به گزارش مشرق، امیررضا واعظ آشتیانی معاون اسبق وزارت صنعت، معدن و تجارت بابیان اینکه دولت با شعار تدبیر و امید وارد عرصه فعالیت شده است و این تدبیر باید در ارکان دولت هم وجود داشته باشد، افزود: به این معنا که مدیران دولت باید تدابیر لازم را برای تولید در نظر میگرفتند و نکته مهمتر اینکه اگر این فرصت سه سال و اندی را حداقل صرف مطالعات میکردند امروز به این نتیجه میرسیدند که این پول فعلاً یک مسکّن است و قطعاً این پول راه بهجایی نخواهد برد.
همچون پولهایی که در گذشته تزریق شد و جواب نداد بر مطالبات بانکها اضافه خواهد شد و در مواقع دیگر ما شاهد اتفاقات مشابه خواهیم بود و تا زمانی که فرایند و صنعتگران ما و تولیدکنندگان ما به این موضوع از یک منظر فرهنگی جامع ناشی نشود ما همچنان این چالش را خواهیم داشت.
بانکها نگاه مثبت و تولیدی ندارند و نگاهشان منفعت طلبانه است. اگر منفعت طلبانه نبود وامهای 30 درصدی به تولید نمیدادند. با توجه به وضعیت فعلی تولید در کشورها حداکثر بهرهای که از سوی بانکها باید گرفته شود، 5 درصد است. چگونه است که بانکها بخواهند یک نگاه منصفانه داشته باشند؟! بلکه فقط به دنبال منافع هستند.
متن کامل گفتوگو با امیررضا واعظ آشتیانی، معاون اسبق وزیر صنعت، معدن و تجارت و مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی در ادامه آمده است.
همانطور که میدانید با استناد به سخنان دولتیها؛ اخیراً صنعت توانسته است به منابع بانکی دسترسی پیدا کند. طبیعتاً این دسترسی مالی تأثیرات مختلفی را بر صنعت کشور و بهخصوص صنایع کوچک خواهد داشت. سؤال این جاست که آیا اینگونه سیاستهای اقتصادی راه بهجایی میبرد و یا اینکه تنها تأثیرات مقطعی و کوتاهمدتی را به دنبال خواهد داشت؟
واعظ آشتیانی: اینکه اخیراً صنعت به منابع بانکی دسترسی پیدا کرده است، میتواند تأثیراتی داشته باشد؛ اما این را باید به خاطر داشت که در هیچ دورهای یک سیاست حمایتی از سوی دولتها بهطور منسجم از صنعت و تولید حمایتهای لازم را به عمل نیاورده است. متأسفانه ما صنعت و تولید را هیچوقت جدی نگرفتهایم و از کنار این موضوع مهم فقط با شعار عبور کردهایم.
بخش صنعت نقطه تحرک اقتصاد یک کشور است و اگر توجه به صنعت از یک نگاه عالمانه و کارشناسی دور بماند، برای یک جامعه تبعات منفی به وجود میآید. صنعت و تولیدی که میتواند چهارچوبهای اقتصادی یک کشور را محکم کند؛ میتواند پاشنه آشیل اقتصاد یک کشور هم باشد. دولتهای ما فکر کردند که صنعت را با پول تزریق کردن احیا کنند؛ درصورتیکه همهچیز در صنعت به پول وابسته نیست و همهچیز نیز تولید غیرکیفی نیست.
لذا یک نگاه کارشناسی در زمینه چگونگی تولید بهتر و درعینحال تأمین مایحتاج داخلی و مهمتر از آن صادرات نیاز است. در دنیایی که مبادلات تجاری یک شکل کاملاً حرفهای و تائید شده به خود گرفته است باید این نگاه عالمانه در نظر گرفته میشده که متأسفانه این نگاه وجود نداشته است.
پرداختن به مسائل پولی و مالی صنعت و تولید فینفسه کار خوبی است ولی بر اساس یک فرمول تعریفشده باید صورت پذیرد. همگان و کسانی که اهل صنعت هستند و صنعت را بهخوبی میشناسند میدانند که امروزه صنعت ما به سمت فرسودگی حرکت کرده است. در دنیایی که تکنولوژی و دانش دقیقهای حرکت میکند و حتی بخش بازرگانی آن لحظهای فعالیت میکند، ما از صنعتی دفاع و حمایت میکنیم که نیازمند نوسازی و بروز شدن است؛ چراکه مردم حقدارند از تولیدی بهره ببرند که تولید روز دنیا و در سطح کیفی بالایی قرار داشته باشد. ما این حق را داریم محصولی تولید کنیم که بتواند با رقبای خارجی خود رقابت خوبی را داشته باشد و یک رقابت منصفانه را شاهد باشیم.
به یاد دارم در سال 86-87 زمانی که معاونت وزارت صنایع و مدیرعامل سازمان صنایع کوچک و شهرکهای صنعتی را داشتیم، به صاحبان صنایع تأکید میکردیم که درصورتیکه صاحبان صنایع کوچک در فکر نوسازی صنعت خودشان باشند تا حدود 70 درصد یارانه پرداخت میکنیم و ازاینجهت بود که پیشبینی میکردیم که صنایع کوچک به سمت و سویی بروند که تکنولوژی و تولید خودشان را تغییر بدهند و بهروز کنند.
البته این 70 درصد مربوط به بخش تحقیقی پژوهشی و نهایتاً به نتیجه رسیدن خرید ماشینآلات و تکنولوژی جدید بود؛ چراکه باور ما بر این بود که صنایع کوچک در ایران به لحاظ تعداد 94 درصد و به لحاظ اشتغال 64 درصد را در سال 86 به خودش اختصاص داده بود. این رقم در کشورهای توسعهیافته 98 درصد در زمان فعلی است.
در میان بحث هم اشاره کردید که نیاز است تا منابع مالی با طی فرآیند کارشناسی در صنعت به کار گرفته شود؛ اما چیزی که در دولت فعلی میبینیم از چیز دیگری حکایت دارد و بهگونهای نسبت به صنعت کشور کملطفیهایی صورت گرفته است. آیا تزریق منابع مالی کارگشا خواهد بود؟
واعظ آشتیانی: در سه سالی که رکود باعث به تعطیلی کشاندن بخش قابلتوجهی از صنایع کوچک و متوسط شد، مجموعه صنعت فرصتی داشت که آسیبشناسی و کارشناسیهای لازم را انجام دهد. اینکه چگونه به این نتیجه رسیدهاند که این مشکل را بعد سه سال فقط میتوان با پول حل کرد، جای سؤال دارد. آیا همه مشکلات تولید، پول هست؟! آیا دانش فنی، تکنولوژی و نوسازی صنایع موضوع آسیبشناسی نبوده است؟! اگر اعتقادشان این است که این آسیبشناسیها صورت گرفته، پس این پولی که صرفاً برای سرمایه در گردش است، هدفش چیست؟
این پول در حقیقت در مسیری قرار میگیرد که بهوسیله آن تکنولوژی فرسوده ادامه حیات میدهد. آیا ما همه مشکلات خود را پول میدانیم؟! از سایر مشکلات دور شدهایم و درنتیجه بهگونهای پول را دور میریزیم. وقتیکه دولت بعد از بیش از سه سال رکود میگوید که قصد دارد 16 هزار میلیارد تومان به این صنعت کهنه کمک کند، مسلماً هزینههای صنایع کهنه بسیار بالا و راندمانشان بسیار پایین خواهد بود. آیا با صنایع نیمبند و کهنه قصد رونق تولید را داریم؟! آیا با این صنایع میخواهیم جهانی شویم؟! و با خارج رقابت داشته باشیم؟ چگونه میتوان با صنایع کهنه و بروز نشده و واردات بیرویه به این هدف برسیم؟! آیا چنین چیزی امکانپذیر است؟!
نوسازی صنایع کوچک و متوسط و بزرگ یک امر حیاتی برای تولید تلقی میشود. تولید و صنعت بهروز همچون موجود زندهای است که حق حیات دارد. وقتی رشد نوآوری در دنیا بالا است، صنایع تولیدی ما کجا قرار دارند؟! چه خوب است که تصمیم گیران ما در این موضوع نگاه عالمانهای را به بیتالمال داشته باشند و برای این ثروت ملی ارزش قائل شوند.
من اعتقاد دارم اکنون پاشنه آشیل صنعت اینجاست که ما توان جمیع صنعت را نمیشناسیم؛ به عبارتی پاشنه آشیل جایی است که ما توان جمعبندی صنعت را نداریم. الآن با هرکدام از مسئولین صنعت گفتوگو کنید مدعی هستند که ما همهچیز را میدانیم و دیگران چیزی نمیدانند؛ اما درواقع صنایع مختلف رها شده است و فقط و فقط در شعار به آن نگاه میشود. شما صنایع مختلف را ارزیابی کنید از نساجی گرفته تا صنایع غذایی و پوشاک و ببینید که با چه چالشهایی روبهرو هستند.
به نظر شما ریشه مشکلات در چیست؟ آیا نگاه عالمانه و کارشناسی جایی در تصمیمات داشته است؟
واعظ آشتیانی: باور من بر این است که این مشکل تنها برای امروز نیست؛ بلکه همواره اینگونه نگاهها به تولید و صنعت بهصورت خرد بوده است و همین مسائل باعث شده که صنعت ما در این وضعیت آشفته قرار بگیرد و تولید ما نیز اوضاع خوبی نداشته باشد. چندی پیش بود در رسانهها میخواندم که وزیر صنعت میگفت که ما نمیدانیم 13 هزار میلیارد داده شده به تولیدکنندگان، کجا هزینه شده است.
ایشان ابراز تأسف میکردند که از 16 هزار میلیارد 13 هزار میلیارد معلوم نیست کجا رفته است؟! وقتی وزیر صنعت که متولی تولید است نمیداند که این مبلغ که دولت مدعی است که پرداختشده از کجا پرداختشده این جای سؤال است.
وقتی راهکارهای کارشناسی و اصولی و عالمانه در شناخت صنایع نباشد در زمان تزریق مالی به این بنگاههایی که اصطلاحاً آسیب دیدهاند، شاهد بیعدالتی در پرداخت و راند خواری خواهیم بود.
آیا واقعاً نظارتی بر این کارها وجود دارد؟! آیا کارگروههایی که در استانها درست کردهاند، تخصص لازم را در ارتباط با شناخت مشکلات و معضلات بخش صنعت دارند؟! کسانی که بهعنوان کارگروه مسئولیت دارند، مفهوم و معنی نوسازی صنایع را میدانند؟! وقتیکه امور تقسیم پول به افراد غیرمسئول سپرده شود قطعاً شاهد هرجومرج خواهیم بود. من واقعاً بهعنوان یک کارشناس صنعت، بهعنوان کارشناسی که در تولید آشنایی دارد. این مسائل را فارغ از هرگونه مباحث و چالشهای سیاسی مطرح میکنم و امیدوارم مسئولان امر پاسخ قانعکنندهای نسبت به این مسائل ازجمله نوسازی صنایع داشته باشند.
اطمینان داشته باشید که با این روندی که تولید در سه سال گذشته داشته و وضعیتی که صنایع مختلف با آن دستوپنجه نرم میکنند و از سویی دیگر در این مدت دنیای صنعت با رشد تکنولوژی و تولید بهروز، بازارها را گرفتهاند، میتوان گفت حدود 70 درصد صنایع ما امروز نیازمند نوسازی است تا بتوانیم در گردونه رقابت تجاری جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم.
آنچه آمارها نشان میدهند حاکی از این موضوع است که بانکها بهجای تسهیل در امر تولید و کمک به رشد و توسعه صنعت، بیشتر به سمت خدمات بازرگانی و خدماتی گرایش پیداکردهاند؛ به عبارتی به کاسب تبدیلشدهاند. آیا میتوان سیاستی را برای حل این موضوع در پیش گرفت؟
واعظ آشتیانی: بانکها به دنبال منافع خودشان هستند. بانکها نگاه مثبت و تولیدی ندارند و نگاهشان منفعت¬طلبانه است. اگر منفعت-طلبانه نبود وامهای 30 درصدی به تولید نمیدادند. با توجه به وضعیت فعلی تولید در کشورها حداکثر بهرهای که از سوی بانکها باید گرفته شود، 5 درصد است.
چگونه است که بانکها بخواهند یک نگاه منصفانه داشته باشند؟! بلکه فقط به دنبال منافع هستند؛ اما نکته حائز اهمیت این است که سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که تحت نظر وزارت صنایع است تابهحال انگشت اشاره به سمت این سازمان برده شده است که چه وظیفهای دارد؟! نامش سازمان گسترش و نوسازی صنایع است.
در بخشی از وظایف این سازمان قید شده است که بازسازی و نوسازی صنایع فرسوده کشور بر عهده این سازمان است. یکی دیگر از وظایف، توسعه تکنولوژیهای موردنیاز و پیشرفته است و دیگر وظیفه ایجاد و توسعه صنایع نوین است و بخش دیگر انجام پژوهشهای توسعهای و کاربردی است. اینچنین مرکز مهمی که چنین مسئولیت¬هایی دارد آیا توانسته صنعت کشور را پوشش دهد؟!
در بخشی از مأموریت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران چنین مواردی به چشم میخورد: تمرکز بر مدیریت یکپارچه، گسترش و نوسازی صنایع هدف از طریق بسیج منابع و فراهم آوری ملزومات توسعه صنعتی پرشتاب و رقابتپذیر در عرصه جهانی بهعنوان سازمانی توسعهای با رویکرد اقتصادی معین دولت و حامی بخش خصوصی، توانمندسازی بخش خصوصی و ارتقا توانمندی و حمایت فعال، هوشمندانه و همدلانه از بخش خصوصی بهعنوان بازیگران اصلی در زنجیره ارزش، تشخیص شکستهای بازار و طراحی و پیادهسازی راهبردهای جبرانی و مکمل و خروج هوشمندانه. من حرفم این است که اینچنین سازمانی با چنین مأموریتی و با چنین مسئولیتی که بالغبر 47 سال است که تأسیس شده است میپرسیم که این سازمان چه نقشی تا الآن ایفا کرده است؟ و اینکه پول 16 هزارمیلیاردی را در چه جایی تزریق میکنیم؟ در صنایع فرسوده و فرتوت تزریق میکنیم!
توان بازگشت این پول با 18 درصد بهره یا 20 درصد بهرهای که صحبتش است کاملاً یک امر نشدنی در ارتباط با برگشت پول است؛ چهبسا که در گذشته این کار را کردند و این اتفاق افتاد و برگشت پول با مشکل روبهرو شد. حالا همه این بحثها و همه این اشاراتی که بنده کردم و همه این نمونهها را که مطرح کردم میخواهم بگویم که آیا در ارتباط با نوسازی صنایع چهکاری در حال انجام است؟! آیا این پولها را دور میریزید؟! یا سرمایهگذاری برای صنعت میکنید؟! که قطعاً این نیست و قطعاً برای تولید هم نیست. برای یکبار هم که شده کار عالمانه و تخصصی کنند و صنعت و تولید کشور را از این بیسامانی نجات دهند.
به نظر میرسد چنین سیاستهایی، اثربخشی مقطعی و کوتاهمدت دارد.
واعظ آشتیانی: مشکل اینجا است که همه دولتها قبل از حل کردن معضل، مُسکن وارد میکنند و وقتی مسکن وارد میکنند یادشان میرود که باید ریشه و مشکل رو حل کنند؛ یعنی به مسکن اکتفا میشود و این کار مسکن¬وار باعث میشود که بودجه و پولی که پرداخت میشود در فرایند بیتدبیری از بین برود. در فرایند تولید ناکارآمد از بین برود. مطمئن باشید که این پول و این دست اعتبارات تا مقطعی جواب میدهد ولی دوباره ما همین رویه را شاهد خواهیم بود مگر اینکه به سمت ظرفیتهایمان حرکت کنیم.
ظرفیتهای مطالعاتی و عملیاتی که یکی از آنها سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است. یکی دیگر در شهرکهای صنعتی و دیگری در پژوهشگاههایی است که میتواند به صنایع کوچک و متوسط کمک کند. تا زمانی که این بخشها فعال نباشند و تا زمانی که بودجه مناسب برای نوسازی صنایع کشور انجام نگیرد وضعیتمان بهتر از این نخواهد شد.
علت اینکه تولید غیرکیفی در کشورمان بیداد میکند و صنعتمان، صنعت به روزی نیست و به طبع تولیدمان هم بهروز نیست، این است که تا وقتی صنایع کامل نباشد در امر تولید قطعاً نمیتوان با رقیبت رقابت کرد؛ نه در قیمت و نه در کیفیت. ما زمانی میتوانیم کیفیت را بالا ببریم که تکنولوژی روز، دانش روز، مواد اولیه مناسب و کارشناس و کارگران مجرب داشته باشیم. این چند بخش باید دستبهدست هم بدهند. آیا در این قضایا توانستیم کاری کنیم؟! یا اینکه فقط سعی کردیم زمان را از دست بدهیم. این اتفاقاتی که عرض کردم دقیقه مخالف اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی در حقیقت نقطه مقابل اقتصاد مقاومتی است و اقتصاد مقاومتی را در این بخش به چالش میکشد.
اینکه دولت با شعار تدبیر و امید وارد عرصه فعالیت شده است این تدبیر باید در ارکان دولت هم وجود داشته باشد. به این معنا که مدیران دولت باید تدابیر لازم را برای تولید در نظر میگرفتند و نکته مهمتر اینکه اگر این فرصت سه سال و اندی را حداقل طرف مطالعات میکردند امروز به این نتیجه میرسیدند که این پول فعلاً یک مسکن است و قطعاً این پول راه بهجایی نخواهد برد. همچون پولهایی که در گذشته تزریق شد و جواب نداد و بر مطالبات بانکها اضافه خواهد شد و در مواقع دیگر ما شاهد اتفاقات مشابه خواهیم بود و تا زمانی که فرایند و صنعتگران ما و تولیدکنندگان ما به این موضوع از یک نگاه فرهنگی نپردازند ما همچنان این چالش را خواهیم داشت.