به گزارش مشرق، حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، عصر شنبه 23 بهمن، در دیدار آقای استفان لوفون، نخستوزیر سوئد، با اشاره به ظرفیتهای فراوان دو کشور برای ارتقای همکاریها، خاطرنشان کردند: از افزایش ارتباطات دو کشور در همهی عرصهها استقبال میکنیم و امیدواریم مذاکرات و توافقات انجامشده در عمل نیز تحقق پیدا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای سطح کنونی روابط ایران و سوئد را بسیار کمتر از ظرفیتهای موجود ارزیابی کردند و افزودند: سوئد بهدلیل ارتباطات طولانی با ایران، در چشم مردم ما کشوری خوشنام است و این خوشبینی ملتها به یکدیگر، زمینهی مناسبی برای توسعهی همکاریها خواهد بود.
ایشان با اشاره به رفتوآمد و مذاکرات برخی دولتهای اروپایی در تهران در طول یکسالونیم اخیر و درعینحال عملی نشدن اغلب توافقات انجامگرفته، خطاب به نخستوزیر سوئد گفتند: با شناختی که از جنابعالی وجود دارد، شما فردی اهل اقدام و عمل هستید و انتظار میرود بهنحوی عمل کنید که توافقات صرفاً روی کاغذ باقی نماند.
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به بخشی از بیانات رهبر انقلاب در دیدار نخستوزیر سوئد پرداخته شود؛ آنجا که ایشان فرمودند: «رفتوآمد و مذاکرات برخی دولتهای اروپایی در تهران در طول یکسالونیم اخیر و درعینحال عملی نشدن اغلب توافقات انجامگرفته» و تصریح کردند «انتظار میرود بهنحوی عمل کنید که توافقات صرفاً بر روی کاغذ باقی نماند.»
نخست، چهچیزی سبب شده است که رفتوآمد اروپاییها به ایران توافقات روی کاغذ عنوان بگیرد؟
بعد از امضای سند مشهور به برجام یا توافق هستهای، مسئولان کشورهای اروپایی با این تصور که زمینه برای تبادل تجاری با ایران و ایجاد مراودات بازرگانی و متعاقباً شکلگیری پیوندهای سیاسی فراهم شده است، رفتوآمد فراوانی به ایران داشتند. از وزیران خارجهی کشورهای اروپایی تا مقامات بلندپایهی این کشورها برای ورود به ایران از یکدیگر سبقت میگرفتند و چنین به نظر میرسید که فصل تازهای از روابط بین ایران و کشورهای اروپایی در حال شکلگیری است و به تعبیر دکتر روحانی، «میوهی برجام» آمادهی چیده شدن بود. طبیعی بود که بعد از برجام ایران بتواند بسیاری از دستاوردهای حاصل از این توافق را بهصورت برقراری روابط تجاری با کشورهای دیگر دنیا به دست آورد. اما برخی از عوامل بازدارنده مانع از دستیابی ایران به این مهم شدند که شاید بتوان مهمترین آنها را ترس شرکتهای بینالمللی مستقر در کشورهای اروپایی و سرمایهگذاران این کشورها از «تنبیه آمریکاییها» عنوان کرد.
بلافاصله بعد از برجام، آمریکاییها لفاظیهای جدیدی علیه ایران را شروع کردند و ایران را متهم به نقض روح برجام کردند و متعاقب آن با فشار علیه مسائل موشکی ایران، عنوان کردند که رفتار ایران در سطح بینالمللی نرمالیزه نیست و همین موضوع سبب شد تا اروپاییها که تا پیش از این تصور میکردند ایران بعد از برجام زمینهی بسیار مناسبی برای سرمایهگذاری را فراهم میکند، اینک و بعد از این لفاظیهای آمریکاییها تصور کنند که فرق چندانی بین وضعیت پیش و پس از برجام به وجود نیامده است. همین ترس شرکتهای بینالمللی از تحریمهای ایالاتمتحدهی آمریکا، سبب شد تا شاهد رشد مبادلات تجاری بین ایران و این کشورها نباشیم. این ترس در بخش خصوصی ریشه دوانده است. اساساً سرمایه «ترسو» است. در جایی که صحبت از ریسکپذیری به میان آید، سرمایهگذار بخش خصوصی قطعاً حضور نخواهد داشت و با احتساب هزینه و فایدهی یک امر، منافع زودگذر را رها کرده و بهکلی از سرمایهگذاری چشمپوشی میکند.
در این خصوص نهتنها بخش خصوصی از رابطه با ایران میترسد، بلکه این موضوع در بخش دولتی کشورهای اروپایی نیز ریشه دوانده است. برای مثال، کسر قابل توجهی از کشورهای اروپایی در روابط بانکی با ایران از طریق بانکهای دولتی واهمه دارند. این موضوع نیز بهطور مستقیم به ترس آنها از تنبیه شدن بهوسیلهی ایالاتمتحدهی آمریکا نشئت میگیرد.
این موضوع ترس از سرمایهگذاری در ایران سبب شده است تا علیرغم بسیاری از توافقاتی که بعد از برجام بین ایران و کشورهای اروپایی منعقد شده است، این توافقات در هالهای از ابهام باقی بماند و در فضایی از نامشخص بودن به سر ببرد. بسیاری از سرمایهگذاران منتظر هستند تا واکنش دونالد ترامپ نسبتبه ایران را مشاهده کنند تا بعد از آن بهصورت جدی درخصوص روابط اقتصادی با ایران سخن بگویند. این موضوع سبب شده است تا توافقات بین ایران و کشورهای اروپایی، همانطور که رهبر انقلاب فرمودند، توافقاتی کاغذی باشند.
دوم، چرا رهبر انقلاب این موضوع را به سوئدیها یادآور شدند؟
سوای از اینکه رهبر انقلاب این موضوع را پیشتر نیز یادآوری کرده بودند، اما به یک دلیل یادآوری این موضوع به سوئدیها حائز اهمیت است و آن وابستگی اروپا و حتی آمریکای شمالی به سوئد در بخش زیرساختهاست. سوئد در میان کشورهای اروپایی، مشهور به کشور زیرساختهاست. اریکسون، ولوو، تتراپک، اسکانیا و سایر شرکتهای سوئدی شرکتهایی هستند که وارد حوزهی زیرساخت شدهاند. اساساً مدل توسعه در اسکاندیناوی مدل زیرساختمحور است. به همین دلیل کشورهای دیگر دنیا و حتی آمریکاییها به ابزارها و فناوریهای سوئدیها نیازمند هستند. همین چند صباح پیش بود که فیسبوک اعلام کرد که قصد دارد تأسیسات زیرساخت خود را به سوئد منتقل کند تا سرورها و اپراتورهای این شرکت آمریکایی در سوئد نگهداری شود تا هزینهی نگهداری آنها برای آمریکاییها به حداقل برسد. بنابراین کشورهای دیگر اروپایی و حتی آمریکاییها به سوئدیها در عرصههای متنوع «نیازمند» هستند.
این نیازمندی در روابط بینالملل، سبب وابستگی کشورهای دیگر و متعاقب آن «ترس» کشورهای دیگر برای قطع رابطهی اقتصادی با کشور مبدأ میشود. تصور اینکه آمریکاییها روزی سوئد را تحریم یا تنبیه کنند یا حتی هشداری به سوئد بدهند، به واقعیت نزدیک نیست. چراکه در ابعاد مختلف به این کشور نیازمند هستند.
اساس روابط بینالملل در نیاز کشورها به هم خلاصه میشود. کشوری که به او نیاز وجود داشته باشد، روابط تجاریاش با کشورهای دیگر گسترده میشود و همین موضوع سبب تقویت روابط سیاسی نیز میشود. بنابراین اگر بنا بر از بین بردن فضای کاغذی توافقات بین ایران و اروپا و بهطور کلی غرب باشد، باید از کشورهای کمتر آسیبپذیر استفاده کرد. چراکه آمریکاییها بهراحتی توان تنبیه آنها را نخواهند داشت یا اگر قصد چنین کاری را داشته باشند، امکان آن برای آنها وجود ندارد.
از بین بردن فضای ساختگی «کاغذی بودن مبادلات» با سوئد و در دیدار با نخستوزیر سوئد، میتواند نشاندهندهی این موضوع باشد که توافقات باید بهصورت جدیتری عملی شوند و این رویه رویهی قابل قبولی نیست. در زمان وضع تحریمهای اتحادیهی اروپا علیه ایران نیز سوئدیها و از جمله کارل بیلدت، وزیر امور خارجهی سوئد، با وضع تحریمهای شدید علیه ایران و بهخصوص تحریمهای نفتی علیه تهران مخالف بودهاند و این کارنامه سبب شده است تا چشمانداز «از حالت کاغذی درآمدن» توافقات بین ایران و سوئد بیشتر رنگوبوی عملی به خود بگیرد.
شاید نیروگاه برقی همدان که یک نیروگاه انرژیهای تجدیدپذیر است و توسط اروپاییها در ایران ایجاد شده است، بتواند بهعنوان یک نمونهی موفق هرچند کوچک در از بین بردن فضای ساختگی آمریکاییها مورد بررسی قرار گیرد. فضایی که امید میرود بیشتر رنگوبوی عملی به خود بگیرد.
سوم، دولت روحانی بایستی چه برنامهای را پیش ببرد؟
در این فضا که شرکتها و کشورها در عرصهی بینالمللی از تجارت با ایران واهمه دارند، وظیفهی دولت این است که تلاش کند با در نظر گرفتن فضایی که علیه دولت ترامپ در عرصهی بینالمللی ایجاد شده است، کشورهای اروپایی را با بازار بکر ایران آشنا کرده و توافقات را به عمل بیشتر نزدیک کند. ایجاد رابطه و عملی شدن قراردادهای بینالمللی ایران با کشورهای دیگر، سبب آسیبپذیری آمریکا در وضع تحریمهای جدید علیه ایران خواهد شد.
شکلگیری کارگروههای مشترک تجاری، تورهای گردشگری برای آشنایی شهروندان کشورهای اروپایی از امنیت ایران و... از جمله کارهایی است که برای خنثیسازی سیاستهای آمریکاییها بایستی صورت گیرد تا هزینهی ایجاد تحریمهای بینالمللی یا یکجانبهای که آمریکاییها علیه ایران وضع میکنند، به بالاترین شکل ممکن برای آنها رقم بخورد؛ بهگونهای که در صورت سخن گفتن مقامات آمریکایی از وضع تحریمها علیه ایران، بهصورت خودکار ابتدا کشورهای دیگر علیه آمریکاییها اعتراض سر دهند. این موضوع چکیدهی روابط بینالملل است. کشوری در روابط بینالملل به کشور دیگر احترام میگذارد که به او نیاز داشته باشد. نیاز است که تعریف میکند جایگاه بینالمللی یک کشور چیست.
فرجام سخن
رهبر انقلاب در دیدار با نخستوزیر سوئد، آقای استفان لوفون، بیان داشتند که توافقات از حالت کاغذی فعلی باید خارج شده و رویکردی عملی به خود بگیرند. ایشان با اشاره به شخصیت آقای لوفون مبنی بر عملگرا بودن وی، اظهار امیدواری کردند که قراردادها صرفاً ماهیت کاغذی به خود نگیرند و منجر به ایجاد فضایی از عمل و اقدام در روابط اقتصادی بین ایران و سوئد و متعاقباً بین ایران و کشورهای اروپایی شوند.
اشاره شد که دلیل این سخنان رهبر انقلاب، رفتوآمدهای مکرر کشورهای اروپایی به ایران و مثمر فایده نبودن این رفتوآمدها برای فضای اقتصادی ایران است. بعد از توافق هستهای، ورود مقامات اروپایی به ایران شتاب روزافزونی به خود گرفت؛ بهگونهای که هر ماه مقامات اروپایی برای آمدن به ایران مسابقه گذاشته بودند. اما این فضا نه ادامه پیدا کرد و نه حاصلی برای اقتصاد پساتحریم ایران داشت که دلیل اصلی آن نیز به ترس شرکتهای مستقر در این کشورها از تنبیه شدن بهوسیلهی آمریکاییها برمیگشت؛ موضوعی که بهدلیل ماهیت ریسکناپذیر این شرکتها قابل تصور است.
وزیر خزانهداری آمریکای دوران اوباما بعد از توافق به تکتک کشورهای اروپایی سفر کرد تا آنها را از تغییر نکردن مسائل اساسی درخصوص ایران مطلع کند و به آنها یادآور شود که هنوز مسائلی در مورد ایران باقی مانده است و ایران روح برجام را رعایت نمیکند و برای برقراری رابطهی تجاری با ایران باید محتاطتر رفتار کنند.
این موضوعات سبب ترس شرکتها برای آمدن به ایران شد. فضای بهوجودآمده بعد از روی کار آمدن ترامپ، که نظام بینالملل علیه وی بسیج شده و یا در حال بسیج شدن است، بهترین شرایط برای فعالیت دیپلماتیک دولت ایران برای نزدیک کردن کشورهای دیگر به ایران و وابسته کردن آنها به ایران بهواسطهی انعقاد قراردادهای بینالمللی و عملی کردن آنهاست تا بهواسطهی همین وابستگی، هزینهی وضع تحریمهای بینالمللی آمریکاییها علیه ایران بالا رود و خاصیت خود را از دست بدهد. در این بستر، کشورهای اسکاندیناوی بهدلیل ماهیت وجودیشان مبنی بر تولید زیرساختها و وابستگی کشورهای دنیا و بهخصوص آمریکاییها و اروپاییها، بیشتر میتوانند مورد توجه قرار گیرند.