به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان نوشت: آن روزها- اواسط دهه ۵۰- خبر سخنراني آيت الله خزعلي در اهواز و بازداشت و تبعيد ايشان بعد از آن سخنراني به يكي از خبرهاي داغ در محافل ديني و انقلابي تهران تبديل شده بود. ماجرا اينگونه بود كه رژيم وقت عراق به حوزه علميه نجف اشرف حمله كرده و طلاب علوم ديني- كه بسياري از آنها ايراني بودند- را به شدت مورد ضرب و شتم قرار داده بود.
از سوي ديگر، رژيم شاه كه خود از دشمنان شناخته شده حوزه و روحانيت بود و در آن هنگام با رژيم عراق درگير مناقشات مرزي و لفظي بود، به فكر بهره گيري از اين ماجرا افتاده بود. ساواك از پشت صحنه و به بهانه حمايت از طلاب علوم ديني، برخي از افراد موجه و مومن شهرهاي بزرگ را به دعوت از علماي روحاني سرشناس، تشويق و ترغيب مي كرد تا در مجالسي كه به همين منظور در مساجد بزرگ تشكيل مي شود، سخنراني كرده و جنايات دولت عراق را محكوم كنند. رژيم شاه از طريق اين ترفند، دو هدف را با يك تير نشانه رفته بود.
از يكسو عليه رژيم عراق كه با آن مناقشات لفظي داشت تبليغ كرده بود و از سوي ديگر با محكوم كردن حمله عراق به حوزه علميه نجف، اميدوار بود چهره ضدروحاني و ضدديني خود را تا آنجا كه ممكن است در اذهان عمومي ترميم كند. آيت الله خزعلي در همين چرخه و به دعوت تعدادي از علما و معتمدين خوزستان براي سخنراني آمده بود. اما، ايشان چه گفته بود كه صبر و حوصله ساواك به سر آمده و او را بلافاصله بعد از سخنراني بازداشت كرده بودند؟
برادران خوزستاني، به رغم مراقبت ها و حساسيت شديد ساواك، نسخه اي از نوار سخنراني آن روز آيت الله خزعلي را به تهران آوردند و در سطح بسيار محدودي بين دوستان توزيع شد. نكته اي كه با شنيدن سخنراني ايشان، بسيار عجيب به نظر مي رسيد، اين كه آيت الله خزعلي طي سخنان حدود يك ساعته خود، دهها بار و تقريبا هر دو يا سه دقيقه يك بار نام مبارك حضرت امام(ره) را بر زبان مي آوردند.
توضيح اين كه واژه «امام» در آن روزها مرسوم نبود و آيت الله خزعلي مانند بقيه ارادتمندان امام راحل«ره»، هر از چند دقيقه، به مناسبت يا بي مناسبت، با عبارت؛ حضرت آيت الله العظمي حاج آقا روح الله الموسوي الخميني، از ايشان ياد مي كردند. چرا؟! از ارادت آيت الله خزعلي به حضرت امام(ره) باخبر بودم. ولي نام بردن از امام(ره) آنهم به تكرار ۲ يا ۳ دقيقه، عجيب و غيرمنتظره به نظر مي رسيد. آن روزها، برخي ديگر از شخصيت هاي برجسته روحاني نيز ضمن سخنراني در مساجد و محافل از حضرت امام(ره) ياد مي كردند مثلا مرحوم شهيد محلاتي در پايان سخنراني هاي خود به بهانه بيان مسئله شرعي با عبارت معروف «اما، نظر حضرت آيت الله العظمي حاج آقا روح الله الموسوي الخميني چنين است...»
