به گزارش مشرق، پس از وقوع حادثه پلاسکو شایعات متعددی از جمله درباره علت وقوع حادثه و انفجار در ساختمان پلاسکو، نحوه امدادرسانی، زنده بودن آتشنشانان زیر آوار، استفاده از مادهای به نام «ترمیت» برای تخریب عمدی ساختمان و ... در شبکههای مجازی و مخصوصاً در کانالها و گروههای تلگرامی منتشر شد و دست به دست در میان مردم چرخید، شایعات بیاساسی که برای پاسخ دادن به آنها مدیریت واحدی وجود نداشت و قریب به اتفاق این شایعات توسط جریان معاند با نظام و مردم، تولید و هدایت میشد.
برخی از این شایعات در شبکههای مجازی به نحوی از سوی شبکههای غیررسمی و معاند طراحی و منتشر شد و در میان کانالهای تلگرامی گسترش یافت که طیفی از مخاطبان آنها را باور کردند همچنین پس از حادثه پلاسکو شاهد تجمع برخی افراد در اطراف پلاسکو و اخلال در روند امدادرسانی بودیم، در این تجمع عدهای قلیل نیز اقدام به گرفتن عکس و فیلمبرداری از محل حادثه کردند، اقدامی که شاید برای خود دیده شدن در جامعه یا به دلیل عدم آموزش صحیح صورت گرفت.
برای بررسی ابعاد حادثه پلاسکو در سه بُعد فضای مجازی و شایعاتی که بر بستر این فضا در جامعه منتشر شد، ابعاد جامعهشناختی و واکنشهای مردمی در لحاظات نخستین و روزهای پس از حادثه پلاسکو و در نهایت زوایای مهندسی سازه و چرایی ریزش ساختمان پلاسکو از منظر فنی و مهندسی، نشستی با حضور دکتر امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس، مهندس علی طاهری؛ کارشناس رشته سازه و مدیریت بحران، سید علیرضا آل داوود و دکتر محمدجواد مطهری شریف کارشناسان فضای مجازی برگزار شد.
مشروح این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند میشود:
در حادثه ریزش ساختمان پلاسکو شاهد بودیم که رسانههای رسمی کشور به دلیل عدم آگاهی از دلایل فنی ریزش پلاسکو، چندان ورودی به مسئله چرایی ریزش آن نداشتند؛ در این میان، فیلمی مونتاژ شده از تخریب ساختمان پلاسکو در کانالهای مختلف و رسانههای معاند پخش شد که در این فیلم با در کنار هم قرار دادن تصاویر ریزش پلاسکو با تخریبهای مهندسی شده در کشورهای مختلف دنیا، سعی در القای این مسئله داشت که ریزش پلاسکو را نیز «تخریب مهندسی شده» جلوه دهد که متاسفانه به دلیل عدم پرداختن رسانههای داخلی و خودی به دلایل فنی ریزش ساختمان پلاسکو، تا حدی زمینه برای باور چنین استدلالهای به ظاهر فنی رسانههای معاند را فراهم کرد؛ حال با توجه به این مسئله، حضرتعالی دلایل ریزش ساختمان پلاسکو پس از حریق گسترده را به لحاظ فنی چطور توضیح میدهید؟
طاهری: در رابطه با مهندسی تخریب و در واقع تخریبهای عامدانه و غیرعامدانه، واژهای با عنوان «تخریب پیشرونده» وجود دارد؛ آییننامهای وجود دارد که میگوید چگونه یک سازه با حداقل انرژی تخریب شود، مقالات علمی بسیار زیادی نیز در این رابطه وجود دارد، ریشهای که باعث توسعه مقالات در این زمینه شد به واقعه 11 سپتامبر برمیگردد.
از نظر فنی در ساختمانهای بالای 12 طبقه، یک «ناحیه بحرانی» وجود دارد که بالای دو سوم ارتفاع کل طبقه و پایین سه چهارم کل طبقه است یعنی اگر کل ساختمان را یک بار به سه قسمت و یک بار به چهار قسمت مساوی تقسیم کنیم، پایین قسمت سه چهارم و بالای آن قسمت دو سوم، ناحیه بحرانی و پاشنه آشیل است؛ در این نواحی بحرانی اگر به هر دلیلی ستونها از دست داده شود، وزن کل طبقات بر روی قسمت پایین سربار میشود و بهصورت زنجیرهای و «دومینووار» طبقات فرو میریزد، مکانیزم این تخریب نیز میتواند آتش، انفجار، هوابُرش یا هر عامل دیگری باشد.
در حادثه پلاسکو کاملاً با حریق گسترده مواجه بودیم؛ این حریق ظاهراً با اتصال کابل برق اتفاق افتاده بود، محیط پلاسکو، محیطی بوده که انواع و اقسام پارچههای پلاستیکی و غیرپلاستیکی، تینر، چسب و کپسولهای گاز و دیگر مواد خطرزا و قابل اشتعال در آن وجود داشت.
در یکی از فیلمهای حادثه پلاسکو که در لحظات اولیه حادثه ثبت شده است، توسعه حریق و آتشزا بودن نوع موادسوختنی، مشخص میکند که توسعه حریق چه سرعتی داشته و آتش با چه موادی در حال افزایش بوده است؛ توسعه حریق کاملاً مشهود است به طوریکه در عرض چند دقیقه یک پنجره آتش در یک طبقه، به چهار پنج طبقه تبدیل میشود.
در پلاسکو پارچه، کناف و مواد پلاستیکی وجود داشت، مواد «هیدروکربنی» حرارت بسیار زیادی تولید میکنند، شعله گاز در مقابل الکل و نفت حرارت کمی دارد، یک بطری آب را بر روی چراغ نفتی، الکی و گازی بگذارید و ببینید که آب بر روی کدام چراغ زودتر جوش میآید؛ مواد مختلف حرارتهای مختلفی تولید میکنند و در پلاسکو تجمعی از مواد مختلف و با پتانسیل ایجاد حرارتهای بالا وجود داشت.
در اینجا دو بحث در حوزه خطی (الاستیک) و غیرخطی یا (پلاستیک) وجود دارد؛ در حوزه خطی از نظر نوع مقاومت مصالح هر جسم جامدی را به هر طریقی از جمله حرارت، کشش یا فشار تحت فشار یا کشش قرار بدهیم، آن جسم تغییر طول میدهد و بعد از رهاسازی به سرجایش بر میگردد اما اگر نیرو و تنش بیشتر شود، جسم وارد حوزه پلاستیک میشود، در این حالت حتی بعد از برداشت نیروی خارجی جسم به سر جای اولش برنمیگردد و بخشی از توان و مقاومت خود را از دست میدهد.
در ادامه مطالبم، حادثه پلاسکو را در هر دو ناحیه الاستیک و پلاستیک مورد بررسی قرار میدهم.
نخست در حوزه الاستیک باید توجه داشت زمانیکه آتش بسیار زیاد در طبقهای که بالا و پایین آن طبقه دیگر وجود دارد، توسعه پیدا میکند، گرمای بسیار زیادی آزاد میشود و طبیعتاً ستونها و تیرهای ساختمان فلزی نیز گرم میشود همچنین به صورت معمول قطعات فلزی در برابر آتش و حرارت منبسط میشوند، یعنی تمایل دارند که اضافه طول پیدا کنند.
در این وضعیت ستونها به یک شکل و تیرها به شکل دیگری در یک سازه رفتار میکنند؛ در ساختمان پلاسکو با ستونی به صورت عمودی مواجه بودیم که حرارت به آن تابیده میشده یا در معرض مستقیم شعله قرار داشته و در حال منبسط شدن بوده است، به طور مثال اگر در نظر بگیریم طول یکی از ستونها در طبقهای، سه متر بوده و قصد افزایش طول به مقدار 2 سانتیمتر را داشته، باید گفت سقف بالایی آن طبقه، اجازه این افزایش طول را نمیداده و این اتفاق فشردگی بیشتری را داخل ستون ایجاد میکرده است؛ به مانند اینکه در حال تحمل وزن بیشتری بوده و بنابر اصطلاح علمی و مقاومت مصالح، «تنش داخل ستون بیشتر و بیشتر میشده» هر مصالحی نیز تاب یک تنشی را دارد و تنش هرچه بیشتر شود اوضاع آن مصالح بدتر میشود.
تیرها در پلاسکو در برابر حرارت باز هم منبسط میشدند، با این وجود که احتمالاً بخشی از تیر در داخل بتن بوده اما مانعی وجود نداشته و میتوانسته که منبسط شود، دو سر تیر به دو سر ستون وصل بوده و این اتفاقات باعث میشده ستون را هُل دهد، واژه بسیار معروف «پی.دلتا» در علم مهندسی و در درس تخصصی پایداری وجود دارد که در دروس سازه و مهندسی زلزله تدریس میشود و میگوید که یک سازه و ستون که بار محوری به آن وارد میشود را تا چه اندازه میتوانیم هل دهیم و آن تعادل داشته باشد؛ این حفظ تعادل، محدودهای دارد و اگر از آن محدوده خارج شود، خراب میشود و فرو میریزد؛ پس در حوزه الاستیک این دو بحث را داریم که افزایش تنش ستون، ستون را به مرزهای نزدیکتر خرابی میبرد، از آن طرف نیز تیر، شرایط پایداری ستون را بدتر میکند.
اما کار در اینجا تمام نمیشود، دو ساعت آتش در پلاسکو در حال توسعه بوده، تیم آتشنشان آنجا حضور داشته و اطفای حریق نیز انجام شده است.
در نمودارهای مختلفی که توسط محققان مختلف تهیه شده و برخی از آنها در استانداردهایی مانند ایزو 834 آمده است؛ زمانیکه دمای آهن به 700 تا 800 درجه سانتیگراد میرسد، مقاومتش نصف میشود، واژهای با عنوان «تنش مجاز» وجود دارد و میگویند حدود 1400 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع تنش مجاز فولاد در کشش و در دمای محیط است و زمانیکه گرم شود، مقاومت آن به حدود 700 کیلوگرم بر سانتیمتر میرسد.
بار ثانویه دیگری نیز در پلاسکو وجود داشت و آن وزن آبی بود که برای اطفای حریق استفاده شد، این آب توسط پارچه جذب شده و خروج چندانی نداشته است.
موضوع دیگری نیز باعث عبور از ضرایب اطمینان سازه پلاسکو شد؛ با این توضیح که کاربری پلاسکو در ابتدا اداری ـ تجاری بود اما بعد عملاً به عنوان کاربری صنعتی و انبار از آن استفاده شد، در طبقات بالایی پلاسکو کارگاههای تولیدی وجود داشت، انواع و اقسام وسایل، گاوصندوقها و ماشینآلات با وزنهای مختلف از زیر آوار پلاسکو خارج شد.
مجموعه این عوامل که در ناحیه بحرانی اتفاق افتاد باعث شد که شاهد یک تخریب پیشرونده، ریزش دومینویی و زنجیرهای در پلاسکو باشیم.
درست است که تیر با اتصالات محکمی به ستون وصل شده اما هنگام فروریزش، زمانیکه یک سقف و بار بسیار زیادی روی آن اضافه میشود، به سقف زیرینش ضربه میزند و با توان بیشتری وارد اتصال ستون میشود، زمانیکه به دانشجویان مهندسی تدریس میکنیم، میگوییم ضرایب بار استاتیک و دینامیک با همدیگر فرق دارد، اینگونه نیست که بار یک سقف به سقف اضافه شود، در واقع سقف بالایی با همه وزن خود به سقف پایینی سیلی میزند.
همچنین تیرها که با اتصالات محکمتری به ستون وصل شده در هنگام سقوط سقف، تا قبل از جدا شدن از اتصال، ستونها را به طرف داخل میکشند، اصلاً نیاز نیست ساختمان U شکل باشد، درست است که در پلاسکو ساختمان U شکل بوده اما نیاز نیست ساختمان حتماً U شکل باشد که ستونها به طرف داخل خراب شوند، به این دلیل نیز ممکن است این اتفاق بیافتد.
در تخریب هدایت شده، یعنی تخریبی که میخواهیم ساختمان را عامدانه به شکل مهندسی تخریب کنیم، تخریب ستونها از طبقات پایین که بار ثقلی بیشتری دارند همچنین طبقات بالایی یعنی در دو ناحیه، انجام میشود، به این دلیل که ساختمان به صورت U خراب نشود تا نحوه خرابی نیز از دستشان خارج نشود چون اگر به شکل U شکل خراب شود، دقیقاً به مانند پلاسکو، چند ستون میماند که اصلاً خراب نمیشوند و مقاومت میکند، اتصال از جای خودش جدا میشود، سقف و تیر پایین میرود و ستون میماند.
هیچ هدایتی در تخریب ساختمان پلاسکو وجود نداشت
در فیلمهایی که از لحظه تخریب ساختمان وجود دارد، میبینیم در زمان تخریب ساختمان که گرد و خاک هم بلند شده، تازه یک ستون شروع به افتادن میکند اما در یک تخریب هدایت شده، این کار فاجعه است چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که ستون به سمت داخل بیفتد و شاید به سمت ساختمان مجاورش هدایت شود بنابراین هیچ هدایتی در تخریب ساختمان پلاسکو وجود نداشته است.
نکته دیگری پس از ریزش پلاسکو این بود که زمانیکه حرارت محبوس شود، گرمتر میشود و علت اینکه بعد از فروریزش پلاسکو تا آخرین مراحل آواربرداری حرارت زیادی در بین آوار وجود داشت نیز همین بود؛ زغالسنگ را نیز اینگونه درست میکنند، آن را داغ میکنند، آتش میزنند و میپوشانند که گرما در آن بماند و از درون بپوسد و در واقع پخته شود، اتفاقیکه در پلاسکو افتاد از نظر فنی همین بود فقط به جای چوب، آهن وجود داشت.
دو بحث بسیار جدی توسط رسانههای شایعهساز پس از حادثه پلاسکو مطرح شد که پاسخ دادن به آن کمی سخت بود یکی از این دو بحث، چیزهای شبیه انفجار بود که در فیلمها شاهد آن بودیم.
دو نوع انفجار اکتیو و پسیو وجود دارد؛ انفجار اکتیو همان انفجار فعالی است که آن را سهواً یا عمداً انجام میدهیم به طور مثال زمانیکه داخل آشپزخانه منزلمان یک کپسول گاز میترکد به آن یک انفجار اکتیو میگوییم، میتوانیم با استفاده از یک چاشنی آن را منفجر کنیم یا خودش منفجر شود، یک انفجار دیگر نیز وجود دارد که به آن اصطلاحاً غیرفعال و یا پسیو میگویند این اصطلاح، اصطلاح متداولی نیست و برای توضیح آن باید کمی به گذشته برگردیم.
ما کشوری هستیم که درگیر هشت سال جنگ بودیم و هر ساله چهارشنبه آخر سال را داریم و زمانیکه اسم انفجار بیاید، انفجارهای نوع اکتیو یادمان میآید، ترکیده شدن یک شیء تعریف انفجار را برایمان تداعی میکند در صورتی که انفجار، این نیست، زمان جنگ هواپیماهای دشمن هنگام فرار، سرعتشان را از سرعت صوت بالاتر میبردند و در واقع دیوار صوتی را میشکستند، صدای مهیب بسیار شدیدی ایجاد میشد که مردم فکر میکردند جایی منفجر شده است اما انفجار رخ نداده بود.
انفجار در طبقات پایین پلاسکو ناشی از خروج هوا از پنجرهها بود
در داخل ساختمان پلاسکو با چنین واقعهای به شکل دیگری روبهرو بودیم؛ چه اتفافی افتاد؟ در یک طبقه با ابعاد مشخص و ضخامت 20 سانتیمتری بتن، ستونها دیگر مقاومت نداشتند و چندین تن وزن طبقات فوقانی با سرعت در حال پایین آمدن بود؛ دور تا دور و قسمت پایین آن نیز محصور بود بنابراین تمام هوای داخل آن باید از مکانی خارج میشد که هوا با سرعت بسیار زیادی از ضعیفترین نقاط یعنی پنجرهها قصد خروج داشت و در نهایت منجر به انفجار شد.
اینکه در فیلمها حادثه پلاسکو شاهد انفجار هستیم، در واقع انفجار اتفاق میافتد اما از نوع پسیو؛ انفجاری که ناشی از سقوط طبقات روی همدیگر و فشار هوایی که در حال خروج از پنجرههاست، به طور مثال اگر به بادکنکی سوزن بزنید، چه میشود؟ خروج هوای ناگهانی از بادکنک اتفاق میافتد.
این اتفاقات کوچک را زمانیکه در ابعاد وسیع انجام دهیم و روی عدد بیاوریم، در ساختمان پلاسکو در هر یک مترمربع از هر سقف، وزنی حدود یک و نیم تن وجود داشت، این وزن را در ابعاد مساحت پلاسکو ضرب کنید، زمانیکه آوار در حال پایین آمدن است، ضربه به طبقه پایینیاش میزند و بنابراین صدایی که تولید میشود، بسیار زیاد و خروج هوا نیز بسیار شدید است و کاملاً حس انفجار میدهد، فردی که به موضوع ناآگاه است میگوید انفجار رخ داده البته وی درست میگوید، این «انفجار پسیو» است و بمبی کار گذاشته نشده است.
موضوع مهم دیگر یک واکنش شیمیایی به نام «تِرمیت» است این واکنش شیمیایی از ترکیب اکسید آهن و آلومینیوم انجام میگیرد؛ با حداقل حرارت، جرقه یا چاشنی کوچکی، مشتعل میشود و حرارت بسیار زیادی را در کمترین زمان ممکن تولید میکند، از این واکنش شیمیایی نیز برای برشکاری فلز میتوان استفاده کرد، در اثر این واکنش ماده خمیر مانندی به وجود میآید، آن را در مکان مورد نظر قرار میدهند، با استفاده از یک چاشنی و فیتیله آن را منفجر میکنند و به طور مثال آهنی با ضخامت دو یا سه سانتیمتر را با استفاده از آن برش میدهند.
شایعه کردند که از این ماده برای برش ستونها استفاده شده، اولاً که مستندات علمی مبنی بر پیدا شدن آثار این واکنش در خرابههای پلاسکو گزارش نشده است و ثانیاً پیدا کردن آثار این ترکیب در آوار پلاسکو نیز به این معنی نیست که از این واکنش در برش ستونها استفاده شده است، به این دلیل که ساختمان پلاسکو، ساختمان فولادی قدیمی بوده، بخشهای زیادی از اسکلت سازه آن اکسید شده بود و بین در و پنجره قطعات صنعتی موجود در ساختمان پلاسکو نیز آلومنیوم به کار رفته بود بنابراین اگر در آوار پلاسکو آثار اکسید آهن و آلومنیوم پیدا شود نمیتوان به صرف وجود آن مدعی واکنش ترمیت شد.
موضوع دیگر مشاهده جرقههایی بود که در برخی از فیلمها حادثه پلاسکو مشاهده شد، شایعه کردند که این جرقههای انفجار یا واکنش ترمیت است، باید گفت که اصلا چنین نیست چرا که برخورد آهن بر روی آهن نیز باعث جرقه میشود.
در علم و مهندسی نمیتوان تنها با مشاهده، ادعای خاصی داشت؛ در پلاسکو نیز فقط با مشاهده برخی موارد و ایراد ابهام در آن، نمیتوان مدعی انفجار یا عملیات عامدانه شد و برای این ادعا باید دلایل جامع و کامل مهندسی و اطلاعاتی ارائه کرد، برخلاف شایعهسازان، جامعه مهندسی و علمی مستندات و شواهد زیادی در دست دارند که ثابت میکند این ساختمان بر اساس حرارت زیاد و به صورت پیشرونده تخریب شده و بخشی از مستندات فنی این موضوع نیز از روی فیلمهای موجود حادثه پلاسکو قابل رویت است.
اگر آتشنشانها نبودند و شهید نمیشدند، دشمن بهرهبرداری بیشتری میکرد؛ شخصاً احساس میکنم که حضور شهدای آتشنشان، کشور را از توطئه دشمن نجات داد، اگر دشمن درصدد انجام توطئه بود، نتوانست آن را انجام دهد، اکنون متأسفانه شاهدیم که میگویند چرا فرمانده آتشنشانان اجازه داد آتشنشانان به داخل ساختمان پلاسکو بروند در صورتی که آنها با تمام اخلاص در وسط صحنه در حال انجام وظیفه بودند و کمکاری نکردند، چوب ندانمکاری افراد دیگر را خوردند، با از دست دادن جان خود، جان دیگران را نجات دادند.
آقای دکتر حریرچی! در فضایی که بخشی از جریان اطلاعرسانی در دست جریانهای معاند و دشمن است با توجه به شاخصهای جامعهشناسی، در رسانه و در بزنگاههایی مانند پلاسکو چگونه باید عمل کنیم؟ با توجه به اینکه در اینگونه حوادث خطی مشی رسانهها نیز از مرکز خاصی نیز تعیین نمیشود.
حریرچی: مردم ما از توجیهات و عدم پاسخگویی خسته شدهاند، دولت باید جوابگو و پاسخگو باشد و از آن مهمتر رسانههایمان هستند، رسانه ملی ما بسیار کمکار است یعنی باید برای آگاهی مردم همین مطالب را به زبان ساده بیان کند، میگوییم چرا عدهای سمت رسانههای خارج از کشور میروند؟ به چند دلیل این اتفاق افتاده است، دلیل نخست اینکه مردم گمان میکنند با رفتن به سمت شبکههای ماهوارهای اطلاعات درستری به دست میآورند، دلیل دوم این است که با رفتن سمت آن شبکهها، سرگرمتر میشوند.
متاسفانه به دلیل کمکاری و بد سلیقگیهای ما، رسانههای خارجی جای خالی رسانه ملی را برای مردم پر کردهاند؛ دلیل دیگر نیز وجود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است، مردم در فضای مجازی، یک سری از مطالباتشان را مطرح میکنند، مسئولان نیز در این رابطه چندان پاسخگو نیستند، به طور مثال در رابطه با حادثه قطار تبریز ـ مشهد کمیته حقیقتیاب تشکیل شد اما نتیجه آن چه شد؟ هیچ!
کمیته حقیقتیاب نه تنها در ایران و بلکه در تمام کشورهای دنیا وجود دارد اما قدرتمندترین افراد در آن حضور دارند و با هیچکسی تعارف ندارد، مقداری باید با مردم با شفافیت بیشتری برخورد کنیم، مردم ما قابل اعتماد هستند اما زمانیکه این اتفاق نمیافتد، شبکههای معاند برای مردم ذائقهسازی و تلاش میکنند تا مردم از جامعه و نظام فاصله بگیرند، مردم شاید مشکلات زیادی داشته باشند اما میگویند مملکت در این آشوبهای منطقه، امنیت دارد؛ باید در چنین حوادثی شفافسازی و به مردم اعتماد کنیم، مردم ما از زمان جنگ تا به امروز امتحانشان را پس دادهاند اما باید به آنها اعتماد کنیم، مسئولان باید عذرخواهی را یاد بگیرند.
باید به مسائل اجتماعی بیشتر اهمیت دهیم، اگر این کارها انجام شد و با شفافسازی به مردم اعتماد کردیم، آن زمان میتوانیم مردم را آگاه کنیم.
باید برای ساختن جامعه ابتدا حقوق مردم را بشناسیم و در ازای آن از آنها تکلیف بخواهیم، زمانیکه به مردم اعتماد کردیم، مردم میتوانند به حرفمان گوش دهند و زمانیکه گوش دادند و اعتمادشان جلب شد، میتوانیم جامعه خود را بسازیم و آن را از انحرافات دور کنیم، در حال حاضر شبکههای مجازی یکی از پرچالشترین و بزرگترین انحرافاتی است که در حال نابودی خانوادهها و اخلاق جامعه ما است.
طاهری:اکنون پس از حادثه پلاسکو باید از آن درس بگیریم؛ در حال حاضر باید از مسئولان سؤال کنیم آیا پس از حادثه پلاسکو ارزیابی ساختمانهای شهری شروع شده است؟ آیا چنین برنامهای در رأس برنامههای آنها گنجانده شده است؟ باید حداقل برای ساختمانهای اداری و دولتی اولویتبندی صورت گیرد، رده ایمنی آنها مشخص شود و اقداماتی انجام شود که مقاومت، استحکام و تابآوری این ساختمانها در برابر در برابر حریق افزایش پیدا کند.
سیستم اعلام اطفای حریق، وصل کردن شیرهای آتشنشانی در معابر، نصب پوششهایی که در برابر آتش، پف میکنند و مقاومت آهن را بالا میبرد از جمله اقدامات برای افزایش ایمنی در برابر حریق است، جای این است که از این حوادث تلخ، عبرت بگیریم.
استفاده از نیروهای مردمی در پدافند غیرعامل
حریرچی: باید در کنار رعایت این موارد از نیروهای مردمی، پدافند غیرعامل و غیرنظامی استفاده کنیم، مردمی که با گذراندن آموزش در محلات آماده میشوند، هم با آموزش، شور و نشاط در مردم و به ویژه در جوانان ایجاد میشود و هم نگرانیها را کمتر میکنیم، اگر مردم بدانند در محله آنها چنین افراد آموزش دیدهای حضور دارند، آرامش پیدا میکنند.
مطهری: مسئولان اکنون باید از پیامرسانهای داخلی مانند «بیسفون» و ... حمایت کند و بگویند با استفاده از پیامرسانهای داخلی از ترافیک نامحدود، سرعت چندین برابر تلگرام، قیمت بسیار پایین و سایر امکانات برخوردار میشوید، با انجام این کارها، خود به خود پیامرسانهای داخلی رشد پیدا میکند اما متاسفانه تا به امروز شاهد چنین حمایتهایی نبودهایم.
به طور مثال یکی از فروشگاههای معروف در تهران در جنب یکی از اتوبانهای تهران با دسترسی عالی و پارکینگ رایگان احداث شد در حالیکه پارکینگ تمام فروشگاههای دیگر با هزینه بود اما این فروشگاه اعلام کرد که خودروی فرد را در پارکینگش به صورت رایگان نگه میدارد زیرا این کار در نهایت به نفع این فروشگاه بود.
چرا باید بستر رسانهای داخلی را به دست بیگانگان دهیم؟ اکنون بستر رسانهای خودمان را به دست بیگانه دادهایم و آنها نیز کار خودشان را میکنند و در جریان حادثه پلاسکو گوشهای از تبعات این مسئله را مشاهد کردیم؛ چرا این اتفاق افتاده است و شبکههای پیامرسان داخلی توانمند نشدهاند؟ چند دلیل دارد، نخست اینکه شبکههای داخلی، مدل اقتصادی نداشتهاند یعنی نگذاشتیم مدل اقتصادی داشته باشد، کاری نکردیم تا مردم سمت شبکههای داخلی بیایند، یکی از اتفاقاتی که در این رابطه باید انجام میشد اما نشد، بحث «شبکه ملی اطلاعات» است، کار شبکه ملی اطلاعات چیست؟ اساس کار شبکه ملی اطلاعات این است که باید اقداماتی انجام دهد تا مردم راحتتر، ارزانتر، با کیفیت و سرعت بالا به خدمات داخلی دسترسی داشته باشند.
برخی از این شایعات در شبکههای مجازی به نحوی از سوی شبکههای غیررسمی و معاند طراحی و منتشر شد و در میان کانالهای تلگرامی گسترش یافت که طیفی از مخاطبان آنها را باور کردند همچنین پس از حادثه پلاسکو شاهد تجمع برخی افراد در اطراف پلاسکو و اخلال در روند امدادرسانی بودیم، در این تجمع عدهای قلیل نیز اقدام به گرفتن عکس و فیلمبرداری از محل حادثه کردند، اقدامی که شاید برای خود دیده شدن در جامعه یا به دلیل عدم آموزش صحیح صورت گرفت.
برای بررسی ابعاد حادثه پلاسکو در سه بُعد فضای مجازی و شایعاتی که بر بستر این فضا در جامعه منتشر شد، ابعاد جامعهشناختی و واکنشهای مردمی در لحاظات نخستین و روزهای پس از حادثه پلاسکو و در نهایت زوایای مهندسی سازه و چرایی ریزش ساختمان پلاسکو از منظر فنی و مهندسی، نشستی با حضور دکتر امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس، مهندس علی طاهری؛ کارشناس رشته سازه و مدیریت بحران، سید علیرضا آل داوود و دکتر محمدجواد مطهری شریف کارشناسان فضای مجازی برگزار شد.
مشروح این نشست تقدیم مخاطبان ارجمند میشود:
در حادثه ریزش ساختمان پلاسکو شاهد بودیم که رسانههای رسمی کشور به دلیل عدم آگاهی از دلایل فنی ریزش پلاسکو، چندان ورودی به مسئله چرایی ریزش آن نداشتند؛ در این میان، فیلمی مونتاژ شده از تخریب ساختمان پلاسکو در کانالهای مختلف و رسانههای معاند پخش شد که در این فیلم با در کنار هم قرار دادن تصاویر ریزش پلاسکو با تخریبهای مهندسی شده در کشورهای مختلف دنیا، سعی در القای این مسئله داشت که ریزش پلاسکو را نیز «تخریب مهندسی شده» جلوه دهد که متاسفانه به دلیل عدم پرداختن رسانههای داخلی و خودی به دلایل فنی ریزش ساختمان پلاسکو، تا حدی زمینه برای باور چنین استدلالهای به ظاهر فنی رسانههای معاند را فراهم کرد؛ حال با توجه به این مسئله، حضرتعالی دلایل ریزش ساختمان پلاسکو پس از حریق گسترده را به لحاظ فنی چطور توضیح میدهید؟
طاهری: در رابطه با مهندسی تخریب و در واقع تخریبهای عامدانه و غیرعامدانه، واژهای با عنوان «تخریب پیشرونده» وجود دارد؛ آییننامهای وجود دارد که میگوید چگونه یک سازه با حداقل انرژی تخریب شود، مقالات علمی بسیار زیادی نیز در این رابطه وجود دارد، ریشهای که باعث توسعه مقالات در این زمینه شد به واقعه 11 سپتامبر برمیگردد.
از نظر فنی در ساختمانهای بالای 12 طبقه، یک «ناحیه بحرانی» وجود دارد که بالای دو سوم ارتفاع کل طبقه و پایین سه چهارم کل طبقه است یعنی اگر کل ساختمان را یک بار به سه قسمت و یک بار به چهار قسمت مساوی تقسیم کنیم، پایین قسمت سه چهارم و بالای آن قسمت دو سوم، ناحیه بحرانی و پاشنه آشیل است؛ در این نواحی بحرانی اگر به هر دلیلی ستونها از دست داده شود، وزن کل طبقات بر روی قسمت پایین سربار میشود و بهصورت زنجیرهای و «دومینووار» طبقات فرو میریزد، مکانیزم این تخریب نیز میتواند آتش، انفجار، هوابُرش یا هر عامل دیگری باشد.
مهندس علی طاهری؛ کارشناس رشته سازه و مدیریت بحران
در حادثه پلاسکو کاملاً با حریق گسترده مواجه بودیم؛ این حریق ظاهراً با اتصال کابل برق اتفاق افتاده بود، محیط پلاسکو، محیطی بوده که انواع و اقسام پارچههای پلاستیکی و غیرپلاستیکی، تینر، چسب و کپسولهای گاز و دیگر مواد خطرزا و قابل اشتعال در آن وجود داشت.
در یکی از فیلمهای حادثه پلاسکو که در لحظات اولیه حادثه ثبت شده است، توسعه حریق و آتشزا بودن نوع موادسوختنی، مشخص میکند که توسعه حریق چه سرعتی داشته و آتش با چه موادی در حال افزایش بوده است؛ توسعه حریق کاملاً مشهود است به طوریکه در عرض چند دقیقه یک پنجره آتش در یک طبقه، به چهار پنج طبقه تبدیل میشود.
در پلاسکو پارچه، کناف و مواد پلاستیکی وجود داشت، مواد «هیدروکربنی» حرارت بسیار زیادی تولید میکنند، شعله گاز در مقابل الکل و نفت حرارت کمی دارد، یک بطری آب را بر روی چراغ نفتی، الکی و گازی بگذارید و ببینید که آب بر روی کدام چراغ زودتر جوش میآید؛ مواد مختلف حرارتهای مختلفی تولید میکنند و در پلاسکو تجمعی از مواد مختلف و با پتانسیل ایجاد حرارتهای بالا وجود داشت.
در اینجا دو بحث در حوزه خطی (الاستیک) و غیرخطی یا (پلاستیک) وجود دارد؛ در حوزه خطی از نظر نوع مقاومت مصالح هر جسم جامدی را به هر طریقی از جمله حرارت، کشش یا فشار تحت فشار یا کشش قرار بدهیم، آن جسم تغییر طول میدهد و بعد از رهاسازی به سرجایش بر میگردد اما اگر نیرو و تنش بیشتر شود، جسم وارد حوزه پلاستیک میشود، در این حالت حتی بعد از برداشت نیروی خارجی جسم به سر جای اولش برنمیگردد و بخشی از توان و مقاومت خود را از دست میدهد.
در ادامه مطالبم، حادثه پلاسکو را در هر دو ناحیه الاستیک و پلاستیک مورد بررسی قرار میدهم.
نخست در حوزه الاستیک باید توجه داشت زمانیکه آتش بسیار زیاد در طبقهای که بالا و پایین آن طبقه دیگر وجود دارد، توسعه پیدا میکند، گرمای بسیار زیادی آزاد میشود و طبیعتاً ستونها و تیرهای ساختمان فلزی نیز گرم میشود همچنین به صورت معمول قطعات فلزی در برابر آتش و حرارت منبسط میشوند، یعنی تمایل دارند که اضافه طول پیدا کنند.
در این وضعیت ستونها به یک شکل و تیرها به شکل دیگری در یک سازه رفتار میکنند؛ در ساختمان پلاسکو با ستونی به صورت عمودی مواجه بودیم که حرارت به آن تابیده میشده یا در معرض مستقیم شعله قرار داشته و در حال منبسط شدن بوده است، به طور مثال اگر در نظر بگیریم طول یکی از ستونها در طبقهای، سه متر بوده و قصد افزایش طول به مقدار 2 سانتیمتر را داشته، باید گفت سقف بالایی آن طبقه، اجازه این افزایش طول را نمیداده و این اتفاق فشردگی بیشتری را داخل ستون ایجاد میکرده است؛ به مانند اینکه در حال تحمل وزن بیشتری بوده و بنابر اصطلاح علمی و مقاومت مصالح، «تنش داخل ستون بیشتر و بیشتر میشده» هر مصالحی نیز تاب یک تنشی را دارد و تنش هرچه بیشتر شود اوضاع آن مصالح بدتر میشود.
تیرها در پلاسکو در برابر حرارت باز هم منبسط میشدند، با این وجود که احتمالاً بخشی از تیر در داخل بتن بوده اما مانعی وجود نداشته و میتوانسته که منبسط شود، دو سر تیر به دو سر ستون وصل بوده و این اتفاقات باعث میشده ستون را هُل دهد، واژه بسیار معروف «پی.دلتا» در علم مهندسی و در درس تخصصی پایداری وجود دارد که در دروس سازه و مهندسی زلزله تدریس میشود و میگوید که یک سازه و ستون که بار محوری به آن وارد میشود را تا چه اندازه میتوانیم هل دهیم و آن تعادل داشته باشد؛ این حفظ تعادل، محدودهای دارد و اگر از آن محدوده خارج شود، خراب میشود و فرو میریزد؛ پس در حوزه الاستیک این دو بحث را داریم که افزایش تنش ستون، ستون را به مرزهای نزدیکتر خرابی میبرد، از آن طرف نیز تیر، شرایط پایداری ستون را بدتر میکند.
اما کار در اینجا تمام نمیشود، دو ساعت آتش در پلاسکو در حال توسعه بوده، تیم آتشنشان آنجا حضور داشته و اطفای حریق نیز انجام شده است.
در نمودارهای مختلفی که توسط محققان مختلف تهیه شده و برخی از آنها در استانداردهایی مانند ایزو 834 آمده است؛ زمانیکه دمای آهن به 700 تا 800 درجه سانتیگراد میرسد، مقاومتش نصف میشود، واژهای با عنوان «تنش مجاز» وجود دارد و میگویند حدود 1400 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع تنش مجاز فولاد در کشش و در دمای محیط است و زمانیکه گرم شود، مقاومت آن به حدود 700 کیلوگرم بر سانتیمتر میرسد.
بار ثانویه دیگری نیز در پلاسکو وجود داشت و آن وزن آبی بود که برای اطفای حریق استفاده شد، این آب توسط پارچه جذب شده و خروج چندانی نداشته است.
موضوع دیگری نیز باعث عبور از ضرایب اطمینان سازه پلاسکو شد؛ با این توضیح که کاربری پلاسکو در ابتدا اداری ـ تجاری بود اما بعد عملاً به عنوان کاربری صنعتی و انبار از آن استفاده شد، در طبقات بالایی پلاسکو کارگاههای تولیدی وجود داشت، انواع و اقسام وسایل، گاوصندوقها و ماشینآلات با وزنهای مختلف از زیر آوار پلاسکو خارج شد.
مجموعه این عوامل که در ناحیه بحرانی اتفاق افتاد باعث شد که شاهد یک تخریب پیشرونده، ریزش دومینویی و زنجیرهای در پلاسکو باشیم.
درست است که تیر با اتصالات محکمی به ستون وصل شده اما هنگام فروریزش، زمانیکه یک سقف و بار بسیار زیادی روی آن اضافه میشود، به سقف زیرینش ضربه میزند و با توان بیشتری وارد اتصال ستون میشود، زمانیکه به دانشجویان مهندسی تدریس میکنیم، میگوییم ضرایب بار استاتیک و دینامیک با همدیگر فرق دارد، اینگونه نیست که بار یک سقف به سقف اضافه شود، در واقع سقف بالایی با همه وزن خود به سقف پایینی سیلی میزند.
همچنین تیرها که با اتصالات محکمتری به ستون وصل شده در هنگام سقوط سقف، تا قبل از جدا شدن از اتصال، ستونها را به طرف داخل میکشند، اصلاً نیاز نیست ساختمان U شکل باشد، درست است که در پلاسکو ساختمان U شکل بوده اما نیاز نیست ساختمان حتماً U شکل باشد که ستونها به طرف داخل خراب شوند، به این دلیل نیز ممکن است این اتفاق بیافتد.
در تخریب هدایت شده، یعنی تخریبی که میخواهیم ساختمان را عامدانه به شکل مهندسی تخریب کنیم، تخریب ستونها از طبقات پایین که بار ثقلی بیشتری دارند همچنین طبقات بالایی یعنی در دو ناحیه، انجام میشود، به این دلیل که ساختمان به صورت U خراب نشود تا نحوه خرابی نیز از دستشان خارج نشود چون اگر به شکل U شکل خراب شود، دقیقاً به مانند پلاسکو، چند ستون میماند که اصلاً خراب نمیشوند و مقاومت میکند، اتصال از جای خودش جدا میشود، سقف و تیر پایین میرود و ستون میماند.
هیچ هدایتی در تخریب ساختمان پلاسکو وجود نداشت
در فیلمهایی که از لحظه تخریب ساختمان وجود دارد، میبینیم در زمان تخریب ساختمان که گرد و خاک هم بلند شده، تازه یک ستون شروع به افتادن میکند اما در یک تخریب هدایت شده، این کار فاجعه است چون هیچ ضمانتی وجود ندارد که ستون به سمت داخل بیفتد و شاید به سمت ساختمان مجاورش هدایت شود بنابراین هیچ هدایتی در تخریب ساختمان پلاسکو وجود نداشته است.
نکته دیگری پس از ریزش پلاسکو این بود که زمانیکه حرارت محبوس شود، گرمتر میشود و علت اینکه بعد از فروریزش پلاسکو تا آخرین مراحل آواربرداری حرارت زیادی در بین آوار وجود داشت نیز همین بود؛ زغالسنگ را نیز اینگونه درست میکنند، آن را داغ میکنند، آتش میزنند و میپوشانند که گرما در آن بماند و از درون بپوسد و در واقع پخته شود، اتفاقیکه در پلاسکو افتاد از نظر فنی همین بود فقط به جای چوب، آهن وجود داشت.
دو بحث بسیار جدی توسط رسانههای شایعهساز پس از حادثه پلاسکو مطرح شد که پاسخ دادن به آن کمی سخت بود یکی از این دو بحث، چیزهای شبیه انفجار بود که در فیلمها شاهد آن بودیم.
دو نوع انفجار اکتیو و پسیو وجود دارد؛ انفجار اکتیو همان انفجار فعالی است که آن را سهواً یا عمداً انجام میدهیم به طور مثال زمانیکه داخل آشپزخانه منزلمان یک کپسول گاز میترکد به آن یک انفجار اکتیو میگوییم، میتوانیم با استفاده از یک چاشنی آن را منفجر کنیم یا خودش منفجر شود، یک انفجار دیگر نیز وجود دارد که به آن اصطلاحاً غیرفعال و یا پسیو میگویند این اصطلاح، اصطلاح متداولی نیست و برای توضیح آن باید کمی به گذشته برگردیم.
ما کشوری هستیم که درگیر هشت سال جنگ بودیم و هر ساله چهارشنبه آخر سال را داریم و زمانیکه اسم انفجار بیاید، انفجارهای نوع اکتیو یادمان میآید، ترکیده شدن یک شیء تعریف انفجار را برایمان تداعی میکند در صورتی که انفجار، این نیست، زمان جنگ هواپیماهای دشمن هنگام فرار، سرعتشان را از سرعت صوت بالاتر میبردند و در واقع دیوار صوتی را میشکستند، صدای مهیب بسیار شدیدی ایجاد میشد که مردم فکر میکردند جایی منفجر شده است اما انفجار رخ نداده بود.
انفجار در طبقات پایین پلاسکو ناشی از خروج هوا از پنجرهها بود
در داخل ساختمان پلاسکو با چنین واقعهای به شکل دیگری روبهرو بودیم؛ چه اتفافی افتاد؟ در یک طبقه با ابعاد مشخص و ضخامت 20 سانتیمتری بتن، ستونها دیگر مقاومت نداشتند و چندین تن وزن طبقات فوقانی با سرعت در حال پایین آمدن بود؛ دور تا دور و قسمت پایین آن نیز محصور بود بنابراین تمام هوای داخل آن باید از مکانی خارج میشد که هوا با سرعت بسیار زیادی از ضعیفترین نقاط یعنی پنجرهها قصد خروج داشت و در نهایت منجر به انفجار شد.
اینکه در فیلمها حادثه پلاسکو شاهد انفجار هستیم، در واقع انفجار اتفاق میافتد اما از نوع پسیو؛ انفجاری که ناشی از سقوط طبقات روی همدیگر و فشار هوایی که در حال خروج از پنجرههاست، به طور مثال اگر به بادکنکی سوزن بزنید، چه میشود؟ خروج هوای ناگهانی از بادکنک اتفاق میافتد.
این اتفاقات کوچک را زمانیکه در ابعاد وسیع انجام دهیم و روی عدد بیاوریم، در ساختمان پلاسکو در هر یک مترمربع از هر سقف، وزنی حدود یک و نیم تن وجود داشت، این وزن را در ابعاد مساحت پلاسکو ضرب کنید، زمانیکه آوار در حال پایین آمدن است، ضربه به طبقه پایینیاش میزند و بنابراین صدایی که تولید میشود، بسیار زیاد و خروج هوا نیز بسیار شدید است و کاملاً حس انفجار میدهد، فردی که به موضوع ناآگاه است میگوید انفجار رخ داده البته وی درست میگوید، این «انفجار پسیو» است و بمبی کار گذاشته نشده است.
موضوع مهم دیگر یک واکنش شیمیایی به نام «تِرمیت» است این واکنش شیمیایی از ترکیب اکسید آهن و آلومینیوم انجام میگیرد؛ با حداقل حرارت، جرقه یا چاشنی کوچکی، مشتعل میشود و حرارت بسیار زیادی را در کمترین زمان ممکن تولید میکند، از این واکنش شیمیایی نیز برای برشکاری فلز میتوان استفاده کرد، در اثر این واکنش ماده خمیر مانندی به وجود میآید، آن را در مکان مورد نظر قرار میدهند، با استفاده از یک چاشنی و فیتیله آن را منفجر میکنند و به طور مثال آهنی با ضخامت دو یا سه سانتیمتر را با استفاده از آن برش میدهند.
شایعه کردند که از این ماده برای برش ستونها استفاده شده، اولاً که مستندات علمی مبنی بر پیدا شدن آثار این واکنش در خرابههای پلاسکو گزارش نشده است و ثانیاً پیدا کردن آثار این ترکیب در آوار پلاسکو نیز به این معنی نیست که از این واکنش در برش ستونها استفاده شده است، به این دلیل که ساختمان پلاسکو، ساختمان فولادی قدیمی بوده، بخشهای زیادی از اسکلت سازه آن اکسید شده بود و بین در و پنجره قطعات صنعتی موجود در ساختمان پلاسکو نیز آلومنیوم به کار رفته بود بنابراین اگر در آوار پلاسکو آثار اکسید آهن و آلومنیوم پیدا شود نمیتوان به صرف وجود آن مدعی واکنش ترمیت شد.
موضوع دیگر مشاهده جرقههایی بود که در برخی از فیلمها حادثه پلاسکو مشاهده شد، شایعه کردند که این جرقههای انفجار یا واکنش ترمیت است، باید گفت که اصلا چنین نیست چرا که برخورد آهن بر روی آهن نیز باعث جرقه میشود.
در علم و مهندسی نمیتوان تنها با مشاهده، ادعای خاصی داشت؛ در پلاسکو نیز فقط با مشاهده برخی موارد و ایراد ابهام در آن، نمیتوان مدعی انفجار یا عملیات عامدانه شد و برای این ادعا باید دلایل جامع و کامل مهندسی و اطلاعاتی ارائه کرد، برخلاف شایعهسازان، جامعه مهندسی و علمی مستندات و شواهد زیادی در دست دارند که ثابت میکند این ساختمان بر اساس حرارت زیاد و به صورت پیشرونده تخریب شده و بخشی از مستندات فنی این موضوع نیز از روی فیلمهای موجود حادثه پلاسکو قابل رویت است.
اگر آتشنشانها نبودند و شهید نمیشدند، دشمن بهرهبرداری بیشتری میکرد؛ شخصاً احساس میکنم که حضور شهدای آتشنشان، کشور را از توطئه دشمن نجات داد، اگر دشمن درصدد انجام توطئه بود، نتوانست آن را انجام دهد، اکنون متأسفانه شاهدیم که میگویند چرا فرمانده آتشنشانان اجازه داد آتشنشانان به داخل ساختمان پلاسکو بروند در صورتی که آنها با تمام اخلاص در وسط صحنه در حال انجام وظیفه بودند و کمکاری نکردند، چوب ندانمکاری افراد دیگر را خوردند، با از دست دادن جان خود، جان دیگران را نجات دادند.
آقای دکتر حریرچی! در فضایی که بخشی از جریان اطلاعرسانی در دست جریانهای معاند و دشمن است با توجه به شاخصهای جامعهشناسی، در رسانه و در بزنگاههایی مانند پلاسکو چگونه باید عمل کنیم؟ با توجه به اینکه در اینگونه حوادث خطی مشی رسانهها نیز از مرکز خاصی نیز تعیین نمیشود.
حریرچی: مردم ما از توجیهات و عدم پاسخگویی خسته شدهاند، دولت باید جوابگو و پاسخگو باشد و از آن مهمتر رسانههایمان هستند، رسانه ملی ما بسیار کمکار است یعنی باید برای آگاهی مردم همین مطالب را به زبان ساده بیان کند، میگوییم چرا عدهای سمت رسانههای خارج از کشور میروند؟ به چند دلیل این اتفاق افتاده است، دلیل نخست اینکه مردم گمان میکنند با رفتن به سمت شبکههای ماهوارهای اطلاعات درستری به دست میآورند، دلیل دوم این است که با رفتن سمت آن شبکهها، سرگرمتر میشوند.
دکتر امیرمحمود حریرچی؛ جامعهشناس
متاسفانه به دلیل کمکاری و بد سلیقگیهای ما، رسانههای خارجی جای خالی رسانه ملی را برای مردم پر کردهاند؛ دلیل دیگر نیز وجود شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است، مردم در فضای مجازی، یک سری از مطالباتشان را مطرح میکنند، مسئولان نیز در این رابطه چندان پاسخگو نیستند، به طور مثال در رابطه با حادثه قطار تبریز ـ مشهد کمیته حقیقتیاب تشکیل شد اما نتیجه آن چه شد؟ هیچ!
کمیته حقیقتیاب نه تنها در ایران و بلکه در تمام کشورهای دنیا وجود دارد اما قدرتمندترین افراد در آن حضور دارند و با هیچکسی تعارف ندارد، مقداری باید با مردم با شفافیت بیشتری برخورد کنیم، مردم ما قابل اعتماد هستند اما زمانیکه این اتفاق نمیافتد، شبکههای معاند برای مردم ذائقهسازی و تلاش میکنند تا مردم از جامعه و نظام فاصله بگیرند، مردم شاید مشکلات زیادی داشته باشند اما میگویند مملکت در این آشوبهای منطقه، امنیت دارد؛ باید در چنین حوادثی شفافسازی و به مردم اعتماد کنیم، مردم ما از زمان جنگ تا به امروز امتحانشان را پس دادهاند اما باید به آنها اعتماد کنیم، مسئولان باید عذرخواهی را یاد بگیرند.
باید به مسائل اجتماعی بیشتر اهمیت دهیم، اگر این کارها انجام شد و با شفافسازی به مردم اعتماد کردیم، آن زمان میتوانیم مردم را آگاه کنیم.
باید برای ساختن جامعه ابتدا حقوق مردم را بشناسیم و در ازای آن از آنها تکلیف بخواهیم، زمانیکه به مردم اعتماد کردیم، مردم میتوانند به حرفمان گوش دهند و زمانیکه گوش دادند و اعتمادشان جلب شد، میتوانیم جامعه خود را بسازیم و آن را از انحرافات دور کنیم، در حال حاضر شبکههای مجازی یکی از پرچالشترین و بزرگترین انحرافاتی است که در حال نابودی خانوادهها و اخلاق جامعه ما است.
طاهری:اکنون پس از حادثه پلاسکو باید از آن درس بگیریم؛ در حال حاضر باید از مسئولان سؤال کنیم آیا پس از حادثه پلاسکو ارزیابی ساختمانهای شهری شروع شده است؟ آیا چنین برنامهای در رأس برنامههای آنها گنجانده شده است؟ باید حداقل برای ساختمانهای اداری و دولتی اولویتبندی صورت گیرد، رده ایمنی آنها مشخص شود و اقداماتی انجام شود که مقاومت، استحکام و تابآوری این ساختمانها در برابر در برابر حریق افزایش پیدا کند.
سیستم اعلام اطفای حریق، وصل کردن شیرهای آتشنشانی در معابر، نصب پوششهایی که در برابر آتش، پف میکنند و مقاومت آهن را بالا میبرد از جمله اقدامات برای افزایش ایمنی در برابر حریق است، جای این است که از این حوادث تلخ، عبرت بگیریم.
استفاده از نیروهای مردمی در پدافند غیرعامل
حریرچی: باید در کنار رعایت این موارد از نیروهای مردمی، پدافند غیرعامل و غیرنظامی استفاده کنیم، مردمی که با گذراندن آموزش در محلات آماده میشوند، هم با آموزش، شور و نشاط در مردم و به ویژه در جوانان ایجاد میشود و هم نگرانیها را کمتر میکنیم، اگر مردم بدانند در محله آنها چنین افراد آموزش دیدهای حضور دارند، آرامش پیدا میکنند.
محمدجواد مطهری و سید علیرضا آلداوود؛ کارشناسان فضای مجازی
مطهری: مسئولان اکنون باید از پیامرسانهای داخلی مانند «بیسفون» و ... حمایت کند و بگویند با استفاده از پیامرسانهای داخلی از ترافیک نامحدود، سرعت چندین برابر تلگرام، قیمت بسیار پایین و سایر امکانات برخوردار میشوید، با انجام این کارها، خود به خود پیامرسانهای داخلی رشد پیدا میکند اما متاسفانه تا به امروز شاهد چنین حمایتهایی نبودهایم.
به طور مثال یکی از فروشگاههای معروف در تهران در جنب یکی از اتوبانهای تهران با دسترسی عالی و پارکینگ رایگان احداث شد در حالیکه پارکینگ تمام فروشگاههای دیگر با هزینه بود اما این فروشگاه اعلام کرد که خودروی فرد را در پارکینگش به صورت رایگان نگه میدارد زیرا این کار در نهایت به نفع این فروشگاه بود.
چرا باید بستر رسانهای داخلی را به دست بیگانگان دهیم؟ اکنون بستر رسانهای خودمان را به دست بیگانه دادهایم و آنها نیز کار خودشان را میکنند و در جریان حادثه پلاسکو گوشهای از تبعات این مسئله را مشاهد کردیم؛ چرا این اتفاق افتاده است و شبکههای پیامرسان داخلی توانمند نشدهاند؟ چند دلیل دارد، نخست اینکه شبکههای داخلی، مدل اقتصادی نداشتهاند یعنی نگذاشتیم مدل اقتصادی داشته باشد، کاری نکردیم تا مردم سمت شبکههای داخلی بیایند، یکی از اتفاقاتی که در این رابطه باید انجام میشد اما نشد، بحث «شبکه ملی اطلاعات» است، کار شبکه ملی اطلاعات چیست؟ اساس کار شبکه ملی اطلاعات این است که باید اقداماتی انجام دهد تا مردم راحتتر، ارزانتر، با کیفیت و سرعت بالا به خدمات داخلی دسترسی داشته باشند.