در این بخش به این پرداختیم که «ثریا» با چه ایدهای تشکیل شد. برای روشن شدن چارچوبی که «ثریا» در آن شکل گرفت، کمی به عقب برگشتیم و بررسی کردیم که اصولاً «رسانه انقلاب اسلامی» بناست چه مأموریتی را انجام دهد؟ شکافتن این بحث به مقدمهای نیاز داشت که در ادامه آمده است.
* * * * * * * * * * * * * * * *
* سیر تطور انقلاب سیاسی ایران
ببینید ما در حوزه سیاسی و امنیتی انقلاب کردیم؛ این انقلاب هم حاصل یک سال و دو سال و ده سال نیست؛ مثلاً اگر بخواهیم از زمان مشروطه برش بزنیم ــ که البته قبل از آن هم هرچه عقب برویم تا زمان ائمه بسیار مهم است ــ در مقطع مشروطه سرِ یک مجتهدِ مسلم بالای دار میرود؛ یعنی جامعه هنوز به آن پختگی نرسیده که از این مسئله جلوگیری کند. بعد آیتالله عبدالکریم حائری شیرازی (رضواناللهعلیه) کار مهمی میکند؛ «نهادسازی» میکند؛ حوزه علمیه قم را تأسیس میکند و به تبَع این حوزه، پایگاه اصلی روحانیت از نجف اشرف به ایران منتقل میشود. نقش آیتالله العظمی بروجردی (رحمتاللهعلیه) هم در تثبیت این جایگاه، نقش بیبدیل و مهمی است. این مراجع بزرگوار زحمت زیادی میکشند؛ نتیجه این میشود که نیم قرن بعد از مشروطه اقتدار و نفوذ روحانیت خیلی متفاوت شده است. وقتی حضرت امام قیام میکند و فریاد میزند و ایشان را دستگیر میکنند علمای قم و شهرهای دیگر خبرهایی دریافت کردند مبنی بر این که امام را میخواهند اعدام کنند؛ به شاه اعلام میکنند که ایشان مرجعِ مسلم است و شما قانوناً نمیتوانید اعدامش کنید؛ که شاه نمیتواند فاجعهای که در مشروطه اتفاق افتاد را تکرار کند. تا سال 57 هم همواره هیمنه و اقتدار روحانیت برای شاه دردسرساز است. این ادامه دارد تا در سال 57 با محوریت امام انقلاب میکنیم.
مرحله بعدی مرحله تثبیت، شفتهریزی و بنیانسازی ساختار انقلاب است؛ این موضوع هم به برکت ایستادگی بینظیر موج جوانان جهادی، در جنگ رقم خورد و عقبههای همان جریان مثل «تهرانیمقدم»ها و «شهریاری»ها شرایطی را ایجاد کردند که حالا به جایی رسیدهایم که دنیا نمیتواند به ایران نگاه چپ کند. زیربناهایمان در حوزههای سیاسی و امنیتی محکم است؛ حتی آقا اخیراً فرمودند درمورد مباحث امنیتی من خاطرم جمع است و آسیب نخواهیم دید.
* «رسانه انقلاب اسلامی»، طلایهدار بیداری عمومی جامعه
اما جدای از این حوزهها در حوزههای اقتصادی و فرهنگی همواره ایشان هشدار میدهند و نگران هستند. چرا؟ چون این سیر «بیداری عمومی» که در حوزههای سیاسی و امنیتی طی شده در حوزههای فرهنگی و اقتصادی اتفاق نیفتاده است. طی بیست و چند سال گذشته ایشان دو سوم سالها را اقتصادی یا مرتبط با اقتصاد نامگذاری کردهاند؛ اما مثلاً میگویند «اصلاح الگوی مصرف»، اما همان جمعی که به لحاظ سیاسی و امنیتی پای نظام میایستند و خون میدهند، 22 بهمن به خیابان میآیند، 9 دی حماسه خلق میکنند، فرزندانشان را برای دفاع از حریم اهل بیت فدا میکنند؛ همانها الگوی مصرفشان با اسراف و تبذیر همراه است؛ جنس خارجی را ترجیح میدهند؛ الزامات اقتصادمقاومتی را رعایت نمیکنند؛ جهیزیه آنچنانی میدهند و در عروسی و عزا بریز و بپاش میکنند؛ پس در مسائل اقتصادی و فرهنگی هم نیاز به انقلاب داریم؛ خوب، چه کسی باید فرهنگسازی کند؟ «رسانه انقلاب اسلامی».
* آسیبشناسی رسانههای انقلاب
اما این رسانهها در سالهای اخیر در معرض دو آسیب جدی قرار گرفتهاند؛ اولاً رسانههایی که داعیهدار تفکر انقلابی هستند، گرچه بهظاهر این موضوعات را مطرح میکنند اما وقتی وارد جزئیات میشویم میبینیم سیاسی و نفسانی عمل میکنند که علاوه بر مشکلات دیگر مخاطبشان را میتاراند؛ رسانه «صدق» لازم دارد؛ وقتی موضوعات را بیدلیل سیاسی میکنیم کسی حرف رسانه را گوش نمیدهد؛ آنچه عموماً ــ البته نه مطلق؛ عموماً ــ در ذهن مردم از این گونه رسانه شکل گرفته یک رسانه بداخلاق، کمتحمل، شعاری، سیاسی، غیرمرتبط با درد مردم و محرومان و ناراستگوست؛ یعنی دقیقاً مقابل آنچه باید باشد. طبیعی است که مردم از این رسانه فراری باشند؛ باید بپرسیم نسبت تو با انقلاب و شعارهایی که میدهی چیست؛ این یک آسیب.
نکته دوم اینکه ما در رسانه خلاقیت به خرج نمیدهیم؛ رسانههایمان به لحاظ تکنیکی هم خلاق و مبتکر نیست تا مؤثر باشد؛ به کارهایی منحصر شدهایم که در خیلی موارد دل مردم را زده است.
فکر نمیکنید «ثریا» در این دو حوزه نقایصی دارد؟ آیا حق مطلب را ادا کرده است؟ آیا اولاً در نقدها و شعارها، صادق بودید و سیاسی عمل نکردید؟ دوم اینکه آیا ابتکار کافی به خرج دادید؟ آیا منحصر شدن در این قالب کافی است؟
* این رسالت دیدبان است دیگر...
ببینید؛ «ثریا» از آنجا شکل گرفت که یک نیاز جدی احساس میشد که مسائل مهم و راهبردی پیشرفت کشور ــ یعنی موضوعاتی که جهتدهیهای اصلی کشور را صورت میبخشند ــ با نگاه تخصصی در هیچ رسانهای رصد و دیدبانی نمیشود. حتی خیلی از مراکز کلان را ببینید؛ مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام چقدر این کار را کردهاند و چقدر گزارش میدهند که مثلاً در تحقق سیاستهای کلی یا سند چشمانداز یا برنامههای توسعه کدام نهادها موفق بودهاند وکدام دستگاهها کمکاری کردند؛ در کدام حوزهها و کدام بندها؟ شما چقدر دیدهاید در فضای رسانهای کشور؟ بهجز برخی دعواهای سیاسی آیا دیدهاید که کسی این موضوعات مهم را رصد کند و گزارش کند؟
اگر هم مواردی اتفاق افتاده از سوی رهبر معظم انقلاب بوده؛ یعنی ایشان خودشان کمکاری سایر دستگاهها را جبران میکنند و علنی پیگیری میکنند مثلاً راجع به کُند شدن پیشرفت علمی کشور یا عدم تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی گلایه میکنند؛ یا حتی درباره عدم اجرای تعهدات آمریکا در برجام هم خود ایشان ورود میکنند و شما خیلی گزارشی از هیئت نظارت بر اجرای برجام در رسانهها نمیبینید.
لذا این احساس میشد که در حوزههای مختلف خلأ داریم و لازم بود مسئولان یک جایی جوابگو باشند و بتوانیم در یک برنامه نقاط قوت و نقاط ضعف دستگاهها را در مسیر سند چشمانداز ارزیابی کنیم. هم دستاوردها را بگوییم و هم نقاط ضعف را هشدار بدهیم. دیدبان هم باید آرایش دشمن را ببنید و اطلاع بدهد، هم نقاط ضعف و قوت نیروهای خودی را در صحنه از بالا ببیند و گزارش بدهد.
حالا مسلماً دشمن نمیخواهد سر به تن دیدبانهای انقلابی باشد؛ این که طبیعی است؛ گرفتاری آن است که در جبهه خودی هم نفوذی وجود داشته باشد؛ او هم با دیدبان مشکل دارد و گرای آنها را به دشمن میدهد تا برجک دیدبانی را بزنند؛ مدیران کمکار و از نفس افتاده و ... - که دیدبان ضعفشان را رصد میکند - هم شاکی میشوند. پس واکنشها و فشارها به هر دیدبانی طبیعی است. وقتی عدهای میخواهند پیشرفتهای یک ملت را با بتن پر کنند، باید هم دیدبانها را بزنند.
البته دیدبان اصلی انقلاب، رهبر معظم انقلاب هستند و این همه تلاش ضدانقلاب و دشمن و نفوذیها برای مهار ولایتفقیه بیعلت نیست؛ رهبری هم دیدبان است و هم سکاندار؛ لذا آماج تیرهای دشمن در جنگ نرم متوجه ایشان و جایگاه ولایتفقیه است. حالا رسانههای انقلابی و از جمله «ثریا» باید در این جنگ نرم سربازی کنند؛ باید تیرهایی که قرار است به فرمانده اصلی و دیدبان اصلی بخورد، به امثال ما - که افتخارمان سربازی ایشان و انقلاب اسلامی است - بخورد. از این منظر هرچه بیشتر تیر بخوریم و بخورید انشاءالله بیشتر مأجورید؛ البته به شرط آنکه بتوانیم نیتهایمان را خالص کنیم و صحنه را درست تشخیص دهیم.
* میگویند در دولت قبل کجا بودید؟
درباره سیاسی و جناحی عمل کردن «ثریا» که پرسیدید مردم بهترین قاضی هستند؛ سابقه 5 ساله «ثریا» نشان میدهد که در دولت قبل هم ــ که خیلی با این دولت فرق میکرد ــ ادبیاتمان همین بوده که الآن هست؛ مثلاً در حوزه سلامت اخیراً برنامه رفتیم و برخی گفتند چرا تند بوده است و شما در دولت قبل کجا بودید؟ بچههای ما از برنامههای چهار سال پیش ثریا کلیپی تهیه کردند که بخشهایی از وضعیت نظام سلامت در دولت سابق را بررسی میکرد و خیلی تندتر از برنامههای اخیر بود. وقتی به آنها مراجعه میکنم با خودم میگویم واقعاً...
گلی به گوشه جمال دولت قبل؟
چون وقتی ما میرفتیم و واکنش تندی نمیدیدیم حرفمان را ــ که مبتنی بر نگاه کارشناسی و آمار و ارقام رسمی بود ــ ادامه میدادیم دیگر؛ میدانید؟ واکنش خیلی داشتیم؛ تذکر خیلی داشتیم؛ حتی بیانیه دادند؛ وزارت بهداشت دولت قبل اطلاعیه دادند که «با ثریا میرود دیوار کج»؛ هنوز هم در سایت وزارتخانه هست؛ حتی حضور ما را هم در بیمارستانها ممنوع کردند؛ اما جلوی پخش برنامه را نگرفتند.
یا یک برنامه خیلی انتقادی رفته بودیم درباره سیستمهای هوشمند راهآهن و همین بحثهایی که مثلاً فاجعه سمنان را باعث شد؛ خیلی برنامه چالشی بود؛ اصلاً راهآهن ریخت به هم؛ هفته بعد مدیرعامل راهآهن با معاونانش آمدند در «ثریا» که آن هم برنامه خیلی چالشیای شد؛ ولی برنامه کنسل نشد؛ فقط درخواستشان این بود که فلان انیمیشن را دیگر در این برنامه پخش نکنید؛ در همین حد.
آن زمان خیلی ترکشِ تنشها و فشارها به ما نمیخورد؛ در حد یک تذکر هیئت دولت به آقای ضرغامی باقی میماند. یک بار هم مثلاً روی آنتن، یکی از آیتمهای برنامه ــ که مستندی درخصوص وضعیت بیکار شدن کارگران نساجی مازندران بود ــ در هنگام پخش دچار محدودیت شد و ادامهاش پخش نشد، بهخاطر برخی تماسها و فشارها؛ اما اینکه برنامه تعطیل بشود یا موضوع برنامه عوض بشود، آن دوره اصلاً نداشتیم. من البته به آن دوره هم نمره خوبی در تحمل منتقدان نمیدهم، اما با شرایط فعلی، به قول شما گلی به گوشه جمال آن دوره...
در سه سال اخیر چندین برنامه داشتیم که روز قبل برنامه کنسل شده یا واکنشها و فشارهای مستقیم و غیرمستقیم روی خود عوامل برنامه «ثریا» و مکان برنامه و مهمانهای برنامه و... که خیلی برای ما عجیب است.
به دوستان میگویم وقتی برخی از مسئولان در تلویزیون شعار «آزادی بیان» و «زندهباد مخالفِ من» میدهند، من خندهام میگیرد؛ خندهای تلخ که واقعاً از صد گریه غمانگیزتر است. واقعاً یکی باید بیاید سراغ ما رسانهایها و برنامهسازها و خبرگزاریها و.... و راجع به آزادی بیان بپرسد. ای کاش میتوانستیم درد دلهایمان را بگوییم. بگذریم...
* «موج میرا»ی خلاقیت در «ثریا»
به این هم میپردازیم که تعطیلی «ثریا» چه عواملی دارد؛ اما فعلاً خواهش میکنم روی بحث دوم متمرکز شویم؛ بحث «خلاقیت در رسانه».
سال اول، «ثریا» برنامهای نود تا صد دقیقهای بهصورت زنده و ترکیبی بود و سبد مخاطب داشت؛ انیمیشن داشتیم که بحثهای تخصصی را در قالب طنز برای عموم مردم میگفتیم؛ این انیمیشنها خیلی هم حرفهای بود و در چند جشنواره جایزه گرفت؛ میگفتیم اقشار مختلف ــ از نوجوان مقطع راهنمایی تا مردم عادی ــ باید از این انیمیشنها استفاده کنند. مباحث سخت را اینطوری میگفتیم؛ مواردی مثل صنعت فضایی، نانو، صنعت نفت، فضای مجازی، نظام سلامت، موضوع هستهای و از این قبیل. دیگر اینکه مستندهای کوتاه با زبان مردمی داشتیم؛ و موارد دیگر؛ مجموعاً در یک برنامه90 دقیقه که معمولاً 100 دقیقه میشد،40 تا 50 دقیقه پلیبک پخش میکردیم که رکورد بود.
خاطرات سال اول ما جالب است؛ بعضیها آن اوایل، پیش از انجام کار اصلاً ایدههای ما را انجام نشدنی میدانستند؛ علیه ما امضا جمع شد؛ اصلاً نمیتوانید تصور کنید که چقدر در فضای آن زمان تلویزیون جا انداختن این پتانسیل سخت بود. در شبکه ــ جایی که طراحی برنامه را رصد میکردند ــ جلسه بود. ما گفتیم از 90 دقیقه 30 دقیقه پلیبک پخش میکنیم؛ برخیها در جلسات اولیه طرح و برآورد «ثریا» خیلی با گارد بسته برخورد میکردند؛ پذیرش تیم جوان «ثریا» برای بعضیها خیلی سخت بود. خیلی از آنها هم الآن بازنشست شدند و رفتند.
