به گزارش مشرق، سازمان همکاری اسلامی، در جلسهی اخیر خود که به درخواست عربستان برای بررسی ادعای رژیم سعودی مبنی بر بمباران شهر مکه توسط گروه انصارالله تشکیل شده بود، تصمیم گرفت این پرونده را به سازمان ملل ارجاع دهد.
در این جلسه که نمایندگان 50 کشور حضور داشتند، مصوب شد نامهای از کمیته اجرایی این سازمان به نمایندگی از کشورهای عضو به سازمان ملل فرستاده شود تا اقدامات بینالمللی متناسب برای جلوگیری از تکرار آنچه عربستان «حمله به اماکن مقدس» میخواند، اتخاذ شود.(1)
نکته قابلتوجه در این میان افزایش یافتن نقش و محوریت عربستان در سازمان همکاری اسلامی است. به طوری که در نشست اخیر، 50 کشور از 57 عضو سازمان به ادعای عربستان صحه گذاشته و طرح آل سعود را امضا کردهاند.
به نظر میرسد عربستان بعد از شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب، این بار به دنبال ارتقا موقعیت و جایگاه در سازمان همکاری اسلامی است. سازمانی که دومین سازمان بیندولتی پس از سازمان ملل است. این اتفاقات در حالی در جریان است که وزارت خارجهی ایران در برخورد و واکنش به این مسائل، رفتار منفعلانه از خود بروز میدهد. همین موضوع باعث شده عربستان طرح اخراج ایران از سازمان همکاری اسلامی را مطرح کند. در همین زمینه شورای روابط بینالمللی کشورهای حاشیه خلیجفارس موسوم به «کوگر» از کشورهای عربی و اسلامی به ویژه اعضای شورای همکاری خلیجفارس خواسته سختترین تصمیمات را در قبال ایران اتخاذ کرده و این کشور را از سازمان همکاری اسلامی اخراج کنند.(2) یادداشت پیش رو در نظر دارد ضمن بررسی افزایش نقشآفرینی عربستان در سازمانهای منطقهای و پیامدهای این مسئله، ضعف و انفعال دیپلماسی منطقهای دولت یازدهم را بررسی نماید.
1-نقش سازمانهای بینالمللی و منطقهای در افزایش قدرت دولتها و نوع نگاه عربستان به این سازمانها
نقشآفرینی در سازمانهای منطقهای و بینالمللی، یکی از اهرمها و ابزارهایی است که دولتهای مختلف از آنها بهره میگیرند تا جایگاه و موقعیت خود را در سطح منطقه و نظام بینالملل ارتقا دهند. این سازمانها با توجه به حضور دولتهای متعدد، امکان اجماعسازی بر له یا علیه دولت دیگری را فراهم میکنند. از طرفی در معادلات و مناسبات سیاسی منطقهای و بینالمللی حاکمیت و نقشآفرینی فعال در این سازمانها میتواند برای دولتها همراه با دستاوردهای مطلوب و نامطلوب باشد. بهطور مثال، نقش و موقعیت دولتهای غربی به ویژه آمریکا در ایجاد و مدیریت سازمان ملل، موجب شده این دولتها از اهرم سازمان ملل و نهادهای وابستهی آن استفاده کرده و دولتهای مخالف خود را از لحاظ اقتصادی و سیاسی در تنگنا و فشار قرار دهند. این موضوع در حالی اجرایی میشود که از منظر حقوقی دولتها در این سازمانها از حقوق و تکالیف برابر و یکسانی برخوردار هستند. لذا اعمال نظر و حاکمیت بر سازمانهای بیندولتی، نقش برجستهای در افزایش قدرت و اثرگذاری دولتها دارد.
عربستان با درک این موضوع درصدد ارتقای نقشآفرینی خود در سازمانهای منطقهای است. عربستان در سه عرصهی خلیجفارس، جهان عرب و جهان اسلام دارای سیاستهای راهبردی کلان بوده و در دههی اخیر با حضور فعال در سازمانهای منطقهای و فرا منطقهای، باعث افزایش تصاعدی قدرت خود شده است. سیاست خارجی عربستان که در آن فعالیت میکند از سه حوزه تشکیلشده که این رژیم در هر سه حوزه از طریق سازمانهای منطقهای، درصدد تحقق بخشیدن به سیاست خارجی خود است. سه حوزهی راهبردی عربستان و سازمانهای منطقهای مرتبط با آن حوزهها عبارتاند از:
1-حوزهی خلیجفارس که قلب و عمق راهبردی اقلیمی و منطقهای سیاست خارجی عربستان محسوب شده و سیاستهای خود در این حوزه را از طریق شورای همکاری خلیجفارس پیگیری میکند.
2-حوزهی عربی که قلب و عمق راهبردی قومی(عربی) سیاست خارجی عربستان محسوب شده و سازمان منطقهای متناسب با قومیت عربستان، اتحادیه عرب است که در جهان عرب به عنوان اهرم قدرت آل سعود به شمار میرود.
3-حوزهی اسلامی که قلب و عمق راهبردی معنوی و روحی (اسلامی) سیاست خارجی آل سعود قلمداد شده و سازمان مرتبط با این عمق، سازمان همکاری اسلامی و دهها نهاد وابسته به آن است که از مسلمانان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی حمایت به عمل آورده و از این رهگذر بخشی از سیاست خارجی عربستان را با موفقیت همراه میسازد.(3)
2-جایگاه عربستان در سازمانهای منطقهای
عربستان از همان ابتدای شکلگیری شورای همکاری خلیجفارس نقش برجستهای در این سازمان منطقهای ایفا کرده است. رژیم آل سعود از طریق شورای همکاری خلیجفارس در تعیین و هدایت سیاست خارجی کشورهای کوچک خلیجفارس تأثیر بسزایی داشته و دارد.
در مورد اتحادیه عرب که با هدف دفاع مشترک از امت عرب تشکیلشده نیز عربستان در مقطع کنونی به عنوان یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین دولتهای عضو آن به شمار میرود. در گذشته، مصر که به دنبال رهبری جهان عرب بود، نقش و جایگاه قابلتوجهی در این سازمان منطقهای مختص اعراب داشت که بعد از شکست سال 1967 مقابل رژیم صهیونیستی و امضای قرارداد کمپ دیوید بهیکباره اعتبار و پرستیز مصر فروریخته و جایگاه خود برای رهبری جهان عرب را از دست داد. بعد از این موضوع، «صدام حسین» دیکتاتور معدوم عراق درصدد دستیابی به موقعیت رهبری جهان برآمد که این رهبری نیز با عدم موفقیت در جنگ علیه ایران و شکست نهایی در لشکرکشی به کویت منتفی شد.
پس از تضعیف دو کشور مذکور و افزایش قیمت نفت، عربستان کوشید ردای رهبری جهان عرب را پوشیده و تعیینکننده مناسبات جهان عرب باشد که در این مقوله به نسبت دلارهایی که به کار میگیرد تا حدودی موفق بوده است. اتحادیه عرب که در ابتدا مأموریت و رسالت مبارزه با رژیم صهیونیستی را داشت اکنون به مهره و ابزار کامل سعودیها تبدیل شده است. مصر به دلیل مسائل مذکور و مشکلات داخلی عملاً به حاشیه راندهشده و ابتکار عمل در اختیار عربستان سعودی قرار گرفته است. مصادیق این موضوع را میتوان در نشستها و مصوبات اتحادیه عرب مشاهده کرد. به طوری که اتحادیه مزبور با درخواست عربستان و در موضوعات و مسائل مختلف نشست برگزار کرده و طرحها و نقشههای عربستان را بدون چون و چرا اجرایی میکند. اختلاف ناچیز و موضعگیری اندک متفاوت اخیر دبیر کل اتحادیه عرب در مورد بحران سوریه و دولت مصر باعث شده رژیم آل سعود از این وضعیت انتقاد کرده و این اتحادیه را به قطع کمکهای مالی تهدید کند.(4)
سازمان همکاری اسلامی نیز حدوداً همین وضعیت را پیدا کرده است. این سازمان ابتدا با حمایت ایران و نفوذ عربستان در میان کشورهای اسلامی در سال 1969 تشکیل شد. سازمان مذکور به دنبال مهار شعلههای خشم مسلمانانی بود که پس از آتش زدن مسجدالاقصی از سوی صهیونیستها برانگیخته شده بودند. ایران و عربستان به عنوان دو عضو مؤسس و بنیانگذار سازمان در شکلگیری و تدوام حیات این نهاد بیندولتی نقش مهم و اثرگذاری داشتهاند. به همین علت این سازمان همواره عرصه رقابت و تقابل میان ایران و عربستان بوده است. با این وجود، آل سعود توانسته به دلیل قرار گرفتن مقر سازمان همکاری اسلامی در خاک عربستان و تأمین بخش اعظم بودجهی این نهاد و در نهایت از طریق همراه کردن دولتهای عضو از رهگذر بهرهگیری از «دیپلماسی دلار»، نقش و جایگاه خود در سازمان همکاری اسلامی را ارتقا دهد. مصادیق قابلاثبات برای این ادعا، میتواند نشستهای اخیر سازمان مذکور و دست نسبتاً برتر آل سعود در هدایت و جهتدهی به نشستها و برنامههای سازمان باشد.
3-جایگاه سازمانهای منطقهای در نبرد دیپلماتیک آل سعود علیه ایران
سازمانهای منطقهای کارکردهای گوناگونی دارند. این سازمانها میتوانند همکاری و همگرایی بین دولتها را تسهیل بخشیده و راهی برای تحقق صلح باشند. از طریق سازمانهای مزبور ارتباطات اقتصادی بین دولتها ایجادشده و نیازهای روزافزون کشورها در حوزههای مختلف برطرف میشود. از طرفی سازمانهای منطقهای به دلیل حضور دولتهای متعدد اتخاذ تصمیم جمعی در موضوعات و مسائل گوناگون را امکانپذیر میکنند. مجموعهی این عوامل موجب شده سازمانهای منطقهای و فرا منطقهای بهمثابه، اعضای جامعه بینالمللی درآمده و وجود آنها به عنوان یک ضرورت مطرحشده و به جزء لاینفک نظام بینالملل تبدیل شوند.
عربستان با پی بردن به جایگاه سازمانها کوشیده است موقعیت خود در این سازمانها را ارتقا بخشد تا انتفاع بیشتر و افزونتری از این سازمانها نصیب خود کند. رژیم آل سعود تاکنون توانسته با بهرهگیری از سازمانهای منطقهای برای ایران و محور مقاومت موانع و مشکلاتی ایجاد کند. بیشتر این موانع از مسیر اجماعسازی و در راهبرد نبرد دیپلماتیک آل سعود و محور ارتجاع علیه محور مقاومت عملیاتی شده است. بیشتر توطئهها و شکایتهایی که عربستان و رژیمهای مرتجع منطقه علیه ایران و محور مقاومت تدارک دیده و به شورای امنیت یا سازمان ملل ارائه میکنند از مسیر اجماعسازی در سازمانهای منطقهایِ شورای همکاری خلیجفارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی اجرایی میشوند.(5)
موقعیت برتر آل سعود در سازمانهای منطقهای، ضمن گنجاندن مهر تأیید و امضای سایر دولتهای عضو بر زیر طرحها و توطئههای عربستان، برای ایران نیز مشکلات و هزینههای سیاسی و دیپلماتیک فراوانی ایجاد میکند. در این راستا ایران برای خنثیسازی شکایتها و جنگ دیپلماتیک محور ارتجاع باید رایزنیهای مختلفی انجام دهد که در برخی موارد به نتیجه رسیدن این رایزنیها سخت و دشوار است.
از طرفی همانطور که عربستان برای پیادهسازی برنامههای خود نیازمند بهرهگیری از سازمانهای منطقهای است، ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست. در نبرد دیپلماتیک، رها کردن میدان و بیتوجهی به برنامههای رقیب امکان اثربخشی و پیروزی جریان مقابل را بیشتر میکند که تحقق این امر یعنی افزایش هزینههای محور مقاومت و دشوار شدن کنشگری این محور، لذا عدم اتخاذ دیپلماسی فعال در این سازمانها عملاً ایران و محور مقاومت را در تنگنا قرار داده و میتواند برجام منطقهای که آمریکا و عربستان به دنبال آن هستند را بر ایران تحمیل کند. همین انفعال دستگاه سیاست خارجی در این سازمانها است که عربستان را به تلاش واداشته تا طرح اخراج ایران از سازمان همکاری اسلامی را مطرح کند. جلسات اخیر سازمان همکاری اسلامی و موفقیت عربستان در پیش بردن طرحهای خود در این سازمان، نشان از دست برتر رژیم آل سعود و انفعال ایران در این مقطع دارد.
4-ضعف و انفعال دیپلماسی دولت یازدهم در سازمانهای منطقهای و راهکارهایی برای افزایش نقشآفرینی
رویکرد تعاملگرا و مذاکره محور، اساس سیاست خارجی دولت روحانی را تشکیل میدهد. روحانی در انتخابات 92 توانست با تخطئهی سیاست خارجی دولت قبل و پیوند زدن معیشت به پروندهی هستهای، آرای مردم را به سوی خود جلب کند. در این میان، برجام تنها دستاورد دولت یازدهم در صحنهی سیاست داخلی و خارجی بود که از رهگذر مذاکره با 1+5 حاصلشده و دارای «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری» بود. لذا تمام تلاش و اهتمام دولت، حفظ برجام و جلوگیری از نقض آن از سوی دولت آمریکا است. برای تحقق این امر بخش عمدهی دیپلماسی دولت معطوف به غرب و اتحادیه اروپا شده است.(6)
این مسئله موجب شده توجه دولت یازدهم به تحولات منطقه کمتر شده و منطقه از اولویت نخست دولت خارج شود. این در حالی است که امنیت ملی، اقتدار، عمق راهبردی و جایگاه ایران در آیندهی جهان به تحولات منطقه بستگی دارد که غفلت از این موضوع میتواند تمام راهبردهای ایران در سیاست خارجی را با مشکل مواجه ساخته و امنیت ملی ایران را تحتالشعاع قرار دهد.
غفلت دولت یازدهم از تحولات منطقه زمین فراختری برای کنشگری طرف مقابل مهیا کرده است. به طوری که عربستان و دولتهای تابع با اتخاذ دیپلماسی فعال، شکایتهای مختلفی را در سازمانها و نهادهای مختلف، علیه ایران و محور مقاومت اجرایی کرده و کوشیدهاند نقش خود در سازمانهای منطقهای را افزایش دهند.
با این وجود ایران میتواند برای خنثیسازی طرحهای تفرقهافکنانه رژیمهای مرتجع، نقش مستقیم و غیرمستقیم خود در سازمانهای منطقهای را افزایش دهد. در سازمان شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب که ایران عضو نیست، بهترین گزینه متمایل کردن دولتهای عضو به سمت حرکت نکردن در مسیر طراحیشده سعودیها است. دیپلماسی فعال منطقهای وزارت خارجه میتواند از طریق تعامل با دولتهای نسبتاً میانهرو عضو شورای همکاری خلیجفارس مانند عمان و کویت، جنگ دیپلماتیک آل سعود علیه ایران و محور مقاومت را از رهگذر این سازمانها خنثی کرده یا مقداری از فشار آن را تعدیل کند.
بیشتر شکایتها و طرحهایی که عملیاتی میشوند از مسیر اجماعسازی در این سازمانها صورت میپذیرند. لذا به هر طریق ممکن باید کوشید اجماعسازی از طریق سازمانهای مذکور را به شکست کشاند. از طرفی انزوا و کاهش اثرگذاری ایران در سازمانها میتواند به انزوای منطقهای منجر شده و تهدیدات سیاسی فراوانی پیش روی این کشور قرار دهد.
در سازمان همکاری اسلامی دیپلماسی فعال ایران قادر است نقش و دست برتر عربستان را خنثی کند. همانگونه که عربستان به دلایل و ادعاهای واهی خواستار برگزاری نشست از سوی این سازمان میشود ایران نیز میتواند همین رویه را در پیشگرفته و از یکجانبهگرایی سازمان کنفرانس اسلامی انتقاد کند.
جمعبندی
سازمان همکاری اسلامی، در جلسه اخیر خود که به درخواست عربستان برای بررسی ادعای رژیم سعودی مبنی بر بمباران شهر مکه توسط گروه انصارالله تشکیل شده بود، تصمیم گرفت این پرونده را به سازمان ملل ارجاع دهد. نکته قابلتوجه در این میان افزایش یافتن نقش و محوریت عربستان در سازمان کنفرانس اسلامی است. به طوری که در نشست اخیر، 50 کشور از 57 عضو سازمان به ادعای عربستان صحه گذاشته و طرح آل سعود را امضا کردهاند.
به نظر میرسد عربستان بعد از تقویت جایگاه و محوریت خود در شورای همکاری خلیجفارس و اتحادیه عرب، این بار به دنبال ارتقا موقعیت و تقویت جایگاه خود در سازمان همکاری اسلامی است. سازمانی که دومین سازمان بیندولتی پس از سازمان ملل است. تلاش عربستان برای منزوی ساختن ایران در سازمانهای منطقهای، میتواند پیامدهای سلبی فراوانی به دنبال داشته باشد. تضعیف جایگاه ایران و تقویت موقعیت عربستان در این سازمانها به انزوای بیشتر ایران انجامیده و توان آل سعود برای فشار و هجمهی دیپلماتیک بر تهران را افزایش میدهد.
این اتفاقات در حالی در جریان است که وزارت خارجهی ایران در برخورد و واکنش به این مسائل، رفتار منفعلانه از خود بروز میدهد. تنها اقدام ایران در واکنش به دو نشست اخیرِ سازمان همکاری اسلامی، عدم مشارکت در نشستها بوده است. درحالیکه مسئولان امر میتوانستند از طریق ارتباطگیری با دولتهای میانهرو و از طریق تقویت دیپلماسی منطقهای از تکمیل پازل و جنگ دیپلماتیک سعودیها ممانعت به عمل آورند. بهطور مثال دیدار از قطر، کویت و عمان و سایر کشورهای نسبتاً عاقل منطقه، میتوانست به خارج شدن آنها از زمین بازی سعودیها کمک کند. از طرفی اجماعسازیهای مکرر در سازمانهای مختلف علیه ایران و تدارک شکایتهای متعدد تاکتیکی است که آل سعود در تکمیل راهبرد جنگ دیپلماتیک در پیش گرفته است. تنها راه مقابله جلوگیری از اجماعسازی علیه ایران و محور مقاومت است.
منابع:
1-«تلاش عربستان برای پیگیری ادعای حمله به مکه در سازمان ملل»، خبرگزاری فارس، 28 آبان 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950828000173
2-«کوگر خواستار اخراج ایران از سازمانهای اسلامی شد»، خبرگزاری فارس، 1 آذر 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13950901000086
3-نجف زراعتپیشه، «برآورد استراتژیک عربستان سعودی»، انتشارات ابرار معاصر، تهران، 1384، ص 224
4-«عربستان اتحادیه عرب را تهدید کرد»، وبگاه «فردا نیوز»، 12 آذر 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://www.fardanews.com/fa/news/596899/
5-برای مطالعه بیشتر ر.ک: محمد گلی،« شکایت آل سعود از ایران در شورای امنیت؛ موانع پیش رو و اهداف»، منتشرشده در اندیشکده راهبردی تبیین، 19 مهر 95، بازیایی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/12770
6-برای مطالعه بیشتر ر.ک: «اروپا و سراب امید»، منتشر شده در اندیشکده راهبردی تبیین، آبان 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/qadim/index.php/free-menu-pajohesh/1395082502
7-برای مطالعه بیشتر ر.ک:« شکایت یازده کشور عربی از ایران به سازمان ملل؛ اهداف و شیوه مواجهه»، منتشرشده در اندیشکده راهبردی تبیین، 7 آذر 95، بازیابی در پیوند زیر:
http://tabyincenter.ir/14954/
نویسنده:
محمد گلی: کارشناس مسائل منطقه