دکتر سید فرید العطاس

دانشمندان علوم اجتماعی باید توصیه‌ها و راهکارهای خود را به دولتمردان ارائه دهند تا بهتر بتوانند مشکلات را حل کنند.

به گزارش مشرق، دکتر سید فرید العطاس استاد جامعه‌شناسی دانشگاه بین‌المللی سنگاپور است. او در موضوعاتی مانند دین، توسعه، سیاست، ایدئولوژی، سرمایه‌داری و استعمار صاحب آثار متعددی است و یکی از دغدغه‌هایش ارتباط علوم اجتماعی و دین بوده است. در این گفت‌وگو درباره تأسیس رشته دانش اجتماعی مسلمین در دانشگاه تهران و الزامات تدریس این رشته از او سؤال کردیم.

*به تازگی و بعد از 80 سال در ایران رشته دانش اجتماعی مسلمین تأسیس شده است. آیا به نظر شما ایجاد این رشته ضرورت داشته و دارد؟ چرا؟


البته که ضرورت دارد. در علوم اجتماعی ما با مطالعه جوامع مختلف روبه‌رو هستیم. برای مثال گروه‌های مختلف قومی، مذهبی، جنسیتی و... داریم. علوم اجتماعی تمام این گروه‌ها را مورد مطالعه قرار می‌دهد. به‌عنوان مثال شما مطالعات اجتماعی روی زنان انجام می‌دهید یا مطالعات اجتماعی روی مردان یا گروه‌هایی مانند مسیحیان یا طبقه کارگر و... .

*چه توصیه‌هایی برای مصوبات و اساتید و دانشجویان این رشته تازه‌تاسیس دارید؟


من فکر می‌کنم چیزی که ضرورت دارد این است که این رشته روی مشکلات و مسائلی که مسلمانان با آن روبه‌رو هستند تمرکز کند. اکنون جوامع مسلمان با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند. فاکتورهایی که برای سازگار شدن با زندگی مدرن وجود دارد. موضوعات متعددی وجود دارد که مختص جوامع مسلمان است. مهم‌ترین نکته آن است که میان دولت با دانشمندان علوم اجتماعی روابط مؤثری برقرار کنیم. دانشمندان علوم اجتماعی باید توصیه‌ها و راهکارهای خود را به دولتمردان ارائه دهند تا بهتر بتوانند مشکلات را حل کنند. من فکر می‌کنم مشکل ما نبود تحقیقات کافی نیست. در جوامع اسلامی تحقیقات زیادی درباره موضوعات اجتماعی و مشکلات اجتماعی وجود دارد. مشکل اساسی نبود ارتباط کافی بین دانشمندان علوم اجتماعی و سیاست‌گذاران دولتی است.

*برخی‌ها مخالف تدریس اندیشه‌های متفکران مسلمان در دانشکده‌های علوم اجتماعی هستند. آیا به نظر شما بدون فهمی از سنت‌های معرفتی جهان اسلام و متفکران مسلمان امکان جامعه‌شناسی مسائل اجتماعی کشورهای اسلامی را داریم؟


به عقیده من، ما باید با تئوری‌های اجتماعی هم در جوامع غربی آشنا باشیم و هم در جوامع اسلامی. ما به شناخت از تئوری‌های دانشمندان اسلامی نیاز داریم به‌خصوص دانشمندان کلاسیک و سنتی علوم اجتماعی مانند ابن خلدون، بیرونی و... . به‌عنوان مثال وقتی می‌خواهیم مطالعات تطبیقی مذاهب را انجام دهیم یکی از نخستین محققان در این حوزه ابوریحان بیرونی بوده است. علوم اجتماعی مدرن در غرب، زمانی آغاز به کار کرد که با موضوعات و مشکلات متعددی روبه‌رو شدند و به این نتیجه رسیدند که باید نظریه‌ها و متدهای خود را گسترش دهند. ما باید با آن‌ها آشنا باشیم چرا که باید از آن‌ها هم یاد بگیریم. ما باید در دانشگاه‌های خود همان‌طور که نظریات مسلمانان را تدریس می‌کنیم، نظریات دانشمندان غربی را نیز تدریس کنیم.

*برخی از کسانی که به دنبال تولید علوم اجتماعی دگرواره برای جهان اسلام هستند مطالعه دقیق و عمیق نظریات فلسفی و جامعه‌شناسی غربی را برنمی‌تابند. آیا علوم اجتماعی دگرواره برای جهان اسلام نیازی به این معارف غربی ندارد؟


خیر، غیر ممکن است که بتوانیم این کار را انجام دهیم. اگر ما علوم اجتماعی غربی را بشناسیم آن وقت است که در تفکرمان در مسیر توسعه قرار خواهیم گرفت چرا که آن‌ها در علوم اجتماعی بسیار پیشرفت کرده‌اند؛ در تمامی رشته‌های آن، جامعه‌شناسی، روان‌شناسی، هستی‌شناسی، تاریخ، جرم‌شناسی و... . به‌عنوان مثال اگر بخواهیم در جوامع اسلامی به جرم‌شناسی بپردازیم غیر ممکن است که بدون رجوع به نظریات جرم‌شناسی غربی بتوانیم این کار را انجام دهیم. چرا؟ به این دلیل که آن‌ها مثلاً در شناخت عوامل روان‌شناختی جرم بسیار عمیق پیش رفته‌اند. همچنین در شناخت ارتباط عوامل اجتماعی با وقوع جرم. آن‌ها در این زمینه‌ها تجربیات زیادی دارند که ما باید یاد بگیریم. ما زمان را از دست خواهیم داد اگر جرم‌شناسی غربی را رد و تصور کنیم که در زمینه جرم‌شناسی می‌توانیم مطالعاتمان را از صفر آغاز کنیم. رد کردن علوم اجتماعی غربی یک نظریه عقب‌مانده است.

*با کسانی که مطالعه نظریات غربی را برنمی‌تابند باید چه‌طور مواجه شویم؟

اگر آن‌ها می‌خواهند رد کنند بگذارید رد کنند. ما باید مطمئن شویم که در مدارس و دانشگاه‌هایمان هر دو علوم انسانی غربی و غیر غربی تدریس می‌شود. ما باید مطمئن شویم که نسل جوانمان با اندیشه‌های بیگانه هراسانه و متعصبانه بزرگ نمی‌شوند. درست است که از نگاه اسلامی خیلی از نظریات قابل قبول نیست اما به این معنا نیست که این همه نظریه، مفهوم و تحقیق را نادیده بگیریم.

*برخی جامعه‌شناسی را جدا از معرفت‌شناسی و فلسفه می‌دانند. به نظر شما نسبت جامعه‌شناسی با معرفت‌شناسی و فلسفه چقدر و چطور است؟


البته تفاوت وجود دارد میان معرفت‌شناسی و جامعه‌شناسی. جامعه‌شناسی و روان‌شناسی انسان‌ها را مطالعه می‌کند یعنی جنبه‌های جامعه‌شناختی و روان‌شناختی بشر را مورد مطالعه قرار می‌دهند؛ اما معرفت‌شناسی مطالعه جوامع و ذهن انسان نیست. بلکه درباره اعتبار دانش مطالعه می‌کند. معرفت‌شناسی یکی از شاخه‌های فلسفه است. تمام علوم اجتماعی بر پایه یک فرض اصلی بنا شده‌اند که دانش چیست و دانش و متدهای مختلف آن چگونه می‌تواند ما را به حقیقت برساند. این حوزه مطالعه معرفت‌شناسی است که چارچوب و پایه تمام علوم است.

منبع : روزنامه صبح نو

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس