به گزارش مشرق، سایت انگلیسی «thesefootballtimes.co» در مقالهای با عنوان «کیروش مردی برای یک ملت» نوشت؛ نام کارلوس کیروش باعث ایجاد احساسات متفاوتی در ذهن هواداران باشگاهها و کشورهایی میشود که او در طول سالها در آنجا سرمربیگری یا مربیگری کرده است. به طور کلی هواداران پرتغالی به او دیدی تحقیرآمیز بابت عملکردهایی بیثباتانه و رفتاری تهدیدآمیز مقابل تیم مبارزه با دوپینگ، دارند.
هواداران رئال مادرید هم حضور کوتاه مدت او در این تیم را که به دلیل کسب یک سری نتایج باعث شد تیمش در رده چهارم لالیگا کارش را به پایان ببرد، یک شکست میپندارند. این در حالی است که هواداران منچستریونایتد به طور کلی نگاهی توأم با احترام و تحسین نسبت به کیروش دارند. مربیای که در زمانی که به عنوان دستیار فرگوسن در منچستریونایتد فعالیت میکرد، مورد توجه سرالکس بود.
برای هواداران تیم ملی فوتبال ایران اگرچه از او به عنوان یک ناجی یاد میشود. پس از انقلاب ایران در سال 1979 سلطه ایران بر فوتبال آسیا به سرعت متوقف شد، کشوری که مردمانش دیوانه فوتبال هستند حالا کمکم به آن افتخارات پیشین خود نزدیک میشود.
با وجود اینکه از زمانی که کیروش در ماه آوریل 2011 هدایت تیم ملی را بر عهده گرفت، این تیم هنور در سطح قارهای به عنوانی نرسیده، اما سبک بازی تیم ملی به طور قابل توجهی تغییر کرده است و احتمالاً قابل توجهترین عملکرد تیم تحت هدایت وی بازی مقابل آرژانتین در مرحله گروهی جام جهانی 2014 بود که دروازهشان تنها در دقیقه 1+90 بازی توسط نابغهای به نام لیونل مسی باز شد.
کیروش که در جریان بازیها و و بعد از بازیها مربی پرشوری است، به خوبی از عهده تیرهایی که از جانب مربیان ایرانی، فدراسیون فوتبال و یا مربیان حریف به سوی وی روانه شده، بر آمده است و با گفتن این جمله که «من هم یکی از هواداران تیم ملی هستم» بلافاصله موضع خود را مشخص کرده است.
اولین و مهمترین تغییری که کیروش در تیم ملی به وجود آورده ایجاد فلسفه استراتژیک تیمی بوده است. کیروش در زمان مربیگری خود در تیم ملی، نظم تاکتیکی فوقالعادهای را در تیمش به وجود آورده، چیزی که قبلاً کمبودش در تیم ملی حس میشد و به جای کار گروهی منسجم اغلب به مهارتهای فردی بازیکنان بااستعدادی همچون علی کریمی تکیه داشت. تیم وی یک سری نتایج خوب را کسب کرد که شامل 32 بازی بدون شکست برابر رقبای آسیایی، بدون دریافت گل در مرحله انتخابی جام جهانی 2018 و البته در آستانه صعود زودهنگام به مرحله جام جهانی پیشرو میشود.
تیم کیروش حالا همانند کابوسی برای کره جنوبی است، تیمی که از سال 2012 تا کنون زیر سایه اقتدار ایران بوده و در 4 بازی متوالی با نتیجه یک بر صفر مغلوب این تیم شده است. تیم ملی در مقایسه با تیمهای ژاپن، کره جنوبی و استرالیا بازیکنان کمتری در لیگهای معتبر اروپایی دارد، اما با این وجود تیم کنونی تیم ملی به نسبت دورههای قبلی تیم ایران، لژیونرهای بیشتری دارد. قابلتوجه ترین بازیکن این تیم هم سردار آزمون است که با گلزنی مقابل تیمهای بایرن مونیخ، رئال مادرید و آژاکس در رقابتهای لیگ قهرمانان نظرها را به سوی خود جلب کرد.
نماد تیم ملی ایران از یوزپلنگ ایرانی برگرفته شده و هدف از آن افزایش آگاهی مردم نسبت به در معرض انقراض بودن این گونه حیات وحش است که امروزه تنها 50 قلاده از آن در طبیعت موجود است. تیم ملی هم این نمادش را با بازی باثبات و پرشور خود بازتاب داده است. این نتیجه کار کیروش است که همانند هموطنش، ژوزه مورینیو، دستور کار بازی روانی را به کار گرفته است.
هیچکس در تیم تحت هدایت کیروش جایگاه ثابتی ندارد و حتی هسته دفاع مستحکم تیمش هم قابل تغییر است و تنها دو بازیکنش در تمامی 6 بازی تیم ملی در مرحله انتخابی جام جهانی 2018 در ترکیب ایران حضور داشتهاند، اما تیمش همانند جاودانههای کهن پارسیان همچنان استوار باقی مانده است.
تیم ملی در بازیهای اخیر خود چند سیستم بازی مختلف را به اجرا گذاشته است و به سادگی به سیستمهای 1-3-2-4، 1-4-1-4 و 2-3-1-4 تغییر سبک بازی داده است و این تطبیقپذیری تاکتیکی را مدیون کادرفنی باتجربه کیروش است که با خودش به ایران آورده است.
کیروش همچنین از گرفتن تصمیمات غیرمنتظره که خیلی هم طرفداری ندارد، واهمهای ندارد و یکی از این تصمیمات آوردن بازیکنانی دوملیتی به تیم ملی بود که میتوان به نامهای اشکان دژاگه و رضا قوچاننژاد اشاره کرد. به هر حال پس از اشکان و گوچی هنوز هم درِ تیم ملی به روی ایرانیای دوملیتی سراسر جهان باز است، دو بازیکنی که باید در جام جهانی 2018 حضور داشته باشند.
از تصمیمات بحث برانگیز کیروش می توان به کنار گذاشتن مهدی رحمتی، دروازهبان پیشین تیم ملی پنج سال پیش اشاره کرد و در ادامه از دروازهبانان جوان مستعدی همچون علیرضا بیرانوند، دروازهبان کنونی تیم ملی دعوت به عمل آورد. این اتفاق تحت نظر فلسفه ابتدایی کیروش اجرایی شد که میگوید تیم نیاز به نظم و ترییب دارد.
کنار گذاشتن محمدرضا خلعتبری از تیم ملی و بردن سردار آزمون جوان، ستاره آینده دار ایران با تیم ملی به جام جهانی، دو تصمیم قوی وی در آن مقطع بود. آزمون در طول دو سال تبدیل به ستاره تیم ایران شد و به سطح جدیدی از بازیاش رسید.
در سالهای اخیر کارلوس کیروش تعدادی بازیکن جوان را به تیم ملی دعوت کرده و میانگین سنی تیمش را به 25 سال کاهش داده است. تمامی این بازیکنان جوان هم شور شوق و عزم راسخ خود را در زمین نشان دادهاند و شبب شدهاند نسلهای قدیمی به دست فراموشی سپرده شوند. یکی از این بازیکنان میلا محمدی است که در سمت چپ خط دفاعی تیم تروک گروژنی خوش درخشیده است.
پرسش اینجاست که چرا او در تیم ملی ایران موفق بوده، این در حالی است که در رئال مادرید و تیم ملی پرتغال ظاهراً شکست خورد؟ پاسخ قطعی میتواند روی واژه «خود» تمرکز داشته باشد و به این اشاره کند که کیروش انسانی است که میخواهد همه چیز تحت کنترلش باشد که این کار وقتی او سرمربی بازیکنانی همچون رونالدو، زیدان و لئیز فیگو در رئال مادرید و کریستیانو رونالدو در تیم ملی پرتغال بود، دشوارتر بود.
سرمربی پرتغالی تیم ملی ایران همچنین میتواند در مواردی پرخاشگر هم باشد که مقامات کمیته مبارزه با دوپینگ پرتغال و چوی کانگهی، سرمربی پیشین تیم ملی کره جنوبی به خوبی به این موضوع واقف هستند.
فرصت داشتن یک تخته سفید همانند ایران برای کار کردن، همیشه میتواند یک پیشنهاد وسوسهانگیز برای کیروش باشد. شور و شوقی که این مربی پرتغالی از خود بروز داده، سبب شده تا وی به قلب هواداران ایرانی سرتاسر جهان نفوذ کند، حتی به منجمدترین قلبها!