کد خبر 618067
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۲

همکاری عربستان با دیگر کشورها برای ایجاد خط خصومت علیه ایران و جبهه مقاومت، ثابت می‌کند که گفتمان انقلاب اسلامی دیگر به مرزهای کشور محدود نیست.

 به گزارش مشرق، «حسین شیخ‌الاسلام» طی یادداشتی نوشت: طی دو سال گذشته، پس از روی کار آمدن افراد جدید در عربستان سعودی، مجموعه‌‌ای از اقدامات ضد ایرانی از سوی مقامات این کشور در دستور کار قرار گرفت که به تعبیر وزیر محترم خارجه کشورمان، فصل جدیدی از «سیاست‌های انتحاری» علیه جمهوری اسلامی را رقم‌زده است. این سیاست‌ها، به شکل بی‌سابقه‌ و البته ناشیانه‌ای، از صرف هزینه‌های هنگفت برای تشکیل جبهه ضدایرانی گرفته تا حمایت از گروه‌های تروریستی و جنگ‌افروزی آشکار در کشورهای غرب آسیا، همگی از انفعال و ضعف مفرط در بدنه حاکمیتی آل سعود حکایت دارد. اساساً هر نوع انفعالی در هر زمینه‌ای ناشی از قدرت طرف مقابل است و بر اساس همین قاعده، عکس‌العمل انتحاری عربستان در مورد نظام اسلامی ایران، به علت نقاط ضعف متعدد آل سعود در مقابل نقاط قوت انقلاب اسلامی است.

اولین مشکل عربستان با ایران، تفاوت نظام‌های حاکم بر هر دو کشور است. حاکمیت‌ کشورهای منطقه تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، همگی تابعی از ارتجاع و غرب بودند که همگونی مشخصی میان آن‌ها برقرار بود اما حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، ارکان حکومت کشورهای منطقه به‌خصوص عربستان را با خطر مواجه کرد.

نظام ایران اسلامی، مبتنی بر مردم‌سالاری دینی و نظام عربستان، بر پایه شاهنشاهی دیکتاتوری بناشده است. آل سعود، به‌صورت مبنایی به نقش‌ «ملت» ابداً اعتقاد ندارند و به‌اجبار به آن‌ها قبولانده‌اند که اولاً پادشاه کشور، به دلیل انتساب به خانواده پادشاهی و ثانیاً به علت تطبیق با آیه شریفه «اطیعو‌ا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»، دارای حق شرعی و قانونی برای حکمرانی به‌عنوان «اولی الامر» است. در این صورت، هیچ‌کس در عربستان به لحاظ شرعی مجاز به اعتراض به‌نظام حاکم نیست و هر نوع تخلفی از این حکم شرعی، جرم محسوب می‌شود.

در مقابل، بر اساس نظریه‌پردازی قوی دینی، مدل حکومتی مردم‌سالاری دینی در ایران با موفقیت به ثمر نشسته و الگویی استثنایی در حاکمیت دینی در معرض دید جهانیان قرار داده است. به‌عنوان‌مثال، در نظام مردم‌سالار دینی ایران، رأی مردم هم به جهت نفس‌الامری برای فرد رأی‌دهنده، هم‌زمان حق و وظیفه شرعی محسوب می‌شود و هم برای متصدیان اخذ رأی، حق‌الناس به شمار می‌آید که چنین الگویی نه‌تنها در کشورهای مرتجع منطقه هیچ جایگاهی ندارد بلکه حتی از مدل دموکراسی غربی به‌مراتب بالاتر است. در این نمونه، هم الگوی مردم‌سالاری به شیوه‌ای که غرب مدعی آن است وجود دارد، هم جامعیت اخروی و دینی در آن به چشم می‌خورد و هم دین و سیاست، ماده و معنا و دنیا و آخرت به معنای واقعی در آن یکپارچه‌شده است.  از سوی دیگر، بر اساس قانون اساسی ایران که مستظهر به شرع مقدس است، جمهوری اسلامی با هر نوع ظلم، اشغالگری و جنگ، مخالف و حامی مستضعفین در جهان است و این رویکرد حکیمانه، در مورد همه کشورها اعم از دوست و دشمن، عمومیت دارد. عربستان، تلاش می‌کند که با فرافکنی، این آرمان انقلاب اسلامی را دخالت در کشورهای منطقه توصیف نموده و یکی از بهانه‌های مقابله با ایران را همین مسئله عنوان کند. این در حالی است که در اصل 154 قانون اساسی به‌صراحت آمده است: «جمهوری اسلامی ایران سعادت انسان در کل جامعه بشری را آرمان خود می‌داند و استقلال و آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه مردم جهان می‌شناسد. بنابراین، در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت‌های دیگر، از مبارزه حق‏طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می‌کند.»

نکته جالب در مورد اصل حقوقی بین‌المللی به هنگام صحبت از حاکمیت یک کشور این است که از کلماتی مانند «کشورها و حکومت‌ها» استفاده می‌شود اما قانون اساسی ایران، حاکمیت را متعلق به «ملت‌ها» می‌داند چراکه فقط مردم می‌توانند به حاکمیت‌ها، مشروعیت بخشیده و سرنوشت خود را تعیین کنند. درنتیجه طبیعی است که ارتجاع منطقه، خطر الهام‌بخشی این مدل بی‌بدیل حکومتی به ملت‌های منطقه را که مافوق تمام اصول حقوق بشری غرب نیز هست، خطری فزاینده تلقی کرده و درصدد مقابله با آن برآیند. بنابراین عربستان در این خصوص، از دو زاویه مردم‌سالاری و دین‌مداری، ایران را تهدیدی بزرگ برای ارکان حاکمیتی خود می‌داند.

از منظر مباحث منطقه‌ای، تقویت جبهه مقاومت، در جهت تحقق آرزوی دیرینه کشورهای مظلوم منطقه برای آزادی قدس شریف و فروریختن هیمنه آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش می‌کند و در چارچوب موفقیت‌های ایران اسلامی قرار دارد اما عربستان به لحاظ ضعف‌های ساختاری، رابطه خود را با رژیم کودک کش صهیونیستی آشکار کرده و جبهه واحدی علیه کشورمان تشکیل داده‌ است. همکاری عربستان با دیگر کشورها برای ایجاد خط خصومت علیه ایران و جبهه مقاومت، ثابت می‌کند که گفتمان انقلاب اسلامی دیگر به مرزهای کشور محدود نیست و افزون بر حضور تأثیرگذار فکری و عقیدتی ایران در عراق، لبنان، سوریه، بحرین، یمن و ... در عرصه‌های بین‌المللی هم به‌عنوان یک بازیگر مهم جهانی در مقابل همه قدرت‌های بزرگ، مطرح است.

یک نمونه کوچک از قدرت منطقه‌ای ایران را در قضایای سوریه شاهدیم. بیش از 5 سال پیش، تمام کشورهای ذی‌نفوذ در غرب آسیا ازجمله آمریکا، انگلیس، اتحادیه اروپا، ترکیه (که امیدواریم مواضع شفاف‌تری در قبال همکاری با جبهه مقاومت اتخاذ کند)، قطر و دیگر کشورهای مهم منطقه، بالاتفاق از لزوم تغییر حکومت قانونی سوریه سخن گفتند اما سیاست جمهوری اسلامی این بود که فقط مردم این کشور حق تعیین سرنوشت خود را دارند. اکنون بیش از نیم دهه از این ماجرا می‌گذرد و باید سؤال کرد که حرف کدام طرف در سوریه به کرسی نشسته است ؟ در منطق بین‌المللی، قدرت از آن کشوری است که درصحنه عمل بر تحولات جهانی و منطقه‌ای تأثیر می‌گذارد و به شعار دادن صرف اتکا نمی‌کند.  بر این اساس است که نظام مقتدر اسلامی امروز بدون هیچ اغراق و غلوی، هیچ هماوردی ازنظر استحکام ساختار حکومتی و دفاعی ندارد. به‌عنوان نمونه، ترکیه - که غرب تلاش زیادی برای تحمیل مدل حکومتی این کشور به ما را دارد- با توطئه چند صد نفر با خطر کودتا روبه‌رو می‌شود، درحالی‌که امواج توطئه‌ها‌ علیه کشورمان از ابتدای انقلاب تاکنون، هیچ گزندی به کشور وارد نکرده است. نظیر چنین واقعیات روشن و غیرقابل‌انکاری است که ارتجاع منطقه به رهبری عربستان را به‌سوی اقدامات غیرعقلایی سوق داده و آنان را در باتلاقی که با دست خود آن را ایجاد کرده‌اند، فروبرده است. علنی کردن حمایت از گروه تروریستی منافقین، نفاق داخلی و تروریست‌های تکفیری برای ضربه زدن به‌نظام اسلامی از سوی آل سعود به‌مثابه مشت به سندان کوبیدن، تلاش ابتری است که یقیناً‌ با اقدامات مقتضی دستگاه دیپلماسی کشورمان روبه‌رو خواهد شد.
 
منبع: حمایت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 3
  • پريسا ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۵
    0 0
    از ايران قدر قدرت ميترسد ، چه خوب ! چه قشنگ!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس