* بالاخره تصمیم خود مبنی بر کناره گیری از باشگاه پرسپولیس را عملی کردید؛ کی به این جمع بندی رسیدید؟
- بنده در ابتدا از همه عزیزانی که به من لطف داشتند، طرفداران پرسپولیس و به ویژه حبیب کاشانی کمال تشکر را دارم اما دیگر در تمرینات تیم محبوبم حاضر نمی شوم و مسئولیتی در این باشگاه نمی پذیرم زیرا احساس می کنم ادامه کارم به نفع پرسپولیس نیست. تقریبا از شنبه هفته گذشته تصمیم گرفتم که دیگر در تمرینات حاضر نشوم.
* دلایل این کناره گیری چیست؟
- دلیل عمده اش این است که روند کارم در این باشگاه با اصولم همخوانی نداشت؛ بنده وقتی بدانم در جایی مؤثر نیستم پستی را اشغال نمی کنم تا نفرات بعدی بتوانند بیایند و کمک کنند. احساسم این است که حضورم در پرسپولیس نه تنها کمکی به این مجموعه نمی کند بلکه شاید به نوعی یکسری موانع بر سر راه به وجود آورد و بالطبع چون پرسپولیس را بیشتر از خودم دوست دارم ،کنار می کشم.
* روزی که این مسوولیت را قبول کردید، خیلی ها از شما به عنوان سپر بلای مسوولان و مربیان پرسپولیس نام بردند و وقتی بلافاصله بعد از قبول مسوولیت در برنامه ورزش و مردم برابر کمیته پیشکسوتان که از سوی علی پروین تشکیل شده بود موضع گرفتید این نظر تقویت شد.
- در مملکت ما چیزی که زیاد است حرف و حدیث است!کسی هم جلوی این حرف و حدیث ها را نمی گیرد. گاهی مواقع بحث هایی مطرح می شود که توهین به شخصیت آدم است و آنجا دیگر سکوت جایز نیست؛ بنده برای سپر بلا شدن به پرسپولیس نیامدم اما ویژگی من این گونه است که در برابر برخی مسایل سکوت نمی کنم و موضع می گیرم و از این موضوع نمی هراسم.
* منظورتان آقای .......
- اسم نمی برم. بنده مشکلی ندارم حالا اگر هم به قول ایشان به درمان نیاز دارم خدمت خودشان می روم تا از چیزهایی که مصرف می کنند به من هم بدهند تا حالم خیلی خوب شود!
یک نفر دیگر که سال ها با پلیس امارات بوده... علیه بنده انتقاد کرده است؛ برایم عجیب است زیرا این آقا تا 6 ماه قبل علیه آن یکی آقا مصاحبه می کرد و می گفت دکترایش تقلبی است، بیاید در رستوران من کار کند و حتی در جایی مدعی شده بود که فرد مذکور در کرج زمین هایی بنام کمپ استقلال گرفته و به نام معاون خودش زده است و ... حالا چگونه است که اینها در دفاع از یکدیگر ناجوانمردانه مرا می زنند؟!
همه مردم مرا می شناسند و می دانند چه کار کرده ام و چه کار می کنم. الان هر کسی به کوچکترین پست ها می رسد مثلاً مسوول روابط عمومی یک باشگاه می شود 2 دستی آن پست را می چسبد و از دستش نمی دهد ولی بنده در کارم استقلال دارم و هیچ چیز را به صداقت، درستی و منافع عام ترجیح نمی دهم. طی این روزها خیلی به من توهین شد؛ وحشتناک هم توهین شد، از هیچ کدامشان نمی گذرم، حتی کاری کردند که در همین بازی اخیر استقلال مقابل فجر در استادیوم به من توهین شد؛ خدا را شکر مردم آگاهند و علیرغم خط دادن های عده ای، مایلی کهن را خوب می شناسند. بنده فکر می کنم جزو معدود چهره های ورزشی باشم که دائم در بین مردم هستم. بنده خرید روزانه منزل را خودم انجام می دهم در مراکز خرید و گاه و بیگاه در مترو و اتوبوس مردم را می بینم و واکنش های آنها را مشاهده می کنم. برای مردم سلامت و صداقت افراد مهم است. حالا بگذارید یک عده علیه بنده جوسازی کنند. جالب است بدانید همانقدر که طرفداران پرسپولیس به من لطف دارند طرفداران استقلال نیز به بنده محبت دارند چون می دانند در این فوتبال خودم را وقف کرده ام؛ آقایان هم بدانند که تلاش بیهوده می کنند، اگر دنبال بستن دهان من و بریدن زبانم هستند به جایی نمی رسند، باید سرم را ببرند. زبان من تا وقتی که ظلم و ناپاکی باشد همین گونه سرخ است.
* از اینکه به پرسپولیس آمدید و این همه حاشیه یا به قول خودتان توهین را به جان خریدید پشیمان نیستید؟
- من فوتبال را دوست دارم. همیشه گفته ام که هر چه دارم ابتدا از خدا سپس از مرحوم مادرم و بعد فوتبال و باشگاه پرسپولیس است. حالا هم وظیفه ام است که ادای دین کنم . این طور نبود که من یک شبه تصمیم بگیرم که به پرسپولیس بیایم، بارها مذاکره شد تا اینکه بالاخره قبول کردم. دوست داشتم اگر قرار شد بیایم درست و درمان بیایم ، اگر قرار بود روال همان روال قبل باشد حضور بنده چه الزامی داشت؟
* طی این سال ها در دو مقطع به پرسپولیس آمدید، که هر دو بار به استعفایتان انجامید، می گویند شما دنبال سرمربیگری این تیم هستید.
- البته در آن مقطع که شما می گویید اعلام کرده بودم اگر مدیرعامل نشوم می روم چون سوابق مدیریتی بنده با دیگر آقایان حاضر در هیات مدیره قابل مقایسه نبود. در این مقطع هم بنده ابتدا یکی از گزینه های سرمربی گری بودم که باشگاه از من برنامه خواست اما عذرخواهی کردم، پس دنبال سرمربیگری نبودم.
- یک سری اهداف داشتم و می دیدم که شاید نتوانم به عنوان مربی موفق شوم. ضمناً بعد از یک فصل فشرده کار کردن در سایپا بر این باور بودم که بهتر است استراحت کنم.
«سومدیک» از مربیان ایرانی هم ضعیف تر است
- قرار ما چیز دیگری بود. بنده بعد از 7 ، 8 ، 10 روز که از انتخاب سرمربی گذشته بود به مجموعه اضافه شدم و قطعاً نمی توانستم در انتخاب سرمربی نقشی داشته باشم اما این را نیز نمی توانستم بپذیرم که جایی باشم و مسوولیتم حالت نمادین داشته باشد. شما می توانید از آقای کاشانی بپرسید که آیا به ایشان نگفتم در پرسپولیس یک ریال هم پول نمی خواهم و حتی یک جوراب از باشگاه نگرفتم؛ یعنی قرارمان نبود که بگیرم و یا قراردادی ببندم. بحث لجبازی هم نبود؛ بنده یک سری پیشنهاد دادم که مورد موافقت قرار نگرفت.
* ریشه اختلافات روزی شکل گرفت که شما فردی را به عنوان دستیار به استیلی پیشنهاد کردید و وی نپذیرفت.
- باید بگویم که بحثم کمک به تیم بود اما بنا به دلایلی ایشان را نپذیرفتند و بعد یک مربی خارجی به مجموعه اضافه شد. بحث من به سومدیک بر می گردد. مدیران فنی قبلی نهایتاً در جلسات فنی شرکت می کردند اما بنده در اکثر تمرینات پرسپولیس حضور فیزیکی داشتم و در این مدت چیزی از این مربی آلمانی ندیدم که برتر از مربیان ایرانی باشد و شاید هم به مراتب از آنها ضعیف تر عمل می کرد. البته شاید اینها نتوانستند از این مربی خوب استفاده کنند و این مربی واقعا کارآیی دارد.
* انتقادات شما به مربی بدنساز پرسپولیس نیز علت دیگر ایجاد اختلاف بود؛درباره این مسأله صحبت کنید.
- مشکل پرسپولیس این است که در اکثر موارد یکسری رفیق بازی ها صورت می گیرد. رفیق بازی نباید به تیم ضربه بزند. ما نباید منافع جمع و طرفداران را زیرپا بگذاریم. اوایل فصل که هنوز بنده به تیم اضافه نشده بودم ظاهراً بازیکنان را به آکادمی ملی المپیک برده بودند تا آنجا زیر نظر آقای کماسی کار کنند چون محل کار اصلی آقای کماسی در آکادمی است. پس از آن نیز ایشان در اردوی ترکیه حاضر نشد و در تمرینات حضور یک خط در میان داشت. گرچه ایشان گفته مایلی کهن را نمی شناسم ولی آقای کماسی را می شناسم و برایشان احترام قائلم . حرفم این است که چرا باید در باشگاه با این جور مسایل مماشات شود. جناب کماسی در سال 86 به خاطر ارتباطاتی که بوده 120 میلیون تومان از باشگاه گرفته است و الان به نحوی پول بیشتری می خواهد. در حالی که مولایی بدنساز قبلی تیم سال قبل 60 میلیون تومان گرفته بود و الان حتی وقتی باشگاه به آقای کماسی می گوید 25 درصد بیشتر از سال قبل به تو پول می دهیم ایشان زیر بار نمی رود. حرف من این است که آقای کماسی ناراحت شود بدتر است یا میلیون ها هوادار ؟
* پیشنهاد شما برای مسوولیت بدنسازی تیم پسر ولی الله صالح نیا بود اما استیلی به وی اجازه نداد در تمرینات شرکت کند و شما نیز از همان تاریخ دیگر در تمرینات حاضر نشدید.
- به خاطر همان مشکلاتی که پیرامون ماجرای بدنسازی تیم بود و به شما گفتم بنده از یک جوان با اخلاق و عالم که فوق لیسانس تربیت بدنی دارد خواستم به تیم کمک کند که به ایشان اجازه چنین کاری را ندادند.
* اما حضور این مربی با سرمربی تیم هماهنگ نشده بود؟
- مگر باید چند بار هماهنگ می شد؟ بنده با آقای کاشانی حرف زده بودم.
* به هر حال سرمربی تیم از این موضوع بی اطلاع بود؛ شاید بهتر بود استیلی را هم در جریان می گذاشتید.
- وقتی بدنساز تیم در اردوی ترکیه و تهران کنار بازیکنان نبوده و از این نظر مجموعه ضربه خورده است به نظر شما نباید اقدامی صورت می گرفت؟ اگر بنده می خواستم سکوت کنم از آن مدیرفنی هایی می شدم که آقای پروین گفته بود؛ یعنی کشک . بنده در هیچ جایی کشک نخواهم شد.
- اگر خودم این تصور را داشتم هرگز به آنجا نمی رفتم؛ نگاه بنده نسبت به حمید استیلی چیز دیگری بود که اشتباه می کردم.
- خیر، یکسری مشکلات دیگر هم هست که خدمتتان عرض خواهم کرد. اولا ما در همین دو ماه اخیر مشکلاتی را مشاهده کردیم که در حوزه سرپرستی تیم است. علیرغم احترامی که برای آقای خردبین قائل هستم باید بگویم که پرسپولیس در زمینه سرپرستی مشکل دارد. سرپرستی کردن فقط امضای کارت تعویض بازیکن نیست بلکه یک سرپرست می بایست یک ساعت زودتر از بازیکنان در محل تمرین حاضر شود و یک ساعت دیرتر از آنها برود.
سرپرست باید با بازیکن رابطه پدر و فرزندی داشته باشد و در واقع پل ارتباطی بین مدیرعامل و سرمربی به حساب آید. یک سرپرست باید آینده نگر باشد و مثلا از همین امروز به فکر یک زمین تمرین برای دو ماه بعد باشد تا اگر مشکلی پیش آمد تیم آسیب نبیند. که متأسفانه آقای خردبین این آینده نگری را ندارد. سرپرست تیم باید بعد از هر مسافرت گزارش اتفاقات داخل و خارج از میدان را به باشگاه ارائه کند.
- همه این عوامل در کنار هم به تیم ضربه می زنند؛ شما وقتی از رده سرپرستی به پایین تر می آیید می بینید که حمید استیلی برخلاف ذهنیتی که در جامعه وجود دارد هنوز باورش نشده که سرمربی پرسپولیس است و نمی داند چه مسوولیت بزرگی دارد. تنها چیزی که بعد از هر باخت مطرح می کنند این است که در ورزشگاه آقای ایکس تشویق شد. بنده یک سوال دارم؛ روز بازی با ملوان که خودم هم در استادیوم بودم و ما گل اول را خوردیم و آقای ایکس تشویق شد چرا مردم پس از گل تساوی دیگر آقای ایکس را تشویق نکردند؟ برخلاف اینکه می گویند تشویق شدن آن آقاهدایت شده نبوده بنده معتقدم این ماجرا کاملاً هدایت شده است و برای حرفم دلیل دارم.
- بله ، من می گویم آقای استیلی شما تیمت را درست کن و نتایج خوبی بگیر آن وقت ببین همین تماشاگر چه سر و دستی برایت می شکند. اگر تماشاگران واقعاً آقای ایکس را دوست داشته باشند با این همه تبلیغات، بازی های تیم آقای ایکس می بایست ده ها هزار تماشاگر داشته باشد. چرا راه دور برویم؟ مگر همین هفته گذشته بازی تیم آقای ایکس یک روز بعد از بازی پرسپولیس و مس سرچشمه برگزار نشد؟ شما به من بگویید چه تعداد تماشاچی بازی تیم آن آقا را از نزدیک دید؟
* جالب اینکه تماشاگران دیگر تیم ها نیز این روزها به هر بهانه ای علی دایی را تشویق می کنند؛ حتی استقلالی ها؛ این چه نشانه ای است؟
- البته تماشاگران استقلال بسیار هوشمندانه عمل کردند زیرا آنها خاطرات خوشی از آقای ایکس دارند و نام ایشان آنها را یاد پیروزی رفت و برگشت شان در دربی می اندازد؛ آنها علاقمند هستند که ایشان به پرسپولیس برگردد و پیروزی هایشان در دربی تکرار شود!
* فارغ از مباحث حاشیه ای ، به نظر می رسد در بعد فنی هم این مجموعه اشکالاتی داشته باشد که شاید فرصت کم حمید استیلی برای پیاده کردن اهداف تاکتیکی اش را نیز بتوان در ایجاد این شرایط دخیل دانست.
- بله، در این مدت بارها از ایشان ارائه برنامه تمرینات را خواستار شدیم و در آخر با اکراه به ما برنامه دادند که دیدیم طبق آن برنامه بازیکنان باید در گرم ترین ماه سال و همزمان با ماه مبارک رمضان در ساعت 10 صبح تمرین کنند! شما بگویید، ساعت 10 صبح مرداد ماه و در اوج گرما چه کسی تمرین می گذارد؟ هر بار که تیم می بازد ایشان می آید و عذر خواهی می کند؛ عذرخواهی تا کی؟ البته عذرخواهی وظیفه مربی است اما وظایف اصلی تر چه می شود؟ ما باید بیشتر کار کنیم و از افرادی که به آنها اعتماد داریم مشورت بگیریم.
تیم در بوشهر تا ساعت 12:30 بازی کرده، ساعت 1:30 از ورزشگاه خارج شده و ساعت 2 به هتل رسیده و بازیکنان ناخواسته تا 4 صبح بیدار بوده اند و 8 صبح هم به سمت تهران پرواز کرده اند. آنوقت برای این تیم ساعت 10 صبح تمرین گذاشته اند تا ریکاوری کنند؛ جالب اینکه خود سرمربی از فرط ناراحتی و افسردگی با لباس شخصی تمرین را تماشا کرده است.
شما وقتی می بازید باید به دنبال ضعف ها بگردید و گرنه با معذرت خواهی که دردی دوا نمی شود.
- اتفاقاً گفتم؛ بنده با کسی تعارف ندارم. از خودشان بپرسید که چرا قبول نکردند.
* از همان ابتدا اینگونه استنباط می شد که ارتباط شما و کادر فنی حسنه نیست.
- علیرغم احترامی که برای آقای استیلی قائلم معتقدم که در 4 بازی اخیر حتی اگر پرسپولیس مربی هم نداشت 9 امتیاز می گرفت! ما 2 بازی تهران را از دست دادیم. شهرداری تبریز که در تهران تیم ما را شکست داد در خانه خودش 2 گل از سپاهانی که از سال قبل ضعیف تر شده است دریافت کرد. کار به جایی رسید که در مقابل مس سرچشمه وقتی بازیکن ما گل تساوی را زد انگار در جام جهانی به تیم ملی برزیل گل زده بود! این تأسف بار است.
* کناره گیری شما این ذهنیت را ایجاد می کند که به دلیل نتایج اخیر پرسپولیس قصد دارید خودتان را از ناکامیها دورنگه دارید!
- شما می گویید باید چه کار کنم؟ باید بمانم و قطره قطره آب شوم و سکوت کنم؟ من در فوتبال ایده دارم. همان روز اول که با ملوان بازی داشتیم به اصرار آقای کاشانی 3 دقیقه برای بازیکنان صحبت کردم و گفتم همه ما باید به دنبال لذت بردن از فوتبال باشیم و بدانیم رقیب ما -حتی استقلال -دشمن ما نیست و خوشحالم که بعد از من آقای فرهاد مجیدی نیز چنین حرف هایی را زد.
* به نظر می رسد با انداختن توپ به زمین خردبین، استیلی و ... به نوعی قصد دارید حبیب کاشانی را از گزند انتقادات خود دور کنید؛ به هر حال همه این اتفاقات در مجموعه ای رخ داده که حبیب کاشانی در رأس آن قرار دارد.
