به گزارش مشرق، فضای سیاسی کشور درحالی اندک اندک انتخاباتی می شود که کم نیستند آنها که از خود می پرسند، حسن روحانی برای پیروزی در انتخابات سال آینده، چقدر شانس موفقیت دارد؟
برای پاسخ به این سوال، از یک سو می توان گام در مسیر تحلیل فضای سیاسی کشور و موفقیت ها و شکست های دولت یازدهم نهاد و از دیگر سو، آمارهای انتخاباتی در تاریخ برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران را بررسی کرد. آمارهایی که نشان می دهد، با وجود دو دوره ای بودن همه روسای جمهور ایران از سال 1360 تاکنون، همیشه رئیس جمهور، آرای بیشتری را در دوره دوم به دست نیاورده است.
موفقیت ها و شکست های دولت اعتدال
در تحلیل نخست که مبتنی بر موفقیت ها و شکست های دولت یازدهم است، می توان به برخی فراز و فرودها در عملکرد این دولت اشاره کرد.
اولین دستاورد و مهمترین دستاوردی که حسن روحانی در نزدیک به چهار سال گذشته از آن دفاع می کند، مربوط به امضای توافق هسته ای با شش کشور موسوم به 1+5 است. دولت درحالی همچنان از این توافق دفاع کرده و گمان می کند می تواند از آن برای کسب رای بیشتر در انتخابات 29 اردیبهشت استفاده کند که بیش از یک سال پس از اجرای آن، بسیاری از تعهدات طرف مقابل این قرارداد اجرایی نشده و افکارعمومی در ایران احساس نمی کند که این توافق توانسته گره ای را از زندگی آنها باز کند. بنابراین بسیاری از تحلیلگران معتقدند که برجام نه فقط مانند انتخابات مجلس، نمی تواند برگ برنده روحانی باشد، بلکه حتی ممکن است بخشی از آرای او را کاهش دهد.
دومین دستاوردی که احتمال می رود روحانی در انتخابات بر آن تاکید کند، کنترل تورم است. در ماه های پایانی دولت محمود احمدی نژاد، به سبب برخی کشمکش های سیاسی که دولت وقت درگیر آن بود، وضعیت اقتصادی کشور دچار بحران شد. دولت روحانی توانست با جلب اعتماد افکارعمومی این نوسانات را کنترل کند. با این وجود به عقیده اقتصاددانان، موفقیت های اقتصادی دولت، به قیمت درگیر شدن اقتصاد با رکود به دست آمده و بنابراین درست است که کالاها مانند سال های قبل از دولت یازدهم، به طور جهشی بالا نرفت، اما تا حد زیادی، درآمد خانوارها به سبب رکود، کاهش یافت. بخش بزرگی از بازاریان، تولیدکنندگان و فعالان بخش های خدماتی، کشاورزی و صنعتی که در سال 92 حامی روحانی بودند، امروز به سبب همین رکود، به منتقدان جدی او تبدیل شده اند.
سومین دستاوردی که روحانی معمولا از آن یاد می کند، گشایش در فعالیت های سیاسی، غیرامنیتی کردن فضای سیاسی در کشور و نیز بهبود وضعیت کنش ها در جامعه مدنی است. این درحالیست که به رغم شعارهای سرداده شده درباره فضای باز سیاسی و فرهنگی، در این دولت، بسیاری از منتقدان اجازه سخرانی در دانشگاه ها را پیدا نکردند، بسیاری از مطالبات عمومی درباره بهبود فضای سیاسی کشور محقق نشد و وضعیت فرهنگی کشور تا به آنجا دچار آسیب شد که رهبر معظم انقلاب از تعبیر «ولنگاری فرهنگی» برای توصیف آن استفاده کردند. چنین است که بخش عمده ای از حامیان روحانی در سال 92، به سبب معطل ماندن مطالباتشان در این حوزه، بعید است در سال 96 بار دیگر به او رای دهند.
آمارها چه می گوید؟
اما فارغ از همه این اما و اگرها که بیشتر محصول گمانه زنی تحلیلی است، باید به این نکته اشاره کرد که نگاهی به آمارهای انتخابات در کشور نشان می دهد رئیس جمهور وقت، الزاما در دوره دوم، با آرای بالاتری پیروز نخواهد شد و حتی ممکن است آرای او به گونه ای معنادار دچار ریزش شود.
اگر به آمارهای انتخاباتی در دو دهه اخیر نظر کنیم، با وجود اینکه رئیس دولت اصلاحات در دوره دوم، با تقریبا یک میلیون رای بیشتر نسبت به سال 76 توانست در سال 80 بار دیگر پیروز شود، اما این یک میلیون رای بالاتر درحالی بود گه هشت میلیون رای به مجموع واجدان شرایط افزوده شده بود و بنابراین در مجموع، او نتوانست مانند دوره قبل، حامیان خود را راضی به رای دادن کند. در واقع درصد مشارکت مردم در انتخابات 76 که قریب به 80 درصد بود، در سال 80 به 67 درصد رسید که حاکی از نارضایتی نسبت به عملکرد رئیس جمهور وقت بود. درباره محمود احمدی نژاد نیز وضعیت به گونه ای مشابه است و شاید اگر فضای انتخابات مانند سال 88 دوقطبی نمی شد، او نیز با ریزش رای بیشتری نسبت به انتخابات 84 مواجه می شد.
اما از یاد نباید برد که حسن روحانی نه با احمدی نژاد و نه با رئیس دولت اصلاحات از حیث سبد رای انتخاباتی قابل قیاس نیست. روحانی از نظر بدنه اجتماعی حامی، بیشتر به مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شبیه است که بدنه رای او را برخی طبقات خاص اجتماعی و اقتصادی تشکیل می دادند. او در دوره اول ریاست جمهروی خود توانست 5/15 میلیون رای به دست آورد اما در دوره دوم، یک سوم آرای او دچار ریزش شد و تنها موفق به کسب 5/10 میلیون رای شد، آن هم درحالی که رقیبی جدی در سال 72 نداشت.
همین تحلیل آماری نشان می دهد که 18 میلیون رایی که روحانی در سال 92 به دست آورد، ممکن است با توجه به وضعیت فعلی کشور و پیش بینی کاهش مشارکت انتخاباتی بخشی از حامیان رئیس جمهور، در سال 96 به کمتر از این میزان فروکش کند و با توجه به اینکه روحانی در دوره قبل تنها 7/50 درصد آرا را از آن خود کرده بود، این احتمال قوی وجود دارد که او با توجه به ریزش آرا و بدون درنظر گرفتن اینکه چه رقیبی را در مقابل خود ببیند، آرایش به زیر 50 درصد سقوط کند که اگر چنین شود، وی باید یا شکست در دور اول را بپذیرد یا اینکه در دور دوم با یک رقیب به رقابت بپردازد.
بنابراین تحلیل آماری و گفتمانی انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم نشان می دهد که اگر رقبای روحانی با یک نامزد مقبول به میدان بیایند که نه فقط دارای آرای بالایی باشد، بلکه جلوی بسیج حامیان روحانی در طبقات مختلف اجتماعی را نیز بگیرد و حتی بخشی از آرای ریخته شده او را به خود اختصاص دهد، آن وقت شانس شکست روحانی حتی در مرحله اول انتخابات بسیار بالا خواهد بود.