به گزارش
گروه جهاد و مقاومت مشرق، سردار محمدعلی فلکی، فرمانده تیپ نینوا ادوات لشگر 10 سیدالشهدا علیه السلام در مطلبی پیرامون عملیات کربلای 4 نوشت:
صبح روز بعد ازعملیات کربلای 4 با توجه به بمباران شدید داخل خرمشهر توسط دشمن به دنبال خارج کردن نیروهای اردوات از خرمشهر بودم.
ابتدا به نزدیکی مقر یگان دریایی که ساختمان سه طبقه ای در کنار کارون بود رفتم و این مکان به شدت بمباران و تعدادی از برادران شهید و مجروح شده بودند و صحنه بسیار رقت باری بود. به محل استقرار خمپاره ها در بیرون خرمشهر و در مقابل جزیره بوارین (همین محلی که الان مسیر نهر خَیِن است) رفتم و در شهرک المهدی کنار امامزاده و کوره آجرپزی بر و بچه های خمپاره و ۱۰۷ را دیدم و تاکید کردم که محل را ترک نکنند و از ماسک ضد شیمیایی استفاده کنند.
حقیقتا روحیه بچه ها خیلی بالا بود و همگی در مکانهای خودشون مستقر بودند و می دانستند که ماموریت لشکر ده در مرحله دومه و گلوله هاشونو هدر نداده بودند و برای در امان ماندن از بمباران هوایی و توپخانه دشمن تقریبا پراکنده در اطراف موصع خود سنگر انفرادی کنده بودند.
اون روز در گیر مسائل سرکشی و کسب تکلیف از فرماندهی شدم و به برو بچه های ۱۰۶ سری نزدم.
روز دوم بعد از شروع عملیات که کاملا دستور عقب نشینی و تخلیه نیروها از خرمشهر را داده بودند بعد از نماز صبح به سراغ بروبچه های ۱۰۶ که در یکی از پاساژهای مَتروکه مستقر بودند رفتم. مه گرفته بود و شیمیایی تمام فضا را پر کرده بود. چشم چشم را نمی دید. نزدیک مقر که رفتم شهید داود جعفری را دیدم که ماسک زده بود و آمد جلو و گفتم چرا منطقه را تخلیه نکردید؟ گفت: هنوز شما دستور ندادید. گفتم: مگه اوضاع رو نمی بینی؟ تمام شهر پر شده از گازهای شیمیایی و گودرزی را که کنارش بود و داشت از حال می رفت نشون دادم و گفتم: اینا دارند تلف می شوند. چرا نیومدی عقب؟
یه لبخند ملیحی زد و گفت تا دستور ندید یک قدم عقب نمی روم. من هم خندیدم و گفتم ده بار گفتم سیگار نکشید چرا گوش نکردید؟ دوباره خندید و گفت اون دستور عملیاتی نیست.
ابلاغ کردم سریع نیروها و قبضه ها را از خرمشهر خارج کنید که ایشان هم نیروها را که جهت پراکندگی در چند ساختمان مستقر کرده بود را خارج نمود.