- خیر، بنده با کسی شوخی ندارم. من قبلاً هم عنوان کردم که آقای کاشانی یکی از بهترین مدیران بعد از انقلاب است.
اشتباه کاشانی به خودش و پرسپولیس ضربه زد
- باز هم می گویم بهترین مدیر اما فکر می کنم گفته بودم یکی از بهترین مدیران بعد از انقلاب. با این حال برای ادعای خودم دلایلی دارم؛ همین دیروز سری به ورزشگاه درفشی فر زدم و دیدم که موتور پمپ چاه ورزشگاه مشکل دارد و زمین چمن با کمبود آب مواجه است؛ پیمانکار ورزشگاه به من پیغام فرستاده که آقای مایلی کهن اگر می خواهید زمین چمن با مشکل مواجه نشود زودتر فکری کنید. شما وقتی امکانات امروز پرسپولیس را می بینید و مشکلات کار را هم مشاهده می کنید دلتان برای آقای کاشانی می سوزد؛ ایشان با کلی سختی و مشقت پول می آورد تا به بازیکن بدقولی نکرده باشد. موضوعی است که تا امروز به آن اشاره نکردم اما می گویم؛ بنده در تاریخ 30/2/90 از باشگاه سایپا جدا شدم و تا امروز که 3 ماه از جدایی مان می گذرد باشگاه حق و حقوق ما را نداده؛ باور می کنید این اتفاق در سایپایی بیفتد که جزو 2 کمپانی پردرآمد کشور است؟ حال تصور کنید مدیریت در یک باشگاه مثل پرسپولیس چه دردسرهایی دارد. ایشان (کاشانی) به دلیل ارتباطات قویی که دارند مشکلات خروجی و سربازی بازیکنان را در همان فرودگاه حل می کنند؛ کاری که خیلی از مدیران ما در فدراسیون های ورزشی قادر به انجامش نیستند.
اما با تمام این تفاسیر آقای کاشانی یک اشکال دارد که این اشکال به خودش، خانواده اش و پرسپولیس ضربه می زند؛ ایشان دل رئوفی دارد و به همین دلیل وقتی که باید یک رابطه را قطع کند قادر به انجام این کار نیست.
سال قبل آقای ایکس پس از 5 شکست پشت سر هم به صورت شفاهی استعفا کرد اما آقای کاشانی آن استعفا را نپذیرفت و همین مسأله به ضرر خودش شد. اگر پارسال با استعفای آقای ایکس موافقت می شد امروز وضعیت پرسپولیس اینگونه نبود. پرسپولیس سال گذشته به جز جام حذفی، در لیگ و آسیا یکی از ضعیف ترین نتایج تاریخ خود را گرفت، به شکلی که در آسیا بین 4 تیم چهارم شد. شما ببینید که در همان سال چه اردوهایی در آلمان، ترکیه، امارات و کیش برای تیم در نظر گرفتند اما در نهایت دود اختلافات بوجود آمده در چشم خود آقای کاشانی، خانواده اش و پرسپولیس رفت. افرادی که کمترین وقت را برای پرسپولیس گذاشته اند حالا بیشترین موانع را برای آن ایجاد می کنند. جالب اینکه همین آقا که در زمان مربیگری بگوویچ اتوبوس تیم را در جاده تهران – رشت نگه داشت و گفت باید همین الان پولم را بدهید، امروز می گوید من دست هوادار پرسپولیس را می بوسم. شما بروید ببینید زمانی که ایشان با یک تیم دیگر مقابل پرسپولیس قرار گرفت چه رفتارهایی انجام داد؛ فیلمش هست. خدا را شکر هواداران پرسپولیس آنقدر بزرگ هستند که این مسائل را می بخشند و نادیده می گیرند.
* آیا همه این موارد به قلب رئوف حبیب کاشانی بر می گردد؟یعنی بحث سو مدیریت مطرح نیست؟
- همه ما اشکال داریم؛ به نظر بنده آقای کاشانی باید درباره پول بیت المال سخت تر و وسواسی تر عمل کند تا کار به اینجا کشیده نشود. ایشان در مواقعی باید پا روی قلب خود بگذارند و قاطعانه تصمیم بگیرند که امیدوارم از این پس اینگونه باشد تا دیگر، افراد در پاسخ به خدمات ایشان چنگ در صورتش نیندازند.
* صحبت های شما با دوربین برنامه تلویزیونی شوک جنجال پر دامنه ای را به راه انداخت؛ درباره آن صحبت کنید!
- اولاً بنده آن روز با هیچ خبرگزاری صحبت نکردم و حرف هایم را با دوربین برنامه شوک زدم که هنوز پخش نشده است. ضمناً شما می توانید از تهیه کننده آن برنامه یعنی آقای شکیب بپرسید که آیا قرار بود مایلی کهن صحبت کند یا خیر؟ آنها از زمان حضور بنده در سایپا قصد انجام مصاحبه داشتند که بنده قبول نکردم تا در نهایت با وساطت آقای فریادشیران قرار شد در تمرین پرسپولیس گفت و گویی انجام دهیم که الان دقیقا کلمه به کلمه حرف هایم را در خاطر ندارم اما پیرامون فوتبال پاک صحبت کردم و اسمی هم از کسی نیاوردم. بنده در همان مصاحبه به موضوعی که چند سال قبل اتفاق افتاده بود اشاره کردم و ضمناً به موضوعات دیگری چون لیدرها پرداختم و گفتم که ما لیدر نداریم بوقچی داریم. الان هم بحثم این است که مگر «ممد بوقی» خدابیامرز «ممد لیدر بود»؟ مگر «سهراب بوقی» «سهراب لیدر» است؟ جالب است که این روزها آنهایی از لیدر ها می گویند که خودشان در گذشته لیدرپروری کرده اند.
چرا بجای جوسازی،از من شکایت نکردند؟
- من که اسم نیاوردم اما برخی آقایان در مصاحبه های خود به موضوعات دیگری اشاره کردند و اسم هم آوردند . مثلاً همان آقایی که سالها در امارات بوده در مصاحبه ای گفته است دروازه بان سابق ذوب آهن را در یک بازی مهم خریده بودند و از آن پس حضور دروازه بانان خارجی در ایران ممنوع شد. خود شما بروید ببنید آن مسابقه کدام بود و آن دروازه بان چند گل خورد. این را که دیگر مایلی کهن نگفته است.
*به زعم خیلی ها دلیلی نداشت که در اوج مشکلات پرسپولیس محمد مایلی کهن ناگهان به کالبدشکافی این ماجرا بپردازد، عده ای هم بر این نظر بودند که شما می خواهید با این جنجال، نگاه ها را از نتایج ضعیف پرسپولیس دور کنید.
- اینگونه نبود، بنده که برنامه ریزی نداشتم، دوربین یک برنامه تلویزیونی آمد و درباره ناپاکی های فوتبال پرسید و بنده هم نظرم را گفتم.
* یعنی منظور شما از آن فینال ناپاک بازی ...
- چیزی نمی گویم، شاید این مسأله در پرسپولیس هم اتفاق افتاده باشد. بنده تنها کسی هستم که وقتی پای منافع ملی وسط باشد استقلال و پرسپولیس نمی شناسم. این موضوع را تا حالا جایی نگفته ام اما سه چهار سال قبل استقلال در جام باشگاه های آسیا مسابقه حساسی داشت که بنده برای تماشای بازی این تیم به ورزشگاه رفتم و در طبقه دوم میان تماشاگران استقلالی نشستم.
* کدام بازی بود؟
- خدا شاهد است که یادم نیست.
* این مسأله که محمد مایلی کهن متعصبانه پرسپولیسی است و با مسایل رنگی برخورد می کند را قبول ندارید؟
- ایکاش یکی از استقلالی هایی که آن روز در استادیوم آزادی مرا دیده بود به خبرگزاری برنا زنگ بزند و بگوید که بنده مسابقه استقلال را با چه حرارتی تماشا می کردم.
* اما این ذهنیت وجود دارد آقای مایلی کهن!
- چه ذهنیتی؟
* اینکه شما آنقدر پرسپولیسی هستید که گاهی علیه استقلالی ها موضع گیری می کنید؛ این ذهنیت از زمان سرمربی گری تان در تیم ملی ایجاد شد.
- تیم آقای کی روش استقلالی دارد؟! اگر تیم ملی زمان من بد بود چرا استقلالی ها از آن تیم کلی بازیکن گرفتند. سیروس دین محمدی، فرهاد مجیدی، سهراب بختیاری زاده هادی طباطبایی، علی موسوی و ... مگر اینها از تیم ملی زمان من به استقلال نرفتند؟
* با این حال در آن مقطع شما استاد اسدی را به پاشازاده استقلالی ترجیح می دادید؛ شاید همان اصرار شما، در شکل گیری این ذهنیت نقش داشته است.
- اولا که آقای پاشازاده را دعوت می کردم، ثانیا ایشان مشکل سربازی داشت و 2 دفترچه اعزام به خدمت در دستش بود. یکی را از قرارگاه نصر که مسوولیت آن با آقای علی آقامحمدی بود گرفته بود و دیگری را از نیروی انتظامی و چون حاضر نشده بود در پاس بازی کند و به استقلال رفته بود نیروی انتظامی مشکل خروج از کشور وی را حل نمی کرد. ضمن اینکه بنده هنوز اعتقاد دارم که تیم ملی در آن مقطع خط دفاع خوبی داشت. اگر قرار به حرف زدن باشدکه من هم می توانم پشت سر خیلی ها حرف بزنم.
* در مناقشه اخیر با استقلالی ها آیا شما مدرکی هم داشتید؟
- اگر چیزی نبود که آقایان این قدر شلوغش نمی کردند. به زعم آقایان بنده حرفی را زدم که نباید می زدم اما خب شما که دم از قانون می زنید چرا به جای جو سازی، از من شکایت نکردید؟ چرا تمام عوامل و آدم های حقوق بگیر خود را وسط ماجرا آوردید و به سایت های مرتبط با خود خط و خطوط دادید که علیه من بنویسند؟
*اگر مدعی العموم یا فدراسیون فوتبال از شما مدرک بخواهد چه می کنید؟
- بنده که توهینی نکردم، مدعی العموم به خاطر اهانت هایی که به بنده شد هم می تواند وارد عمل شود.
* ادعایی را مطرح کردید که نیاز به مدرک دارد؛ ندارد؟
- بله ادعا کردم و برای آن دلایل قابل قبولی هم دارم.
- من اهل سیاست بازی نیستم. نحوه صحبت کردنم اینگونه است و با حرارت حرف می زنم که یقیناً یکی از عیب های بنده به شمار می رود. حرف های من را مردم شنیدند و قضاوت با خودشان است.
* اما شما بحث تحصیلات را وسط کشیدید که ارتباطی با بحث اصلی نداشت.
- ایشان به بنده گفت فقط 2 سال در پرسپولیس بازی کرده ام. اولا بنده 14 سال به عنوان بازیکن و 6 سال به عنوان مربی در پرسپولیس بودم و ثانیاً سابقه کاپیتانی این تیم را دارم. متأسفانه در مملکت ما افراد را مدعی بار می آورند. آقای فتح الله زاده آن روز حداقل باید سکوت اختیار می کرد.
* به هر حال حق او بود که از خودش دفاع کند.
- دفاع می کرد اما جور دیگری، ایشان را اگر ولش می کردید مدعی می شد که بنده با شورت ورزشی هم عکس ندارم. البته فکر می کنم آن روز بنده اشتباه کردم نباید پاسخ می دادم . برخی برای خودشان امپراتوری تشکیل داده و با استفاده از منابع دولتی افراد بله قربان گو را به استخدام خود درآورده اند.
* اخیراً در برنامه تلویزیونی خنده بازار حرکات و ادبیات شما را تقلید می کنند؛ درباره این برنامه طنز چه نظری دارید؟
- این هم از کرامات آقای ضرغامی است! صدا و سیمایی که به هر حال همه را مورد نقد قرار می دهد تحمل یک نقد ساده مرا که اخیراً در نامه ای مطرح کردم ندارد. البته اینها تبعات انتقاد از پایین دستی هاست، وای به روزی که از خود آقایان بالا دستی انتقاد کنیم. البته بنده مشکلی با برنامه خنده بازار ندارم. به هر حال اگر بتوانند با تقلید قیافه و حرف زدن ما مردم را بخندانند بنده هم خوشحال می شوم. در این برنامه از نظر قیافه سازی بنده بد عمل نکرده اند ولی از نظر محتوا برنامه شان خیلی به دلم نچسبیده است البته آنها درباره برخی کاملاً توانسته اند شبیه سازی کنند!
ناراحتی من از خنده بازار نیست بلکه از برخی جریان سازی ها است. بعد از نامه ای که بنده به آقای ضرغامی نوشتم، دوستان در چندین و چند برنامه سعی کردند که مرا بکوبند و حتی دیدیم که برخی افراد را از داخل"لپ لپ" درآوردند و به عنوان دکتر و کارشناس فوتبال جلوی دوربین گذاشتند تا مرا بکوبند.
