کد خبر 67024
تاریخ انتشار: ۲۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۶:۱۸

سال 57 در ایرانشهر سیل آمد و هشتاد درصد شهر قطعاً خراب شد؛ پنجاه روز ما امداد و پشتیبانى مى‌‏كردیم. یك نفر از مركز كه هیچ، از زاهدان هم نیامد كه بگوید اینجا چه خبر است؟

 به گزارش مشرق به نقل از برنا، ارتباط نزدیک میان مردم و مسئولین یکی از برکتهای انقلاب اسلامی در کشورمان است که این روزها با شروع دور چهارم از سفرهای استانی هیئت دولت رنگ و بویی خاص به خود گرفته است. بازدید مسئولین عالی رتبه از نقاط مختلف و دورافتاده کشورمان از جمله اقداماتی است که می‌تواند فاصله طبقاتی میان مردم را کم و پیگیری بی واسطه مشکلات آنان شود. آنچه در ادامه می‌خوانید خاطره رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره سیلی است که در سال 1357 و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و ایشان آن را در تاریخ 05/12/81، در دیدار با نخبگان استان سیستان و بلوچستان شرح داده اند که در ادامه می‌خوانید:

آن زمانى كه بنده در ایرانشهر تبعید بودم، به مناسبتهاى مختلف، با مسؤولان ارتباط پیدا مى‏‌كردیم. آن وقت به بنده گفتند كه یك معاونِ استاندار تا حالا به ایرانشهر نیامده است! در سال 57 در ایرانشهر سیل آمد و هشتاد درصد شهر قطعاً خراب شد؛ یعنى من یك به یك تمام مناطق شهر را با پاى خودم رفتم و دیدم. پنجاه روز ما امداد و پشتیبانى مى‌‏كردیم. یك نفر از مركز كه هیچ، از زاهدان هم یك نفر آدم برجسته‏ متشخص به ایرانشهر نیامد كه بگوید چه خبر است این‏جا!

به صورت ظاهرى هدایایى به وسیله‏ «شیر و خورشید» فرستادند كه اولاً اگر به دست مردم مى‏‌رسید، یك‏دهم نیازهایى كه مردم داشتند و یك‏دهم آنچه كه ما تبعیدیها براى مردم فراهم كرده بودیم، نمى‌‏شد؛ ثانیاً همان را هم نمى‌‏دادند و از آن هدایاى ناچیز، مبالغى هم براى خودشان لازم داشتند تا بخورند.

یعنى اصلاً ایرانشهر كه مركز جغرافیایى و به یك معنا مركز فرهنگى بلوچستان بوده، همیشه در طول زمان، بكلى مغفولٌ‌‏عنه بود؛ زاهدان هم همین‏طور.

براى شتر سوارى و استفاده از شرابِ چند ده ساله به بیرجند مى‌‏رفتند و براى این‏كه در آن‏جا عیاشى كنند، بیرجند فرودگاه داشت؛ اما چون در این‏جا وسیله‏ عیاشى فراهم نبود، به بلوچستان نمى‌‏آمدند. یعنى هر نقطه‏‌ای در كشور -چه بلوچستان، چه هر نقطه‏ى دیگر- كه محرومیت داشت، مغفولٌ‌عنه بود. مازندران خوب بود، براى این‏كه بروند آن‏جا استفاده كنند. رژیم گذشته این‏طورى بود.

یك چیز جالبى به شما بگویم: در مازندران، پنج فرودگاه هست كه از زمان رژیم گذشته مانده است!

پنج فرودگاه در یك استان كه همه‌‏اش هم براى رژیم گذشته و آن شخص طاغوت یا نزدیكان او بوده است. فرودگاه رامسر براى استفاده از هتل رامسر كه مى‌‏دانید براى چه كسانى بوده است؛ فرودگاه نوشهر براى گردشگاه هر ساله‏ طاغوت كه برود آن‏جا و دو ماه استراحت كند؛ فرودگاهى براى یك اردوگاه نظامى كه نظامیان وابسته به آنها -كه از یك نیروى بخصوصى بودند و نمى‏‌خواهم اسم بیاورم- آن‏جا بروند و خوش بگذرانند؛ فرودگاه دشت‏ناز نزدیك سارى -كه امروز فرودگاه رسمى مازندران است و مردم از آن استفاده مى‏‌كنند و در گذشته براى الواط و اوباش اولاد رضاخان بوده است- كه هزاران هكتار از زمینهاى حاصلخیز را تصرف و یك فرودگاه هم وسطش درست كرده بودند؛ و یك فرودگاه هم در املاك نوكران خودشان در حدود مینودشت.

پنج فرودگاه براى دستگاههاى وابسته‏ به حكومت یا نزدیك به آنها؛ اما مردم، اساتید، مستحقان و بیماران علاج‏‌ناپذیر مازندران مطلقاً نه از فرودگاه، نه از هواپیما و نه از هیچ تسهیلات دیگرى برخوردار نبودند. آنها هر سال چند بار به مازندران مى‌‏رفتند؛ اما به مثل زاهدان در تمام عمر حكومتشان یك بار هم سر نمى‌‏زدند؛ این مى‌‏شود غبار فراموشى.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس