به پیروزی رسید و به دنبالش بسیاری گمان کردند ایران در مسیر حکومت قانون و دموکراسی حرکت می کند. این آرمان مهم مشروطه‌خواهان با نشستن رضاخان بر تخت سلطنت در سال 1304 بر باد رفت.

در حکومت پهلوی اول نه خبری از قانون اساسی بود و نه قدرت مردم. از حکومت مشروطه در دوران پهلوی دوم فقط نامی باقی مانده بود و در عرصه عمل چیزی از مشروطه باقی نمانده بود. «شاه در دهه 1330 بر بیشتر بخشهای جامعه به ویژه طبقه روشنفکر و کارگر شهری مسلط بود. استانداران، با استفاده از ژاندارمری و شهربانی به شدت بر انتخابات نظارت می کردند و بدین ترتیب شاه عنان اختیار هر دو مجلس شورای ملی و سنا را در دست داشت... احزاب به احزاب بله «قربان گو» و «چشم قربان» معروف شده بودند. همچنین اصلاحیه های قانون اساسی از یک سو با پایین آوردن میزان حدنصاب لازم برای رأی گیری احتمال هرگونه مخالفت آتی را در مجلس کاهش داد.» 2 شاه به ویژه پس از کودتای 28 مرداد 1332 حرکت در مسیر استبداد و دیکتاتوری را سرعت بخشید. او در کتاب ماموریت برای وطنم گفته بود: «اگر من یک دیکتاتور بودم تا پادشاه مشروطه، می‌بایست وسوسه می شدم تا همانند هیتلر و یا مانند آنچه امروزه در کشورهای کمونیستی می بینید، حزب واحد مسلطی تشکیل دهم اما من به عنوان یک پادشاه مشروطه آن توان و جسارت را دارم که فعالیتهای حزبی گسترده به دور از خفقان نظام یا دولت تک حزبی را تشویق کنم.» 3 با این همه کوتاه زمانی بعد درست برخلاف تمامی رژیمهای مشروطه شاه به نمایش خیمه شب بازی دو حزب سیاسی نمایشی و درباری پایان داد و با تشکیل نظام تک حزبی به سبک رژیمهای تمامیت خواه فاشیستی و استالینیستی به سمت ایجاد یک دولت تک حزبی تمام عیار با محوریت حزب رستاخیز رفت.

با همه این احوال او حتی در زمان نظام دو حزبی خود نیز عملا دیکتاتور بود و به نظام مشروطه توجهی نداشت. چرا که نظام حزبی مورد نظر او برآمده از جامعه نبود و صرفا جنبه نمایشی داشت. امام در واقع از همان نیمه دهه 1340 شمسی که مشروطه و نظام حزبی در ایران به بازیچه ای در دست دو حزب مردم به رهبری اسدالله علم و  حزب ملیون به سرکردگی منوچهر اقبال تبدیل شده بود به درستی بر ماهیت ضدمشروطه و استبدادی رژیم پهلوی دست گذاشته و تلاش داشتند تا ماهیت رژیم را برای مردم نیز روشن کنند.

در عین حال امام در بخش دیگری از نامه خود خطاب به هویدا بر نقض اساسی آزادیهای سیاسی و مدنی از سوی رژیم تاکید کرده و عاقبت این عملکرد را به هویدا گوشزد می کنند: «نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است. رفراندم غیرقانونی و در عین حال قلابی سند عقب‏ماندگی است. آزاد نگذاشتن ملت را برای انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم الحال را به دستور دیگران- بی‏ دخالت ملت- دلیل ضعف و عقب افتادگی است...» 4  در دهه 1340 رژیم شاه با اتکا به حمایت قدرتهای خارجی در مسیر تحکیم پایه های نظام استبدادی پیش می رفت. با انجام برنامه‌هایی همچون همه پرسی انقلاب سفید شاه و ملت در سال 1341 که به دنبال کشاندن نمایشی مردم به پای صندوقهای رأی و تصویب صوری اصلاحات دیکته شده آمریکا به محمدرضاشاه بود، عملا تلاش می‌کرد تا پایه‌های حکومت خود را محکم‌تر کند. از آن مهمتر تصویب قانون کاپیتولاسیون یا اعطای حق قضاوت کنسولی در سال 1343 بود که امکان رسیدگی به جرایم آمریکاییها را در ایران از بین می برد و به روشنی استقلال سیاسی و قضایی کشور را زیر پا نهاد و در کنار آن تقویت ساواک و تعطیلی رسانه‌های منتقد عملا استقلال کشور و آزادیهای سیاسی و مدنی به پایین ترین حد ممکن رسیده بود. امام نیز با وجود تبعید به دنبال آگاه ساختن مردم از عملکرد رژیم و البته هشدار دادن به مقامهای سیاسی و افرادی همچون هویدا بودند.

امام و رویکرد ضداسلامی رژیم پهلوی

بخش مهم دیگری از نامه امام خطاب به هویدا در سال 1346 با ماهیت ضداسلامی رژیم پهلوی در ارتباط بود. امام در جایی از این نامه می نویسند: «بدترین شکل حکومت استبداد و خودسری و با نام اسلام ، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانی است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر- خدای نخواسته- فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافه دعوی ترقی و تعالی، کشور را به حال عقب افتادگی نگه داشته‌اید. اینها حقایق تلخی است که باید دنیا را مطلع کنم.» 5 رژیم پهلوی از همان ابتدای روی کارآمدن و به تخت رسیدن رضاشاه رویکرد ضددینی خود را نشان داده بود. اقداماتی همچون تلاش برای به حاشیه راندن روحانیون، تضعیف پایه-های اعتقادی و مذهبی جامعه، تلاش برای از میان بردن مناسک مذهبی مانند مراسم تعزیه و یا عزاداری ماه محرم برای امام حسین (ع) از جمله اقداماتی بود که در زمان سلطنت 16 ساله رضاشاه انجام می‌گرفت. این رویکرد در زمان محمدرضاشاه نیز با تغییراتی تداوم پیدا کرد.

 در دهه 1340 که امام این نامه را خطاب به هویدا می نوشت، نخست وزیر که خود اصالتی بهائی  داشت در تلاش بود تا با جایگزینی افراد بهائی در پستهای کلیدی فرهنگی و آموزشی مبانی مذهبی و اعتقادی مردم را تضعیف نماید. اقداماتی همچون ترغیب مردم و به ویژه زنان برای تغییر پوشش، ترویج ارزشهای غربی و تضعیف ارزشهای اسلامی مانند حجاب، گسترش قمارخانه ها و مراکز فحشا، ترویج وابستگی به غرب، نمایش فیلمهای مبتذل در سینماهای کشور و مواردی این چنینی نشان می دهد مقابله با اسلام عمدتا به شکل نرم و با ابزارهای گوناگون فرهنگی صورت می گرفت. 

شاه در این سالها هرچند به ظاهر خود را فردی معتقد به مذهب معرفی می کرد و حتی به زیارت امام هشتم در مشهد می رفت اما در عمل به دنبال غربی سازی جامعه ایرانی و تضعیف دین در ایران به بهانه نوسازی بود. این اقدامات به ویژه پس از فوت آیت الله بروجردی مرجع تقلید بزرگ شیعه و ایجاد این ذهنیت در شاه که از این پس روحانیت دیگر قدرت و جایگاه گذشته را نخواهد داشت تقویت شد و رژیم پهلوی از شخص شاه گرفته تا نخست وزیرش هویدا به دنبال این بودند تا نظم فرهنگی جامعه ایرانی را به شکل دلخواه خود و با تضعیف مذهب تغییر دهند. به همین دلیل بود که امام در نامه خود بر روی ماهیت ضداسلامی رژیم شاه و مصادیق آن از جمله مقابله با روحانیت تاکید بسیار داشتند: «کوبیدن حوزه‏های علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم، کشتار دسته جمعی 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه اسمی دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علمای اعلام و محصلین حوزه‏ های علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمی‏خواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامی باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسی حرفی نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمی‏ خواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند...» 6 

شاه و عناصر این رژیم همچون هویدا هرچند از این نامه امام و محتوای آن بی توجه گذشتند اما یک دهه بعد زمانی که طوفان سهمگین انقلاب در حال درنوردیدن ایران و در هم کوبیدن رژیم پهلوی بود متوجه پیامدهای عملکرد سیاسی و دینی خود در سالهای قبل شدند. عملکردی که درست همانگونه که امام خمینی در نامه به هویدا پیش‌بینی کرده بود در نهایت بساط حکومت پهلوی را برچید. 

نجف، امام خمینی در حال عزیمت به مسجد شیخ انصاری برای تدریس روزانه. در تصویر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی دیده می شود

منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

1.صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام­ خمینی (س)، جلد 2، ص 123.

2.یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی،چاپ بیستم، تهران، نشر نی، ص 516.

3.آبراهامیان، همان، ص 541.

4.صحیفه امام، همان، ص 125.

5.صحیفه امام، همان، ص 124.

6.صحیفه امام، همان، ص:126.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس