می‌گفتند چند ماهی قبل از این که داندینیو، بازیکن آن روزهای فلومیننسه صاحب فرزندی به نام پله شود، برق به محل زندگی آنها رسیده بود. خانواده داندینیو به خاطر علاقه‌شان به ادیسون نام ادیسون را با تلفظ پرتغالی «ادسون» روی فرزندشان گذاشتند.

به گزارش مشرق، هفته‌نامه همشهری جوان در سالروز تولد پله نوشت: «این روزها همه عادت دارند که درباره‌ هر چیزی قضاوت کنند. آدم‌هایی که بدون این که ۳۰دقیقه از فوتبال بازی کردن پله را دیده باشند، اعتقاد دارند مارادونا بازیکن بهتری بوده است. گاهی کفه ترازویشان حتی به سمت مسی و رونالدو هم می‌چرخد.
 
خب این طبیعی است که ما آدم‌ها با هر کسی که به ما نزدیک‌تر باشد، بیشتر همذات‌پنداری می‌کنیم اما کاش یادمان باشد این تقصیر ادسون آرانتس دوناسیمنتو (پله) نیست که در دورانی فوتبال بازی می‌کرده که خیلی از ما هنوز به دنیا نیامده بودیم.
 
هر چند این روزها پله را هم‌ردیف بلاتر، فیفا و... در فهرست مافیاهای فوتبال قرار داده‌اند اما یک حقیقت درباره‌ پله وجود دارد: «این پله نبود که با فوتبال بزرگ شد. این فوتبال بود که با پله تبدیل به ورزش بزرگ‌تری شد.»

۲۳اکتبر ۱۹۴۰/ ادیسون برزیلی

می‌گفتند چند ماهی قبل از این که داندینیو، بازیکن آن روزهای فلومیننسه صاحب فرزندی به نام پله شود، برق به محل زندگی آنها رسیده بود. روزی که پله به دنیا آمد، خانواده داندینیو  به خاطر علاقه‌شان به توماس ادیسون و روشنایی‌ای که به خانه آنها بخشیده بود،‌ نام ادیسون را با تلفظ پرتغالی «ادسون» روی فرزندشان گذاشتند. بعدها در دوران مدرسه همکلاسی‌هایش برای تحقیر کردن او «پله» صدایش کردند.

با این که پدر ادسون فوتبالیست بود اما پله در خانواده‌ای کاملا فقیر بزرگ شد؛ جایی که مجبور بود در بیشتر ساعت‌های روز چای بفروشد و به جای توپ با میوه گریپ‌فروت محلی فوتبال بازی کند.

ژوئن ۱۹۴۶/ طلسمی به نام فوتبال

پدر پله، داندینیو، فوتبالیست کوچکی بود. از آنهایی که رویای افسانه شدن دارند. به دنیا آمدن پله اوضاع فوتبال پدر را بهتر کرد. بعد از بازی در باشگاه‌های کوچک منطقه گامپوس گریاس، در روزهایی که خانواده داندینیو صاحب نوزادی به نام ادسون آرانتس شده بود، پیشنهاد آتلتیکو مینیرو هم از راه رسید.

۲ سال بازی در آتلتیکو مینیرو و فقط ۱۶ گل برای داندینیو پایان بدی داشت.پدر هر روز بیشتر افت می‌کرد و خانواده پله فقیرتر می‌شدند. با این که داندینیو تا ۵۰سالگی فوتبال بازی کرد اما باشگاه محلی بائورو دستمزد چندانی به او نمی‌داد. همین فقر هم فضای خانه اسطوره برزیل را متشنج کرد و مادر او به شدت مخالف فوتبالیست شدن پله بود.

ژوئیه ۱۹۵۰/ کابوس ماراکانا

برزیلی‌ها هنوز هم تلخ‌ترین شکست تاریخ ورزش‌شان را باخت در فینال جام‌ جهانی ۱۹۵۰ برابر اروگوئه می‌دانند. این که به عنوان میزبان جام‌ جهانی در دیدار فینال برابر دشمنان اروگوئه‌ای شکست بخورند، چیزی فراتر از حد تحمل برزیلی‌های احساساتی بود.

این روایت پله از آن روز است: «ما یک رادیو در خانه داشتیم و دوستان پدرم آمده بودند، خانه‌مان تا از رادیو بازی برزیل و اروگوئه را گوش کنند. ۲۰۰هزار نفر در ماراکانای تازه‌تاسیس شاهد شکست برزیل بودند. بعد از مسابقه خانه‌مان خالی شد و پدرم را دیدم که اشک می‌ریزد.

به خاطر پدرم بغض کردم و بهش گفتم بابا گریه نکن! من جام‌ جهانی را برای تو می‌برم. اصلا نمی‌فهمیدم جام چیست و فقط یک چیزی گفتم. چه کسی باور می‌کرد ۸سال بعد واقعا این کار را بکنم؟»

ژوئن ۱۹۵۸/ تعبیر یک رویا

«پدرم مدام نصیحتم می‌کرد ادسون... از فوتبال دوری کن! این لعنتی مثل طاعون می‌مونه.»

۱۵سالم بود که در ترکیبی منتخب از سانتوس و واسکودوگاما بازی کردم و هفته بعد به تیم‌ ملی دعوت شدم.» ۲ سال بعد پله ۱۷ساله در ترکیب برزیل جادو می‌کرد. گل پله به ولز آنها را به نیمه‌ نهایی رساند و ۲ گل در فینال اولین قهرمانی برزیل در جام‌ جهانی بود.

در روزهایی که از تلویزیون خبری نبود، پله فقط برای این که پدرش را خوشحال کند، مستقیم از استادیوم به یک ایستگاه قطار می‌رود تا با تلفن آنجا پدرش را پیدا کند. چند دقیقه بعد ادسون آرانتس  به پدرش می‌گوید، ما قهرمان دنیا شده‌ایم.

دسامبر ۱۹۶۷/  صلح در نیجریه

شکارچی‌ها و ماهیگیرانی که طی صدها سال در نیجریه با آرامش کنار هم زندگی کرده بودند، حالا دچار بیماری جنون نفت شده بودند. بیماری‌ای که آنها را به حمله به ایالت‌های همدیگر برای گرفتن و تصاحب سهم بیشتری از چاه‌های نفت نیجریه وادار می‌کرد.

اوج اختلافات بر سر نفت به سال ۱۹۶۷ برمی‌گردد که ۱۲ایالت نیجریه درگیر جنگی داخلی شده بودند. با این که تلاش‌های سازمان ملل راه به جایی نبرده بود، این ستاره آن روزهای فوتبال دنیا، پله، بود که فضای ملتهب نیجریه را حداقل برای چند ساعت آرام کرده بود.

پله برای یک بازی دوستانه به لاگوس، پایتخت نیجریه سفر کرده بود و تمام گروه‌های درگیر در نیجریه توافق کردند که حین انجام بازی دوستانه و به بهانه‌ تماشای پله، آتش‌بس بدهند.

مه ۱۹۶۹/ بیگانه

پله هنوز در فوتبال نام سرشناسی بود و یک سالی هم به قهرمانی آخرش در جام‌ جهانی ۱۹۷۰ مانده بود اما ادسون آرانتس برای خودش جایگاه خوبی در سینما و تلویزیون دست‌ و پا کرده بود.

در مه ۱۹۶۹ برای اولین بار در سریالی به نام بیگانه‌ها و در نقش یک موجود فضایی به اسم «پلینو پومپو» بازی کرد که خیلی مورد استقبال مردم برزیل قرار گرفت. بعدها مشخص شد که پله دستمزد خوبی بابت بازی در این سریال از دولت گرفته است، چون قرار بود این سریال تبلیغ منافع ملی برزیل را در پروژه آپولوی ناسا کند.

دو سال بعد نقش یک پزشک متمول را بازی کرد که به شدت جنتلمن بود و به همه‌ فقیرهایی که جلوی راهش قرار می‌گرفتند، کمک مالی می‌کرد. بهترین نقش دوران عمرش را در فیلم «راهپیمایی» بازی کرد؛ درامی تاریخی در مذمت دوران برده‌داری در برزیل که پله در نقش «جیکو بونداده»، رهبر مبارزه با برده‌داری در برزیل بازی کرده بود.

ژوئن۱۹۷۰/ جاودانگی

تاثیرگذاری ستاره برزیل غیر قابل انکار بود. پله در جام جهانی ۱۹۶۶ مصدوم شد و برزیل بدون او هیچ حرفی نداشت و از دور مسابقات حذف شد. قبل از شروع جام‌ جهانی ۱۹۷۰ مکزیک قرار شد هر کدام از تیم‌های برزیل، ایتالیا و اروگوئه که ۲ بار قهرمان شده بودند، در صورت قهرمانی احتمالی جام ژول ریمه را به خانه ببرند.

برزیل با ترکیب جادویی پله، توستائو و جرزینیو در نیمه‌ نهایی اروگوئه را حذف کرد تا در فینال برای تملک جام ژول ریمه به مصاف ایتالیا برود.نتیجه ۱-۴ دیدار فینال همه‌ چیز را مشخص کرد. ژول ریمه برای همیشه به برزیل رفت و پله تنها بازیکن تاریخ فوتبال شد که ۳ بار قهرمان جام‌ جهانی شده است.

اوت ۱۹۷۵ / مرد ۷میلیون دلاری

پله بعد از ۱۸سال تعهد به باشگاه اولش، سانتوس، بالاخره تصمیم می‌گیرد در فوتبال غیرتجاری آن روزها، به اولین ستاره تجاری فوتبال دنیا تبدیل شود. قراردادی با باشگاه کاسموس نیویورک به ارزش ۷میلیون دلار بسته می‌شود. مبلغی که آن روزها بیشتر به یک شوخی شبیه بود.

در ۳ فصل بازی برای کاسموس ۶۴ بار به میدان رفت و ۳۷گل هم زد. آخرین کار پله قهرمانی با کاسموس در آخرین سال حضور در این تیم بود. کاسموس تیم کهکشانی آن روزهای فوتبال بود. پله، بکن‌باوئر و نیسکنز. آندرانیک اسکندریان، مدافع چپ تیم‌ ملی هم ۵سال همبازی آنها بود.

اکتبر ۱۹۷۷ / مرد شماره‌ ۱۲۸۱

خداحافظی با مروارید سیاه برزیل و فوتبال دنیا. مردی که در دوران بازی‌اش ۱۲۸۱ گل زد. خیلی‌ها انتقاد می‌کنند که همه‌ گل‌های او برابر تیم‌های کوچک به ثمر رسیده‌ است اما عدد ۱۲۸۱ حتی با این فرضیه هم بزرگ است.

بازی خداحافظی او بین سانتوس و کاسموس برگزار شد؛ تنها باشگاه‌هایی که پله لباس آنها را پوشید. جالب این که پله در هر نیمه برای یکی از آنها بازی کرد و ایرج دانایی‌فر و آندرانیک اسکندریان هم نمایندگان ایران در بازی خداحافظی پله بودند.

۱۹۸۱/ پله، آکتور سینما

مثلث مایکل کین، پله و سیلوستر استالونه، فیلم «فرار به سوی پیروزی» را در سال ۱۹۸۱ به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های دهه‌ ۸۰ میلادی تبدیل کرد. فیلمی که در ایران هم خاطرات زیادی را برای نسل ما ساخت. پشت‌ صحنه ساخت فیلم تحت‌تاثیر انرژی فوق‌العاده پله قرار گرفته بود. پله جوری در تمرینات حاضر می‌شد که انگار واقعا یک مسابقه‌ فوتبال واقعی در جریان است.

جان هوستون، ‌کارگردان فیلم بعدها درباره‌ تجربه‌ کار با پله گفت: «مدام سر صحنه فریاد می‌زدم، پله آروم باش! این فقط یه فیلم لعنتیه!» درگیری پله و استالونه به خاطر نشستن روی صندلی هم از حاشیه‌های جذاب فرار به سوی پیروزی بود. پله درباره‌ استالونه گفته بود: «بازیگرها بر عکس ما فوتبالیست‌ها خیلی به شیوه‌های دموکراتیک اعتقاد ندارند.

 

مثلا سیلوستر استالونه هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد کسی روی صندلی‌اش بنشیند.»

منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس