به گزارش مشرق، هفتم اسفند پارسال مرد 65 سالهای به نام «صادق» به پلیس شکایت کرد که چند مرد ناشناس تحت عنوان مأموران امنیتی وی را ربودهاند و پس از انتقال به چند شهر، همه موجودی 200 میلیون تومانی حساب بانکیاش را به سرقت بردهاند.
در پی شکایت این مرد، تیم ویژهای از کارآگاهان مسئول تحقیق درباره این پرونده شدند.شاکی به کارآگاهان گفت: هنگامی که مأموران قلابی من را ربوده بودند، هنگام سوار شدن به خودرویشان از گوشه چشمبندم یکی از آنها را دیدم، او مستأجر خانهام بوده که بابت اجاره بهای عقبافتاده 27 میلیون تومان بدهکار بود.بدینترتیب کریم - 53 ساله - پس از بازداشت به اداره آگاهی انتقال یافت. او در بازجوییها ابتدا منکر آدمربایی شد اما در مراحل بعدی تحقیق، به ربودن صاحبخانهاش با کمک همدستانش اعتراف کرد و جزئیات آدمربایی را شرح داد.
بدینترتیب علی، امین، روحلله و محسن نیز در عملیاتی ضربتی دستگیر شدند. صبح دیروز هم هر پنج متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی توکلی و با حضور قاضی ملکی - مستشار - برگزار شد، در ابتدای جلسه دادگاه مریم کریمی - نماینده دادستان تهران - کیفرخواست مربوط به هر 5 متهم را خواند.
سپس شاکی در جایگاه ویژه ایستاد و از قضات خواست متهمان به اشد مجازات محکوم شوند.
وی در شرح ماجرا به دادرسان دادگاه گفت: «آن روز صبح در خیابان قیطریه بودم که ناگهان خودرویی در نزدیکیام توقف کرد و 2 مرد ناشناس که خود را مأموران امنیتی معرفی میکردند، مرا سوار خودروشان کردند. همان موقع یکی از آنها به سرعت یک کیسه پلاستیکی سیاهرنگ روی سر و صورتم کشید و بعد هم به دست و پاهایم دستبند زدند.
آنها بلافاصله مرا به باغ متروکهای در شهریار بردند و مرا با تزریق آمپول بیهوش کردند. وقتی به هوش آمدم دیدم به دستم سرم وصل شده که بشدت ترسیدم.3 روز بعد یکی از آدمربایان به زور از من خواست چند برگه سفید را امضا کنم که امضا کردم اما دیگری گفت: «این امضای تو نیست.»
بعد هم با نشان دادن برگهای گفت: «این امضای توست، پس باید همینطوری امضا کنی. من هم حدود 20 صفحه کاغذ را به زور و اجبار امضا کردم.بعد از آن مرا به صومعهسرا بردند و از آنجا به لاهیجان انتقالم دادند و چند روز بعد هم عابربانک را که همراهم بود به زور گرفتند و 200 میلیون تومان موجودیاش را خالی کردند.
آنقدر ترسیده بودم که فکر میکردم اگر حرف بزنم و دستوراتشان را انجام ندهم، جانم را میگیرند. اما در ادامه فهمیدم بین آنها اختلافی پیش آمده که یکیشان از من خواست فرار کنم. من هم با خوشحالی آنجا را ترک کردم و به این ترتیب از چنگشان نجات یافتم. اما یقین دارم که این آدمربایی نقشه مستأجرم بوده است، چرا که او قبلاً خودش را مأمور امنیتی معرفی کرده بود و...
پس از اظهارات شاکی، کریم - متهم ردیف اول - در برابر دادرسان دادگاه ایستاد و گفت: «من در آدمربایی شرکت نداشتم و هیچ چیزی برای گفتن ندارم.»آنگاه روحالله متهم دیگر به دفاع از خود پرداخت و به قضات دادگاه گفت: کریم خودش را یک فرد امنیتی معرفی کرده بود و من او را از طریق یکی از دوستانم شناختم.
او گفته بود که صادق (صاحبخانهاش) یک جاسوس است و با ربودن او میتوانیم به موقعیت خوبی برسیم. برای همین من و دوستم در نقشهای که او طراحی کرده بود، شرکت کردیم و اصلاً نمیدانستیم مردی که میدزیدیم صاحبخانه سابق کریم است.
چند روز بعد از آدمربایی بود که متوجه شدیم کریم هیچکاره است و فقط با وعده پوچ و توخالی من و دوستم را به همکاری واداشته است. ما هم صادق را آزاد کردیم و از او خواستیم فرار کند.
حالا هم درخواست بخشش داریم.در ادامه جلسه محاکمه سه متهم دیگر نیز ضمن دفاع، خود را بیگناه خوانده و درخواست بخشش کردند.ظهر دیروز قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهمان و اعلام پایان جلسه، وارد شور شدند تا بزودی حکم متهمان را صادر کنند.