به گزارش مشرق، این مادر از رنجها و مصایبش در دوران محاصره گفت. دخترش غدیر که به خاطر دیدن پدرش از دیدن برادرش محروم شده است، او نمیخواهد در راحتی و آرامش باشد، وقتی هنوز مردم باقیمانده در فوعه و کفریا در محاصره هستند و شادیاش زمانی تکمیل میشود که همه آنها از محاصره آزاد شوند.
این مادر رنجدیده گفت : خجالت میکشم که بگویم از چه کسی شکایت میکنم. آیا بگویم که دیگر هیچ عضو سالمی در بدنم نمانده است؟ از درد دستها یا پاهایمان بگویم؟ از دویدنهایم برای پیدا کردن هیزم یا آوردن آب یا دویدن از منزلی به مکان دیگر برای در امان ماندن از گلولهها (تروریستها).برای فراهم کردن یک لقمه نان و پیدا کردن هیزم برای پخت در دوران محاصره رنج و سختی زیادی کشیدم.
وی افزود: دستانم دیگر قوت و کمککارم نیست، اگر بخواهم با دستم کاری انجام دهم، دیگر از شدت خستگی نمیتوانم آن را انجام دهم. هرگاه به بیمارستان میرفتیم به ما میگفتند که دارو نداریم، باید صبر کنید و تحمل کنید. زندگی خیلی خیلی سخت بود، از گرسنگی،فقر، کمبود و ظلم رنج کشیدیم.خیلی به ما ظلم شد، هیچ کس نمیتواند ظلمی که در حق ما شد، را درک کند.
وی تصریح کرد: از همه درخواست میکنیم که به داد ما برسند، ما مظلومیم و از تمام حقوق انسانی خود محرومیم. ما انسانیم، زندگی را از ما گرفتند، به کودکان نگاه کنید، همه آنها پابرهنه حتی بدون جوراب راه میروند، حتی کارمان به جایی رسید که از پوشش کمکهای ارسالی برای آنها جوراب درست میکردیم.
این مادر رنجدیده میگوید: جوانان فوعه کیسههای کمکها را تکه تکه میکردند و برای خود لباس درست میکردند، چرا که دیگر چیزی برای پوشیدن نبود، با این حال آنها به ما میگویند، صبر پیشه کنید که فرج و گشایش در راه است. خداوند برای ما گشایش ایجاد کرد، اما کسانی که در آنجا(کفریا و فوعه) باقی ماندهاند، چه زمانی آزاد خواهند شد؟
وی خاطر نشان میکند: در حالی خارج شدیم که غم و غصه در دلمان باقی مانده، من و همسر و برخی از برادرانم خارج شدیم، ولی هنوز برخی برادران و پسرم آنجا ماندهاند.
این مادر از بیماریهای مختلفی رنج میکشد و میگوید: از فشار خون، تنگی سینه شبیه آسم شکایت دارم، دو دستم نیاز به عمل تاندون دارد، مفاصلم درد میکند،در فوعه جز داروی اسیتامول چیز دیگری به ما نمیدادند. آیا بیشتر از این ظلم و مصیبت که یک انسان متحمل شود، وجود دارد؟ دو سال وضعمان اینگونه بود.
در زیر ویدئویی در این زمینه را میتوانید مشاهده کنید.
این مادر رنجدیده گفت : خجالت میکشم که بگویم از چه کسی شکایت میکنم. آیا بگویم که دیگر هیچ عضو سالمی در بدنم نمانده است؟ از درد دستها یا پاهایمان بگویم؟ از دویدنهایم برای پیدا کردن هیزم یا آوردن آب یا دویدن از منزلی به مکان دیگر برای در امان ماندن از گلولهها (تروریستها).برای فراهم کردن یک لقمه نان و پیدا کردن هیزم برای پخت در دوران محاصره رنج و سختی زیادی کشیدم.
وی افزود: دستانم دیگر قوت و کمککارم نیست، اگر بخواهم با دستم کاری انجام دهم، دیگر از شدت خستگی نمیتوانم آن را انجام دهم. هرگاه به بیمارستان میرفتیم به ما میگفتند که دارو نداریم، باید صبر کنید و تحمل کنید. زندگی خیلی خیلی سخت بود، از گرسنگی،فقر، کمبود و ظلم رنج کشیدیم.خیلی به ما ظلم شد، هیچ کس نمیتواند ظلمی که در حق ما شد، را درک کند.
وی تصریح کرد: از همه درخواست میکنیم که به داد ما برسند، ما مظلومیم و از تمام حقوق انسانی خود محرومیم. ما انسانیم، زندگی را از ما گرفتند، به کودکان نگاه کنید، همه آنها پابرهنه حتی بدون جوراب راه میروند، حتی کارمان به جایی رسید که از پوشش کمکهای ارسالی برای آنها جوراب درست میکردیم.
این مادر رنجدیده میگوید: جوانان فوعه کیسههای کمکها را تکه تکه میکردند و برای خود لباس درست میکردند، چرا که دیگر چیزی برای پوشیدن نبود، با این حال آنها به ما میگویند، صبر پیشه کنید که فرج و گشایش در راه است. خداوند برای ما گشایش ایجاد کرد، اما کسانی که در آنجا(کفریا و فوعه) باقی ماندهاند، چه زمانی آزاد خواهند شد؟
وی خاطر نشان میکند: در حالی خارج شدیم که غم و غصه در دلمان باقی مانده، من و همسر و برخی از برادرانم خارج شدیم، ولی هنوز برخی برادران و پسرم آنجا ماندهاند.
این مادر از بیماریهای مختلفی رنج میکشد و میگوید: از فشار خون، تنگی سینه شبیه آسم شکایت دارم، دو دستم نیاز به عمل تاندون دارد، مفاصلم درد میکند،در فوعه جز داروی اسیتامول چیز دیگری به ما نمیدادند. آیا بیشتر از این ظلم و مصیبت که یک انسان متحمل شود، وجود دارد؟ دو سال وضعمان اینگونه بود.
در زیر ویدئویی در این زمینه را میتوانید مشاهده کنید.