کد خبر 64664
تاریخ انتشار: ۱۱ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۶

واعظ آشتیانی شهرتش را مدیون مدیرتش در استقلال است، اما این تنها یک روی سکه چهره اوست.

به گزارش مشرق، مدیر عامل اسبق استقلال که در سال​های جوانی عضو شاخه دانشجویی حزب جمهوری اسلامی بود، سال ۷۴ عضو حزب موتلفه اسلامی شد و ۸ سال بعد به عضویت شورای مرکزی این حزب درآمد. با این حال خودش می​گوید هیچگاه از امتیازات حزبی بودن برای رسیدن به پست و مقامی استفاده نکرده است. به روایت خودش حتی درانتخابات شورای شهر از سوی هم حزبی​هایش معرفی نشد و خود به صورت مستقل به دلیل تخصصش وارد عرصه شد. معاون وزیر صنایع و معادن در سازمان شهرک​های صنعتی و رئیس فدارسیون دوچرخه سواری از دیگر سمت​های واعظ آشتیانی است.

او که در دوران مدیرتش در استقلال یک مدیر با دیسیپلین خاص بود، در میانه گفت​وگوی سیاسی با خبرآنلاین، گاهی از پاسخ صریح به سوالات فرار می​کند تا نشان دهد در حوزه سیاسی هم به فنون سیاستمدارن آشنا است.

روایت عضو شورای شهر دوم تهران از شهردار شدن احمدی​نژاد از بخش​های خواندنی این گفت​وگو است. پیش​بینی او در مورد جایگاه احمدی​نژاد پس از پایان دوره ریاست جمهوری​اش نیز این است که او به رهبر فکری یک جریان تبدیل می​شود. جریانی که چندان درباره مشخصاتش سخن نمی​گوید.

***

شما و دوستانتان در انتخابات شورای شهر دوم جزو لیست آبادگران بودید. ولی این مجموعه از مجلس هفتم به بعد تحرکی در در فضای سیاسی ندارد. دلیلش چیست؟

آبادگران یک تشکیلات نبود، یک تابلو بود. دوستانی با نگاه​های سیاسی متفاوت که در عین حال در اصول مشترک بودند، دور هم جمع شدند، منتها برخی می​خواستند از آن سوء استفاده سیاسی کنند. این موضوع هم از آنجا نشات گرفت که دوستان گفتند می​خواهیم تهران را آباد کنیم.

از آن جمع شما با تابلوی آبادگران وارد شورای شهر دوم تهران شدید. هنوز هم بحث چگونگی شهردار شدن آقای احمدی​نژاد هر از چند گاهی در رسانه​ها مطرح می​شود. بیشترین کسی که در انتخاب شدن ایشان نقش داشت، چه کسی بود؟

شخص خاصی نقش نداشت.خود اعضای شورای دوم به این نتیجه رسیدند و هیچ دستور تشکیلاتی نبود. شاید برخی دوستان که از تشکیلات​های مختلف وارد شورای شهر شده بودند با اعضای مجموعه​شان در این زمینه صحبت می​کردند، ولی این طور نبود که تکلیف کنند که فلانی باید شهردار شود. به هیچ وجه این طور نبود.

ظاهرا در پروسه نهایی ۴ نفر مطرح بودند؟

نه، ببینید از آنجا که انتخاب شهردار بعد از انتخاب اعضای شورای شهر، اولین دستور کار شورا بود؛ وقتی نتیجه انتخابات مشخص شد اولین کاری که اعضا کردند تعیین فاکتورهایی برای انتخاب شهردار بود. هر عضو شورا ۴ تا ۵ نفر را اعلام کرد و در نهایت چیزی حدود ۷۰ نفرمطرح شدند.

آقای احمدی​نژاد را شخص خاصی پیشنهاد کرد؟

۱۱ اسفند ۸۱ بعد از اینکه خبر رسید استقبال از لیست آبادگران در تهران خوب بوده به پیشنهاد بنده همراه جمعی از دوستان به سمت یکی از شعب اخذ رای در شهر ری رفتیم. در راه به دوستان گفتم اگر انشاء​الله انتخاب شدیم من یک شهردار خوب سراغ دارم که اگر انتخاب شود، خوب است. آنجا فی​البداهه و بدون اینکه از قبل با کسی هماهنگ کرده باشم گفتم «به نظرم خوب است آقای دکتر احمدی​نژاد شهردار شود».

روز بعد حدود ساعت ۸:۳۰ صبح وقتی به دفتر ستاد آبادگران در خیابان فاطمی رفتیم، آقای احمدی​نژاد در دفترش بود. بعد از احوال پرسی رای آوردن لیست را تبریک گفت. البته ناگفته نماند که ایشان تنها کسی بود که فکر می​کرد ما رای می​آوریم. بقیه دوستان نظرشان این بود که اگر ۴ تا ۵ نفر هم از لیست آبادگران انتخاب شوند، یک موفقیت است.

ظاهرا کارهای اجرایی آبادگران را در تهران آقای احمدی​نژاد انجام می داد. پایه گذار اقدامات اصولگرایان در آن انتخابات چه کسی بود؟

استراتژی اولیه با آقای ناطق​نوری، عسگراولادی و باهنر بود که گروه​های مختلف اصولگرا را دور هم جمع کردند و در نهایت به لیست آبادگران منجر شد. استراتژی این بود که از فضای دولت اصلاحات بازگشت به قدرت شروع شود. بنابراین این ماموریت را به آقای احمدی​نژاد و نبی​زاده که الان سفیر ایران در هندوستان هستند، دادند. این دو نفر ماموریت جمع کردن نیروهای اصولگرا را بر عهده گرفتند.

آقای زریبافان هم نقش اساسی در انتخاب افراد داشت و هماهنگی کارها را انجام می​داد. وقتی من آقای احمدی​نژاد را دیدم به ایشان گفتم شما آمادگی دارید شهردار بشوید. ایشان نگاهی به من کرد و گفت «حالا ببینیم قسمت چی هست». از اتاق ایشان هم که بیرون آمدم آقای زریبافان را دیدم و همین حرف را به ایشان زدم. ایشان هم تائید کرد. خانم سلطان​خواه و آقای دانشجو هم تائید کردند و گفتند کار خوبی است.

این پیشنهاد زمانی بود که آن ۷۰ نفر انتخاب شده بودند یا قبل از آن؟

قبل از آن. من حتی به یکی از دوستان گفتم نیرویی مثل آقای احمدی​نژاد برای مجلس هم خوب است. این ماجرا گذشت تا ۹ اسفند که ما برای اولین بار خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم.

جلسه خصوصی بود؟

همه اعضای انتخاب شده شورای شهر دوم بودند، آقای احمدی​نژاد و نبی​زاده هم به عنوان مجری کار، گزارشی را از نحوه حضور کارهای انجام شده دادند. بعد مقام معظم رهبری در زمینه انتخاب شهردار صحبت های داشتند و نصیحتی داشتند که اگر می​خواهید شهر را خوب اداره کنید، به گذشته بر نگردید، به آینده فکر کنید. حتی اشاره کردند که برای حل مشکلات به شاخه​ها نپردازید بلکه سعی کنید ریشه​ها را پیدا و حل کنید.

با این صحبت​های شما، این روایت که گفته می شود آقای احمدی​نژاد پیشنهاد سردار احمدی​مقدم برای شهرداری بوده، درست نیست؟

اصلا.

این تلقی که آقای احمدی​نژاد به پاس اینکه مدیریت اجرایی آبادگران را بر عهده داشتند، به شهرداری رسیدند، چقدر درست است؟

ببینید! خود من تصور می​کردم افراد دیگری انتخاب شوند، ولی فضای موجود بین اعضای شورای شهر، فضای دموکراتی بود. هیچ طیفی از اصولگرایان تحمیل نکرد که چه کسی به عنوان شهردار انتخاب شود. در حالی که کار تشکیلاتی اقتضا می​کرد هر گروهی افرادی را پیشنهاد کند. اعتراف می​کنم که خانواده بزرگ اصولگرایی در موضوع انتخاب شهردار تهران هیچ دخالتی نکرد و یک دموکراسی واقعی بین اعضای شورای شهر ایجاد شد.

ملاک شما برای انتخاب ایشان سابقه استانداری​شان بود؟

صرفا این موضوع نبود. رشته تحصیل ایشان هم موثر بود. ضمن اینکه استاندار که فقط نماینده سیاسی دولت نیست. مگر زمانی که آقای کرباسچی شهردار تهران شد، چه کاره بود؟ استاندار اصفهان. مهم مدیریت یک فرد است.

آقای احمدی​نژاد وقتی تصمیم به حضور در انتخابات ریاست جمهوری گرفتند، اعضای شورا را از این تصمیم مطلع کردند؟

نه، خود من هم شخصا فکر نمی​کردم آقای احمدی​نژاد رئیس جمهور شود.

تقریبا هیچ چهره سیاسی​ای این پیش بینی را نداشت.

ولی جالب است به شما بگویم خود آقای احمدی​نژاد می​دانست رئیس جمهور می​شود. دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری یک بار ایشان را دیدم و گفتم شما برای ریاست​جمهوی رای می​آورید؟ گفت:«من {رئیس جمهور} می​شوم» خیلی هم سفت گفت.

خیلی از مردمی که در انتخابات ریاست​جمهوری نهم به آقای احمدی​نژاد رای دادند به دلیل شعارها و حرف​های ایشان چنین رایی دادند. ولی در دولت دهم، نقدها به دولت و حلقه اطرافیان ایشان بیشتر شده است. این خاصیت قدرت است که حامیان رئیس جمهور را به منتقد او تبدیل کرده یا اینکه فکر می​کنید آقای احمدی​نژاد از ابتدا هم همین رویه را داشته است؟

آقای احمدی​نژاد آدم​های موثر حلقه اولش را که با ایشان رفاقتی داشتند، در دولت دهم فراموش کرد.

منظورتان چه کسانی است؟

حالا نام نبریم. بالاخره فاصله گرفتن ایشان باعث شد الان در اطراف آقای احمدی​نژاد، حلقه انگشت شماری از حلقه اول ایشان حضور داشته باشد.

ایشان از شهرداری که به پاستور آمدند تیم خودشان را در سمت​های استاندار، معاون رئیس جمهور و مشاور گماردند. تنها چهره​ای که بعد از مدتی در سفر های استانی ایشان دیده نشد، مهندس چمران بود که ترجیح داد در شورای شهر بماند. منظورتان این است که چه کسانی کنار گذاشته شدند؟

نه اینکه کنار گذاشتند، فاصله گرفتند.فاصه گرفتن با کنار گذاشتن فرق می​کند.

قبول دارید ممکن است اقتضای مدیریت در سطح اول اجرایی کشور فرق کند.

شاید ایشان شرایط دولت دهم را متمایز از دولت نهم دیدند. ولی در عین حال تصور می​کنم آقای احمدی​نژاد هنوز آن روحیه تلاش برای کار را از دست نداده است، ولی یک دست صدا ندارد. زمانی یک چرخ دنده خوب کار می​کند که تمام چرخ دنده​ها بدون کند شدن به کار خود ادامه بدهد. وقتی یک نفر بدود و بقیه کند حرکت کنند، نمی​تواند اثر بخشی لازم را داشته باشد.

فرمایش شما به این معناست که جدایی آقای احمدی​نژاد از برخی یاران اولیه​اش، به دلیل کند بودن همکارانش و طبیعی بوده است؟

یک بخشش این است. ولی هیچ بعید نیست که افرادی بودند که دنبال منفعت خودشان بودند. آقای احمدی​نژاد تاب و تحمل این افراد را ندارد و این قابل تقدیر است. ولی در مواردی هم خود ایشان فاصله غیر معمول از حلقه اطرافیانش گرفت و باعث شد که خلاء​ای ایجاد شود که در آن خلاء افرادی بیایند و به هر آنچه که آقای احمدی​نژاد می پسندد، عمل کنند.

این حلقه کنونی که کنار رئیس جمهور هستند ازکدام تیپ هستند؟

عملکرد آدم​ها نشان می​دهد که چه کسی دنبال باند بازی است، چه کسی دنبال خدمت است. درهر صورت عملکرد نشان می​دهد.

بعد از خانه نشینی ده روزه رئیس جمهور خیلی از سیاسیون اصولگرا در مجلس فکر می​کنند محبوبیت ایشان بین مردم کم شده است. این تلقی چقدر به واقعیت نزدیک است؟

آقای احمدی​نژاد نباید آن کار را می​کرد که کرد.

فکر می​کنید برای این اقدام زمینه چینی شده بود یا یک اتفاق بود؟​

اتفاق بود. منتها ایشان قاعدتا به یک تلقی رسیده بود. به هر حال هر کسی یک جور امتحان پس می​دهد. ما تا زمانی که در آن جایگاه قرار نگیریم و آن اتفاقات برای ما پیش نیاید، امتحان خودمان را خوب پس نمی​دهیم چون جاهایی خاص است که عیار افراد مشخص می​شود. اگر انسان خود محوری​هایش را کنار بگذارد و مسائل کلان مملکت را درست تجزیه و تحلیل بکند می​تواند یک تصمیم عقلایی بگیرد.

تصمیم ایشان را در ماحصل نظر شخصی ایشان می​دانید یا نگاه مشاورانشان را هم در این تصمیم موثر می​دانید؟

هیچ بعید نیست حلقه​ها در موضوع تغییر وزیر اطلاعات تاثیر داشته باشند. شاید هم خود ایشان تصمیم گرفته است.

تا قبل از خانه نشینی آقای احمدی​نژاد، در موضوع انتخابات مجلس، سیاسیون اصولگرا به اینکه باید سهمی را برای حامیان دولت درنظر گرفت، مشترک بودند ولی از بعد از آن ماجرا، همه از تکاپو افتادند. فکر می​کنید آن خانه نشینی در انتخابات مجلس نهم اثر گذار باشد؟

ما دراین جامعه زندگی می​کنیم. مردم را می​بینیم و قضاوت آنها نسبت به آن اتفاقات را هم می​بینیم.

قضاوت مردم چیست؟

مردمی که ما با آنها سر وکار داریم، قضاوت خوبی نسبت به آن اتفاق ندارند. اینکه مردم می​توانند از این اتفاق بگذرند، با خود مردم است.

الان بعید می​دانم تحت شعار «حمایت از دولت» کسی بخواهد مجلس را بگیرد. این خیلی بد است که فکر کنیم با پول و قدرت می​توانیم قدرت جدید به دست بیاوریم.

فکر می​کنم ذائقه سیاسی مردم روی اصولگرایی است و آن را می​پذیرند. منتها برداشتم این است که اگر گروهی بخواهند با آرم آقای احمدی​نژاد بیایند، بعید است برنامه ریزیشان محقق نشود. شاید به برخی از آنچه می​خواهند برسند، ولی رسیدن به ۱۵۰ کرسی مجلس بعید است!

در آستانه انتخابات، یکی از موضوعات روز اصولگرایان شروطی است که جبهه پایداری برای حضور در کمیته وحدت مطرح کرده است. چه میزان از این شروط را طبیعی می​دانید؟

ببینید! سهم​خواهی توسط هر گروهی که باشد، سم است. کمیته ۸+۷ یک مجموعه منطقی است و باید به کارش ادامه دهد.

اما اعضای این جبهه نوظهور معتقدند که برخی در این کمیته ۱۵ نفره، مرزبندی جدی با فتنه نداشتند.

واقعا جای تعجب دارد که برخی از افراد و گروه​ها تا زمانی که منفعتشان پابرجا است طرفدار و حمایت کننده آن گروه کلان هستند، ولی همین که منفعتشان به خطر می​افتد، ساز جدایی می​زنند. سهم​خواهی خود زنی است و اگر ادامه پیدا بکند، مطمئن باشید آرا اصولگرایان متفرق می​شود. وقتی رای پخش شود، رقبا رای می​آورند.

آقای بادامچیان اخیرا در اظهار نظری اعلام کردندجبهه پایداری وزن قابل توجهی در میان اصولگرایان ندارند. اما خود اعضای این تشکل معتقدند پایگاه اجتماعی قوی در میان مردم دارند. تحلیل شما چیست؟

افراد در برخی موارد پیرامون خودشان را که نگاه می​کنند فکر می​کنند این پیرامون یعنی کل جامعه و بعد برداشت​ها این گونه​ایی دارند. گاهی اوقات هم افرادی که برای اینها گزارش می​آورند، آن را با آب و تاب بیان می​کنند و این باورها را تلقین و اعلام می​کنند که اگر ما را در این کمیته راه ندهید، می​رویم و لیست جدا می​دهیم و رای می​آوریم.

یعنی اگر به فرض جبهه پایداری از کمیته وحدت اصولگرایان جدا شود و لیست جدا بدهد، فکر نمی​کنید آراء مردم پخش شود؟

فکر می​کنم مردم از نظر نهایی جامعتین حمایت می​کنند.

فکر نمی​کنید مرجعیت​های اجتماعی کمی تغییر کرده است؟

من چنین تصوری ندارم.

این سوال را از این جهت پرسیدم که برخی در چند سال گذشته اعلام می​کردند دوران ریش سفیدی به پایان رسیده است. در حالی که الان اصولگرایان دوباره به همان چارچوب تحت هدایت ریش سفیدان انقلاب بازگشته​اند.

جامعتین چون خود را به روز کرده، اثر بخشی دارد و شما بدانید که مردم علاقمند به اصولگرایی در این مملکت کم نیستند. باید بپذیریم که لیست جدا دادن باعث پخش شدن آرا می​شود و این صدمه به اصولگرایی است.

پیش​بینی​تان از آینده سیاسی آقای احمدی​نژاد چیست. فکر می​کنید ایشان به استمرار قدرت خود بعد از دوران ریاست جمهوری هم فکر می​کند؟

به هر حال آقای احمدی​نژاد یک نیروی جوان سیاسی است و بعد از ریاست جمهوری​اش نمی​تواند آدم تمام شده​ای باشد. به نظر من ایشان بعد از ریاست جمهوریش، لیدر یک جریان فکری می​شود. شاید آقای احمدی​ژاد علاقمند باشد برای یک تشکلاتی تئورسین باشد. چون ایشان با همین شکل خودش یک حزب دارد. نمی​تواند بگوید حزب ندارد. کسی که تئوری دارد و یک سری آدم​ها را دور خودش جمع کرده، تشکیلات دارد. آیا ایشان اگر پست هم نگیرد می​خواهد خاطرات بنویسد؟ نه. می​خواهد استاد دانشگاه باشد؟ نه. الان که استاد دانشگاه هست. بخواهیم یا نخواهیم تفکر آقای احمدی​نژاد یک جریان فکری است. وقتی آقای جوانفکر می​گوید آقای احمدی​نژاد از خانواده اصولگراها نیست. معنی​اش چیست؟

شاید این سخن تا قبل از خانه نشینی ایشان درست بود، ولی فکر نمی​کنید بعد از آن، این موضوع تغییر کرده است؟

بله، بعد از خانه نشینی فضا تغییر کرده است ولی ایشان همچنان یک جریان فکری است. حالا دلیل ندارد که آحاد ملت پشت سر ایشان باشند.حامیان ایشان چنین ادعایی نمی​تواننند داشته باشند، ولی به هر حال عقبه​ای از آقای احمدی​نژاد بعد از ریاست جمهوری​اش می​ماند.

یعنی سعی می​کنند قدرت خود را استمرار دهند؟

به هر حال اگر در قدرت هم نمانند تشکیلات سیاسی راه اندازی می​کنند و جریان فکری می​شوند. مثل خیلی از آقایانی که امروز جریان فکری هستند. منتها این وسط کسی موفق است که تشکلش سازماندهی شده و ساختارمند باشد.

ولی ایشان به مناسب​های مختلف اعلام کرده که قائل به سیستم حزبی نیست.

نظر آقای احمدی​نژاد محترم است، اما خود آقای احمدی​نژاد جزو جامعه اسلامی مهندسین و ایثاگران بوده است.خوب اگر آقای احمدی​نژاد از خانواده بزرگ اصولگرایان نبود، آیا شورای شهر به ایشان رای می​داد؟ همان مردمی که به آقای احمدی​نژاد دور اول ریاست جمهوری رای دادند در مرحله دوم با حمایت اصولگرایان از ایشان، بار دیگر رای دادند.

واقع بینانه که نگاه کنیم می​بینیم که اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دهم از آقای احمدی​نژاد حمایت کردند و در انتخابات ریاست جمهوی نهم، حمایت گسترده​ای از ایشان نکردند.
آن سال اصولگرایان تعدد کاندیدا داشتند و رای​ها پخش شد که آقای احمدی​نژاد توانست به دور دوم بیاید. اگر اصولگریان یک کاندیدا داشتند در دور اول رئیس​جمهور مشخص می​شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس