تکمیل مسیر تقویت قدرت حزب الله
حاج رضوان پیش از شهادت، بخشی بزرگی از ماموریت هایی که به وی واگذار شده بود به اتمام رساند و توانست مسیر تقویت قدرت حزب الله و تبدیل آن از یک سازمان داخلی به یک قدرت منطقه ای را که بتواند همزمان وارد دو نبرد شود، ترسیم کند.
او به ابتکار خود تواانست فعالیت امنیتی و نظامی را با یکدیگر همراه کرده و تجربه مقاومت در لبنان را به عراق و فلسطین انتقال دهد و به این ترتیب بسیاری از دستاورردهایی که مقاومت در سال های اخیر تحقق بخشید، مبتنی بر میراثی است که عماد مغنیه به جا گذاشت که از همه مهم تر توان بازدارندگی مقاومت است.
چرا در زمان مغنیه تجربه مقاومت با چند مرحله همراه بود؟
شهید مغنیه پس از سال 2000 در صدد همراهی و سازگاری با واقعیت جدید برآمد به این معنی که پس از جنگ های چریکی علیه نیروهای اشغالگر اسرائیلی، مقاومت حزب الله تحقق دو طرح را سرلوحه کار خود قرار داد:
اول: ایجاد قدرت دفاعی برای مقابله با هرگونه تجاوزات آینده و جلوگیری از اشغال سرزمین. اینجا همان وجه تمایزی است که مقاومت با رهبری مغنیه توانست به ثمر برساند زیرا جنبش های مقاومت فعالیت خود را پس از اشغال سرزمینشان آغاز کردند و با یک ارتش به جنگ اشغالگران نرفتند، اما مغنیه در صدد کار دیگری برآمد.
او در این باره می گفت: «من به دنبال شبکه تونل هایی هستم که بتواند امکان ورود به یک نقطه و خروج از یک نقطه دیگر را فراهم کند، بدون اینکه دشمن قدرت تعقیب ما را داشته باشد».
به این ترتیب جنوب لبنان به میدان آموزش رزمندگان مقاومت تبدیل شد و در آنجا قدرت و توانمندی خاص حزب الله بنا نهاده شد.
این آموزش ها با برنامه های سختگیرانه ای همراه بود، زیرا مغنیه در نظرداشت با این کار رزمندگان بیش از پیش با میدان نبرد آشنا شوند و در آنجا قدرت مانور داشته باشند.
دوم: طرح دومی که حزب الله تلاش کرد تحت نظارت مغنیه پس از سال 2000 آن را تحقق بخشد، ایجاد قدرت ممانعت از هرگونه تجاوز دشمن علیه لبنان بود و در این خصوص این نکته نیز در نظر گرفته شد که مقاوت عملیات خود را چه در مزارع شبعا و یا آزادی اسیران ادامه خواهد داد.
مغنیه، استاد قدرت بازدارندگی دشمن در برابر دشمن
در این زمینه مغنیه استاد و یکی از سرشناس ترین افرادی بود که دشمن را مجبور کرد به قواعد بازی با مقاومت متعهد بوده و اقدام نظامی و امنیتی را بنابر توافق آوریل 1996 انجام دهد با این مضمون که غیرنظامیان ما را بمباران نکنید تا شهرک ها ی شما را بمباران نکنیم.
مغنیه دشمن را مجبور کرد سقف تحرک خود علیه مقاومت را کاهش دهد، به این معنی که اگر شما سید عباس الموسوی را در 16 فوریه 1992 ترور کردید، واکنش ما حتی در دورترین نقاط در انتظار شما خواهد بود بود، اگر مقاومت را در پایگاه آموزشی عین الکوکب در بقاع در سال 1994 هدف قرار دادید، قدرت پنهان ما بار دیگر از قواعد بازی خارج می شود تا دشمن را در هر نقطه ای هدف قرار دهد.
برنامه ریزی و اجرای سریع مقاومت علیه اسرائیل
نبوغ عملیات مقاومت در این خصوص مبتنی بر برنامه ریزی و اجرای سریع بود، گویی یک گروه برای برنامه و اهداف مورد نظر آماده هستند،این همان نکته نهفته در معادله بازدارندگی یا قدرتی است که دشمن را به وحشت می اندازد.
حاج رضوان به خوبی به توان مقاومت واقف بود و در عین حال می دانست می تواند از مانع محدودیت امکانات مقاومت بگذرد و فراتر برود و بر این اساس قدرت موشکی حزب الله را پایه گذاری کرد و در این مورد این سوال ها را مطرح می کرد: حزب الله برای اینکه نیروی هوایی در اختیار داشته باشد چه چیز کم دارد؟ مهندس؟ جوانان مبتکر؟ در جستجوی آنان باشید، پیدا خواهید کرد.
مغنیه استاد قدرت بازدارندگی و مجبور کردن دشمن به تعهد به قواعد بازی بود وعملا نیز شانس دشمن بسیار بد و تیره بود زیرا نتوانست در آغاز جنگ 2006 حاج مغنیه را به چنگ آورد و او کاری کرد که دشمن از این جنگ عبرت بگیرد و در صدد پیدا کردن ضعف های خود و تلاش برای از بین بردن آن برآید.
مغنیه پس از جنگ 2006، در صدد تقویت نقاط قدرت حزب الله برآمد در نتیجه برنامه مرحله بعد را ترسیم کرد که مبتنی بر تبدیل حزب الله به یک قدرت بزرگ منطقه ای بود که بتواند همزمان در دو جبهه وارد جنگ شود.
نتیجه فعالیت های شهید مغنیه این بود که پس از ترور او سید نصرالله دبیر کل حزب الله در مورد او گفت، شهید مغنیه ما را ترک کرد اما چیز زیادی برای تکمیل آنچه باقی گذاشته است، نمانده است.
اکنون می توان شاهد ادامه مسیر قدرت گرفتن حزب الله بود و ملاحظه کرد که چطور معادله بازدارندگی مدیون برخی افراد و پیش از همه شهید مغنیه است.