سرویس سیاست مشرق - «با همین لباس مندرس و همین اثاثیه ساده حکومت را در دست گرفتم، پس روزی که خارج شوم، اگر چیزی بیش از اموال امروز داشتم، یقینا خائنم» (امام علی علیه السلام)
طبیعی است که لو رفتن استراتژی سرّی لیبرال های وطنی در تبدیلِ تدریجی کارگر و کارگزار به اربابان و رعایای نوین، که ظرف 28 سال اخیر ( از دولت سازندگی تا کنون) به شکل خزنده ای در نظام فرصت بروز و نفوذ داشته، به مذاق این جماعت ناخوشایند آمده باشد. و قابل پیش بینی بوده است که نتیجه پرده برافتادن ناگهانی از تاکتیک کهن، مخفی و اساسی لیبرال های کارگزار، منجر به واکنش دستپاچه وار نخبگان این جماعت شده باشد. در این مقوله، بر عکس نواختن شیپور جنگ از طرف پهن آن از جانب تئوریسین شاخص لیبرال های وطنی ( صادق زیبا کلام ) در همین راستا مورد ارزیابی قرار می گیرد. حتی یافتم، یافتم های ارشمیدس وارِ لیبرال های وطنی و غوغاسالاری مبتنی بر "یافتم، استراتژی لو رفت!" نیز دیگر از عهده ی پاک کردن این سئوال اساسی از ذهن مخاطب بر نخواهد آمد که: "به راستی استراتژی کهنه کارگزار لو رفته است یا استراتژی جهادی؟!".
برای روشن شدن دقیق اینکه؛ چه چیزی واقعا لو رفته است، مجبوریم به آرمان های اولیه انقلاب رجوع کنیم : مبارزه با اشرافیتِ لیبرال، تکلیف همیشگی نیروهای انقلاب بوده است، یکی از استراتژی های بنیادین نظام که از بدو نهضت، در زمره اصولی ترین آرمان های انقلاب قرار داشته، همین لیبرال ستیزی است و لهذا این استراتژی بنیادین در هیچ برهه ای از انقلاب، نیازی به مخفی کاری نداشته و نخواهد داشت ، یک استراتژی آشکارو ساری و جاری است؛ پدیده ای جدید نیست که روشنفکران لیبرال به یکباره کاشف لو رفتنش باشند. چه آنکه تاریخ زندگی معمار ساده زیست انقلاب مملو از مبارزات نفس گیرضد اشرافی و ضد استکباری بوده است؛ بويژه در سطر نخست و برگ آغازینش، متبرک به خون سرخ ابوی شهیدِ خمینی کبیراست که قربانی نظام ارباب- رعیتی کهن شد، که او نیز به تبعیت از پدر شهیدش در خلال سالهای 42 و 43 تا انقلاب 57 وپس از پیروزی نهضت، تا پایان عمر، بطور جدی پرچمدار مبارزه با استکبار و استبداد ارباب-رعیتی و پیش برنده ی این استراتژی آرمانی بوده است. علی الخصوص، پس از پیروزی انقلاب، ایستادگی تمام قد امام خمینی (ره) در مقابل تکاثر لیبرال بنی صدر و منتظری قابل تامل است.
مبارزه مستدام، آشکار و سرسختانه امام خمینی (ره) علیه اشرافیت و لیبرالیزم، اهمیت این استراتژی پایه نظام را دوچندان تبیین می نماید. در دهه سوم انقلاب، استناد به این سخن تاریخی حضرت امام که :" تا من زنده ام اجازه نمی دهم این مملکت دست لیبرال ها بیفتد"، مشروعیت بسیاری از مقام های فعلی مسئول با گرایشات لیبرال را در دولت و مجلس و ارکان نظام، بطور جدی زیر سئوال برده است.
همان لیبرال های غرب زده وطنی که مرحوم جلال آل احمد در کتاب جاودانه غرب زدگی آنها را موشکافانه توصیف کرده است ، همان ها که از پا گذاشتن بر شانه های کارگر ایرانی به اسم کارگزار ابایی ندارند ولی برای پا نگذاشتن بر پرچم رژیم کودک کش اسرائیل و آمریکای جهانخوار به عملیات ژانگولر رو می آورند، اینان هرگز ندانسته و نخواهند دانست که چرا این استراتژی لو رفته انتخاباتی یک جهادی نیست، بلکه یک حق انقلابی برای احقاق آرمان اولیه انقلاب است: نفوذ وزرای لیبرال و اشرافی در کابینه جمهوری اسلامی زنگ خطری است که مدتهاست به صدا درآمده ، وزیری که جرات می کند آرمان های امام و انقلاب را در دهه سوم زیر پا بگذارد و از تریبون دولت جمهوری اسلامی ایران، گرایش منحوس لیبرال خویش را فریاد کند و اعلام نماید که : "اگر قرار است به توسعه برسیم، باید لیبرالیزم را در این مملکت پیاده کنیم" (عباس آخوندی، وزیر مسکن، راه و شهرسازی)، چنین وزیری به حکم صریح همان امام (ره) مشروعیت خویش را در نظام جمهوری اسلامی ایران آشکارا از دست داده، و تنها به لطف لیبرال های همدست مجلسی است که با تنفس مصنوعی، استعفا و استیضاح این خرده اربابان نوکیسه به حالت تعویق یا تعلیق در آمده و می آید.
طبیعی است که چنین وزیر میلیاردی را لواسان نشین و قانون گریز بیابیم، طبیعی است که یک چهره لیبرال اشرافی باشد که شهروند را رعیت می پندارد و در افتضاح برخورد قطارها، منت پرداخت بیمه را بر سر خانواده قربانیان گذاشته یا پروژه مسکن مهر کارگران و شهروندان را مزخرف بپندارد. او حتی اگربه شخصه نویسنده صدها جزوه و کتابچه حقوق شهروندی هم باشد باز یک ارباب است یک ارباب کارگزار که شهروند برایش جز رعیت معنا نمی شود. طبیعی است که او مجبور است در ریل همین استراتژی لو رفته کارگزار، وزارت کند. و از این سو، استراتژی جهادی، به کمتر از غربال کردن چنین نفوذی بی محابایی رضایت نخواهد داد.