مشرق؛ خبر این اختلاس آنقدر ناباورانه بود که برخی تا قبل از نشست خبری جهرمی، مدیرعامل بانک صادرات و پرده برداری او از جزئیات این سرقت اموال بیت المال، وجود چنین اختلاسی را رد و آن را شایعه سازی بر علیه دولت می دانستند. بدون شک چنین اختلاسی یک نقطه منفی در کارنامه مسوولان و دستگاه ها ذی ربط به جا می گذارد که جز با مجازات عوامل اصلی و بستن راه این گونه تحرکات اقتصادی مفسده برانگیز، از ذهن مردم پاک نمی شود.
اگر به حافظه تاریخی خود مراجعه کنید می بینید که ردپای اختلاس در بانک صادرات ايران تنها به سال 86 (سالی که به گفته جهرمی آغاز فرآیند اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بوده) باز نمی گردد. در سال 70 نیز چنین واقعه در این بانک رخ داد و پرونده اختلاسی 150 میلیارد تومانی شکل گرفت. در آن دوران فردی به نام فاضل خداداد سرش را به دار سپرد تا حداقل فشار افکار عمومی به دولت هاشمی رفسنجانی کاسته شود.
روزنامه ایران امروز (21 شهریور) در سرمقاله خود، به قلم عبدالرضا سلطانی، با عنوان "دولت مدعی است نه متهم" دولت را از هرگونه اتهامی مبرا دانست و در این میان حتی برخی از اطرافیان دولت را نیز تطهیر کرد. نگارنده این سطور قصد دارد در ادامه چند نکته را به برخی دوستان یادآوری کند.
"ضد فساد و تبعیض"، "مردمی"، "عدالت" اینها شاید مهمترین شعارهای اجتماعی بودند که احمدی نژاد با آنها سرکار آمد و رای جوانان حزب اللهی و مردمی که از فسادهای اداری و تبعیض های اجتماعی خسته بودند را به خود اختصاص داد. دولت نهم با آغاز سفرهای استانی، سفرهای پروژه ای و به اتمام رسانی طرح های نیمه کاره دولت های قبلی، موفقیت چشمگیری در تحقق این شعار ها داشت.
هیچ کس نمی تواند بی خوابی و تلاش شبانه روزی احمدی نژاد و دولت را نفی کند، نکته ای که حتی رهبر فرزانه انقلاب نیز به آن اشاره داشتند. این تلاش ها باعث شد که مردم عدالت را تا حدودی ببینند، اما دیدن عدالت در اجرای پروژه های عمرانی یک چیز است و احساس عدالت محوری چیز دیگر! و باید هم اکنون این سوال را پرسید که آیا هم اکنون و با انتشار خبر این اختلاس و دیگر رانت خواری های عده ای سودجو در کنار دولت، کسی احساس عدالت می کند؟
- چه کسی می تواند امروز جواب جوانی را که در انتخابات سال 88 و در اوج تبلیغات با صدای بلند فریاد می زد " ظلم و فساد و تبعیض، احمدی نژاد به پا خیز" را بدهد؟ آیا کسی هست که نداند شخص احمدی نژاد حداقل به آرمانی به نام "فساد ستیزی" معتقد است، ولی باید این نکته را به وی یاآور شد که نمی توان با دستمال کثیف، شیشه ای کثیف تر را پاک کرد.
اگر به حافظه تاریخی خود مراجعه کنید می بینید که ردپای اختلاس در بانک صادرات ايران تنها به سال 86 (سالی که به گفته جهرمی آغاز فرآیند اختلاس سه هزار میلیارد تومانی بوده) باز نمی گردد. در سال 70 نیز چنین واقعه در این بانک رخ داد و پرونده اختلاسی 150 میلیارد تومانی شکل گرفت. در آن دوران فردی به نام فاضل خداداد سرش را به دار سپرد تا حداقل فشار افکار عمومی به دولت هاشمی رفسنجانی کاسته شود.
روزنامه ایران امروز (21 شهریور) در سرمقاله خود، به قلم عبدالرضا سلطانی، با عنوان "دولت مدعی است نه متهم" دولت را از هرگونه اتهامی مبرا دانست و در این میان حتی برخی از اطرافیان دولت را نیز تطهیر کرد. نگارنده این سطور قصد دارد در ادامه چند نکته را به برخی دوستان یادآوری کند.
"ضد فساد و تبعیض"، "مردمی"، "عدالت" اینها شاید مهمترین شعارهای اجتماعی بودند که احمدی نژاد با آنها سرکار آمد و رای جوانان حزب اللهی و مردمی که از فسادهای اداری و تبعیض های اجتماعی خسته بودند را به خود اختصاص داد. دولت نهم با آغاز سفرهای استانی، سفرهای پروژه ای و به اتمام رسانی طرح های نیمه کاره دولت های قبلی، موفقیت چشمگیری در تحقق این شعار ها داشت.
هیچ کس نمی تواند بی خوابی و تلاش شبانه روزی احمدی نژاد و دولت را نفی کند، نکته ای که حتی رهبر فرزانه انقلاب نیز به آن اشاره داشتند. این تلاش ها باعث شد که مردم عدالت را تا حدودی ببینند، اما دیدن عدالت در اجرای پروژه های عمرانی یک چیز است و احساس عدالت محوری چیز دیگر! و باید هم اکنون این سوال را پرسید که آیا هم اکنون و با انتشار خبر این اختلاس و دیگر رانت خواری های عده ای سودجو در کنار دولت، کسی احساس عدالت می کند؟
- چه کسی می تواند امروز جواب جوانی را که در انتخابات سال 88 و در اوج تبلیغات با صدای بلند فریاد می زد " ظلم و فساد و تبعیض، احمدی نژاد به پا خیز" را بدهد؟ آیا کسی هست که نداند شخص احمدی نژاد حداقل به آرمانی به نام "فساد ستیزی" معتقد است، ولی باید این نکته را به وی یاآور شد که نمی توان با دستمال کثیف، شیشه ای کثیف تر را پاک کرد.
مطمئنا دولت این حق را برای هوادران خود و عموم جامعه محفوظ می داند که بگویند "چرا در دولت هاشمی که شعارهای ضدعدالت اجتماعی می داد اختلاس گران اعدام می شوند و در دولت عدالت محور احمدی نژاد حتی صدای یکی از مسوولان دولتی بلند نمی شود؟" و این همان نقطه دردآور ماجرا است.
برخی نزدیکان دولت با حمایت های کور خود صحنه را چنان جلوه می دهند که قصور و یا هیچ دخالتی از سوی برخی منحرفان در اختلاس ها وجود ندارد. این حرکت نتیجه ای جز این ندارد که مردم کف جامعه و همان هایی که رأي 24 میلیونی به احمدی نژاد دادند، ناامید شوند و بگویند؛ " این هم از دولت عدالت خواه و ضد فساد!!! " و آیا دوستان می دانند معنی این تفکر چیست؟ یعنی دیگر هیچ کس، هیچ شعاری را از دولت های بعدی قبول نخواهد کرد و در نتیجه مشارکت مردم در صحنه سیاسی کاهش می یابد.
- برخی از مسؤولان باید شرم کنند که چگونه است که مسوولان کشورهایی که حاکمان آنها دین هم ندارند، در برابر اختلاس ها و فساد هایی به مراتب کمتر از این، استعفا می دهند ولی آقایان سریعا جلسه توجیه برگزار و با اعتماد به نفس تمام خود را از اتهام مبرا می دانند.
این نیز خود بلایی بزرگ برای جمهوری اسلامی است. البته هیچ کس نمی تواند با این اختلاس که ثمره بی کفایتی دستگاه های نظارتی بوده اصل نظام را زیر سوال ببرد، ولی آیا جا نداشت که احمدی نژاد و یا حتی ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی! حتی با همان ریاست رحیمی جلسه تشکیل داده و بیانیه ای صادر کند.
- مجلس این دستگاه عظیم نظارتی در قانون امروز درگیر چیست؟ گروه 7+8 کی به نتیجه خواهد رسید؟ آیا جز با حضور و مشارکت مردم و اعتماد دوباره به نظام؟ ولی اینگونه فسادها دیگر مجالی برای اعتماد باقی نمی گذارد.
- امروز جریانی که در کنار دولت، سالوسانه خود را جای داده، می داند باید چه کار کند! یعنی چنان خود را همسو با احمدی نژاد و آرمان هایش نشان دهد که نه خود او شکی به نیات آنان کند و هم زبان بلند برای پاسخ گویی به منتقدان باقی بماند.
حال این جریان هر که می خواهد باشد و یا هر تعداد که می خواهد عوامل داشته باشد، مهم این است که نقش خود را در ناامید کردن مردم از سوم تیر و فریادهایی که در روزهای انتخابات سردادند را خوب ایفا کرده است.
ضمناً مبرا دانستن بدنه دولت از سهل انگاری و در برخی موارد حضور در این گونه فسادهای مالی بی منطقی است. بی منطقی که منشأ آن نوشتن چک 30 میلیونی به بازیگر سینما بود و تا اختلاس سه هزار میلیاردیی ادامه پیدا کرد.
- بحث امروز نگارنده متهم کردن دولت و یا شخص احمدی نژاد به فساد نیست، بحث ناامید کردن پایگاه مردمی رییس جمهور است. اتفاقی که نه رهبری از آن خوشنود می شوند و نه دلسوزان نظام. زیرا اگر فردی مورد تعرض قرار گرفت قابل جبران است ولی اگر شعاری به مهمی عدالت مورد ذلالت قرار گیرد، دیگر عزت بخشیدن به آن سخت خواهد بود.
- بهتر است کسانی که مدعی دوستی با دولت هستند زودتر به این حمایت های مظلوم نمایانه پایان دهند، چون این حمایت همان دوستی خاله خرسه است که نتیجه ای جز قربانی کردن آرمان هایی ماننده "فساد ستیزی" و "عدالت" ندارد و باز باید تأکید کرد که قربانی شدن یک شخص بهتر از قربانی شدن آرمان هاست.