به گزارش مشرق به نقل از خبرنامه دانشجويان ايران، دوشنبه اين هفته، نامه اي توسط جنبش عدالتخواه دانشجويي خطاب به رئيس سازمان صدا و سيما، ارسال گرديده و دغدغه ها و مطالبات جريان عدالتخواهي از جمله عدم محوريت داشتن محرومين در توليد برنامه هاي هنري و خبري، توجه به توليد محصولات عدالتخواهانه، انعکاس مسايل جهان اسلام و ... مطرح گرديده است.
بخشهايي از اين نامه به شرح زير است:
*در دوراني هستيم که عدالت به عنوان گفتمان غالب مطرح است. دوراني که بايد از آن استفادهي حداکثري براي تامين عدالت برد و در اين دوران است که بايد عدالت را در همهي عرصههاي اجتماعي و نه فقط در اقتصاد دنبال کرد. يکي از مهمترين عرصههايي که بايد در آن به دنبال عدالت بود حوزهي رسانه است و شما مسئوليت سنگيني در راستاي ايجاد عدالت رسانهاي داريد. نميدانيم آيا به اين وظيفهي خطير خود آگاه هستيد يا نه؟
*نقطهي آغاز و يکي از اساسيترين انتقادها به صدا و سيما اين بوده و هست که به دين نگاه جامع ارائه نميکند. يعني در مواجهه با دين عادلانه برخورد نميکند. از دين يک حداقلي از جاهايي را انتخاب ميکند تا کسي ناراحت نشود! آيا امر به معروف و نهي از منکر در انواع توليدات بروزي دارد؟ يا روحيهي عدالت خواهي و نگاه جهاني چطور؟
*همين عدم نگاه جامع باعث شده است که در برنامههاي مثلا هنري و فرهنگي روح ليبرال و انحرافي در برنامهها حاکم باشد و در برنامههاي سياسي شعارهاي انقلابي داده شود! در برنامههاي اقتصادي همان حرفهاي دوران توسعهي غربي زده شود، بعد مدعي اسلامي بودن اقتصاد بشويم! از اين مثالها فراوان است. يعني سازمان در توليدات سياسي خود سعي در حفظ مواضع و موازين دارد ولي در ساير عرصه دغدغهاي و دقتي وجود ندارد!
*برنامههاي مناسبتي که بخش عمدهاي از آنها به يک سياق ثابت و با صحبت يک نفر، و پرداختن به زندگي نامهي صوري ائمه پر ميشود هر چند تلاشهايي صورت گرفته تا با آوردن علماي انديشمندتر و انقلابيتر اين خلاء ها حل شود ولي هنوز بسيار راه است.
*اين مسئله در مواجهه با انقلاب اسلامي، امام روحالله و امام خامنهاي، متفکران انقلاب، شهدا و ... نيز ديده ميشود. اين رويکرد حداقلي به امام که تنها طرح دعوت به تقوا و مباحث مربوط به آمريکا بوده است، آيا جوابگو است. البته برنامههاي خوبي نيز براي رفع اين نقيصه تهيه شد. که اتفاقا مخالفت دشمنان و اعتراض آنها نشانهي خوبي براي درست عمل کردن بود.
*برنامههاي خوب و در راستاي آرمانهاي انقلاب اسلامي معمولا به صورت استثنايي ساخته ميشوند. اين گونه نيست که توليد چنين برنامههايي تبديل به يک رويهي در صدا و سيما شده باشد. بلکه اينها به صورت اتفاقاتي رخ ميدهد که به دليل پيگيري افراد يا رويکردهاي موردي مديريت شکل گرفته است. آيا برنامهي شاخص يا برنامهي بسيار عالي و موثر و بديع راز، به صورت يک رويه در سازمان شکل ميگيرد؟ يا برنامههايي هستند که به سختي تهيه ميشوند؟
*عدالت رسانهاي يعني مستضعفين و محرومين بايد محور همهي برنامههاي صدا و سيما باشد. هم در حوزههاي خبري و هم در حوزههاي هنري و نمايشي و نه آنکه فقط مشکلات عدهاي آدمهاي مرفه ضريب بگيرد و همهي بخشهاي تلويزيوني دربارهي آن بحث شود. ماجراي اتوبان تهران _ شمال همواره مورد توجه رسانه «ملي» بوده است اما اين که چه تعداد از روستاهاي کشور اصلا راه روستايي ندارند هرگز مورد توجه نمي باشد.
*فرض کنيد برق تهران براي ساعتي قطع شود؛ چقدر در مورد اين موضوع مصاحبه انجام خواهد شد و چه مقدار از زمان اخبار سراسري براي آن صرف مي شود؟ اما اينکه به برخي مناطق کشور اصلا برق نرسيده است چه اهميتي دارد؟ دربارهي حاشيههاي فوتبال چقدر برنامه از شبکههاي مختلف به صورت منظم و بدون تاخير ساخته ميشود ولي برنامههايي براي بررسي وضع آموزش و پرورش، نقشهي پيشرفت کشور و ... به صورت کم و نادر ساخته ميشوند.
*عدالت رسانهاي يعني:
*مجاهدتهاي روحانيون انقلابي براي ترويج دين، کمک به مردم، مبارزه با فقر و فساد و تبعيض نمايش داده شود. عدالت رسانهاي يعني نمايش مجاهدتها، خلاقيتها و حرفهاي جريانات دانشجويي و باقي اقشار مردم که براي اهداف انقلاب اسلامي زحمت ميکشند.
*يعني: قرآن را در همهي ساحتهاي رسانه جاري کنيم و نه فقط يک کانال اختصاص دهيم و باقي شبکهها خود را بينياز بدانند. و بدتر آنکه فقط به بخشي از قرآن توجه شود و بخش عظيم پيامهاي اجتماعي – سياسي آن مورد غفلت قرار گيرد. عدالت رسانهاي يعني به همهي ابعاد دين به اندازه ضريبش توجه شود.
*يعني: نگاه جهاني انقلاب اسلامي و آرمانهاي امام در تمام طول سال مورد توجه قرار بگيرد. عدالت رسانهاي يعني مستندهاي حزبالله و فلسطين را فقط حوالي روز قدس پخش نکنيم. عدالت رسانهاي يعني مستندهايي از مجاهدتها و حرکتهاي اسلامي افغانستان، عراق، تاجيکستان، کشمير، سومالي، نيجريه و ... را همواره به نمايش بگذاريم. عدالت رسانهاي يعني حواسمان به همهي مستضعفان جهان باشد.
*يعني: تلاش براي افزايش و گسترش کيفيت روستاها و روستا نشيني. يعني رها کردن تحقير روستائيان در سيما. يعني رها کردن ساختن برنامههايي با زوايه شهر کردن روستا. يعني توجه و تقدير از کشاورزان. يعني دادن اعتماد به نفس به روستائيان.
*در سال گذشته حرکات خوبي در صدا و سيما ديده شد به عنوان نمونه برنامهي شاخص و برنامهي ديروز، امروز، فردا. و اخيرا نيز برنامهي بسيار بديع و خوب «راز». برنامههايي که حرفهايي از انقلاب را طرح ميکردند که تا پيش از اين در صدا و سيما کمتر به آن توجه مي شد. متفکرين و فعالان انقلاب اسلامي که خيليهاشان براي اولين بار در صدا و سيما ديده مي شدند و سخن ميگفتند. با آنکه ساليان دراز توسط علاقهمندان انقلاب محل رجوع بودهاند...
*آقاي ضرغامي!
اما شنيدهها حاکي است که به بهانههايي بيجا و تفسيرهايي غلط و بنا به خواست جنابعالي برنامهي امروز، ديروز، فردا که واقعا از معدود برنامههاي صدا و سيما بود که حرفهاي انقلاب اسلامي را به دور از کليشه هاي خسته کننده در گفتگوهايي ديدني به نمايش ميگذاشت، تعطيل شده است. برنامهاي که اتفاقا مورد استقبال بينندگان نيز بوده و نشان داد که اين حرفهاي انقلاب است که براي مردم جذاب است نه زدن حرفهاي سکولاريستي و تقليدي از فضاي روشنفکري غربزده.
جنبش عدالتخواه دانشجويي در انتهاي نامه از آقاي ضرغامي درخواست ديداري براي شنيدن سخن دانشجويان و پاسخگويي درباره مسائل صدا و سيما، شده است.
کد خبر 6986
تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۷
- ۰ نظر
- چاپ
جنبش عدالتخواه دانشجويي در نامه اي به مهندس ضرغامي رياست سازمان صدا و سيما دغدغه ها و مطالبات جريان عدالتخواهي درباره صدا وسيما مطرح کردند.