جلسه اول که گفتیم 30 دقیقه پلیبک ترکیبی از مستند و انیمیشن و گزارش پخش میکنیم اکثر اعضای جلسه ما را مسخره میکردند؛ میگفتند شما اصلاً میدانید پلیبک یعنی چه؟! شما میفهمید 30 دقیقه پلیبک هفتگی یعنی چه حجمی کار؟ طرف میگفت من با 20 سال سابقه، 15 دقیقهاش را هم نمیتوانم تولید کنم؛ میگفتیم شما بنویسید، اگر نشد ارزیابی میکنید دیگر! پولش را ندهید؛ کاری نداریم؛ پایان سری اول متوسط پلیبک پخش شده در هر برنامه 49.5 دقیقه بود و 5 ، 6 دقیقه هم پخش نشده بود؛ در 20 برنامه اول ما بالای 50 شهرستان رفته بودیم که بیسابقه بود در هیچ برنامه دیگری نداشتیم که متوسط هفتهای 2.5 شهرستان وجود داشته باشد؛ انیمیشنهای اینطوری و مستند تولید شده باشد؛ مستندهایی که آن زمان ساختیم 7 ، 8 جایزه برده و هنوز هم دارد جایزه میبرد. بعد خیلی از آن عزیزانی که واکنش داشتند، بعدها شدند جزو مدافعان «ثریا» چون کار «ثریا» را دیدند.
البته نمیگویم ما کامل بودیم، نقص هم داشتیم و شاید آنها هم حق داشتند که بالاخره به یک گروه جوان به این راحتی نمیشد اعتماد کرد. آن روزها اگر حمایت دو سه تا از مدیران سازمان و مدیر شبکه یک و برخی مدیران میانی شبکه نبود «ثریا»یی شکل نمیگرفت و اساساً «ثریا» در بروکراسی سنگین سازمان گیر میکرد.
این خاطره را برای این گفتم که گروههای جوان هم بدانند که همیشه مسیر هموار نیست؛ باید خیلی تلاش کنیم تا یک برنامهای شکل بگیرد و خودش را تثبیت کند و البته در این میان اعتماد و ریسکپذیری مدیران سازمان هم بسیار مؤثر و مهم است.
* انگیزههای انقلابی برای تلاش شبانهروزی
چه شد که «ثریا» 5 سال ماند و تمدید شد؟
بهخاطر انگیزه خاص انقلابی بود. بهخاطر بچههایی که برای پول و نام کار نمیکنند؛ ما از همان سال اول هم مشکلات مادی داشتیم. یادم است که همیشه دغدغه بچهها بود که نکند این علَمی که بلند شده و اعتمادی که به بچههای «ثریا» بهعنوان یک تیم انقلابی شده جواب ندهد و بگویند «ثریا» پا نگرفت و لذا بچههای انقلابی نمیتوانند و مثلاً اینها فقط شعار میدهند و اهل کار نیستند. بچهها شبانهروزی کار میکردند؛ بچههایی که هرگز نامی از آنها برده نمیشود و برعکس حقیر که دائماً جلوی دوربین هستم آنها مخلصانه پشتصحنه هستند؛ شبانهروز تلاش میکردند که این اتفاق نیفتد، تجربه خوبی رقم بخورد، قابل گسترش باشد و راه برای سایر تیمهای جوان و ارزشی باز شود؛ مدیری که ریسک کرده بگوید این جواب داد. همین اتفاق هم افتاد و همان مدیران چند برنامه دیگر را هم شروع کردند؛ البته اینها همه لطف خدا بود و گرنه ما پر از نقص و ضعف بودیم.
* آیتمهای «نیمسوز» برنامه «ثریا»
آخر سرنوشت انیمیشنها چه شد؟
بعد از دو سال انیمیشنها و خیلی مسائل دیگر متوقف شد؛ بهخاطر فشار مالی؛ بخش طنز و انیمیشن از بین رفت؛ سعی کردیم یک قالب خبری طنز به اسم «نیمهشبنامه» را جایگزین کنیم تا جذابیت عمومی برنامه حفظ شود و مسائل اصلی کشور بهصورت هفتگی در برنامه رصد شود؛ آن هم بهخاطر حساسیتهای سیاسی از بین رفت؛ دوباره بعد از مدتی یک بخش خبری طنز دیگر به اسم «نیمسوز» راه انداختیم که آن هم بعد از چند برنامه سوخت! اسمش «نیمسوز» بود چون میدانستیم این هم بهزودی میسوزد و سوخت! چون مسئولان شاکی میشدند.
میبینید؟ همهچیز هم دست ما نیست. محدودیتها سبب میشود خلاقیتها از بین برود؛ مجبوری روی آیتمهای خاص بمانی. البته این طبیعت برنامهسازی است و ما باید با توجه به هر شرایطی خلاقیت جدید داشته باشیم.
ولی در عین حال این بحث که فرمودید خیلی مهم است؛ برای مخاطب عمومی بتوانی موضوعات سنگین را گزارش بدهی. برای مردم عادی هنرمندانه بازگو کنی که بفهمند؛ خود «سادهسازی» کار سنگینی است؛ با انواع مستندها و کارهای خلاقانه باید انجام شود.
ببینید؛ یک وقت روی موضوع «آسفالت» برنامه رفتیم که چرا عمر آسفالت ما یکسوم تا یکپنجم عمر آسفالتهای دنیاست؟ خوب؛ همه نهادهای مرتبط را بررسی کردیم؛ فیلم ساختیم که آموزشی باشد و بعدها متوجه شدیم این انیمیشنهای ما در کارگاهها پخش میشد. یک وقت کار از این جنس است و برای مردم ملموس است.
اما یک وقت مثلاً از جنس پتروشیمی بالادستی و پاییندستی و اینهاست که ملموس نیست؛ گاهی برای یک برنامه علاوه بر اینکه مثلاً دو سه ماه کار پژوهشی داشتیم تازه بعدش 4 ، 5 جلسه سنگین داشتیم که حالا این پژوهشها را چه کنیم که قابلفهم برای عموم مردم شود؛ با چه قالبهایی و چگونه مطرح شود تا اثرگذار باشد؛ مردم متوجه شوند و تازه مسئولان هم خیلی ناراحت نشوند! و برنامه اثر اصلاحی داشته باشد. سنگینترین بخش کار اینجاست که نیاز به خلاقیت دارد.
ساختن بعضی برنامهها کاری ندارد. اما در این ژانر خیلی مهم است که چیزی بسازی که هم مردم بفهمند؛ هم به تریج قبای آقایان بیش از حد برنخورد؛ البته باید به کسانی که کوتاهی کردهاند بربخورد؛ اما بیش از حد بر نخورد! که نوبت به مسئول بعدی هم برسد! البته در بخشهایی هم نقاط که نقط مثبت و دستاوردی وجود دارد ما وظیفهمان بوده است که تقدیر کنیم. مردم هم متوجه میشوند که این تقدیرها نمایشی نیست؛ چون میبینند برنامه به وقتش در نقد صراحت داشته است و لذا وقتی از دستاوردها میگوییم مردم باور میکنند. برنامه «ثریا» ترکیبی از بیان این بیمها و امیدهاست که در مجموع امید مردم را به مسیر پیشرفت و «ما میتوانیم» تقویت میکند.
برگردیم به شرایط فعلی؛ شده کلیت برنامه را بخواهند تعطیل کنند؟
همین بحثها و محدودیتهایی که اخیراً مطرح شده و باعث شده «ثریا» چند هفته نتواند روی آنتن برود؛ البته من خیلی نمیتوانم مسائل را بازکنم و امیدوارم با حمایت مدیران ارشد سازمان مسائل حل شود ...