سرویس فرهنگ و هنر مشرق- امضایش را پای کار دارد، صدایش در انحصار خودش است، از تقلیل بیزار بوده و هست، سابقه زیادی در زمینه فعالیت خود دارد، با صدای خاصش حتی در کوچه و خیابان هم شناخته میشود، اهالی ورزش و شنوندگان رادیو بهخوبی با صدا و گویش این مرد خوشخو آشنا هستند، مسعود اسکویی، گزارشگر نامآشنا یا بهتر است بگوییم صدا آشنای رادیو ورزش که با رویی باز به سوالات ما پاسخ داده است. نگاهی به پاسخهای اسکویی درخصوص حیطه فعالیتش و البته زمینههای دیگر، در نوع خود جذاب و خواندنی است.
کار خود را در زمینه گزارشگری برنامههای ورزشی از چه زمانی شروع کردید؟ از همان موقع در این بخش آغاز به کار کردید؟
کار من دارای دو قسمت است چراکه در ابتدا کارمند رسمی و درواقع استخدام تلویزیون بودم. اگر بخواهم بهطور دقیق بگویم در سال ۴۵ بهعنوان گوینده اخبار سیاسی به استخدام تلویزیون ملی آن روز درآمدم. البته بین ۳۰۰ نفر که برای آزمون آمده بودند امتحان دادم و پذیرفته شدم؛ در آن زمان هنوز قسمتهای ورزشی تفکیک نشده بودند که بعدها به بخش ورزشی آمدم و تا امروز که در خدمت شما و مردم هستم در همین حوزه باقی ماندهام.
چرا بخش سیاسی و گویندگی در این حوزه را رها کردید؟ آیا حضور در بخش ورزشی به انتخاب خودتان صورت گرفت یا به پیشنهاد دوستان و همکاران؟
در درجه اول بنا به علاقهای که به ورزش داشتم و دوم اینکه تشخیص داده شد بهتر است صدای من در برنامههای ورزشی شنیده شود؛ کما اینکه خودم به گزارشهای ورزشی و خواندن خبرهای آن علاقه زیادی داشتم. از طرفی بهدلیل فعالیتهایی که در رشته والیبال داشتم به حیطه خبرخوانی و گزارشگری ورزشی وارد شدم، دورهای هم بهمدت یکسال به خارج از کشور فرستاده شدم و در آنجا آموزش دورههای تهیهکنندگی برنامههای ورزشی را دیدم و سپس ادامه فعالیت خود در بخش ورزشی را پی گرفتم.
تفاوتهای کار ورزشی و درواقع گزارشگری مسابقات ورزشی در رادیو و تلویزیویون چیست؟ خاصه برای شما که تجربه اجرا در هر دو بخش را دارید.
رادیو سختتر از تلویزیون است، تلویزیون بهدلیل جذابیتهای بصریای که همراه خود دارد کمکهای بسیار زیادی به گزارشگر میکند اما در رادیو، گزارشگر میبایست پشت سرهم و بهطور مداوم صحبت کند و شنونده خود را وارد فضای مسابقه یا زمین ورزش کند بهشکلی که تصاویر برنامه در ذهن مخاطب تداعی شوند. سکوت در رادیو معنایی ندارد اما در تلویزیون برعکس است، گاهی مواقع تصاویر بهکمک گزارشگر میآیند و او میتواند سکوت کند. گوینده رادیو باید بیشتر صحبت کند تا شنونده خود را در جریان کامل اتفاقات درون زمین قرار دهد اما تصویر به داد گزارشگر میرسد.
این تفاوتهایی که عنوان کردید از گذشته تا به امروز پا برجا مانده اند؟
همیشه گفتهام که کار جوانترها سختتر از ماست؛ در گذشته مردم نمیتوانستند دسترسی سریعی به اطلاعات و تصاویر برنامهها و مسابقات بعد از پخش داشته باشند و در جریان جزئیات آن قرار بگیرند؛ درحالحاضر در دورترین نقاط دنیا از طریق تجهیزات و فناوریهای بهروز ارتباطی همه مردم از کوچکترین اتفاقات باخبر میشوند؛ در این شرایط کار سختتر است و ارتکاب اشتباه بههیچوجه قابلقبول نیست. اگر من، اسکویی چندساله، کوچکترین اشتباهی داشته باشم یک کودک در فاصلهای بسیار کوتاه متوجه آن خواهد شد. بنابراین باید خیلی حواسمان جمع باشد، کار در رادیو بنا به این دلایلی که مطرح کردم از تلویزیون سختتر است. بههمین علت بهتر است از تحصیلات بالایی برخوردار باشند، به زبان انگلیسی مسلط باشند و در مجموع اطلاعات جامعی در زمینه کاری خود داشته باشند تا درجه کیفی کارشان، قابلقبول باشد.
شما جزو گویندگانی هستید که لحن مخصوص بهخود را دارید و به اصطلاح امضای خودتان پای کار است، این ویژگی و نوع گویش از ابتدا همراه شما بود یا کمکم به این شکل درآمد؟
من از ابتدا همینطور بودم، منتهای مراتب در جوانی صدایم خام بود و بهقول معروف با گذشت زمان پختهتر شد. خدا رحمت کند اسدالهپیمان که از گویندگان بزرگ آن زمان بود، در کلاسی که برای ما برگزار کرده بود، گفت: آقایان خودتان باشید تا مردم شما را با نام خودتان بشناسند. بارها در مصاحبههایم گفتهام وقتی در خیابان میگویم تاکسی، راننده میگوید اسکویی بیا بالا. بنابراین نباید تقلید کرد، چرا باید به من بگویند بهمنش دوم، بهتر آن است که همان اسکویی بگویند، تقلید، کار درستی نیست. من بههمین شکل صحبت میکنم و این سبک را برای خود درنظر گرفتهام، نه صداسازی میکنم و نه صدایم را تغییر میدهم، سعی میکنم خودم باشم تا مردم هم مرا با صدای مختص به خودم بشناسند.
شما بهعنوان یک گوینده باسابقه و موفق ورزشی، با امر آموزش در زمینه گویندگی موافق هستید؟
مسئلهای که این روزها وجود دارد بحث آموزش است، آموزش را باید برای جوانان و علاقهمندان به گویندگی زیاد کرد، تفاوتی ندارد در چه زمینهای؛ چه سیاسی، چه فرهنگی، اجتماعی، ورزشی و... آموزش بهطور حتم لازم است، خیلی از مسائل برای یک جوان علاقهمند به حوزه گویندگی و گزارشگری وجود دارد که در آموزشها باید در اختیار آنها قرار بگیرد. باید به گوینده بگوییم آنچه را نمیدانی بپرس، من با این همه سابقه مگر میتوانم همه اسامی را بدانم؟ مگر همچنین چیزی ممکن است؟ بنابراین اگر چیزی را نمیدانیم بهتر است سوال کنیم چرا که یک نفر متوجه ندانستن ما میشود اما زمانی که روی آنتن مطلبی را ندانسته و اشتباه عنوان میکنیم، سیل عظیمی از مخاطبان متوجه این اشتباه خواهند شد. پرسیدن عیب و عار نیست. آموزشهای درست کمک زیادی به جوانان علاقهمند میکند.
خاطرهای شیرین و بهیاد ماندنی از سالها گزارشگری در ذهن دارید که با ما در میان بگذارید؟
برای ما گزارشگران ورزشی تمام روزها و ساعات کار خاطره است، در واقع بحث اشکها و لبخندهاست، شکستها ناراحتمان کرده و پیروزیها شاد؛ یکی از بهترین خاطراتم روزی است که بین ۳۰۰ نفر امتحان دادم و قبول شدم، خیلیخیلی دوست داشتم گوینده شوم، هیچوقت آن روز را فراموش نمیکنم که به من گفتند قبول شدهام. زمانی که از اتاق خارج شدم خانمی ماشیننویس بود که بعدها به من گفت: اسکویی وقتی از اتاق خارج شدی همه گفتیم که این آقا قبول میشود. بههرحال این خاطره همیشه همراه من است. خاطره دیگر، مربوط به بُرد تیم ملی فوتبال در بازی ایراناسترالیا بود، روزی که این مسابقه برگزار میشد در هفت- هشت دقیقه پایانی قلبم درحال ایستادن بود. همانطور که گفتم همه این موارد خاطرهاند.
در بین گزارشگران ورزشی بهکار کدامیک علاقهمندید و آن را پیگیری میکنید؟
بچههای رادیو، درواقع گزارشگران رادیو همگی کار خود را بهدرستی انجام میدهند و خوب هستند، آقایان خسرو والیزاده، عطاران و... در والیبال آقای شاکری، در رزمی سبحان اکرامی و بسیاری از بچههای دیگر رادیو ورزش که دقت زیادی در کار خود دارند. نمیتوانم اسامی تکتک آنها را بیان کنم اما همگی سختکوش، باسواد و تحصیلکرده هستند و با جدیت کار خود را دنبال میکنند.
بین گزارشگران تلویزیونی چطور؟
عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی، پیمان یوسفی، جواد خیابانی و مابقی دوستان که همگی خوب هستند و کار خود را خوب انجام میدهند. من به کار همگی آنها علاقه دارم و کارشان را دنبال میکنم.
بیننده برنامه «نود» هستید؟
بله؛ اگر فرصت کنم بهطور حتم نگاه میکنم. البته بهدلیل اینکه یک هفته در میان برنامه «پنجرهای رو به شب» را دارم در زمان این برنامه نمیتوانم «نود» را نگاه کنم اما اگر فرصت داشته باشم بیننده آن هستم.
توضیحاتی هم راجع به برنامه جدیدتان یعنی «با اسکویی» بدهید.
در این برنامه با همه ردهها ارتباطی پنج دقیقهای برقرار میکنیم، اولین برنامه صحبت با وزیر ورزش بود، دومی با سعید مدنی و بههمین صورت پیش میرویم. این برنامه درصدد یافتن عیب و ایرادها و تعامل بیشتر با مخاطبان و جویا شدن نظراتشان بهشکلی کوتاه است زیرا مردم حوصله شنیدن حرف در برنامههای بلند و طولانی را ندارند.
دلتان برای تلویزیون تنگ میشود؟ آیا دوست دارید باز هم به تلویزیون بروید و در آنجا برنامه اجرا کنید؟
الان دیگر نه؛ بعد از گذشت این همه سال و فعالیت در زمینه گزارشگری، رادیو را به همهچیز ترجیح میدهم.