به گزارش مشرق به نقل از جهان، مجيد پور ولي کلشتري چنين نوشته است:
آقاي وزير ارشاد سلام. در نکوهش و رد کتاب سياه آيات شيطاني بسي گفتهاند و باز بايد گفت. در ستايش حکم تاريخي امام (ره) درباره اعدام سلمان رشدي، نويسنده مرتد و ملعون بارها سخن به ميان آمده و سخنها بايد گفت. در اعتراض به کاريکاتورهاي توهين آميز در کشور دانمارک نسبت به رسول اکرم صليالله عليه وآله نيز گفتهها و نوشتههاي زيادي بوده و باز همچنان بايد گفت و بايد نوشت.
وي در ادامه مي نويسد:در برابر اين آقاي کشيش از خدا بيخبر آمريکايي که قصد داشته قرآن سوزي راه بيندازد نيز آه و نالهها کردهايم و باز خواهيم کرد. اما آقاي وزير چرا اين همه راه دور؟ چرا اروپا؟ چرا آمريکا؟
بياييد يک روز با هم قدم بزنيم و برويم خيابان طالقاني. نرسيده به ميدان فلسطين خياباني است به نام خيابان شهيد سرپرست. اگر بگوييم توي يکي از کوچههاي اين خيابان کتابي به مراتب خطرناکتر از آيات شيطاني چاپ شده است، باور خواهيد کرد؟
اگر بگويم اين کتاب که در ردّ امامت نوشته شده است با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به چاپ رسيده باور خواهيد کرد؟ آيا دادن چنين مجوزي براي نشر چنين مطالبي ممنوعيّت شرعي و عقوبت الهي نخواهد داشت؟ رجوع کنيد به مؤسسه فرهنگي صراط که نشر آثار عبدالکريم سروش را بر عهده دارد. آيا نامه سرگشاده و سراسر توهين و تهمت ايشان را به مقام معظم رهبري خواندهايد؟
در اين کتاب خيلي واضح و شفاف مهدويت رد شده است و با استدلالي مثلاً علمي و زباني مثلاً فصيح خط بطلاني کشيده شده است بر امامت و عصمت اهل بيت عليهم السلام. به نظر شما چند دانشجو و چند جوان با خواندن اين کتابها دچار شک و ترديد نسبت به اهل بيت عليهم السلام خواهند شد؟
ديگر همه آنها که اهل کتاب هستند ميدانند که اين کتاب و ساير کتابهاي اين نويسنده و اين مؤسسه در صدد رد مسأله وحي، رد قداست و الهي بودن قرآن، رد معصوميت رسول خدا و اهل بيت عليهم السلام هستند. آيا اين خطر نيست؟ اين اهمال و مسامحه طبق کدام سنت و شريعت است؟!
پور ولي کلشتري ادامه مي دهد:آقاي وزير بگذاريد داستان عجيبتري بگويم، نويسنده جواني از همين کشور به تازگي داستان بلندي در نکوهش و نقد شخصيتهاي طرد شده و منزوي انقلاب نظير محسن مخملباف و اکبر گنجي نوشته است. نوشتن اين داستان دو سال به طول انجاميد. با هزار اميد داستان را براي چاپ به نشر اميرکبير که زير مجموعه وزارت ارشاد است برد. مسئول مورد نظر از من خواست تا اسم محسن مخملباف و اکبر گنجي را از داستان حذف شود.
وي مي گويد،گفت: ما دنبال دردسر نيستيم. واقعاً نقد محسن مخملباف دردسر آفرين است ؟ آقاي وزير من نميدانم به کدامين ساز بايد رقصيد !! ساز مسئولاني که جوانان را به کار و نوشتن در عرصه انقلاب دعوت ميکنند يا ساز ناشران دولتي که حاضر نيستند داستاني را در نقد ضد انقلاب چاپ کنند؟!
حالا فکر ميکنيد براي داستان 200 صفحهاي اين نويسنده جوان که دو سال وقت برده است چه مبلغي را پيشنهاد کردند ؟ فقط سيصد هزار تومان ! باور بفرمائيد شوخي نميکنم. البته اين بيشتر به يک توهين شبيه است و معني و مفهوم آن اين است که تا تو باشي ديگر در عرصه انقلاب و نقد ضد انقلاب داستان ننويسي. گاهي وقتها که از کنار مؤسسه صراط ميگذرم، با خودم ميگويم «خوش به حال اينها که حداقل امکاناتشان از ما بيشتر است» شما بفرماييد ما به کدامين ساز برقصيم ؟!
مجيد پور ولي کلشتري از ناشران ادبيات انقلاب و دفاع مقدس در يادداشتي به انتشار برخي کتاب ها در مجموعه وزارت ارشاد که در رد امامت، رد مهدويت، آثار عبدالکريم سروش و .... انتقاد کرد.