چه ارتباطی نام فیلم با کمدی الهی اثر دانته دارد. در کمدی الهی دانته شاهد طی شدن مسیری سخت برای رسیدن به بهشت هستیم در این فیلم هم به نظر می آید شخصیت اصلی داستان این نگاه را دنبال میکند .
هر نویسنده ای که این نام را برای اثرش برمیگزیند می خواهد تعریضی داشته باشد به داستان منظوم «دانته» و بگوید خرق عادت هایی که در روایت «دوزخ و بهشت» بر خلاف سنت پیشینیان به مخاطب میدهد ، حالابروز و ظهور دراماتیکتری در جامعه انسانی دارد، چه بسیار دوزخهایی که تابلوی بهشت را بر سر در خود نصب کردند و چه دوزخیانی که از رانت بهشت دارند در این دنیا متمتع میشوند ، خلاصه سفر ادیسه وار انسان بر روی زمین خاکی به یک تراژدی رسیده که از فرط رقت بار بودن، کمدی شده است.
«کمدی انسانی»فیلمی جامعهشناختی است
در سینما معمولاً دو روایت در حوزه آثار در حوزه تاریخ معاصر است یا صرفا تاریخ می گویند یا داستان بهانهای برای تاریخ گویی است جای این نوع روایت که قصه به گونه ای پررنگ روایت می شود و عاملی برای گفتن تاریخ باشد در سینما خالی بود چگونه به این نوع طراحی رسیدید؟
«کمدی انسانی» فیلمی است بیوگرافیک ، پیرامون زندگی یک فرد و به واسطه آن که هر زندگیای در ادوار و دهههای مختلف امتداد مییابد، داستان ماهم در چند دهه رخ میدهد و این به معنای تاریخی بودن داستان نیست گرچه برای نشان دادن هر دهه، تصاویر باید منطبق با حال و هوا و فضای آن دهه باشد؛ از بافت معماری و لباس گرفته تا اشیاء صحنه و رخدادهای اجتماعی ویژه آن دهه ، ولی «کمدی انسانی» وقتی دقت میکنیم یک فیلم جامعه شناختی است و نه تاریخی ، و این جامعه شناختی از کریدور بیشتر روان شناختی است یعنی از خلال بُعد روانشناختی رشد یک پسر در خانواده، مدرسه و در کل پیرامونش به یک نگاه کلی از جامعهای که او در آن بزرگ شده و نیز اثری که او در بزرگسالی بر پیرامونش میگذارد میرسیم ،اینکه خشونت چطور در وجود یک فرد نهادینه و سپس باز تولید و منتشر می شود.
شخصیتهای داستان به درستی طراحی شده اما بهتر نبود از بازیگر معروف و شناخته شده برای ایفای نقش اصلی استفاده می شد تا مانند دیگر بازیگران که نقشهای کوتاهی برعهده دارند به ذهن می ماند و نیازی به بازتعریف شخصیت نبود.
به نظرم بهترین گزینه برای این نقش درویش بود که می توانست به خوبی از پس ایفای ظرائف نقش برآید و بدن خودرا هم برای صحنه های ورزشی فیلم با تمرین آماده سازد و نیازی نباشد که من هم برای آشنایی زدایی از بازیگر در ذهن مخاطب که در مورد بازیگرانی که از آنها پرسونای خاصی در اذهان مخاطب به واسطه سالها حضور شکل بسته است ، بخواهم کار خاصی را انجام دهم ، خوشبختانه بازی درویش مقبول مخاطب عام و خاصی که تا اینجا فیلم را دیده اند شده است.
راشهای محدودی استفاده نشده دارم/ سرصحنه می دانستم چه میخواهم
تدوین بسیار خوب درآمده به گونه ای که به گذر زمان و ارتباط مخاطب با شخصیت ها کمک میکند
تدوین فیلم را خودم برعهده داشتم البته جوانانی که مسلط به ابزار رایانه ای تدوین هستند در مقام مجری در کنارم بودند اما کانسپت تدوین که براساس سبکی که در حین اجرا در سرصحنه به آن رسیده بودم ، فضای تدوین را به شکل فعلی اش رساند ، سر صحنه میدانستم چه می خواهم و به اندازه و همان مقدار گرفته بودم ، در کل شاید شش دقیقه و نیم راش استفاده نشده دارم.
سعی کردم قصه بگویم/ فیلم باتمام شدن در سالن در ذهن مخاطب شروع میشود
چقدر امروز که مخاطب به دیدن آثار سر راست و به دور از پیچیدگی عادت کرده می تواند به این اثر نزدیک شود این فیلم چقدر نیاز جامعه امروز ما است.
مسلما دوست خواهد داشت چرا که قصه میشنود ، من سعی کردم صد دقیقه قصه بگویم و خوب هم گفته شود ، اما فیلم با تمام شدن در سالن تمام نمی شود و تازه در ذهن مخاطب شروع می شود ، همان به قول شما پیچیدگی هایی که از جنس تفکر است، این دو مقوله را من عامداً از هم تفکیک کردم، قصه و سرگرم شدن در سالن و فکر کردن به پرسشهای بنیادینی که فیلم مطرح می کند پس از تماشای فیلم که شاید منجر به آن شود که بخواهد فیلم را دوباره ببیند.
در هیاهوی غوغاسالانه ستارههای پوشالی قهرمان واقعی کجاست/ نمایشی از مصائبی که بشر امروز گرفتار آن است
این فیلم حرف امروز جهان است ، در هیاهوی غوغا سالارانه ی ستاره های پوشالی قهرمان واقعی کجاست و در عبور از دکه های فریب دوزخی بسیار کجا می توان به بهشت رسید ؟ فیلم از جهان ذهن یک کودک تا سفر بلوغ و میانسالی او مروری می کند بر مصائبی که بشر امروزی گرفتار آن است ، جهلی که خشونت می آورد و خشونتی که جهل را بازتولید می کند.
اگر قصد داشتید درباره ستمهای حکومت سابق به صورت سفارشی فیلم بسازید باز هم با این نوع روایت قصه تعریف میکردید؟
من که نه بلدم فیلم سفارشی بسازم و نه هرگز چنین کاری می کنم ، فیلمسازی کسب و کار من نیست اما به نظرم بهترین راه برای نمایش حوادث تاریخ معاصر که می خواهد حق مدارانه و منصفانه باشد باید به آرشیو های فیلم مراجعه شود و فیلم های مستند ساخته شود ، کار نمایش به درد این قضیه نمی خورد زمانی که اصل تصویر در آرشیو هست چرا باید بازسازی فیکی از آن حوادث بخواهیم.
نقش رسانه در این فیلم پررنگ و با اهمیت است و دیگری گروههای چپ یا اپزیسیون، این پررنگ بودن تعمدی بود؟
اشارهتان به مقطعی است که حوادث در سیر وقوعشان موقعیتی تراژیک را برای شخصیت اصلی فیلم رقم می زنند اما خود این حوادث هر یک موقعیت های کمدی اند ، که حتی شاید به لحظات جفنگ سینمای کمدی نزدیک شوند اما در کنار هم وضعیتی تلخ را که با زهر خند مخاطب همراه است برای شخصیت اصلی داستان رقم می زنند و این عین واقعیتی است که بارها در تاریخ معاصرمان دیدهایم.