مطلبی درباره انتقادهایی که در این مدت به سریال «ماه و پلنگ» شد، توضیح داد: من خودم را به نوشتههایم سنجاق نمیکنم و آنچه نوشته ام را دائما توجیه و تفهیم نخواهم کرد. سریال خودش از خودش دفاع میکند و اگر نتواند دفاع کند یعنی حرف کسانی که نقدش کردند، درست است. من فقط کار را مینویسم و به سازنده تحویل میدهم، خودم نباید دنبالش بروم و آن را توجیه و تبیین بکنم.
وی با ادامه این موضوع گفت: همانقدر که مخالف یک سریال حق دارد، موافق آن هم حق دارد، بنابراین ما نمیتوانیم یک اثر را بسازیم و مردم را وادار کنیم که کار ما را تایید کنند. خیلیها هستند که کار ما را تایید نمیکنند و خیلیها هم هستند که بیشتر از ما میفهمند و این طبیعی است. همان قدر که موافقان سریال برای من قابل احترام هستند مخالفان آن هم قابل احترام هستند. تصور میکنم هر دو هرچه میگویند حق دارند و من نباید خیلی در مقابلشان جبهه بگیرم.
این نویسنده با بیان حضورش در روزهای آخر فیلمبرداری گفت: من باتوجه به این که کمردرد زیادی داشتم دهها ساعت کنار میز مونتاژ مینشستم و حتی در روزهای آخر در کنار گروه بودم. ضمن اینکه گلایه مندیام از این که ممیزیهای غیرمنصفانهای به سریال «ماه و پلنگ» شده بود حل شد و پس از صحبت با مهدی روشنروان؛ مدیر فیلم و سریال شبکه سه و علیاصغر پورمحمدی مدیر این شبکه، مشکلات ممیزی حل شد.
نویسنده سریال «ستایش» در پاسخ به این سوال که چقدر پایانبندی سریال با نظر شما تطابق داشت، گفت: نمیتوانم بگویم پایانبندی سریال چیزی متفاوتتر از آن چیزی بود که الان ارایه شد. از ابتدا هم حول و حوش چنین اتفاقی بود، یعنی اولین باری بود که من ترجیح میدادم در یک سریال، پایان نیمه باز بگذارم که در ذهن تماشاگر بماند. زیرا یک چیزهایی گریزناپذیر است مثلا شما نمیتوانید بگویید که محسن داستان ما بیگناه است و یا از زندان بیرون میآید یا نه؟ زیرا او خطا کرده و باید به زندان برود. اما آن چیزی که برای من مهم است جملهای بود که ملکا در آخرین لحظه گفت و آن هم این بود که زنها هیچ وقت چیزی را فراموش نمیکنند ولی میبخشند و بعد یک کلمه اضافه کرد و گفت بعضی وقتها.
وی ادامه داد: بنابراین من با این جمله که «زنها هیچ وقت فراموش نمیکنند» و بعد جمله «ولی میبخشند» و نیز «بعضی وقتها»، یک بازی راه انداختم. بازی این است که یک مخاطب انتهای این رابطه خانوادگی و رابطه ملکا و محسن را یک جور برای خودش مجسم میکند و مخاطب دیگری با سلیقه متفاوتی، جور دیگری از این سریال برداشت میکند.
این نویسنده با بیان مهمترین نکته سریال «ماه پلنگ» عنوان کرد: اما آن چیزی که برای من اهمیت داشته مسائل پلیسی و قضایی نبوده بلکه ارتباط خانوادگی و روابط زناشویی مهمترین وجه بوده است. همیشه این روابط دستخوش دلخوری و دلتنگی و... میشود ولی همواره یک راه برای این که دوباره رابطه گره بخورد هست، البته ممکن است مثل اولش نشود اما بالاخره این رابطه گره میخورد و من هم خواستم این امیدواری را به مخاطبان برسانم.
سعید مطلبی در پایان گفت: اما صحنههای آخر سریال به دلیل عجله برای این که کار زودتر به پایان برسد و اینکه دو گروه مجبور به کار شدند، با سلیقه من جور نیامد و من از نحوه اجرای کار راضی نیستم و درواقع اگر اجرای کار بهتر بود، شاید مفهومی که من گفتم قابل لمستر بود و من از ساخت چند صحنه آخر راضی نیستم.