به گزارش مشرق، اعلام آمار رشد 7.4 درصدی برای شش ماهه نخست سال جاری توسط بانک مرکزی پس از مدتها سکوت مراکز آماری درباره رشد اقتصاد ایران انجام شد که تحرک جدیدی به فضای روانی و رسانهای دولت بخشیده است.
اگرچه این رقم در فضای کارشناسی، رسانهای و افکار عمومی پذیرفته نشده و فضای مجازی با طنز با این مساله برخورد کرده است، اما رسانهها و کارشناسان ملزم به برخورد غیراحساسی و منطقی با آمار بانک مرکزی هستند.
ولی ا.. سیف در کانال تلگرامی خود درباره رشد اقتصادی اعلام شده توضیحاتی را ارائه داد که لازم است به طور مستقل بررسی شود. وی محورهای؛
- دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرد که رشد اقتصادی به رقم 6.8- درصد رسیده بود و تورم در سطوح بالای 40 درصد قرار داشت و ارزش پول ملی به کمتر از یک سوم خود کاهش یافته بود.
- تیم اقتصادی با اعتقاد به این اصل مسلم که سرمایهگذاری و رشد اقتصادی در فضای بی ثبات و متلاطم محقق نمی گردد، به درستی هدف خود را بر مهار تورم متمرکز نمود.
- به منظور کاهش آثار جانبی منفی سیاستهای ضدتورمی؛ در بعد رشد اقتصادی، مهار انتظارات تورمی از کانال ایجاد ثبات در بازار ارز در دستور کار قرار گرفت.
- سیاستهای مذکور موجب گردید که نرخ تورم در سال 1393 به 15.6 درصد کاهش یابد که نسبت به سال 1392 به میزان 19.1 واحد درصد کاهش داشت.
- بازار ارز به نحو مطلوبی تثبیت شد روند نرخ ارز برای فعالین اقتصادی قابلیت پیش بینی و برنامه ریزی پیدا کرد.
را به عنوان مبنای کلان عملکردی دولت مطرح کرد. کارشناسان معتقدند که این آمارها به سیاق سه سال اخیر مقامهای دولتی ارائه شده است که بر دو مساله تاکید ویژه دارند؛ نخست رشد منفی 6.8 درصدی اقتصادی در سال 1391 و دیگری تورم 40 درصدی. نمیتوان فکر کرد که رییس کل بانک مرکزی با مفاهیم تورم و رشد بیگانه باشد. زیرا رشد اقتصادی بدون نفت در سال 91 نه منفی 6.8 درصد که منفی 0.9 بود و تورم نیز نه 40 درصد که 34.7 درصد بود.
ولی ا.. سیف در ادامه توضیحات تلگرامی خود به محورهای مشخصتر؛
- تحریک رشد اقتصادی.
- حمایت از بنگاه های کوچک و متوسط و سیاستهای اعتباری در حوزه تحریک بخش مسکن و هدایت منابع مالی به سمت ظرفیتهای خالی.
- تصویب برجام و شکست دیوار تحریمهای اقتصادی در پی دیپلماسی فعال دولت تدبیر و امید.
- روند تولید و صادرات نفتی ایران از 2 ماه پایانی سال 1394، دگرگون شد و این امر در سال جاری نیز استمرار داشته است. در پی افزایش ارزش افزوده بخش نفت، در فصل اول سال جاری شاهد رشد 5.4 درصدی تولید ناخالص داخلی (به قیمت ثابت سال1383) بودیم.
- در فصل دوم سال جاری تولید ناخالص داخلی کشور در مقایسه با فصل دوم سال 1394، معادل 9.2 درصد رشد یافت و بدین ترتیب در 6 ماهه اول سال جاری رشد اقتصادی در سطح 7.4 درصد تحقق پیدا کرد.
- از تابستان سال جاری عملکرد رشد سایر گروههای اقتصادی اعم از کشاورزی، صنایع و معادن و خدمات در مقایسه با عملکرد رشد فصل اول بهبود یافته است و این امر حاکی از جهت گیری درست سیاست های متخذه در جهت تحریک بخش واقعی غیرنفتی است.
- ارتقاء و استمرار رشد اقتصادی غیرنفتی در آینده به همراه صیانت از دستاوردهای تورمی و ثبات و آرامش در اقتصاد است که مستلزم سازگاری و هماهنگی تمامی سیاست های اقتصادی در کشور همراه با تسهیل و ارتقای فضای کسب و کار خواهد بود.
اشاره کرده است که منقدان معتقدند که مانند گزارشهای معمول ایشان؛ فهرست کردن انبوهی از گزارههای متناقض است که رابطه مشخصی با موضوع مورد بحث ندارد. نه اینکه ذاتا بیربط با مقوله مورد بحث هستند؛ مشکل این است که دادههای روشنی که نشان دهد چه ارتباط معین قابل اثباتی با ارقام ادعا شده وجود دارد ارائه نمیشود. تحریمها به اذعان مقامهای دولتی ازجمله خود سیف پابرجاست، سرمایهگذاری خارجی کمتر از 40 درصد سال 92 است و صنایع کوچک و بزرگ از تسهیلات دولت اساسا بیخبر هستند.
بررسی مواضع کارشناسی اقتصاددانان ایرانی نشان میدهد که 5 سوال مشخص از رییس بانک مرکزی دارند که انتظار میرود به طو رمشخص به آنها پاسخ داده شود، شامل:
- اگر بانک مرکزی می تواند با این سرعت نرخ رشد دو فصل سال 95 را اعلام کند، چرا هنوز نرخ رشد سال 1394 را اعلام نکرد؟
- نخستین بار رئیس جمهور گفت که نرخ رشد اقتصادی بالای 5 درصد است، چرا مقامهای سیاسی اولین بار آمارهای کارشناسی را اعلام می کنند؟ با این وضعیت، چه بر سر استقلال آماری خواهد آمد؟
- رشد بخش اقتصادی بدون نفت چه اندازه است، آیا رشد بالای اعلام شده به دلیل فروش نفت بیشتر ناشی از ارزهای باز نگشته به کشور که ریال معادل آن خرج میشود نیست؟
- چرا رشد اقتصادی بسیار بالای حدود 10 درصدی در تابستان با افزایش نرخ بیکاری همراه شده است؟ در حالیکه رشد بالای نزدیک به دو رقمی باید زلزله در بازار اشتغال ایجاد کند.
- طبق برنامه پنجم توسعه؛ مرجع اعلام آمارهای اقتصادی مرکز آمار است، چرا بانک مرکزی مدام اعلام آمار میکند؟
طبق گفتههای ولی ا.. سیف رئیس کل بانک مرکزی؛ داراییهای منجمد بانکی کشور 45 درصد شده است، که به نظر میرسد، رشد دو برابری این نوع داراییها در طی یک سال زنگ خطری برای سیستم بانکی کشور باشد. اگر اوضاع بانکی و مالی که مغز اقتصاد را شکل داده است تا این اندازه وخیم است، نباید بخش واقعی اقتصاد که با بیکاری فزاینده دست به گریبان است چنین وضعیت خوبی داشته باشد.
کارشناسان معتقدند، در بحران 1997 مالزی که در تاریخ این کشور بی سابقه است، نسبت معوقات بانکی به کل سپردهها تنها 15 درصد بود که برای اقتصاد ایران با رقمی نزدیک به 40 درصد به رقمی رویایی تبدیل شده است. بحران نظام بانکی به جایی رسیده است که بانکها یا باید افزایش سرمایه دهند، یا دیگر وام ندهند و یا اینکه ورشکست شوند؛ که البته همه این مشکلات به طور مستقیم به حوزه عملکردی بانک مرکزی باز میگردد. اگر برای بحران زیان سنگین بانک ها و موسسات مالی راهی اندیشیده نشود تا مرز فاجعه خواهند رفت. با چنین نظام بانکی هرج و مرج زدهای، چرا رشد اقتصادی مدام افزایش مییابد؟