نام امام راحل(ره) را بر زبان مي آورد، اما نام بردن پي در پي آيت الله خزعلي از حضرت امام در سخنراني ياد شده عجيب و در مواردي، بدون بهانه و بي مناسبت به نظر مي رسيد. نگارنده در پي آن بود كه علت را از آيت الله خزعلي جويا شود ولي اين فرصت دست نداد و بازداشت و زنداني شدنم از سوي ساواك، دريافت پاسخ اين سوال را به تاخير انداخت. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي آيت الله خزعلي را ملاقات كرده و با يادآوري ماجرا، علت نام بردن پي در پي ايشان از حضرت امام(ره) را پرسيدم. آيت الله خزعلي در پاسخ (نقل به مضمون) فرمودند؛
«وقتي براي سخنراني در آن جلسه به اهواز رفتم، متوجه شدم كه علما و معتمدان دعوت كننده فريب ساواك را خورده اند و رژيم شاه قصد دارد با برپايي اين مجلس و اعتراض بنده به رژيم عراق، جنايات خود عليه حوزه هاي علميه و روحانيت شيعه در ايران را كمرنگ جلوه داده و يا به فراموشي بسپارد. من نمي توانستم حمله ماموران رژيم عراق به حوزه علميه نجف را محكوم نكنم و از سوي ديگر محكوم كردن اقدام رژيم عراق به معناي ناديده گرفتن خيانت و جنايت پهلوي عليه روحانيت در ايران بود و بيم آن داشتم كه رژيم، آن بخش از سخنان مرا كه عليه رژيم شاه است، سانسور كند و بخش مربوط به محكوميت رژيم عراق را از راديو پخش كند. بنابراين تصميم گرفتم كه هر چند دقيقه يك بار نام مبارك حضرت امام را بر زبان آورم تا چنانچه قصد سانسور داشته باشند، نوار سخنراني به اندازه اي مخدوش و بريده بريده شود كه امكان پخش آن وجود نداشته باشد».
تا آنجا كه از مضمون نوار سخنراني آن روز آيت الله خزعلي به خاطر دارم، ايشان، ابتدا در چند جمله كوتاه حمله رژيم عراق به حوزه علميه و طلاب نجف را محكوم كرد و بلافاصله گفت؛ اما، مگر رژيم ايران با روحانيت چه رفتاري داشته است، «سگ زرد برادر شغال است»و... يعني حضرت آيت الله خزعلي با هوشمندي برگرفته از ايمان و تقواي الهي، از يكسو رژيم عراق را محكوم كرده بود و از سوي ديگر به رژيم پهلوي اجازه نداده بود از اعتراض ايشان به رژيم بعثي عراق براي تطهير خود در قبال جنايات بي شماري كه عليه روحانيت شيعه و حوزه هاي علميه مرتكب شده است، سوءاستفاده كند.
و اما، مسئله آن روز آيت الله خزعلي، مسئله اين روزهاي ما نيز هست. از مدعيان اصلاحات كه اين روزها تمامي صفحات روزنامه هاي زنجيره اي و سايت هاي تحت مديريت خويش را به سياه نمايي عليه دولت و خدمات ارزنده آن اختصاص داده اند كمترين انتظاري نيست كه تنها به فهرست كردن و برشمردن نقاط ضعف واقعي و عمدتا غير واقعي دولت بپردازند و به خدمات ارزنده و فراوان و در مواردي، كم نظير دولت هاي نهم و دهم كمترين اشاره اي نكنند، چرا كه آنها اصحاب فتنه آمريكايي-اسرائيلي ۸۸ هستند و به گواهي اسناد و مدارك غيرقابل انكار، نشان داده اند، نقشي بيشتر از پياده نظام مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس ندارند و به قول شيمون پرز «اصلاح طلبان بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند»
و به گفته نتانياهو «اصلاح طلبان به نمايندگي از اسرائيل با جمهوري اسلامي ايران در افتاده اند». درباره وطن فروشي و خيانت بسياري از مدعيان اصلاحات، بارها نوشته ايم و اسناد و مدارك فراوان و غيرقابل خدشه اي را ارائه كرده ايم كه «ائتلاف آشكار با منافقين و بهايي ها، سلطنت طلب ها، ماركسيست ها»، «حذف قيد اسلامي از جمهوري اسلامي ايران»، «سر دادن شعار به نفع اسرائيل در روز قدس، و عربده كشي به نفع آمريكا در روز ۱۳ آبان، اهانت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله عليه السلام در روز عاشورا، آتش زدن مسجد،
همكاري آشكار با سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه- كه برخي از عوامل آن امروزه به آمريكا و انگليس گريخته و پرده از هويت خود برداشته اند- پيروي بي كم و كاست از فرمول ديكته شده دشمنان بيروني» و... از جمله آنها و فقط اندكي از آن بسيارهاست. بنابراين، بديهي است كه از ماموران تابلودار آمريكا و اسرائيل و انگليس غير از دشمني و كينه توزي با نظام اسلامي نمي توان انتظار ديگري داشت. اما، روي سخن در اين وجيزه با برخي از خودي هاست كه ناخواسته و ندانسته - ولي متاسفانه پيوسته- در ميدان دشمن بازي مي كنند.
اين عده از -انشاءالله- دوستان ناآگاه وقتي سخن به نقد دولت مي گشايند و يا در اعتراض به فلان نقطه ضعف واقعي دولت قلم مي زنند، به گونه اي غيرقابل انتظار از مرزهاي عدالت و انصاف عبور كرده و تنور دشمنان بيروني و دنباله هاي داخلي آنها را گرم مي كنند.
يكشنبه شب هفته جاري، رهبرمعظم انقلاب در ديدار اعضاي هيئت دولت با ايشان، بار ديگر و براي چندمين بار، فرمول منطقي و عالمانه نقد را گوشزد فرمودند و آن «بيان نقاط ضعف به موازات نقاط قوت» بود. حضرت آقا چند روز قبل نيز در ملاقات كارگزاران نظام، خطاب به آنان - كه خطاب به همگان نيز هست- فرمودند؛ «بايستي واقع بينانه نگاه كنيم، خودمان را نبايستي دچار خطا كنيم، يكسونگري نكنيم، ما نقاط مثبتي داريم، نقاط منفي هم داريم. اين هر دو را ببينيم. گاهي فقط نگاه منفي غلبه داده مي شود. امروز متاسفانه انسان مشاهده مي كند كه در بين برخي مسئولين و نخبگان سياسي كانه مد شده كه نگاه بدبينانه داشته باشند و نقاط مثبت را نبينند. در رسانه ها و غيررسانه ها مرتبا منفي بافي مي شود. تا انسان مي گويد چرا؟ مي گويند آقا شما نمي گذاريد ما واقعيات را بگوئيم... نه اين يكسونگري است.
اگر نقاط مثبت را بيان كنيم، يك جور مسائل كشور را مي فهميم و اگر نقاط مثبت را بيان نكنيم مسائل كشور را جور ديگري خواهيم فهميد اگر فقط نقاط منفي را مشاهده كنيم كه البته نقاط منفي وجود دارد، اين طبعا واقع بيني نيست و برآورد درستي از اوضاع كشور به ما نخواهد داد و تنها منجر به نااميدي مي شود» ايشان در ادامه توضيح دادند كه بيان نقاط ضعف، اولويت ها را مي نماياند و بيان نقاط قوت اميدواري و اعتماد به نفس براي پيشبرد امور را در پي دارد.
در اين باره اگرچه گفتني هاي فراواني هست ولي از آن ميان به ذكر ۴ نكته بسنده مي كنيم.
۱- برخي از دوستان به هر علت از جمله قبيله گرايي كور و يا اختلاف سليقه ها و دلخوري هاي آنچناني- بعضاً به جا- از دولت، تنها روي نقاط ضعف و بزرگ نمايي آنها تاكيد مي كنند و نقاط قوت را نمي بينند و يا خداي نخواسته نمي خواهند ببينند. اين عده بي ترديد در ميدان دشمن بازي مي كنند و دندان طمع غريبه ها را عليه نظام- و نه فقط دولت- تيز مي كنند.
۲- برخي ديگر به علت شيفتگي غيرقابل توجيه و يا برخوداري از رانت هاي بادآورده و مسئوليت هاي بيرون از شايستگي، هيچ نقطه ضعفي نمي بينند و يا مي بينند و لب فرو مي بندند. آنها كوچكترين انتقادها را با بدترين شكل ممكن به خيال خود پاسخ مي گويند. اين عده مانع از مطرح شدن ضعف ها و در نتيجه، اصلاح آن مي شوند.
۳- دولت محترم نيز متاسفانه تاب چنداني براي شنيدن نقاط ضعف ندارد و حال آن كه بيان منصفانه و دلسوزانه نقاط ضعف در كنار خدمات فراوان و بعضا بي نظير دولت نهم، نه فقط از نگاه شايسته به دولت نمي كاهد بلكه انصاف در ارزيابي را نيز بر ساير خدمات مي افزايد.
۴- و بالاخره، لازم است رئيس جمهور محترم مراقب برخي از اطرافيان حاشيه ساز خويش نيز باشد. اين عده كم شمار كه متاسفانه امكانات بيرون از شماري در اختيار دارند و به «حلقه انحرافي» معروفند، بارها نشان داده اند كه كمترين ارادتي به رئيس جمهور محترم ندارند و در همه حال اسب مراد خويش را مي رانند!