با اینکه طرف روس پس از توافق نیز بر بی‌اعتمادی تأکید کرده و نگران تخریب فضای آتش‌بس توسط تروریست‌ها و با بدعهدی و بی‌مسئولیتی آمریکایی‌هاست، شاید همین جزئیات و تفاصیل، سرنوشت توافق اخیر را همانند توافقات آتش‌بس در گذشته نماید.

به گزارش مشرق، با اینکه در توافق مذاکراتی روسیه و آمریکا، از 5 سند صحبت می‌شود ولی هنوز جزئیات این 5 سند روشن نیست و در هر ارزیابی از محتوای این 5 سند، با تکیه بر تفاصیل و جزئیات آن می‌توان اظهارنظر کرد و بنا به مثل عربی «الشیطان فی‌التفاصیل» لذا به مرور مقدماتی اکتفا می‌کنیم. به هر حال آنچه در اصلی‌ترین مفاد توافق در مصاحبه مطبوعاتی دو وزیر خارجه تأکید شده است از یک طرف تأکیدی بر حذف هر گونه سخن از نقش آینده بشار اسد می‌باشد و در کنار آن، آمریکا پذیرفته است که در یک همکاری اطلاعاتی و عملیاتی و بدون مشارکت نیروی هوایی سوریه بر علیه داعش و جبهه‌النصره (جبهه الفتح الشام) اقدام مشترک صورت پذیرد و از سوی دیگر کمک‌رسانی و امداد به مناطق محاصره شده که عمدتاً منظور مناطق حضور تروریست‌هاست و باز شدن جاده کاستیلو و غیرنظامی شدن این محور برای تردد آزاد شرق حلب با مناطق خارج آن است.

اگر از بقیه سندها و یا محورهای توافق در حال حاضر چشم‌پوشی کنیم، در محورهای بالا، دو طرف مذاکره بده و بستان کرده و امتیازاتی داده و امتیازاتی دریافت کرده‌اند.

اگر ماهیت این توافق را نوعی مدیریت و اداره جنگ و منازعه ارزیابی کنیم، در کنار اولویت آمریکایِی ها برای کسب یک دستاورد دیپلماتیک در اداره بحران‌های غرب آسیا که در زمان باقی‌مانده تا انتخابات بدان نیازمند هستند، ساماندهی اوضاع تروریست‌ها در شرق حلب و خارج کردن برخی عناصر استخباراتی غربی و سعودی و ترک از حلب و وارد کردن نیروهای تازه نفس و احتمالاً تجهیزات و جنگ‌افزارهای جدید، در اولویت آمریکایی‌هاست. خصوصاً اینکه موضوع جداسازی نیروهای تروریست (القاعده) با کسانی که آمریکا آنها را میانه‌رو می‌داند و عملیات مشترک بر علیه النصره پس از یک تنفس زمانی از آغاز آتش‌بس صورت می‌گیرد، با تردید روبه‌روست و این همان موضع لاوروف است که از تجربه تکراری با آمریکا در این زمینه نتیجه‌ای نگرفته، امتیازهای طرف مقابل را با تردید و شک جدی روبرو می‌کند. یعنی آمریکایی‌ها هم در حلب شرایط تروریست‌ها را سامان داده‌اند و هم با بدعهدی و بی‌مسئولیتی، در یک عملیات جدی بر علیه النصره حاضر نخواهند شد. خصوصاً اینکه ستون فقرات تروریست‌های تکفیری و القاعده‌ای در حلب و پیرامون آن و ادلب و بقیه مناطق سوریه، النصره که همان القاعده است تشکیل می‌دهد و عربستان و قطر و ترکیه حامی علنی و اصلی آنها هستند. اگر خط کاستیلو غیرنظامی شده و ترکیه نیز با بهانه مبارزه با داعش به سمت الباب و سپس به منطقه شهرک صنعتی شمال حلب حرکت نظامی داشته باشد به راحتی خود را به دروازه‌های حلب شرقی خواهد رساند و با پایان یافتن تنفس آتش‌بس، اتصال به شرق حلب را محقق نماید، به معنی یک فریب بزرگ برای روسها در این توافق است.

خلاصه اینکه ظرفیت فریبکاری و سوءاستفاده از فضای آتش‌بس و غیرنظامی شدن کاستیلو، در این بخش از توافق، بسیار جدی است.

اینکه سوریها و روسیه تا به حال بر علیه جبهه‌النصره عملیات داشته‌اند و عمده عملیات هوایی را روسها انجام می‌دادند در آینده نیز استمرار می‌یابد ولی فقدان زمینه‌های اجرای این تعهد آمریکا که در گذشته هم مسبوق به سابقه است، عدم توازن در توافق را تأکید می‌کند.

لذا کنترل هویتی تردد از شرق حلب و یا به شرق حلب و محموله‌های ارسالی به آن و تخمین جدی در خروج ترکیه از مناطق مرزی از جرابلس تا اعزاز و ممنوعیت هر گونه عملیات به سمت الباب و حلب به عنوان حداقل شروطی است که توافق اخیر را از فرصت‌های فریبکاری و بی‌مسئولیتی طرف آمریکایی، تا حدودی دور خواهد کرد و شرط الزامی و متوازن‌ساز در توافق اخیر است.

حذف مداخله نظامی ترکیه می‌بایست در مقابل ممنوعیت مشارکت نیروهای هوایی سوریه در عملیات بر علیه داعش و النصره و متوقف شدن ارسال هر گونه جنگ‌افزار برای تروریست‌های النصره و یا گروه‌های هم‌پیمان آنها در جبهه‌الفتح، مطرح می‌شد تا ‌آتش‌بس جدید با آنچه در گذشته تجربه شده است متفاوت باشد.

با اینکه طرف روس پس از توافق نیز بر بی‌اعتمادی تأکید کرده و نگران تخریب فضای آتش‌بس توسط تروریست‌ها و با بدعهدی و بی‌مسئولیتی آمریکایی‌هاست، شاید همین جزئیات و تفاصیل، سرنوشت توافق اخیر را همانند توافقات آتش‌بس در گذشته نماید.
 
 
*هادی محمدی

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس