کد خبر 66406
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۹:۴۵

من تصادف کردم و نیاز داشتم حمایت روحی شوم ولی خوردبین آمد گفت علی آقا گفته تو به درد من نمی‌خوری.

به گزارش مشرق، خبر نوشت: به چیزهایی که می‌خواست نرسید. جواد منافی با یک تصادف، در اوج فوتبال کنار رفت. کوشید برگردد اما می‌گوید، رفتار علی پروین باعث شد برای همیشه از فوتبال برود. یکی از بهترین چپ‌های تاریخ ایران، مهمان خبرورزشی بود تا از گذشته حرف بزند و از حال. از آن تصادف سهمگین تا وضعیت این روزهای پرسپولیس.

*از تیم پورا شروع کنیم. تیمی که شده بود تیم دوم پرسپولیس. از آن روزها بگویید.
من تیم ملی امید بودم. از شمال دعوت شده بود. دوره آقای عسگرزاده بود. چند بازی ملی در تهران انجام دادیم. دوران خدمت من رسید. قرار بود بروم انتظام اما آقای خداداد مربی تیم امید به من گفت بیا پورا بازی کن. یحیی گل‌محمدی هم آن موقع در پورا بود. یک سال آنجا بودم. برای سال دوم هم رفتم فتح. بعد از اینکه من از پورا رفتم، سال بعد این تیم شد تیم دوم پرسپولیس. قلیچ‌زاده، فنونی‌زاده و چند بازیکن دیگر رفتند پوریا.
 
*کمی درباره مقدمات المپیک بارسلون بگویید که شما هم در آن تیم بودید.
تیم خوبی داشتیم با بازیکنان خوب. خیلی‌ها بعداً ستاره شدند. امکاناتی به آن صورت نداشتیم، حتی از تهران هم خارج نشده بودیم. دو بازی تدارکاتی داشتیم با گروس‌هاپرز سوئیس و یک بازی با تیم ب شوروری در تهران برگزار کردیم. یادم می‌آید، اولین بازی مقدماتی با قطر بود. یکسری بازیکنان صبح روز بازی تازه رسیدند قطر. من بودم، میرشاد ماجدی بود و سه نفر دیگر که حضورذهن ندارم. تیم خوبی بود انصافاً. خداداد را داشتیم. بهزاد داداش‌زاده، پیروانی، علی دلیخون، حسین خطیبی، رضا شاهرودی و... از جمله بازیکنان بودم. اگر در بازی یمن گل به خودی نمی‌زدیم رفته بودیم المپیک ولی قطر به جای ما رفت.
 
*72 رفتید پرسپولیس. اولین بار کی به شما پیشنهاد داد؟
فتح که بودم، خیلی تیم‌ها من را خواستند. استقلال بود، کشاورز و چند تیم دیگر. حتی 4 بار رفتم دفتر اولیایی. می‌گفتند بیا استقلال. بانک تجارت هم چند بار با من قرار گذاشت. آن موقع زیاد پول نبود. هر کسی عشق به هر تیمی داشت، پیراهنش را می‌پوشید. نه اینکه الان بگویم، آن موقع پرسپولیس را دوست داشتم. بانک تجارت همان موقع دو ساله سه میلیون می‌داد. می‌توانستم دو تا پیکان صفر بخرم. حتی گفتند 5/3 می‌دهیم. منتها از پرسپولیس آمدند دنبالم. علی پروین پیغام می‌فرستاد.
 
*اولین بار پروین را دیدید...
من دیر به تیم بزرگسالان دعوت شده بودم. تیم هم زیر نظر پروین بود. چند بار می‌خواستم با تیم ملی بروم سفر خارجی که نشد چون کار خدمتم آن موقع انجام نشده بود. من خودم به پروین گفتم دوست دارم بیایم پرسپولیس که او گفت اینجا پول نیست. گفتم ایرادی ندارد، پرسپولیس را دوست دارم. آن سال با 400 هزار تومان بدون ریال دیگری رفتم پرسپولیس. تازه 5، 6 ماه طول کشید خرد خرد پول را گرفتم.
 
*روز اول تمرین پرسپولیس را یادت هست؟
عید بود و جام در جام باشگاه‌های آسیا. بازی برگشت فینال در تهران بود. از آن بازی خاطره بدی دارم. اولین بازی‌ام بود. بالای 120 هزار تماشاگر آمده بودند. یک بر صفر باختیم. من آن بازی توپ را از خط دروازه کشیدم بیرون اما روی گل مقصر بودم. به جای اینکه یارم را بگیرم رفتم روی خط. این اشتباه بود. بازیکن ژاپنی که توپ را با سر زد، به دست گلر ما خورد و سائید به سر من رفت توی گل.
 
*برخورد طرفداران چطور بود؟
آن شب بد بود. باید با تیم ملی می‌رفتیم آلمان. آن شب اصلاً خوش نگذشت. پروین اصلاً حال و حوصله نداشت. او سرمربی تیم ملی هم بود.
 
*مقدماتی جام‌جهانی آمریکا هم خاطره‌  بدی برای ما دارد، بین 6 تیم پنجم شدیم.
بله، خاطره بدی بود. گل‌های بدی خوردیم. اول که رفتیم خیلی زیاد روی بدن‌مان فشار آوردند. تیم‌های دیگر آرام کار می‌کردند و بدون فشار ولی ما خیلی پرفشار کار می‌کردیم. حتی یکی، دو نفر سر تمرین بالا آوردند. در دو بازی اول تیم سنگین بود. کم کم راه افتادیم که دیر شده بود.
 
*شما در آن بازی‌ها زیاد به زمین نرفتید، چرا؟
دو بازی بیشتر نکردم. بازی کره‌جنوبی از دقیقه 5 تا 90 گرم کردم اما پروین بازی‌ام نداد. کریم را گذاشت دفاع چپ اما من که تخصصی بودم، بازی نکردم. مقابل ژاپن هم نیمکت‌نشین بودم. برابر عراق هم قرار بود بروم در زمین اما ناگهان خاکپور را به جای من فرستاد در زمین. بازی کره‌شمالی یکی از بچه‌ها نبود که به میدان رفتم. بازی آخر هم پای زرینچه پیچ خورد و من رفتم تو زمین. یک گل هم زدم.
 
*مشکل شما با پروین چه بود؟
مشکلی نبود. آن موقع در جام باشگاه‌های آسیا السد را بردیم و رسیدیم به العربی قطر. پروین سرمربی تیم ملی بود، سرمربی پرسپولیس هم همین‌طور. چون کنار تیم ملی بود، پرسپولیس را سپرد به مایلی‌کهن تا به قطر ببرد. 5صبح پرواز داشتیم. من خوابیدم شب اما خواب ماندم. یادم رفت ساعت را کوک کنم. تا برسم فرودگاه تیم رفت. من یک روز بعد از شیراز رفتم. از آن بازی به بعد رفتارش با من عوض شد. گفت چرا و به چه دلیلی نرفتی؟ گفتم خواب ماندم. بعد از آن دیدش نسبت به من بد شد.
 
*پس خوش‌شانس بودید که پروین از پرسپولیس رفت.
فکر کنم فهمید که اشتباه کرده و به من بازی نداده. من خیلی جوان هم بودم و نمی‌توانستم اعتراض کنم.
 
*از دوران عابدینی بگویید، پروین از پرسپولیس رفته بود.
در پرسپولیس هم فیکس کار می‌کردم. بعد رفتم بازی‌های آسیایی هیروشیما با تیم ملی که من در این مسابقات ستاره شدم. واقعاً حیف شد آن تیم از گروهش بالا نرفت. با استانکو عالی بازی می‌کردیم اما بدشانسی آوردیم. می‌رفتیم بالا شک نکنید به فینال می‌رسیدیم.

***

به استیلی اختیار تام بدهند

*درباره وضعیت این روزهای پرسپولیس حرف بزنیم و تشویق دایی دوست نزدیک شما!
تماشاچیان همه چیز را می‌فهمند. یک اتفاقاتی در پرسپولیس افتاد که همه فهمیدند ماجرا چیست. وقتی هم تیم نتیجه نگرفت، این اتفاقات افتاد. به نظرم استیلی در بازیکنان از پست‌های اصلی استفاده نمی‌کند. اگر بازیکن در تمرین خوب است، او را بگذار در ترکیب. الان علی کریمی دارد بهترین بازی‌هایش را برای پرسپولیس انجام می‌دهد ولی بیشتر بازیکنان پرسپولیس این‌طور نیستند.
 
*فکر می‌کنید استیلی بد کار کرده؟
باید به استیلی اختیار تام بدهیم نه اینکه فشار روی او باشد. کمیته فنی هر روز مصاحبه می‌کند. هر روز کنار تیم مسافرت می‌روند. این فشار را بیشتر می‌کند. در کمیته فنی آدمی هست که خودش نتیجه نگرفته. تیمش به زور در لیگ دسته یک مانده. می‌آید مشاور فنی می‌شود، کار می‌گیرد. چرا باید او بیاید؟

در حاشیه

*استیلی می‌خواهد همه بازیکنانش را راضی نگه دارد و از آنها استفاده می‌کند.
دوست داشتم دربی 73 را باشم. روی تخت بیمارستان بازی را دیدم. درگیری‌های آن بازی عجیب بود. مجتبی محرمی واقعاً یک نابغه بود. استثنا به حساب می‌آمد. می‌توانم درباره‌اش بگویم بهترین فوتبالیست تاریخ ایران است.
 
*اگر من بودم شاید محرمی و قلعه‌نویی درگیر نمی‌شدند.
این سرنوشت من بود که با یک تصادف از فوتبال بروم. اتفاق وحشتناکی برایم بود. دکترها فکر نمی‌کردند من دیگر بتوانم بنشینم. آن موقع به این نیت عمل کردم که روی ویلچر بتوانم بنشینم. تصادف طوری شدید بود که دکترها انتظار نداشتند حتی روی ویلچر هم بنشینم.
 
*اگر مصدوم نمی‌شدم حتماً می‌رفتم اروپا.
دوره ما بازیکن عادی جرأت نمی‌کرد برود پرسپولیس. هرکس در این دو تیم بود، می‌رفت تیم ملی. سیروس قایقران یا سیدمهدی ابطحی هم خاص بودند که از تیم‌های دیگر می‌آمدند پرسپولیس.
 
*پروین همه کاره پرسپولیس بود. مدیرعامل، سرپرست، سرمربی و خلاصه همه چیز.
روی چه حسابی اکبر محمدی بد نتیجه گرفته اما ارتقای درجه داشته؟ مربی باید از لیگ‌های پایین تجربه کسب کند. فقط با کلاس رفتن که نمی‌شود مربی شد.
 
*طاقت رفتارهای پروین را نداشتم
بعد از اینکه تصادف کردم سعی کردم و دوباره برگشتم. یک ماه و نیم با کمک آقای عابدینی رفتم آلمان. بعد هم رفتم کرواسی. یک ماهی هم آنجا بودم. آخرین بار هم یک سفر به اسلوونی داشتم و دو ماهی زیرنظر یک مربی بدنسازی کردم. امیدوار بودم که بتوانم برگردم اما دکترها گفته بودند حق بازی و حتی سر زدن نداری. اما می‌خواستم بازی کنم. رفتم سر تمرین پرسپولیس. برخورد جالبی با من نشد. آن موقع پروین سرمربی تیم بود. من تصادف کردم و نیاز داشتم حمایت روحی شوم ولی خوردبین آمد گفت علی آقا گفته تو به درد من نمی‌خوری. هر جا می‌خواهی برو. من هم خداحافظی کردم و رفتم. این‌ همه سختی را تحمل کردم، روی ویلچر بودم اما طاقت این رفتارها را دیگر نداشتم.
 
*می‌توانستم اولین لژیونر بعد از انقلاب شوم
10 روز قبل از بازی دربی با کشاورز بازی داشتیم. اولین حضور احمدرضا بود بعد از 18 ماه دوری. آن بازی را یک بر صفر باختیم. فردایش می‌خواستم بروم شمال پیش خانواده. اجازه گرفتم از درخشان و محمدخانی که آنها مخالفت کردند. گفتند بعد از بازی برو. اصرار کردم و گذاشتند بروم. در جاده قائمشهر و ساری تصادف کردم و دیگر اتفاقاتی که می‌دانید برایم افتاد. بعد از بازی‌های هیروشیما از اتریش، ایتالیا و آلمان پیشنهاد داشتم. می‌شد که اولین لژیونر فوتبال ایران شوم اما نشد و برای همیشه رفتم از فوتبال. البته من چهار سال بعد دوباره برگشتم و تلاش کردم برگردم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس