به گزارش مشرق، خبر برگزاری جلسه ستاد مدیریت بحران استان خوزستان در تهران یکی دیگر از سلسله شاهکارهای دولت تدبیر و امید بود. شاید حضور یک مدیر و یا تشکیل یک جلسه درد خاصی را دوا نکند اما برای افراد تحت فشار مشکلات این همدردی به نوعی تسلی خاطر است.
گرچه مردم در این چندسال با نوع برخورد رئیس جمهور یازدهم و اعضای دولت با مشکلات آشنا شدند و در حقیقت گله مندی خود را از ناکارآمدی و کم کاری مسئولان را تحمل می کنند اما این جنس برخوردهای زننده و ناامید کننده روان جامعه را آزار می دهد.
نوع برخورد مسئولان و واکنش های آنان در مسائلی همچون ریزگردها، رکود، بیکاری، برجام، حادثه قطار، فرودگاه، قراردادها، حقوق نجومی، اختلاس و فساد اطرافیان، ویژه خواری ها و ... بیشتر به عمق بخشی زخم کمک می کند.
در ابتدا باید بدین نکته اشاره کرد که شاخصه های مدیریت در جمهوری اسلامی را شاید نتوان با مدیریت در سایر کشورها تطبیق داد. برای مثال مواردی به نام مدیریت جهادی، ساده زیستی، پرهیز از اشرافی گری و... در قاموس مدیران جمهوری اسلامی یک حسن محسوب شده و هر وقت این روحیه بر مدیران کشور حاکم شده است، جامعه از ثمرات این نوع مدیریت بهره مند شده اند تا جایی که افراد جامعه از هر قشر به نوعی خواهان مدیریت این افراد در حوزه های گوناگون و حضور این جنس مسئولان در صندلی های مدیریتی کشور هستند. در نقطه مقابل هر وقت مدیرانی از جنس مدیران یکجانشین و یا به اصطلاح «کارتابلی» مسئولیت کشور را در دست می گیرند نه تنها دردی از کشور دوا نمی کنند که خود به باری برای کشور تبدیل می شوند.
مدیرانی که عادت به پایتخت نشینی دارند، عادت به دفترهای پرتجمل خود دارند و میلیون ها تومان در ابتدای مسئولیت خود از بیت المال خرج تزئین دفاتر خود می کنند، مدیرانی که درس خوانده محافل غربی بوده و هستند، ترس از دشمن در وجودشان رخنه کرده است، مدیرانی که برای زحمت های کشیده و نکشیده توقع حقوق نجومی دارند و از قبل ترها ثروت های نجومی اندوخته اند، مدیرانی که عادت دارند وقایع کشور را از دریچه گزارش های صبح در کارتابل خود جویا شوند.
به جرات می توان گفت این جنس مدیران و این جنس اداره کشور نه به درد کشور خورده و نه خواهند خورد. مدیرانی از این دست که متاسفانه اینروزها زیاد دیده می شوند در هرکجا و در هر حوزه ای مستقر شوند قطعا برای کشور هزینه زا هستند چرا که این روحیه هیچ نسبتی با تلاش، کوشش، کارآفرینی، حرکت جهادی، اقتصاد مقاومتی، مقاومت در برابر استکبار و ... و دریک کلام حل مشکل مردم و پیشرفت کشور ندارند.
حال این مسئول چه رئیس جمهور باشد یا وزیر خارجه یا وزیر نفت و یا وزیر راه(که بی کفایتی را از حد گذرانده اما به لطف نمایندگان ادامه راه می دهد) و یا استاندار و.... در هرکجا که باشد برای کشور هزینه زا و متاسفانه مایه پسرفت، هدررفت سرمایه و عمر کشور است. بی شک در هر دوره ای که نگاه جهادی و روحیه مسئولیت پذیری در کشور و در هر سمت و مسئولیتی حاکم شد برکات آن به طور ملموس به سطح جامعه رسیده است که شاید بتوان گفت حتی نیازی به گزارش دادن هم نباشد.
قطعا از این دست مدیران انتظار فعالیت در جهت مقاومت در برابر دشمن که یکی از ابزارهایش تلاش طاقت فرسا برای اقتصاد مقاومتی است انتظار بیهوده ای است چرا که در عمل نه اعتقادی به این موضوع داشته و فی الواقع اراده و توانی هم برای این کار ندارند.
باید گفت غالبا این مدیران با سر و صدای فروان و با پرمدعایی کار را به دست می گیرند اما در عمل نه تنها دردی را درمان که بر خیل دردها می افزایند و می روند.
گرچه مردم در این چندسال با نوع برخورد رئیس جمهور یازدهم و اعضای دولت با مشکلات آشنا شدند و در حقیقت گله مندی خود را از ناکارآمدی و کم کاری مسئولان را تحمل می کنند اما این جنس برخوردهای زننده و ناامید کننده روان جامعه را آزار می دهد.
نوع برخورد مسئولان و واکنش های آنان در مسائلی همچون ریزگردها، رکود، بیکاری، برجام، حادثه قطار، فرودگاه، قراردادها، حقوق نجومی، اختلاس و فساد اطرافیان، ویژه خواری ها و ... بیشتر به عمق بخشی زخم کمک می کند.
در ابتدا باید بدین نکته اشاره کرد که شاخصه های مدیریت در جمهوری اسلامی را شاید نتوان با مدیریت در سایر کشورها تطبیق داد. برای مثال مواردی به نام مدیریت جهادی، ساده زیستی، پرهیز از اشرافی گری و... در قاموس مدیران جمهوری اسلامی یک حسن محسوب شده و هر وقت این روحیه بر مدیران کشور حاکم شده است، جامعه از ثمرات این نوع مدیریت بهره مند شده اند تا جایی که افراد جامعه از هر قشر به نوعی خواهان مدیریت این افراد در حوزه های گوناگون و حضور این جنس مسئولان در صندلی های مدیریتی کشور هستند. در نقطه مقابل هر وقت مدیرانی از جنس مدیران یکجانشین و یا به اصطلاح «کارتابلی» مسئولیت کشور را در دست می گیرند نه تنها دردی از کشور دوا نمی کنند که خود به باری برای کشور تبدیل می شوند.
مدیرانی که عادت به پایتخت نشینی دارند، عادت به دفترهای پرتجمل خود دارند و میلیون ها تومان در ابتدای مسئولیت خود از بیت المال خرج تزئین دفاتر خود می کنند، مدیرانی که درس خوانده محافل غربی بوده و هستند، ترس از دشمن در وجودشان رخنه کرده است، مدیرانی که برای زحمت های کشیده و نکشیده توقع حقوق نجومی دارند و از قبل ترها ثروت های نجومی اندوخته اند، مدیرانی که عادت دارند وقایع کشور را از دریچه گزارش های صبح در کارتابل خود جویا شوند.
به جرات می توان گفت این جنس مدیران و این جنس اداره کشور نه به درد کشور خورده و نه خواهند خورد. مدیرانی از این دست که متاسفانه اینروزها زیاد دیده می شوند در هرکجا و در هر حوزه ای مستقر شوند قطعا برای کشور هزینه زا هستند چرا که این روحیه هیچ نسبتی با تلاش، کوشش، کارآفرینی، حرکت جهادی، اقتصاد مقاومتی، مقاومت در برابر استکبار و ... و دریک کلام حل مشکل مردم و پیشرفت کشور ندارند.
حال این مسئول چه رئیس جمهور باشد یا وزیر خارجه یا وزیر نفت و یا وزیر راه(که بی کفایتی را از حد گذرانده اما به لطف نمایندگان ادامه راه می دهد) و یا استاندار و.... در هرکجا که باشد برای کشور هزینه زا و متاسفانه مایه پسرفت، هدررفت سرمایه و عمر کشور است. بی شک در هر دوره ای که نگاه جهادی و روحیه مسئولیت پذیری در کشور و در هر سمت و مسئولیتی حاکم شد برکات آن به طور ملموس به سطح جامعه رسیده است که شاید بتوان گفت حتی نیازی به گزارش دادن هم نباشد.
قطعا از این دست مدیران انتظار فعالیت در جهت مقاومت در برابر دشمن که یکی از ابزارهایش تلاش طاقت فرسا برای اقتصاد مقاومتی است انتظار بیهوده ای است چرا که در عمل نه اعتقادی به این موضوع داشته و فی الواقع اراده و توانی هم برای این کار ندارند.
باید گفت غالبا این مدیران با سر و صدای فروان و با پرمدعایی کار را به دست می گیرند اما در عمل نه تنها دردی را درمان که بر خیل دردها می افزایند و می روند.