جالب اینکه دو سه روز قبل گزارشگر برنامه دوربین جنجال ساز، با نشان دادن آقای ضرغامی در حالیکه می خواست وارد ورزشگاه آزادی شود و بازی استقلال را تماشا کند مدعی شد که ایشان مخفیانه و بین مردم در ورزشگاه حاضر شده و حتی از ایشان وقتی که برای چند تماشاگر بلیت می خرید فیلم گرفتند؛ واقعا که فهمیدیم معنای مخفیانه به ورزشگاه رفتن چیست! بخصوص وقتی که شنیدیم بحث حضور برخی ها در انتخابات مطرح است و ...
- ناراحتی که نه اما آقای فردوسی پور باهوش است و کاملاً خطی عمل می کند. ممکن است به شما تلفن بزند و چیز دیگری بگوید ولی کاملاً مشهود است که از یک جریان طرفداری می کند و هر کس مستقل باشد و به نوعی ضعف های آن جریان را بگوید نه به برنامه او راه پیدا می کند و نه اجازه حرف زدن دارد. و اگر آن جریان مورد حمایت ایشان با جریان مستقلی رو در روی هم قرار بگیرند ایشان نمی تواند بی طرف عمل کند. آقای عادل خان خودش می داند که چه جفایی به من و فوتبال ایران کرد. بنده هم سعی می کنم دیگر با برنامه 90 حرف نزنم. خدا را شکر در دنیای ارتباطات برای آنکه حرف هایم را بزنم تا دلتان بخواهد تریبون وجود دارد، خیلی جا ها حتی حاضرند حرف های مرا با مبالغ نسبتاً خوبی بخرند!
* در گذشته نیز چندین بار گفته بودید با این برنامه صحبت نمی کنید اما بعد پشیمان شده و حتی به عنوان مهمان به این برنامه رفتید!
- به دلیل اینکه دلم می سوخت، ایشان دو بار اجازه ندادند بنده حرف هایم را در برنامه مطرح کنم؛ می توانست نگوید که مایلی کهن تماس گرفته و ما وقت نداریم. وقتی روی آنتن می گوید فلانی زنگ زده و ما وقت نداریم چه معنایی دارد؟ می گویند کار دنیا را ببین که ... ولش کنید بهتر است نگویم.
* تیم سابق شما سایپا این روزها نتایج خوبی کسب نمی کند، درباره عملکرد این تیم چه نظری دارید؟
- اعتقاد دارم آقای صالح مربی خوب، جوان و با دانشی است. باشگاه سایپا نیز یک باشگاه کاملاً سازمان یافته است که پتانسیل آن خیلی بیشتر از اینها است و بنده امیدوارم به مرور زمان شرایط آنها بهتر شود. آقای صالح در ابتدا به دلیل عدم تجربه کافی شاید کمی تند رفت مثل خود ماها، اما در آینده بهتر عمل خواهد کرد.
* روند فوتبال ملی را با کارلوس کی روش چطور ارزیابی می کنید؟
- سه بازی اخیر مقابل مالدویو و ماداگاسکار وضعیت مان را یک مقدار خطرناک نشان داد. باید هوشیارتر عمل کنیم. یک عده می گویند اندونزی، بحرین و قطر رقبای سختی نیستند؛ اما باید بدانیم که حتی اندونزی به مراتب قوی تر از مالدیو است ضمن اینکه آقای کی روش هم نیاز به زمان بیشتری دارد.
* همچنان با علی پروین مشکل دارید؟
- خیر، اتفاقاً آقای پروین را در ختم بستگان یکی از دوستان مشترک دیدم و با هم روبوسی کردیم، البته طبعاً اختلاف سلیقه داریم.
* پس چرا وقتی به نشست کمیته پیشکسوتان که بانی آن علی پروین بود دعوت شدید نرفتید؟
- من نمی روم چون تجربه دارم!
* چه تجربه ای؟
- حالا بماند؛ نمی خواهم بازش کنم.
* به عنوان سوال آخر، از حالا به بعد محمد مایلی کهن را در چه جامه ای خواهیم دید؟ آیا بار دیگر بعنوان مربی به فوتبال بر می گردید؟
- بنده در خانه می نشینم و منتظر پست می مانم؛ بنویسید در شهر به ما پیشنهاداتی شده! این روزها از برخی ها وقتی می پرسند: چرا بیکاری؟ می گویند: از چند تیم لیگ برتری پیشنهاد داشتم ولی پاسخ رد دادم! البته واقعیت این است که بنده از جایی پیشنهاد ندارم. این روزها داخل کوچه مان با بچه های کوچک فوتبال بازی می کنیم که لذت آن را با هیچ چیز عوض نمی کنم؛ خدا را چه دیدید، شاید با همین بچه ها تیم درست کردیم و با بچه های کوچه بالایی مسابقه دادیم.